اين اختلال به حالتی گفته ميشود که رسيدن فرد به اوج لذت جنسی با تاخير توام باشد و يا اينکه فرد اصلا اوج لذت جنسی را تجربه نکند. اين حالت کم و بيش در زنان اکثر مناطق جهان ديده می شود. يكي از دلايل اين مسئله آن است که دختران از کودکی به حجب و حيا تشويق می شوند. كه بسيار ارزشمند است. زمانی که همان دختر وارد رابطه جنسي با همسر خود می شود و حالا به عنوان يک زن و شريک جنسی هم بايد وظايفی را انجام بدهد، شکستن حريمی که در آن در ساعاتی از شبانه روز فرد بايد حجب و حيا را کنار گذاشته و از رابطه جنسی با همسرش لذت ببرد خيلی دشوار است.
اين طرز فکر که نهادينه شده، نمی تواند مانند يک کليد روشن و خاموش بشود. بنابراين فرد نمی تواند مهارهای ذهنی اش را بشکند و گاهی حتی اگر لذت هم ببرد نمی تواند و يا نمی خواهد آن را بروز دهد، از ترس اينکه مورد قضاوت قرار بگيرد و متهم شود که زن سبک و هرزه ای است. بنابراين به مرور اين حالت رابطه جنسی را برای فرد از يک حالت خوش آيند به حالت وظيفه و بعضا توام با ترس تبديل می کند. ترس از اينکه مبادا عکس العملی نشان بدهد که همسرش تصور کند او هرزه است.
در ابتدای شکل گيری رابطه جنسی با همسر هم اغلب اين ترس وجود دارد که مبادا فرد متهم به اين شود که پيش از اين رابطه جنسی ديگری را تجربه کرده است و برای همين می داند که چطور بايد در يک رابطه جنسی با طرف مقابل برخورد کرد و لذت هم برد.
مورد بعدی که ميتواند باعث اين اختلال شود تاثير معکوس بعضی از داروها بر روی مکانيسم مغزی افراد است. بطور مثال پژوهش ها گزارش داده اند که بعضی از داروهای ضد افسردگی ميتوانند بر روی رسيدن خانمها به اوج لذت جنسی اثر منفی بگذارند. اگر فرد متوجه اين تاثير شد بايد به پزشک خود مراجعه کند تا در صورت امکان دارو را تعويض کنند و يا مقدارمصرف آن را تغيير دهند اما حتما بايد اينکار توسط پزشک متخصص انجام شود و گرنه در دراز مدت تاثيرات داروی جديد و يا قطع سرخود دارو ميتواند موجب آسيب به فرد شود.
با تمامی اين تفاصيل می بينيم که نقش آقايان در حل اختلالات جنسی خانمها تا چه حد ميتواند موثر باشد. مرد بايد با همسر خود طوري برخورد كند كه زن احساس آرامش و راحتي داشته باشد . اگر زنی احساس راحتی کند و نگرانيهای خود را بدون ترس از اينکه مورد قضاوت قرار بگيرد با همسرش مطرح کند، درصد دچار شدنش به اين اختلالات و يا طولانی شدن درمانش تا حد زيادی کاهش پيدا ميکند.
www.irshafa.ir
اين طرز فکر که نهادينه شده، نمی تواند مانند يک کليد روشن و خاموش بشود. بنابراين فرد نمی تواند مهارهای ذهنی اش را بشکند و گاهی حتی اگر لذت هم ببرد نمی تواند و يا نمی خواهد آن را بروز دهد، از ترس اينکه مورد قضاوت قرار بگيرد و متهم شود که زن سبک و هرزه ای است. بنابراين به مرور اين حالت رابطه جنسی را برای فرد از يک حالت خوش آيند به حالت وظيفه و بعضا توام با ترس تبديل می کند. ترس از اينکه مبادا عکس العملی نشان بدهد که همسرش تصور کند او هرزه است.
در ابتدای شکل گيری رابطه جنسی با همسر هم اغلب اين ترس وجود دارد که مبادا فرد متهم به اين شود که پيش از اين رابطه جنسی ديگری را تجربه کرده است و برای همين می داند که چطور بايد در يک رابطه جنسی با طرف مقابل برخورد کرد و لذت هم برد.
مورد بعدی که ميتواند باعث اين اختلال شود تاثير معکوس بعضی از داروها بر روی مکانيسم مغزی افراد است. بطور مثال پژوهش ها گزارش داده اند که بعضی از داروهای ضد افسردگی ميتوانند بر روی رسيدن خانمها به اوج لذت جنسی اثر منفی بگذارند. اگر فرد متوجه اين تاثير شد بايد به پزشک خود مراجعه کند تا در صورت امکان دارو را تعويض کنند و يا مقدارمصرف آن را تغيير دهند اما حتما بايد اينکار توسط پزشک متخصص انجام شود و گرنه در دراز مدت تاثيرات داروی جديد و يا قطع سرخود دارو ميتواند موجب آسيب به فرد شود.
با تمامی اين تفاصيل می بينيم که نقش آقايان در حل اختلالات جنسی خانمها تا چه حد ميتواند موثر باشد. مرد بايد با همسر خود طوري برخورد كند كه زن احساس آرامش و راحتي داشته باشد . اگر زنی احساس راحتی کند و نگرانيهای خود را بدون ترس از اينکه مورد قضاوت قرار بگيرد با همسرش مطرح کند، درصد دچار شدنش به اين اختلالات و يا طولانی شدن درمانش تا حد زيادی کاهش پيدا ميکند.
www.irshafa.ir