بحران ازدواج و بی همسری
در مقایسه با دیگر ارتباطات ،ازدواج، ارتباطی است که تأمین نیازهای بینظیری را برای افراد در ابعاد مختلف عاطفی، روانی، اجتماعی، زیستی و... به همراه میآورد. از این رو در دین مبین اسلام، روایات بیشماری داریم که بر ضرورت ازدواج در بین جوانان تأکید بسیار دارند؛ امّا با توجّه به همه تأکیدات و ضرورتهای فردی و اجتماعی برای ازدواج، امروز، شاهد افزایش میانگین سن ازدواج در میان جوانان و مُعضلی به نام کاهش میزان ازدواج در کشور هستیم.
در مقایسه با دیگر ارتباطات ،ازدواج، ارتباطی است که تأمین نیازهای بینظیری را برای افراد در ابعاد مختلف عاطفی، روانی، اجتماعی، زیستی و... به همراه میآورد. از این رو در دین مبین اسلام، روایات بیشماری داریم که بر ضرورت ازدواج در بین جوانان تأکید بسیار دارند؛ امّا با توجّه به همه تأکیدات و ضرورتهای فردی و اجتماعی برای ازدواج، امروز، شاهد افزایش میانگین سن ازدواج در میان جوانان و مُعضلی به نام کاهش میزان ازدواج در کشور هستیم. بر این اساس، بالا رفتن سن ازدواج در ایران، مسیری را میپیماید که بیم آن میرود در ایندهای نه چندان دور، کشور، با بحران ازدواج رو به رو شود و مشکلات فراوان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از تأخیر در ازدواج، در جامعه رواج پیدا نموده، در افکار جامعه نیز موجّه جلوه کند..
در ادامه، مهمترین عواملی را که در شکلدهی به بحران ازدواج مؤثّر هستند ، به اجمال، مورد بررسی قرار میدهیم:
بررسی عوامل بحران ازدواج
1. عوامل جمعیتشناختی
عوامل جمعیتشناختی، شامل تغییرات جمعیتی و ساختار جمعیتی در یک جامعه است. در ایران، تغییرات جمعیتی به دو دلیل عمده، باعث ایجاد بحران ازدواج گردیده است. عواملی همچون: وقوع جنگ تحمیلی که توازن بین مردها و زنها را در اثر به شهادت رسیدن مردان، تحت تأثیر قرار داد و همچنین پدیده مهاجرت که طی آن، مردها از روستاها به شهرها مهاجرت نموده و دخترهای روستایی، دارای موقعیت کمتری برای ازدواج گردیدهاند. در واقع، ساختار جمعیت به این نکته اشاره دارد که سنّ ازدواج، تحت تأثیر شرایط اجتماعی و اقتصادی قرار دارد.
2. عوامل فرهنگی
از آن جا که در عُرف ایران، سنّ زنان در هنگام ازدواج باید کوچکتر از مردان باشد و به دلیل این که مردان در مقایسه با زنان در سنین پایینتر، آمادگی تشکیل خانواده را ندارند، بنا بر این، سنّ ازدواج، خود به خود بالا میرود.
یک عامل فرهنگی دیگر، پدیده فرار مغزهاست. متأسفانه فرهنگ و عرف و قوانین در ایران، مشوّق نخبگان و تحصیلکردگانِ مرد، برای خروج از کشور است، در حالی که برای نخبگان و تحصیلکردگان زن، محدودیتزاست.
از سویی، گسترش تجمّلگرایی و ارزشهای مادّی نیز تا حدّ زیادی بر روی ملاکهای همسرگزینی تأثیر گذاشته است. به طوری که امروز، یکی از فاکتورهای اصلی افراد برای انتخاب همسر، مادّیات است و این طبیعی است که جوانان برای به دست آوردن دارایی، نیاز به پیشزمینههایی چون تحصیلات، زمان، موقعیت شغلی و ... دارند که همگی این عوامل، در افزایش سنّ ازدواج و پدیده بحران ازدواج، مؤثّرند.
