چند وقتی بود دیر به خانه می آمد. و اگر به بهانه شام انتظارم را اعلام می کردم از من می خواست که منتظرش نباشم. دیگر پیشنهادهای من رو برای رفتن به تفریح رد می کرد و حس می کردم ارتباطی را دنبال می کند که باید از آن بی اطلاع باشم. ابراز محبتش به نصف رسیده بود و تماس های روزانه اش تقریباً قطع شده بود. او که اهل ارتباط هایی مثل پیامک نبود. مدام پیامک دریافت می کرد و خود را ملزم به پاسخ اونها می دونست. خدای من چه اتفاقی داره می افته. یعنی باید از این به بعد تنهایی رو تجربه کنم؟
بحث داغ خیانت به همسر است و بسیاری از افراد یا دچار این موضوع هستند و یا ترس آن را در دل دارند. هدف از تشکیل خانواده ایجاد آرامش و بالا بردن درصد سلامت روان در افراد است. پژوهش ها حکایت از افزایش میزان سلامت روان در افراد متأهل دارند. اما چه می شود که گاه همین عامل آرامش بخش می شود بلای جان و آرزوی خاتمه آن برای یکی از زن یاشوهر به رویا تبدیل می شود؟ چه می شود که گاه زن و شوهرها در یادآوری خاطرات روزهای اول اشنایی و ازدواج لبخند تمسخر می زنند و خود را نادان خطاب می کنند و چه می شود که توصیه بسیاری از افراد متأهل به مجردها تن ندادن به ازدواج است.
ارتباط زناشویی و پیوندی که میان دو انسان با نام ازدواج صورت می گیرد یک ارتباط ساده صمیمانه نیست. شالوده این ارتباط بر مبنای علاقه پایه ریزی می شود اما برای استحکام و ادامه نیاز به شارژ و به اصطلاح آبدیت شدن دارد. خیال و پندار اینکه ما همیشه یکدیگر را دوست خواهیم داشت خیالی نه چندان واقعی است. لذا اگر مصالح این ساختمان عشق را تهیه نکنیم و آن را ضد ضربه نسازیم هر لحظه ممکن است فرو بریزد.
تعریفی که بسیاری از دختران و پسران از ازدواج دارند شکل گیری یک عشق آتشین است که آتشش تا همیشه پر شعله است و غافل از اینکه شعله ور شدن هر لحظه این عشق پس از ازدواج نیاز به هیزم های خشکی دارد که مهارت های ارتباطی میان زن و شوهر است و یادگیری آن باید از پیش از ازدواج آغاز شود. برخلاف تصور عامه این عشق آتشین نیست که پیش نیاز یک ازدواج موفق است بلکه مقدمات موفقیت در آموزش مهارت ها و دانسته های دختر و پسر مهیا می شود.
زندگی مشترک مانند هر رابطه دیگر و بلکه حساس تر از آنها به این فنون نیاز دارد و با عدم توجه به این روش ها و فن ها نمی توان عاقبت نیکی را برایش تصور نمود.
در این مطلب قصد داریم علل و عواملی را بررسی کنیم که دوری احساسی و عاطفی را در میان زوجین ایجاد نموده و دل در گرو شخصی دیگر دادن را فراهم می کند.
مطمئناً در بسیاری اوقات هوسرانی و تنوع طلبی جنسی که ریشه در شخصیت های نامستحکم و متزلزل دارد عامل اصلی خیانت و بی وفایی است اما نمی توان این عامل را به همه شرایط مشابه تسری داد. چرا که عدم ارضای نیازهای روحی و جسمی علت اساسی این امر می تواند باشد .
در سلسله مراتب نیازهای انسانی نیازهای زیستی را اولین ها تعریف کرده اند. درست است که تنها هدف از ازدواج ارضای نیازهای جنسی نیست اما این بعد رفتاری نیز در آن باید مورد اهمیت واقع شود. لذا عدم آگاهی به مهارت های یک ارتباط جنسی موفق و آرامش بخش، عدم مهارت یابی در مورد نیازهای همسر ، اهمیت بیش از حد به روابط جنسی به طوریکه فرد مقابل چنین تلقی کند که تنها ابزاری برای رفع نیازهای غریزی همسرش است و در مقابل عدم توجه به این نیاز در همسر و طرد او و بی عفتی دانستن چنین ارتباط هایی به دلیل تربیت های جنسی نامناسب و ... می توانند از جمله علل بی وفایی همسر باشد و البته محیط ناسالم اجتماعی نیز سهم کمی را در این رابطه ایفا نمی کند !!!!
