امروزه بهواسطه گسترش مدرنيته در تمام ابعاد وجودي بشر، فرزندان ما با وسايلي كه محصول اين فرايند جهاني است بزرگ ميشوند.
آنان ماهواره دارند، كامپيوتري دارند كه ميتوانند در هر ساعت از شبانهروز به اينترنت متصل شوند، تلفن همراه دارند و احيانا هوس ماشين دار شدن نيز به سرشان ميزند؛ اينان در عصر انفجار تكنولوژي، جواني ميكنند.
اين گسترش تكنولوژي سبب شده تا آنان خيلي زود به جنس مخالف دل ببندند چرا كه زودتر به سن بلوغ ميرسند.
فرزند شما وقتي به دوران حساس بلوغ ميرسد، به ادراك مسائلي دست مييابد كه تا قبل، تنها آنها را احساس ميكرد. او اكثريت اين مسائل كه حول محور جنسيتي است را از طريق گروه دوستان يا اينترنت و ماهواره به دست ميآورد بنابر اين با كنجكاوي در پي آگاهي از تمام حقيقت موجود است. ذهن جستوجوگر او به همراه جسارتي كه خاص دوران بلوغ است سبب ميشود كه در پرداختن به برخي قضايا، با رويكردي گستاخانه برخورد كند. او در اين شرايط، دوست دارد ديده شود و محبوب باشد بنابراين به هر كاري كه او را به اين تصور نزديك ميكند دست ميزند.
اين وضعيت در پسران بيشتر به شكل دروغگويي در مورد دوستي با جنس مخالف، متلك گويي، بلند خنديدن، شيطنت در خيابان، تهيه كليپهاي جالب و قدرت نمايي ظاهر ميشود و در دختران نيز به شكل تمايل بيشتر به سمت گروه همسالان، خواندن رمانها و اشعار عاشقانه و پوشيدن لباسهاي متنوع با رنگبندي خاص ديده ميشود. اين شرايط اگرچه زمينهساز ابتدايي برقرار ارتباط با جنس مخالف است اما آنها بهواسطه نصايح و شنيدههايي كه از رسانهها و والدين خود در مورد عواقب اين دوستيها دارند، كمي محتاط عمل ميكنند. اين روند در دختران بسيار بيشتر از پسران است.
عشق نوجواني
عشق اول اگر عشقي ساده و پاك باشد بسيار ماندگار است. از آنجاييكه در روزگار كنوني سن دوستيهاي جنس مخالف بسيار پايين آمده اما درصد آسيبرساني آن بسيار افزايش يافته است. فرزندان در اين سنين به دور از تكاپوي جامعه و مشكلات بيشمار ديگر، تنها به وصال ميانديشند و اين تفكر در پسران بدينگونه است كه اگر زود اقدام نكنند، دختر مورد علاقهشان از دست ميرود. دختران نيز سعي ميكنند خود را مطابق با سلايق پسر مورد علاقه در آورده و به وي وفادار باشند. آن احساس ديده شدن كه دو طرف تا قبل از دوستي از خود متبادر ميساختند حال شكل تكامليافتهتري بهخود ميگيرد و طرفين سعي ميكنند به مانند آدم بزرگها رفتار كنند. با يكديگر قول و قرار ميگذارند و بيمحابا خانوادههايشان را در جريان تصميماتشان قرار ميدهند.
اگر چه در اكثر مواقع، والدين با تصميم ازدواج فرزندشان در سنين نوجواني يا اوايل جواني مخالفت ميكنند اما خانوادههايي هستند كه بر اثر فشار فرزند، با خواست آنان موافقت ميكنند. عوارض اين موافقت در ساليان ديگر ميتواند به طلاق، خيانت، جنايت، شكست عاطفي، خودكشي و... بينجامد؛ مواردي كه طي چند سال گذشته مرتبا از طريق رسانههاي جمعي منعكس شده و بهعنوان زنگ خطري براي خانوادهها به صدا درآمده است.