3. عوامل اجتماعی
تغییرات اجتماعی، تضاد هنجارها و نقشهای اجتماعی، روابط متقابل انسانها را تحت تأثیر قرار داده است. تغییر این روابط، خود به خود تغییر نگرش، تغییر نیازها و چگونگی همسرگزینی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. اگر در گذشته، ازدواج، پیوند مقدّسی بود که به سادگی سر میگرفت، امروزه این پدیده، به شکل پیچیدهای دارای جنبههایی گردیده است که به سادگی مهیا نمیشوند. بالا رفتن آمار طلاق، جرایم و آسیبهای اجتماعی، به نوعی ترس از گزینش همسر مناسب را ایجاد کرده و همه این عوامل، باعث شدهاند تا نرخ ازدواج، کاهش پیدا کند.
افزایش روابط ناسالم پیش از ازدواج، بیاعتمادی و وسواس، همگی سنّ ازدوج را بالا برده و حتی در برخی موارد، تجرّد قطعی را سبب شدهاند.
عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ذکر شده، همگی بیانگر این قضیه بودند که در کشور، بحرانی به نام «تأخیر در ازدواج» یا حتی «عدم ازدواج» وجود دارد که باید به عنوان آسیبی جدّی، مورد بحث و بررسی قرار گیرند. شاید عوامل جمعیتشناختی به راحتی و در کوته مدّت، قابل کنترل نباشند.
گرچه بررسی عوامل اقتصادی نیز در این حیطه ضرورت دارد، امّا آنچه ما در این جا قصد تبیین دقیق آن را داریم، بررسی عوامل اجتماعی و به عبارت واضحتر، پدیدهای است که در این جا تحت عنوان «آسیبهای اجتماعی»، ازدواج را در جامعه ما با مخاطره، رو به رو ساخته است. بدین جهت، ابتدا باید منظورمان از آسیبهای اجتماعی را واضحتر بیان کنیم.
آسیبهای اجتماعی
آسیبهای اجتماعی، پدیدهای است که جوامع گوناگون، برحسب وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود با انواع متفاوتی از آن رو به رو هستند. در همه جوامع انسانی، اصطلاح آسیبهای اجتماعی، در مورد رفتار و عملکرد عدّهای اطلاق میشود که اعمالی خلاف قانون، چارچوب یا موازین مذهبی و اجتماعی جامعه انجام میدهند. هر چند تفاوت فرهنگها و آیینهای مذهبی، سبب میشود که عملی در یک جامعه، خلاف و در جامعه دیگر، مورد قبول و پسندیده باشد. برای مثال در کشور ایران، اعمالی جرم محسوب میشوند که فرد در صورت ارتکاب آنها به قصاص، دیات، حدود و یا تعزیرات محکوم شود. از میان آسیبهای متعدّد اجتماعی، اعتیاد و فحشا، بیش از بقیه مخاطرهآمیز هستند. دامنه این دو آسیب اجتماعی، به حدّی وسیع است که خود به خود بر دیگر عوامل جمعیتشناختی، اقتصادی و فرهنگی مؤثر در بحران ازدواج مؤثرند.
1. روسپیگری وفحشا
پدیده روسپیگری، خود به خود با مشکلات اقتصادی، پیوند خورده است؛ امّا اقتصاد، تنها زمینهساز این معضل اجتماعی نیست و برخی زمینهها در هر دو جنس (زن و مرد)، زمینهساز شیوع روسپیگری است. عدم پایبندی به آموزههای دینی، عدم تربیت صحیح خانوادگی، شکست در یافتن همسر ایدهآل، تنوّعطلبی جنسی و... از دیگر عواملی هستند که این پدیده را تحتالشعاع خود دارند؛ امّا مهمتر از اینها، پیامدهایی است که پدیده روسپیگری به همراه دارد. از آن جا که این آسیب اجتماعی، به طور موقّت، نیاز جنسی را مرتفع میکند، سبب میشود که جستجو برای ازدواج به تأخیر بیفتد یا از بین برود. از سوی دیگر، وجود این پدیده، بیاعتمادی دو جنس به یکدیگر را بیشتر میکند. همچنین دستهای (هرچند اندک) از مردان، به دلایل متعدد اقتصادی ـ فرهنگی که آمادگی ازدواج و پذیرش مسئولیت را ندارند، به این طریق، دورهای را سپری میکنند که این دوره به خودی خود، بر طول مدّت سنّ تأخیر ازدواج میافزاید. دیگر آن که راهکارهای دینیای چون صیغه (ازدواج موقّت) برای سالمسازی روابط بین دو جنس مخالف، به درستی در فرهنگ ما جا نیفتاده است و به این دلیل، افراد، ترجیح میدهند دارای روابط پنهان غیر مشروع باشند تا مسئولیت و تکلیفی برایشان نداشته باشد و دیگر آن که در آینده، وقتی تصمیم به ازدواج گرفتند، از گذشته خود، سابقهای به جای نگذارند.
