مرد در خارج منزل با صدها مشكل و گرفتارى مواجه ميشود،باافراد مختلف سر و كار پيدا ميكند،آنگاه با افكار پريشان و اعصاب خستهوارد منزل ميگردد،چنين شخصى اگر با كوچكترين حادثه ناگوارىبرخورد كند عصبانى ميشود،در آن حال ممكن است از خود بيخود شده بهزن و فرزندانش توهين كند.خانمى كه فهميده و با هوش باشد گرفتاريها ومشكلات شوهرش را در نظر مجسم نموده به حال زار او ترحم ميكند، دندان بر سر جگر گذاشته در مقابل عصبانيتها و داد و فريادهاى او سكوتميكند.وقتى مرد عكس العملى نديد به زودى از عصبانيت مىافتد.و ازكردار خويش پشيمان ميشود.بلكه در صدد عذرخواهى و تلافى برميآيد.
ساعتى بعد كدورتها رفع شده زن و شوهر به حالت اول باز ميگردند.باهمان مهر و صفاى سابق بلكه زيادتر به زندگى ادامه ميدهند.
اما اگر خانم موقعيتحساس و خطرناك شوهرش را درك نكرد ودر مقابل عصبانيت او عكس العمل نشان داد،جوابش را داد،داد زد،جيغكشيد،دشنام داد،نفرين كرد،در اينصورت آتش خشم مرد شعلهور ميگردد.
از خود بيخود شده درجه فحش و ناسزاگويى را بالا ميبرد.كم كم زن و مردمانند دو گرگ درنده به جان هم مىافتند.ممكن است در اثر يك حادثهجزئى طلاق و جدايى بميان آيد،و كانون گرم خانوادگى از هم بپاشد،بسيارى از طلاقها در اثر همين حوادث كوچك بوجود آمده است،حتىممكن است مرد در اثر شدت عصبانيت كه خودش يك نوع جنون استمانند كوه آتشفشان يك دفعه منفجر گردد و جنايت و قتل فجيعى ببارآورد.به داستان زير توجه فرماييد:
«مردى...خود و همسر و نادختريش را با گلوله كشت،زندگى اينزن و شوهر از همان آغاز زناشويى با اختلاف و تلخ كامى توام بود.هربامداد و شامگاه به علت عدم توافق و همآهنگى به مشاجره ميپرداختند.
شوهر كه خسته از سر كار به خانه آمده بود،اعصابش ناراحتبود.
مشاجره بينشان شروع شد.مرد همسرش را كتك زد.زن ميخواستبهكلانترى برود كه مرد با گلوله،خود و او و نادختريش را كشت».
آيا بهتر نيستخانم در اين موقع،موقعيتخطرناك و حساسشوهرش را در نظر بگيرد و چند دقيقه دندان بر سر جگر بگذارد وعكس العملى از خويش نشان ندهد؟و بدينوسيله از انحلال پيمان مقدسازدواج و خطرات احتمالى و قتل و جنايت جلوگيرى كند؟
آيا سكوت چند دقيقه مشكلتر استيا تن دادن به اين همه نتائج وآثار تلخ؟!مبادا خيال كنيد ما ميخواهيم بدينوسيله از مرد دفاع كنيم و او رابىتقصير معرفى نماييم.نه هرگز چنين قصدى نداريم.البته مرد هم تقصيردارد.نبايد دق و دل ديگران را به سر خانواده بيگناهش خالى كند-دربخش آينده در اين باره بحثخواهد شد-بلكه منظور اين است:اكنون كهمرد نتوانسته اعصابش را كنترل كند و با جهتيا بىجهت عصبانى شدههمسرش بايد با عقل و فراست موقعيتخطرناك او را درك كند و براىحفظ كانون مقدس زناشويى و جلوگيرى از خطرات احتمالى،فداكارىنموده دندان بر سر جگر بگذارد و سكوت اختيار كند.
معمولا خانمها چنين فكر ميكنند:اگر در مقابل خشم شوهرمسكوت كنم احترام و وقعيتخودم را از دست ميدهم و خوار و خفيفميشوم.در صورتيكه قضيه كاملا بر عكس است.اگر مرد در حال عصبانيتهمسرش را مورد توهين و دشنام قرار داد و از او عكس العملى نديد بعدا بهطور حتم پشيمان خواهد شد.سكوت او را يك نوع فداكارى و ادبزندگى ميشمارد،و علاقهاش چند برابر خواهد شد.در حال عادى فكرميكند كه با اينكه به همسرم توهين كردم و ميتوانست پاسخ دهد ليكنبردبارى نمود و سكوت اختيار كرد معلوم ميشود زن فهميده و دانايى است،به من و زندگى علاقهمند است. در اينصورت يقينا از كردار خويش پشيمان خواهد شد.اگرهمسرش را مقصر بداند عفوش ميكند و اگر بيخود عصبانى شده درمحكمه وجدان محكوم ميگردد و عذرخواهى مينمايد.پس چنين زنفداكارى نه تنها كوچك نميشود بلكه شخصيت و بزرگى او براى شوهرشو ديگران باثبات خواهد رسيد.
http://www.persianv.com/hamsaran/101397.php
ساعتى بعد كدورتها رفع شده زن و شوهر به حالت اول باز ميگردند.باهمان مهر و صفاى سابق بلكه زيادتر به زندگى ادامه ميدهند.
