شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

مشکلات روابط زناشویی من و همسرم

  1. [quote="sarajoonjooni"]
    nnnr نوشته است: سلام، مرسی از راهنماییتون.
    راستش من چند تا سوال دیگه هم داشتم:
    1. فاصله هر نزدیکی تا نزدیکی بعدی چقدر باشه خوبه؟ مثلا هفته ای چند بار باشه خطر آفرین نیست؟
    2. چه موقعی از شبانه روز این کار انجام بشه بهتره؟ من خودم دوست دارم شب این کار رو انجام بدیم ولی شوهرم بعد از ظهر ها راحتتره.
    3. زمانی که نزدیکی منظورم بعد از دخوله، باید طول بکشه چقدره؟ می خوام بدونم اگه طولانی باشه، عواقب بدی برای سلامتیمون داره یا نه؟
    مرسی.


    باسلام به دوستان عزيز
    بايدبه شما بگويم تمام سوالات شما كاملا شخص بوده ودر هرشخص فرق دارد
    جواب 1.به اندازه اي باشد كه ازميل ورقبت دور نشود واز آن لذت ببريد (هرچقدر دوست داريد)معمولااوايل ازدواج اين ميل بيشتر است وگاهي در روز به چند بار هم امكان دارد برسد ولي نبايد در هر كاري زياده روي كرد
    جواب 2.هرزمان كه شما احساس امنيت خاطر وآرامش بيشتر داريد چون اين امر باعث تمركز شما ميشود وبه بهبود رابطه كمك ميكند (معمولاخانمها شبها امنيت خاطر بيشتر ي حس ميكنند)
    جواب 3.زمان نزديكي نيز به ارضا شدن خودتان بستگي داره يكي با دخول ارضا ميشه ديگري با نوازش زمان آن هم حدودا اگر قبل آن معاشقه گري كره باشيد بين 20تا 15 دقيقه است البته به قواي بدني نيز در اين امر تاثير گذار است وباعث كم وزياد شدن آن ميشود واگر زمان زيادباشد در صورت خشك شدن واژن امكان زخم شدن واژن وجود دارد كه در اين صورت بهتر است از روان كننده استفاده كنيد كه مرطوب كننده نيزداشته باشد وبهد از نزديكي بعد از شستن واژن نيز از كرم ويا نرم كنندها استفاده كنيد
    به اميد اينكه سايت رابيشتر بگرديد و اطلاعات خود را بالا ببريد
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  2. samin61



    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    ممنون از پاسخ و راهنمایی های دوستان
    راستش همسرم از اول دوران عقد هم کمی سرد برخورد می کرد که من اوایل این رو به حساب شرم و حیای او می گذاشتم و فقط چند باری اون هم انگار از روی کنجکاوی برای بررسی اندام یک زن حرکاتی انجام میداد که فقط محدود به همون چند بار شد .... تا شب عروسی ....
    چون خیلی خسته شده بودیم قرار شد که فقط اون شب استراحت کنیم .... ولی فردا و پس فردا شد و هیچ خبری نبود و انگار نه انگار که مثلاً ما زیر یه سقف هستیم ... چند باری به طور غیر مستقیم اشاره ای کردم و خلاصه 2 شب بعد آقا یواش یواش حسشون گرفت ..... و بعد هم از خونه بیرون رفت و تا چند ساعتی هم نیومد
    از غصه می خواستم فریاد بزنم .....
    داشتم از بغض می ترکیدم .......
    همسر شرعی من تا 2 روز مثل خواهرش تو خونه با من برخورد میکرد .......
    فکر کردم حتماً خستگی مراسم عروسی باعث شده که اینجوری برخورد کنه ......
    ولی نه ......... هر روز می گذشت و همون رفتارها برقرار بود
    دیگه کم کم خودم پیش می رفتم ... سر به سرش می ذاشتم .... گاهی ماساژش میدادم ولی انگار جایگاه ما توی این مساله با هم عوض شده بود ..... رفتارهای من شده بود مثل مردها و رفتارهای او مثل زنها ......
    گاهی حتی ناز میکرد ....... و از من فرار میکرد ...... میگم فرار یعنی واقعاً می دوید تو خونه
    دیگه غرورم بهم اجازه نداد تا نفر اول برقرار کننده رابطه من باشم
    تا اینکه تصمیم گرفتم بچه دار بشم ...... دوران بارداری هم تا 9 ماه کلاً تعطیل بویدیم  با اینکه گفتم هیچ اشکالی نداره و دکتر اجازه داده می گفت نه ...
    بعد از زایمان هم تا الان که دخترم 10 ماهه است شاید سر جمع 5 دفعه نشده باشه ... کارش هم طوری هست که ساعت 3 بعد از ظهر خونه است  
    انواع روشها رو امتحان کردم .....
    آرایش ؛ پوشیدن لباسهای باز (که از اول هم همیشه لباسهای باز تن می کردم) ؛ نظافت شخصی به طور مرتب ؛ استفاده از عطر وقت خواب ؛ نوازش ؛ ماساژ ؛ دوستانه حرف زدن ؛ گریه کردن ؛ قهر کردن .... حتی یه قرص هایی دکتر زنان بهم داد و گفت نیم ساعت قبل از رابطه بهش بده و تا 4 ساعت اثر داره ولی خنده داره اگه بگم روی همسرم اثر نکرد و آقا تا صبح پشتش به من بود و خر و پف کنان خوابیده بود ... ولی هیچ کدوم اثر نداشت و بدتر هم میشد و می گفت چرا این قضیه برات اینقدر مهمه !!! .... چرا اذیتم می کنی !!! ...... من بدم میاد !!!
    دیگه خسته شدم ......
    دیگه توان ندارم ......
    بد زنی براش نبودم و نیستم ...... با تمام این مشکلات دوسش دارم و دلم نمیخواد کارمون به جاهای باریک بکشه ولی حاضر نیست هیچ جور همراهیم کنه تا این مشکل رو رفع کنیم
    شدم یه موجود پکر و افسرده .....
    دیگه حوصله رسیدگی به خودم رو هم ندارم ...... آخه برای کی ؟  وقتی کسی نیست که بهت توجه کنه
    باز هم از راهنمایی هاتون ممنونم
     