گذشته از گناهان بسیاری که این پدیده شوم (روابط آزاد جنسی) دارد و تأثیر مخرّب آن که زندگی فردی و حیات اجتماعی را به مخاطره میاندازد ، شانس ازدواج را برای زنان روسپی، به صفر، کاهش میدهد و بر روی قدرت انتخاب و حسّ زیباییشناسی مردان نیز تأثیر میگذارد. به طوری که مردانی که با زنان متنوّع رو به رو میشوند، دیگر به راحتی دست به انتخاب همسر نمیزنند.
«افرادی که امکان ازدواج دارند، حتماً اقدام نمایند و کسانی که زمینه آن را ندارند، با عفّت و خویشتنداری، دعا کنند که خداوند برایشان فراهم سازد».
فحشا در جامعه، گذشته از این که عوامل فرهنگی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد، به دلیل آن که نیاز اقتصادی دستهای از زنان مجرم را برآورده میسازد، متأسفانه، باعث افزایش مبادرت به این کار از سوی برخی دیگر از زنان نیز میشود، به طوری که معدود زنانی که نیاز مالی دارند و به راحتی، قادر به یافتن شغل نیستند، متأسفانه به این پدیده، به عنوان راهکار کسب درآمد نگاه خواهند کرد؛ امّا همین درصد کم میتواند جمعیت گستردهای از مردان را از ازدواج، منصرف کند که در نهایت، آسیب این قضیه، متوجه خود زنان هم خواهد بود.
2. اعتیاد
پدیده آسیبزای دیگری که مانع ازدواج میشود، یا آن را به تأخیر میاندازد، «اعتیاد» است. اعتیاد را به «عادت کردن» و یا «خود را وقف عادتی نکوهیده کردن» معنا کردهاند. اگر نیمنگاهی به این پدیده نیز داشته باشیم، درخواهیم یافت که پیامدهای اعتیاد نیز جامعه، فرد و خانواده را از نقطه نظر عوامل اقتصادی، اجتماعی و روانی و جسمی، با مشکلاتی رو به رو میسازد.
از نقطه نظر اقتصادی، پیامدهای ناشی از اعتیاد به مواد مخدّر عبارتاند از: بیکاری، ضعف مالی در ازای خرید مواد مخدّر و... که این موارد خود به خود، آمادگی برای ازدواج را از بین میبرد. عوارض روانی و شخصیتی پدیده اعتیاد هم شامل ضعف اراده، عدم مسئولیتپذیری، ضعف شخصیتی، برهم خوردن تعادل روانی، داشتن شخصیت متزلزل، عدم اعتماد به نفس و... میشود که همگی اینها سبب میشوند که شخصیت سالم از فرد گرفته شود و هیچ نوع انگیزه و رغبتی برای ازدواج وجود نداشته باشد. به علاوه آن که موارد ذکر شده، برای دختران نیز کوچکترین جذبهای به همراه نخوهد داشت تا فرد معتاد را به همسری برگزینند.
از عوارض اجتماعی اعتیاد نیز میتوان به ایجاد گروهی بیکار در سنّ اشتغال و همینطور دزدی برای تأمین هزینههای مواد مخدّر اشاره کرد و بدتر، آن که خود این معضل، به تنهایی، زمینهساز یکسری از آسیبهای دیگر چون فحشا و تکدّیگری نیز میشود.
قید و بندهای ناشی از ازدواج، اگر چه ممکن است فرد را از درک فرصتهای بسیاری برای خوشگذرانی و تنوّعطلبی محروم کنند و یا حتی با بحرانهای موقّت اقتصادی در مسیر تأمین معاش مواجه سازد، امّا همین قیدها خود به خود، رستگاری و آرامش و موفقیت در درازمدّت را برای فرد به دنبال میآورند.
مجموعه تعالیم دین مبین اسلام، برای تأمین و رضایت فرد و جامعه و رستگاری است. در سوره نور، ایات مبارک 32 و 33 میفرماید: «افرادی که امکان ازدواج دارند، حتماً اقدام نمایند و کسانی که زمینه آن را ندارند، با عفّت و خویشتنداری، دعا کنند که خداوند برایشان فراهم سازد.