والدين بايد در برابر تقاضاي ازدواج فرزندشان در سنين پايين، خويشتنداري نشان داده و با او بهصورت نرم و ملايم سخن گفته و رفتار كنند چرا كه استفاده از هر گونه اهرم خشونت ميتواند به اثرات زيانباري چون فرار از خانه يا اقدامات انتحاري ديگر منجر شود. مطمئنا ميتوان فرزندان را از طريق احساسات، از اين تصميم منصرف كرد. بايد از ياد نبريم كه پرداختن به منطق و اصولي حرف زدن به هيچوجه در ذهن نوجوان و جوان نميگنجد بنابراين بايد ملغمهاي از احساس و اصول را به خورد فرزند داد و وي را نسبت به داشتههايش حساس كرد. درس خواندن، دوست داشتن والدين، آزادي و حتي بستههاي تشويقي براي رسيدن به اهداف والاي مورد نظر، ميتواند وي را از صرافت ازدواج در سن پايين دور كند.
بايد به وي يادآور شد كه اگر چه طرف مقابل فرد خوبي است اما او ميتواند تا چند سال آينده و تا رسيدن به شرايط موجود، به موارد بهتر از اكنون دست يابد. يادمان باشد كه از توهين به طرف مقابل جدا خودداري كنيم چون فرزند به حمايت از وي در مقابل شما قرار گرفته، به همين ترتيب اگر توهيني به طرف مقابل صورت پذيرد حس ترحم و دلسوزي نسبت به جنس مخالف از سوي فرزند شما تقويت ميشود و اين يعني رشته شدن تمام پنبهها.
فرار از خانه به شيوه فيلمهاي سينمايي
براساس آمارهاي منتشر شده طي ساليان اخير، ميزان نوجوانان و جواناني كه پس از مخالفت والدين خود با ازدواج، از خانه فرار كردهاند روندي صعودي داشته است. همانگونه كه عنوان شد آنان بهواسطه محدوديت و عدمتجربه، احساس ميكنند نيمه گمشده خود را يافتهاند بنابراين با طرح استدلالهايي به نفع تصميمي كه گرفتهاند، والدين را سد راه عملي شدن تصوراتشان ميپندارند.
در اين سنين فقط احساس است كه بر فرزند حكمفرمايي ميكند بنابراين هرگونه حركت مضحك و غيرمنطقي ميتواند سرلوحه كار آنان قرار گيرد. آنان در اين سنين بهشدت متاثر از قهرمانان فيلمهاي عاشقانه هستند و بارها اتفاق افتاده كه به سياق آنان از خانه فرار ميكنند، با خون خود نامههاي عاشقانهشان را امضا ميكنند يا بهشدت رودرروي والدين خود قرار ميگيرند و در بعضي موارد دست به قتل آنان ميزنند. بايد همواره به ياد داشت كه فرزندان در اين سنين بسيار عجول بوده و طاقت صبر و تحمل بيشائبه والدين خود را ندارند؛ از همين روست كه بلافاصله نسبت به اجراي اعمال نادرست خود اقدام ميكنند.
در برخي مواقع فرزند از ترس اينكه فرد مورد نظر خود را از دست ميدهد، دست به اقدامات ناهنجار و خطرناكي ميزنند تا بدينترتيب والدين خود را براي ازدواج، در معرض كار انجام شده قرار دهد. والدين بايد توجه ويژهاي داشته باشند كه ذهن فرزندشان در آن سن بسيار خلاق است و راههاي بسياري را بررسي ميكند. پس بهتر است از همان زمان فهميدن قضيه دست به كار شده و آن را امري ساده يا مقتضاي اين سن نشمارند. رعايت حوصله و پرهيز از خشونت سبب ميشود فرزند از فكر اقدامات ناهنجار بيرون آمده و به ادامه مذاكرات اميدوار شود.
اگر تمام راههاي انجام شده روي فرزند شما نتيجه بخش نبود و حتي مراجعه به روانشناس نيز افاقه نكرد، تنها يك راه باقي ميماند و آن هم تماس رودررو با فرد مورد علاقه فرزند شماست. شما بايد در وهله اول مراتب را به اطلاع خانواده وي رسانده و آنان را به در پيش گرفتن همان سياستي كه شما در پيش گرفتهايد و موفق نشدهايد فرا بخوانيد چرا كه روحيات افراد با يكديگر متفاوت است و اينطور نيست كه اگر شما نتيجه نگرفتهايد، آنان نيز نتيجه نگيرند. فقط يادتان باشد كه ملاطفت را در تمام برنامههاي خود بگنجانيد زيرا استفاده حداقلي از خشونت نيز ميتواند نتايج زيانباري را براي شما به بار آورد.
وقتي كارد به استخوان ميرسد!