اما اگر خانم موقعيتحساس و خطرناك شوهرش را درك نكرد ودر مقابل عصبانيت او عكس العمل نشان داد،جوابش را داد،داد زد،جيغكشيد،دشنام داد،نفرين كرد،در اينصورت آتش خشم مرد شعلهور ميگردد.
از خود بيخود شده درجه فحش و ناسزاگويى را بالا ميبرد.كم كم زن و مردمانند دو گرگ درنده به جان هم مىافتند.ممكن است در اثر يك حادثهجزئى طلاق و جدايى بميان آيد،و كانون گرم خانوادگى از هم بپاشد،بسيارى از طلاقها در اثر همين حوادث كوچك بوجود آمده است،حتىممكن است مرد در اثر شدت عصبانيت كه خودش يك نوع جنون استمانند كوه آتشفشان يك دفعه منفجر گردد و جنايت و قتل فجيعى ببارآورد.به داستان زير توجه فرماييد:
«مردى...خود و همسر و نادختريش را با گلوله كشت،زندگى اينزن و شوهر از همان آغاز زناشويى با اختلاف و تلخ كامى توام بود.هربامداد و شامگاه به علت عدم توافق و همآهنگى به مشاجره ميپرداختند.
شوهر كه خسته از سر كار به خانه آمده بود،اعصابش ناراحتبود.
مشاجره بينشان شروع شد.مرد همسرش را كتك زد.زن ميخواستبهكلانترى برود كه مرد با گلوله،خود و او و نادختريش را كشت».
آيا بهتر نيستخانم در اين موقع،موقعيتخطرناك و حساسشوهرش را در نظر بگيرد و چند دقيقه دندان بر سر جگر بگذارد وعكس العملى از خويش نشان ندهد؟و بدينوسيله از انحلال پيمان مقدسازدواج و خطرات احتمالى و قتل و جنايت جلوگيرى كند؟
آيا سكوت چند دقيقه مشكلتر استيا تن دادن به اين همه نتائج وآثار تلخ؟!مبادا خيال كنيد ما ميخواهيم بدينوسيله از مرد دفاع كنيم و او رابىتقصير معرفى نماييم.نه هرگز چنين قصدى نداريم.البته مرد هم تقصيردارد.نبايد دق و دل ديگران را به سر خانواده بيگناهش خالى كند-دربخش آينده در اين باره بحثخواهد شد-بلكه منظور اين است:اكنون كهمرد نتوانسته اعصابش را كنترل كند و با جهتيا بىجهت عصبانى شدههمسرش بايد با عقل و فراست موقعيتخطرناك او را درك كند و براىحفظ كانون مقدس زناشويى و جلوگيرى از خطرات احتمالى،فداكارىنموده دندان بر سر جگر بگذارد و سكوت اختيار كند.
معمولا خانمها چنين فكر ميكنند:اگر در مقابل خشم شوهرمسكوت كنم احترام و وقعيتخودم را از دست ميدهم و خوار و خفيفميشوم.در صورتيكه قضيه كاملا بر عكس است.اگر مرد در حال عصبانيتهمسرش را مورد توهين و دشنام قرار داد و از او عكس العملى نديد بعدا بهطور حتم پشيمان خواهد شد.سكوت او را يك نوع فداكارى و ادبزندگى ميشمارد،و علاقهاش چند برابر خواهد شد.در حال عادى فكرميكند كه با اينكه به همسرم توهين كردم و ميتوانست پاسخ دهد ليكنبردبارى نمود و سكوت اختيار كرد معلوم ميشود زن فهميده و دانايى است،به من و زندگى علاقهمند است. در اينصورت يقينا از كردار خويش پشيمان خواهد شد.اگرهمسرش را مقصر بداند عفوش ميكند و اگر بيخود عصبانى شده درمحكمه وجدان محكوم ميگردد و عذرخواهى مينمايد.پس چنين زنفداكارى نه تنها كوچك نميشود بلكه شخصيت و بزرگى او براى شوهرشو ديگران باثبات خواهد رسيد.
http://www.persianv.com/hamsaran/101397.php