  3. خانم گل خیلی غصه دار شدم وقتی این جملات رو خوندم.اما غصه دارتر شدم وقتی دیدم که شما با وجود مشاهده سردی همسرتون در دوران عقد این دوران رو به عروسی منتهی کردین و باز هم بدتر به بچه دار شدن کشوندین!حیا برای مرد اون مفهومی رو که برای زن داره،نداره.چرا خودتو الکی گول زدی و میزنی؟دلایل مختلفی وجود داره.گاهی سرد مزاجی ارثیه،گاهی ناتوانی جنسی عامل سردمزاجیه و گاهی کوتاهی آلت تناسلی سبب اونه اما گاهی به دلایل اخلاقی سرد مزاجی اتفاق میوفته.آیا همسرتون به میل خودش با شما ازدواج کرده؟آیا همسرتون الان به شما و فرزندتون عشق میورزه و فقط از این بابت کم میذاره؟در یک کلام (البته با یک دنیا شرمندگی)آیا جور دیگه ای خودش رو تخلیه نمیکنه؟هیچ میدونی که 90% طلاق های ثبت شده ریشه در روابط ناموفق جنسی داره؟باهاش بیشتر و مستقیم صحبت کن.از مشکلت قاطعانه حرف بزن.این چیزی نیست که بگی مهم نیست،زشته.نه عزیزم،پیامبر می فرماید:بیش از نیمی از مشکلات زناشویی در رختخواب حل میشود.پس به خاطر زندگیت مبارزه کنه.طلاق آخرین راهه.ولی بدون اگر با جدا شدن تو مشکلی نداره پس مشکل از جای دیگریست.
     
    تشکر شده توسط : 7 کاربر
  4. samin61 نوشته است:
    ممنون از پاسخ و راهنمایی های دوستان
    راستش همسرم از اول دوران عقد هم کمی سرد برخورد می کرد که من اوایل این رو به حساب شرم و حیای او می گذاشتم و فقط چند باری اون هم انگار از روی کنجکاوی برای بررسی اندام یک زن حرکاتی انجام میداد که فقط محدود به همون چند بار شد .... تا شب عروسی ....
    چون خیلی خسته شده بودیم قرار شد که فقط اون شب استراحت کنیم .... ولی فردا و پس فردا شد و هیچ خبری نبود و انگار نه انگار که مثلاً ما زیر یه سقف هستیم ...