خيلي كم پيش ميآيد كه تمام اين نكات از سوي دو خانواده رعايت شود و باز طرفين يكديگر را بخواهند. اگر چنين موردي پيش آمد اين بار خودتان به روانشناس مراجعه كنيد تا متناسب با روحيهتان، مواردي را به شما ديكته كند تا به كار بنديد و از شر عشق ورزيدن فرزندتان خلاص شويد.
البته نبايد همواره نيمه خالي ليوان را مشاهده كرد. كمي هم خوشبين باشيد اما در مقابل فرزندتان بروز ندهيد تا وي در راه رسيدن به مقاصد بعدياش جسارت نشان ندهد. وقتي از تمام گزينههاي موجود نتيجه نگرفتيد بهتر است كمي در برابر مواضع فرزندتان انعطاف نشان دهيد. به او قول بدهيد كه با طرف مقابل صحبت ميكنيد و همين كار را هم انجام دهيد.
شايد حق با فرزندتان بوده و طرف مقابل، فردي با اصل و نسب و خانوادهدار باشد و شايد همان كسي باشد كه شما آرزوي آنرا داشتهايد. در چنين شرايطي بايد حجتهاي محكمي را با خانواده طرف مقابل ببنديد و دو طرف را به سيطره خود درآوريد. مطمئن باشيد در چنين شرايطي، آنان بهتر ميتوانند قدر يكديگر را دانسته و زير بار فشارهاي زندگي كمر خم نكنند.
بهترين راه براي اينكه فرزندانتان به اين واديها كشيده نشوند، نظارت مطلوب و دوستي عميق ميان شما (والدين) و آنهاست. شما بايد بهگونهاي مراقب فرزندانتان باشيد كه از سويشان متهم به سرك كشيدن در تمام مسائل آنها نشويد و چنان دوستي عميقي با وي ايجاد كنيد كه او به جاي دوستان ديگرش، مسائل و مشكلات زندگي خود را با شما در ميان گذاشته و از شما استمداد بطلبد.
اگر توانستيد چنين شرايطي را در فرزند خود نهادينهسازيد، مطمئن باشيد كه او در عين حساب بردن از شما، صميميترين رفيقتان نيز هست و اين يعني همان جاذبه و دافعه مطلوب كه ايده آل هر رابطه و تعامل دوطرفهاي ميان والدين و فرزندان محسوب ميشود.
http://www.persianv.com/hamsaran/101529.php
آنان ماهواره دارند، كامپيوتري دارند كه ميتوانند در هر ساعت از شبانهروز به اينترنت متصل شوند، تلفن همراه دارند و احيانا هوس ماشين دار شدن نيز به سرشان ميزند؛ اينان در عصر انفجار تكنولوژي، جواني ميكنند.
اين گسترش تكنولوژي سبب شده تا آنان خيلي زود به جنس مخالف دل ببندند چرا كه زودتر به سن بلوغ ميرسند.
فرزند شما وقتي به دوران حساس بلوغ ميرسد، به ادراك مسائلي دست مييابد كه تا قبل، تنها آنها را احساس ميكرد. او اكثريت اين مسائل كه حول محور جنسيتي است را از طريق گروه دوستان يا اينترنت و ماهواره به دست ميآورد بنابر اين با كنجكاوي در پي آگاهي از تمام حقيقت موجود است. ذهن جستوجوگر او به همراه جسارتي كه خاص دوران بلوغ است سبب ميشود كه در پرداختن به برخي قضايا، با رويكردي گستاخانه برخورد كند. او در اين شرايط، دوست دارد ديده شود و محبوب باشد بنابراين به هر كاري كه او را به اين تصور نزديك ميكند دست ميزند.
اين وضعيت در پسران بيشتر به شكل دروغگويي در مورد دوستي با جنس مخالف، متلك گويي، بلند خنديدن، شيطنت در خيابان، تهيه كليپهاي جالب و قدرت نمايي ظاهر ميشود و در دختران نيز به شكل تمايل بيشتر به سمت گروه همسالان، خواندن رمانها و اشعار عاشقانه و پوشيدن لباسهاي متنوع با رنگبندي خاص ديده ميشود. اين شرايط اگرچه زمينهساز ابتدايي برقرار ارتباط با جنس مخالف است اما آنها بهواسطه نصايح و شنيدههايي كه از رسانهها و والدين خود در مورد عواقب اين دوستيها دارند، كمي محتاط عمل ميكنند. اين روند در دختران بسيار بيشتر از پسران است.