منبع : aryabooks
در مقایسه با دیگر ارتباطات ،ازدواج، ارتباطی است که تأمین نیازهای بینظیری را برای افراد در ابعاد مختلف عاطفی، روانی، اجتماعی، زیستی و... به همراه میآورد. از این رو در دین مبین اسلام، روایات بیشماری داریم که بر ضرورت ازدواج در بین جوانان تأکید بسیار دارند؛ امّا با توجّه به همه تأکیدات و ضرورتهای فردی و اجتماعی برای ازدواج، امروز، شاهد افزایش میانگین سن ازدواج در میان جوانان و مُعضلی به نام کاهش میزان ازدواج در کشور هستیم.
در مقایسه با دیگر ارتباطات ،ازدواج، ارتباطی است که تأمین نیازهای بینظیری را برای افراد در ابعاد مختلف عاطفی، روانی، اجتماعی، زیستی و... به همراه میآورد. از این رو در دین مبین اسلام، روایات بیشماری داریم که بر ضرورت ازدواج در بین جوانان تأکید بسیار دارند؛ امّا با توجّه به همه تأکیدات و ضرورتهای فردی و اجتماعی برای ازدواج، امروز، شاهد افزایش میانگین سن ازدواج در میان جوانان و مُعضلی به نام کاهش میزان ازدواج در کشور هستیم. بر این اساس، بالا رفتن سن ازدواج در ایران، مسیری را میپیماید که بیم آن میرود در ایندهای نه چندان دور، کشور، با بحران ازدواج رو به رو شود و مشکلات فراوان اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ناشی از تأخیر در ازدواج، در جامعه رواج پیدا نموده، در افکار جامعه نیز موجّه جلوه کند..
در ادامه، مهمترین عواملی را که در شکلدهی به بحران ازدواج مؤثّر هستند ، به اجمال، مورد بررسی قرار میدهیم:
بررسی عوامل بحران ازدواج
1. عوامل جمعیتشناختی
عوامل جمعیتشناختی، شامل تغییرات جمعیتی و ساختار جمعیتی در یک جامعه است. در ایران، تغییرات جمعیتی به دو دلیل عمده، باعث ایجاد بحران ازدواج گردیده است. عواملی همچون: وقوع جنگ تحمیلی که توازن بین مردها و زنها را در اثر به شهادت رسیدن مردان، تحت تأثیر قرار داد و همچنین پدیده مهاجرت که طی آن، مردها از روستاها به شهرها مهاجرت نموده و دخترهای روستایی، دارای موقعیت کمتری برای ازدواج گردیدهاند. در واقع، ساختار جمعیت به این نکته اشاره دارد که سنّ ازدواج، تحت تأثیر شرایط اجتماعی و اقتصادی قرار دارد.
2. عوامل فرهنگی
از آن جا که در عُرف ایران، سنّ زنان در هنگام ازدواج باید کوچکتر از مردان باشد و به دلیل این که مردان در مقایسه با زنان در سنین پایینتر، آمادگی تشکیل خانواده را ندارند، بنا بر این، سنّ ازدواج، خود به خود بالا میرود.
یک عامل فرهنگی دیگر، پدیده فرار مغزهاست. متأسفانه فرهنگ و عرف و قوانین در ایران، مشوّق نخبگان و تحصیلکردگانِ مرد، برای خروج از کشور است، در حالی که برای نخبگان و تحصیلکردگان زن، محدودیتزاست.
از سویی، گسترش تجمّلگرایی و ارزشهای مادّی نیز تا حدّ زیادی بر روی ملاکهای همسرگزینی تأثیر گذاشته است. به طوری که امروز، یکی از فاکتورهای اصلی افراد برای انتخاب همسر، مادّیات است و این طبیعی است که جوانان برای به دست آوردن دارایی، نیاز به پیشزمینههایی چون تحصیلات، زمان، موقعیت شغلی و ... دارند که همگی این عوامل، در افزایش سنّ ازدواج و پدیده بحران ازدواج، مؤثّرند.
3. عوامل اجتماعی
تغییرات اجتماعی، تضاد هنجارها و نقشهای اجتماعی، روابط متقابل انسانها را تحت تأثیر قرار داده است. تغییر این روابط، خود به خود تغییر نگرش، تغییر نیازها و چگونگی همسرگزینی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. اگر در گذشته، ازدواج، پیوند مقدّسی بود که به سادگی سر میگرفت، امروزه این پدیده، به شکل پیچیدهای دارای جنبههایی گردیده است که به سادگی مهیا نمیشوند. بالا رفتن آمار طلاق، جرایم و آسیبهای اجتماعی، به نوعی ترس از گزینش همسر مناسب را ایجاد کرده و همه این عوامل، باعث شدهاند تا نرخ ازدواج، کاهش پیدا کند.