    با سلام
    دوست گرامی، منهم با خوندن این رنج نامه! واقعاً متاثر شدم! ولی ای کاش قبل از حداقل بچه دار شدن به فکر چاره می افتادید!؟هنوز هم دیر نشده!اگه میتونید موضوع رو  تلویحاً (منظورم اینه که شاید از گفتن به صراحت این مورد خجالت بکشید لذا میتونید در لفافه موضوع رو مطرح کنید)به فردی امین که ایشون هم بهشون اعتماد و حرف شنوی داره بگید! تا غیر مستقیم با همسرتون صحبت کنه ! شاید برای رفع معضل، باهاتون همکاری کنه و بیاد دکتر!!نمیدونم چی بگم!ولی یک راهش همون بود که در پست قبلی گفتم! یعنی تغییر سبد غذایی ایشون! سعی کنید از مواد گرم و تند بیشتر و از مواد سرد کمتر در غذاهاتون استفاده کنید! یا با مشورت دکتر متخصص اورولوژیست و یا زنان از داروهای متفاوت و قوی تر استفاده کنید!از طرفی همون سئوالهای دوستمون رو مرور کنید! ببینید براشون میتونید جوابی پیدا کنید؟؟ از طرفی دیگه با اینکه مخالف دیدن فیلم های پورونو هستم ولی شنیدم که یکی از دوستان،که مشکلی همانند همسر شما داشتند،پس از مراجعه به دکتر مربوطه،با پیشنهاد ایشون ،بعضاً با دیدن این فیلمها تحریک لازمه براشون اتفاق می افته!! به هرحال این ها تجارب شخصی ماهاست! ولی قطعاً برای رفع مشکل باید به متخصصین مربوطه مراجعه کنید!! انشالله معضلتون در زمان کوتاهی مرتفع خواهد شد.
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  5. samin61 نوشته است:
    ممنون از پاسخ و راهنمایی های دوستان
    راستش همسرم از اول دوران عقد هم کمی سرد برخورد می کرد که من اوایل این رو به حساب شرم و حیای او می گذاشتم و فقط چند باری اون هم انگار از روی کنجکاوی برای بررسی اندام یک زن حرکاتی انجام میداد که فقط محدود به همون چند بار شد .... تا شب عروسی ....
    چون خیلی خسته شده بودیم قرار شد که فقط اون شب استراحت کنیم .... ولی فردا و پس فردا شد و هیچ خبری نبود و انگار نه انگار که مثلاً ما زیر یه سقف هستیم ...



    با تشکر از مشاوره های دوستان
    من هم به عنوان عضو کو.چکی از خانواده سایت چند نکته رو متذکر میشم
    قبل هر اقدامی شما باید این مساله رو ریشه یابی کنید و به نظر من یکی از بهترین راهها بردن ایشون به یک روانشناس است ایشون از بعد روانشناسی مورد بررسی واقع شوند و بهتر میتونند مشکلشون رو به یک فرد قابل اعتماد عنوان کنند چون هم مشاور غریبه محسوب میشه و خجالتی هم در کار نخواهد بود
    اینچنین مشکلاتی که میفرمایید کم و بیش در خانوااده ها پیدا میشه و شده اما فاکتور اصلی که در این بین عنوان شده این است که طرف مقابل برای رفع چنین معظلی تمایل داشته باشه و خودش هم بخواد
    قبل از هر اقدامی از خود ایشان جویا شودید دلیل این برخورد چیست با صراحت کلام پیش روید
    بعضی وقتها واجبه که آدم پرده های حیا در گفتگو رد کنار بذاره و به حل مشکل برسه
    خیلی رک و روشن ازش درخواست کنید اما اگر باز با بی میلی برخورد کردید دلیلش رو جویا شوید
    اگر دلیلی نداشتند پیشنهاد رفتن به مشاوره رو بدهید ولی باز هم از زیر کار در رفتند با رخورد جدی تری مقابلشون بایستید و ببینید در مقابل بقای زندگیش آیا حاضره بهایی پرداخت کنه یا نه
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  6. samin61



    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    ممنونم مرجان خانم و جناب aliyan

    همسرم به مدت 5 سال تمام خواستگار من بود و توی این مدت مرتب تماس تلفنی و ایمیل داشت تا مطمئن باشه که من ازدواج نمی کنم ... و ازدواج ما با رضایت کامل خودمون و خانواده هامون بود من هم دوسش داشته و دارم
    از سایر لحاظ همسر فوق العاده ایه ... توی کار خونه ، بچه داری ، مسائل مالی ، مسافرت و گردش ، خرید خونه و غیره هیچ وقت کم نمیذاره حتی بعضی شبها که من خسته ام بچه رو می خوابونه و نمیذاره بیدار بمونم ..... فقط توی این مورد نمی دونم چرا کاملاً منفی منفیه

    توکل به خدا ......... خیلی دوسش دارم و دلم نمیخواد همین موضوع مشکلی بشه عظیم و اعصاب خردکن

    یه مدت می خوام از رژیم های غذایی که جناب aliyan فرمودند استفاده کنم و امیدوارم راضی بشه پیش یه دکتر متخصص یا مشاور بریم .
    باز هم یه دنیا ممنون که صبوری کردید و درددل های من رو خوندید و جواب دادید ... برام دعا کنید
    متشکرم
     
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 2 از 2
رفتن به صفحه    2


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.27 ثانیه (60)