عشق نوجواني
عشق اول اگر عشقي ساده و پاك باشد بسيار ماندگار است. از آنجاييكه در روزگار كنوني سن دوستيهاي جنس مخالف بسيار پايين آمده اما درصد آسيبرساني آن بسيار افزايش يافته است. فرزندان در اين سنين به دور از تكاپوي جامعه و مشكلات بيشمار ديگر، تنها به وصال ميانديشند و اين تفكر در پسران بدينگونه است كه اگر زود اقدام نكنند، دختر مورد علاقهشان از دست ميرود. دختران نيز سعي ميكنند خود را مطابق با سلايق پسر مورد علاقه در آورده و به وي وفادار باشند. آن احساس ديده شدن كه دو طرف تا قبل از دوستي از خود متبادر ميساختند حال شكل تكامليافتهتري بهخود ميگيرد و طرفين سعي ميكنند به مانند آدم بزرگها رفتار كنند. با يكديگر قول و قرار ميگذارند و بيمحابا خانوادههايشان را در جريان تصميماتشان قرار ميدهند.
اگر چه در اكثر مواقع، والدين با تصميم ازدواج فرزندشان در سنين نوجواني يا اوايل جواني مخالفت ميكنند اما خانوادههايي هستند كه بر اثر فشار فرزند، با خواست آنان موافقت ميكنند. عوارض اين موافقت در ساليان ديگر ميتواند به طلاق، خيانت، جنايت، شكست عاطفي، خودكشي و... بينجامد؛ مواردي كه طي چند سال گذشته مرتبا از طريق رسانههاي جمعي منعكس شده و بهعنوان زنگ خطري براي خانوادهها به صدا درآمده است.
والدين بايد در برابر تقاضاي ازدواج فرزندشان در سنين پايين، خويشتنداري نشان داده و با او بهصورت نرم و ملايم سخن گفته و رفتار كنند چرا كه استفاده از هر گونه اهرم خشونت ميتواند به اثرات زيانباري چون فرار از خانه يا اقدامات انتحاري ديگر منجر شود. مطمئنا ميتوان فرزندان را از طريق احساسات، از اين تصميم منصرف كرد. بايد از ياد نبريم كه پرداختن به منطق و اصولي حرف زدن به هيچوجه در ذهن نوجوان و جوان نميگنجد بنابراين بايد ملغمهاي از احساس و اصول را به خورد فرزند داد و وي را نسبت به داشتههايش حساس كرد. درس خواندن، دوست داشتن والدين، آزادي و حتي بستههاي تشويقي براي رسيدن به اهداف والاي مورد نظر، ميتواند وي را از صرافت ازدواج در سن پايين دور كند.
بايد به وي يادآور شد كه اگر چه طرف مقابل فرد خوبي است اما او ميتواند تا چند سال آينده و تا رسيدن به شرايط موجود، به موارد بهتر از اكنون دست يابد. يادمان باشد كه از توهين به طرف مقابل جدا خودداري كنيم چون فرزند به حمايت از وي در مقابل شما قرار گرفته، به همين ترتيب اگر توهيني به طرف مقابل صورت پذيرد حس ترحم و دلسوزي نسبت به جنس مخالف از سوي فرزند شما تقويت ميشود و اين يعني رشته شدن تمام پنبهها.
فرار از خانه به شيوه فيلمهاي سينمايي
براساس آمارهاي منتشر شده طي ساليان اخير، ميزان نوجوانان و جواناني كه پس از مخالفت والدين خود با ازدواج، از خانه فرار كردهاند روندي صعودي داشته است. همانگونه كه عنوان شد آنان بهواسطه محدوديت و عدمتجربه، احساس ميكنند نيمه گمشده خود را يافتهاند بنابراين با طرح استدلالهايي به نفع تصميمي كه گرفتهاند، والدين را سد راه عملي شدن تصوراتشان ميپندارند.
در اين سنين فقط احساس است كه بر فرزند حكمفرمايي ميكند بنابراين هرگونه حركت مضحك و غيرمنطقي ميتواند سرلوحه كار آنان قرار گيرد. آنان در اين سنين بهشدت متاثر از قهرمانان فيلمهاي عاشقانه هستند و بارها اتفاق افتاده كه به سياق آنان از خانه فرار ميكنند، با خون خود نامههاي عاشقانهشان را امضا ميكنند يا بهشدت رودرروي والدين خود قرار ميگيرند و در بعضي موارد دست به قتل آنان ميزنند. بايد همواره به ياد داشت كه فرزندان در اين سنين بسيار عجول بوده و طاقت صبر و تحمل بيشائبه والدين خود را ندارند؛ از همين روست كه بلافاصله نسبت به اجراي اعمال نادرست خود اقدام ميكنند.