افزایش روابط ناسالم پیش از ازدواج، بیاعتمادی و وسواس، همگی سنّ ازدوج را بالا برده و حتی در برخی موارد، تجرّد قطعی را سبب شدهاند.
عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ذکر شده، همگی بیانگر این قضیه بودند که در کشور، بحرانی به نام «تأخیر در ازدواج» یا حتی «عدم ازدواج» وجود دارد که باید به عنوان آسیبی جدّی، مورد بحث و بررسی قرار گیرند. شاید عوامل جمعیتشناختی به راحتی و در کوته مدّت، قابل کنترل نباشند.
گرچه بررسی عوامل اقتصادی نیز در این حیطه ضرورت دارد، امّا آنچه ما در این جا قصد تبیین دقیق آن را داریم، بررسی عوامل اجتماعی و به عبارت واضحتر، پدیدهای است که در این جا تحت عنوان «آسیبهای اجتماعی»، ازدواج را در جامعه ما با مخاطره، رو به رو ساخته است. بدین جهت، ابتدا باید منظورمان از آسیبهای اجتماعی را واضحتر بیان کنیم.
آسیبهای اجتماعی
آسیبهای اجتماعی، پدیدهای است که جوامع گوناگون، برحسب وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود با انواع متفاوتی از آن رو به رو هستند. در همه جوامع انسانی، اصطلاح آسیبهای اجتماعی، در مورد رفتار و عملکرد عدّهای اطلاق میشود که اعمالی خلاف قانون، چارچوب یا موازین مذهبی و اجتماعی جامعه انجام میدهند. هر چند تفاوت فرهنگها و آیینهای مذهبی، سبب میشود که عملی در یک جامعه، خلاف و در جامعه دیگر، مورد قبول و پسندیده باشد. برای مثال در کشور ایران، اعمالی جرم محسوب میشوند که فرد در صورت ارتکاب آنها به قصاص، دیات، حدود و یا تعزیرات محکوم شود. از میان آسیبهای متعدّد اجتماعی، اعتیاد و فحشا، بیش از بقیه مخاطرهآمیز هستند. دامنه این دو آسیب اجتماعی، به حدّی وسیع است که خود به خود بر دیگر عوامل جمعیتشناختی، اقتصادی و فرهنگی مؤثر در بحران ازدواج مؤثرند.
1. روسپیگری وفحشا
پدیده روسپیگری، خود به خود با مشکلات اقتصادی، پیوند خورده است؛ امّا اقتصاد، تنها زمینهساز این معضل اجتماعی نیست و برخی زمینهها در هر دو جنس (زن و مرد)، زمینهساز شیوع روسپیگری است. عدم پایبندی به آموزههای دینی، عدم تربیت صحیح خانوادگی، شکست در یافتن همسر ایدهآل، تنوّعطلبی جنسی و... از دیگر عواملی هستند که این پدیده را تحتالشعاع خود دارند؛ امّا مهمتر از اینها، پیامدهایی است که پدیده روسپیگری به همراه دارد. از آن جا که این آسیب اجتماعی، به طور موقّت، نیاز جنسی را مرتفع میکند، سبب میشود که جستجو برای ازدواج به تأخیر بیفتد یا از بین برود. از سوی دیگر، وجود این پدیده، بیاعتمادی دو جنس به یکدیگر را بیشتر میکند. همچنین دستهای (هرچند اندک) از مردان، به دلایل متعدد اقتصادی ـ فرهنگی که آمادگی ازدواج و پذیرش مسئولیت را ندارند، به این طریق، دورهای را سپری میکنند که این دوره به خودی خود، بر طول مدّت سنّ تأخیر ازدواج میافزاید. دیگر آن که راهکارهای دینیای چون صیغه (ازدواج موقّت) برای سالمسازی روابط بین دو جنس مخالف، به درستی در فرهنگ ما جا نیفتاده است و به این دلیل، افراد، ترجیح میدهند دارای روابط پنهان غیر مشروع باشند تا مسئولیت و تکلیفی برایشان نداشته باشد و دیگر آن که در آینده، وقتی تصمیم به ازدواج گرفتند، از گذشته خود، سابقهای به جای نگذارند.