در برخي مواقع فرزند از ترس اينكه فرد مورد نظر خود را از دست ميدهد، دست به اقدامات ناهنجار و خطرناكي ميزنند تا بدينترتيب والدين خود را براي ازدواج، در معرض كار انجام شده قرار دهد. والدين بايد توجه ويژهاي داشته باشند كه ذهن فرزندشان در آن سن بسيار خلاق است و راههاي بسياري را بررسي ميكند. پس بهتر است از همان زمان فهميدن قضيه دست به كار شده و آن را امري ساده يا مقتضاي اين سن نشمارند. رعايت حوصله و پرهيز از خشونت سبب ميشود فرزند از فكر اقدامات ناهنجار بيرون آمده و به ادامه مذاكرات اميدوار شود.
اگر تمام راههاي انجام شده روي فرزند شما نتيجه بخش نبود و حتي مراجعه به روانشناس نيز افاقه نكرد، تنها يك راه باقي ميماند و آن هم تماس رودررو با فرد مورد علاقه فرزند شماست. شما بايد در وهله اول مراتب را به اطلاع خانواده وي رسانده و آنان را به در پيش گرفتن همان سياستي كه شما در پيش گرفتهايد و موفق نشدهايد فرا بخوانيد چرا كه روحيات افراد با يكديگر متفاوت است و اينطور نيست كه اگر شما نتيجه نگرفتهايد، آنان نيز نتيجه نگيرند. فقط يادتان باشد كه ملاطفت را در تمام برنامههاي خود بگنجانيد زيرا استفاده حداقلي از خشونت نيز ميتواند نتايج زيانباري را براي شما به بار آورد.
وقتي كارد به استخوان ميرسد!
خيلي كم پيش ميآيد كه تمام اين نكات از سوي دو خانواده رعايت شود و باز طرفين يكديگر را بخواهند. اگر چنين موردي پيش آمد اين بار خودتان به روانشناس مراجعه كنيد تا متناسب با روحيهتان، مواردي را به شما ديكته كند تا به كار بنديد و از شر عشق ورزيدن فرزندتان خلاص شويد.
البته نبايد همواره نيمه خالي ليوان را مشاهده كرد. كمي هم خوشبين باشيد اما در مقابل فرزندتان بروز ندهيد تا وي در راه رسيدن به مقاصد بعدياش جسارت نشان ندهد. وقتي از تمام گزينههاي موجود نتيجه نگرفتيد بهتر است كمي در برابر مواضع فرزندتان انعطاف نشان دهيد. به او قول بدهيد كه با طرف مقابل صحبت ميكنيد و همين كار را هم انجام دهيد.
شايد حق با فرزندتان بوده و طرف مقابل، فردي با اصل و نسب و خانوادهدار باشد و شايد همان كسي باشد كه شما آرزوي آنرا داشتهايد. در چنين شرايطي بايد حجتهاي محكمي را با خانواده طرف مقابل ببنديد و دو طرف را به سيطره خود درآوريد. مطمئن باشيد در چنين شرايطي، آنان بهتر ميتوانند قدر يكديگر را دانسته و زير بار فشارهاي زندگي كمر خم نكنند.
بهترين راه براي اينكه فرزندانتان به اين واديها كشيده نشوند، نظارت مطلوب و دوستي عميق ميان شما (والدين) و آنهاست. شما بايد بهگونهاي مراقب فرزندانتان باشيد كه از سويشان متهم به سرك كشيدن در تمام مسائل آنها نشويد و چنان دوستي عميقي با وي ايجاد كنيد كه او به جاي دوستان ديگرش، مسائل و مشكلات زندگي خود را با شما در ميان گذاشته و از شما استمداد بطلبد.
اگر توانستيد چنين شرايطي را در فرزند خود نهادينهسازيد، مطمئن باشيد كه او در عين حساب بردن از شما، صميميترين رفيقتان نيز هست و اين يعني همان جاذبه و دافعه مطلوب كه ايده آل هر رابطه و تعامل دوطرفهاي ميان والدين و فرزندان محسوب ميشود.
http://www.persianv.com/hamsaran/101529.php