گذشته از گناهان بسیاری که این پدیده شوم (روابط آزاد جنسی) دارد و تأثیر مخرّب آن که زندگی فردی و حیات اجتماعی را به مخاطره میاندازد ، شانس ازدواج را برای زنان روسپی، به صفر، کاهش میدهد و بر روی قدرت انتخاب و حسّ زیباییشناسی مردان نیز تأثیر میگذارد. به طوری که مردانی که با زنان متنوّع رو به رو میشوند، دیگر به راحتی دست به انتخاب همسر نمیزنند.
«افرادی که امکان ازدواج دارند، حتماً اقدام نمایند و کسانی که زمینه آن را ندارند، با عفّت و خویشتنداری، دعا کنند که خداوند برایشان فراهم سازد».
فحشا در جامعه، گذشته از این که عوامل فرهنگی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار میدهد، به دلیل آن که نیاز اقتصادی دستهای از زنان مجرم را برآورده میسازد، متأسفانه، باعث افزایش مبادرت به این کار از سوی برخی دیگر از زنان نیز میشود، به طوری که معدود زنانی که نیاز مالی دارند و به راحتی، قادر به یافتن شغل نیستند، متأسفانه به این پدیده، به عنوان راهکار کسب درآمد نگاه خواهند کرد؛ امّا همین درصد کم میتواند جمعیت گستردهای از مردان را از ازدواج، منصرف کند که در نهایت، آسیب این قضیه، متوجه خود زنان هم خواهد بود.
2. اعتیاد
پدیده آسیبزای دیگری که مانع ازدواج میشود، یا آن را به تأخیر میاندازد، «اعتیاد» است. اعتیاد را به «عادت کردن» و یا «خود را وقف عادتی نکوهیده کردن» معنا کردهاند. اگر نیمنگاهی به این پدیده نیز داشته باشیم، درخواهیم یافت که پیامدهای اعتیاد نیز جامعه، فرد و خانواده را از نقطه نظر عوامل اقتصادی، اجتماعی و روانی و جسمی، با مشکلاتی رو به رو میسازد.
از نقطه نظر اقتصادی، پیامدهای ناشی از اعتیاد به مواد مخدّر عبارتاند از: بیکاری، ضعف مالی در ازای خرید مواد مخدّر و... که این موارد خود به خود، آمادگی برای ازدواج را از بین میبرد. عوارض روانی و شخصیتی پدیده اعتیاد هم شامل ضعف اراده، عدم مسئولیتپذیری، ضعف شخصیتی، برهم خوردن تعادل روانی، داشتن شخصیت متزلزل، عدم اعتماد به نفس و... میشود که همگی اینها سبب میشوند که شخصیت سالم از فرد گرفته شود و هیچ نوع انگیزه و رغبتی برای ازدواج وجود نداشته باشد. به علاوه آن که موارد ذکر شده، برای دختران نیز کوچکترین جذبهای به همراه نخوهد داشت تا فرد معتاد را به همسری برگزینند.
از عوارض اجتماعی اعتیاد نیز میتوان به ایجاد گروهی بیکار در سنّ اشتغال و همینطور دزدی برای تأمین هزینههای مواد مخدّر اشاره کرد و بدتر، آن که خود این معضل، به تنهایی، زمینهساز یکسری از آسیبهای دیگر چون فحشا و تکدّیگری نیز میشود.
قید و بندهای ناشی از ازدواج، اگر چه ممکن است فرد را از درک فرصتهای بسیاری برای خوشگذرانی و تنوّعطلبی محروم کنند و یا حتی با بحرانهای موقّت اقتصادی در مسیر تأمین معاش مواجه سازد، امّا همین قیدها خود به خود، رستگاری و آرامش و موفقیت در درازمدّت را برای فرد به دنبال میآورند.
مجموعه تعالیم دین مبین اسلام، برای تأمین و رضایت فرد و جامعه و رستگاری است. در سوره نور، ایات مبارک 32 و 33 میفرماید: «افرادی که امکان ازدواج دارند، حتماً اقدام نمایند و کسانی که زمینه آن را ندارند، با عفّت و خویشتنداری، دعا کنند که خداوند برایشان فراهم سازد.
منبع : aryabooks