در سطح بعدی نیاز به امنیت قرار دارد. زن و شوهر به محیطی آرام و سلامت نیاز دارند تا در نبود آنها کسی حافظ این محیط بوده و احتیاجات روانی و روحی خود را بتوانند در آن برطرف کنند .خانه ای که به هر دلیل برای همسران امن نباشد و آنها را حتی به لحاظ روحی در ترس از دست رفتن امنیت و عزت نفس نگه دارد نمی تواند جایگاه همیشگی آنها باشد. حفظ اسرار، ابراز محبت، توجه به خواسته های معقول لازمه یک رابطه سالم و پایدار است .
در آیات قرآنی آمده است که زن و شوهر باید لباس یکدیگر باشند. کارکرد اصلی لباس حفاظت و ایجاد پوشش است و انسان ها علاوه بر داشتن پوشش مناسب برای جسم خود به پوششی برای امنیت روانی نیز نیاز دارند . بدگویی در غیاب همسر ، نداشتن تلاش در جهت حمایت از خواسته ها و نظرات همسر ، برجسته نمودن عیوب شخصیتی که در هر فردی بدون استثنا وجود دارد و سرکوب نمودن همسر به دلیل دارا بودن نقاط ضعف او می تواند امنیت روانی را از بین ببرد. و از آنجا که نیاز امنیت از اولویت بالایی برخوردار است با احتمال بالاتری می تواند در سرد شدن روابط و از بین رفتن علاقه تاثیر داشته باشد.
منبع: سایت تبیان
بحث داغ خیانت به همسر است و بسیاری از افراد یا دچار این موضوع هستند و یا ترس آن را در دل دارند. هدف از تشکیل خانواده ایجاد آرامش و بالا بردن درصد سلامت روان در افراد است. پژوهش ها حکایت از افزایش میزان سلامت روان در افراد متأهل دارند. اما چه می شود که گاه همین عامل آرامش بخش می شود بلای جان و آرزوی خاتمه آن برای یکی از زن یاشوهر به رویا تبدیل می شود؟ چه می شود که گاه زن و شوهرها در یادآوری خاطرات روزهای اول اشنایی و ازدواج لبخند تمسخر می زنند و خود را نادان خطاب می کنند و چه می شود که توصیه بسیاری از افراد متأهل به مجردها تن ندادن به ازدواج است.
ارتباط زناشویی و پیوندی که میان دو انسان با نام ازدواج صورت می گیرد یک ارتباط ساده صمیمانه نیست. شالوده این ارتباط بر مبنای علاقه پایه ریزی می شود اما برای استحکام و ادامه نیاز به شارژ و به اصطلاح آبدیت شدن دارد. خیال و پندار اینکه ما همیشه یکدیگر را دوست خواهیم داشت خیالی نه چندان واقعی است. لذا اگر مصالح این ساختمان عشق را تهیه نکنیم و آن را ضد ضربه نسازیم هر لحظه ممکن است فرو بریزد.
تعریفی که بسیاری از دختران و پسران از ازدواج دارند شکل گیری یک عشق آتشین است که آتشش تا همیشه پر شعله است و غافل از اینکه شعله ور شدن هر لحظه این عشق پس از ازدواج نیاز به هیزم های خشکی دارد که مهارت های ارتباطی میان زن و شوهر است و یادگیری آن باید از پیش از ازدواج آغاز شود. برخلاف تصور عامه این عشق آتشین نیست که پیش نیاز یک ازدواج موفق است بلکه مقدمات موفقیت در آموزش مهارت ها و دانسته های دختر و پسر مهیا می شود.
زندگی مشترک مانند هر رابطه دیگر و بلکه حساس تر از آنها به این فنون نیاز دارد و با عدم توجه به این روش ها و فن ها نمی توان عاقبت نیکی را برایش تصور نمود.
در این مطلب قصد داریم علل و عواملی را بررسی کنیم که دوری احساسی و عاطفی را در میان زوجین ایجاد نموده و دل در گرو شخصی دیگر دادن را فراهم می کند.
مطمئناً در بسیاری اوقات هوسرانی و تنوع طلبی جنسی که ریشه در شخصیت های نامستحکم و متزلزل دارد عامل اصلی خیانت و بی وفایی است اما نمی توان این عامل را به همه شرایط مشابه تسری داد. چرا که عدم ارضای نیازهای روحی و جسمی علت اساسی این امر می تواند باشد .
در سلسله مراتب نیازهای انسانی نیازهای زیستی را اولین ها تعریف کرده اند. درست است که تنها هدف از ازدواج ارضای نیازهای جنسی نیست اما این بعد رفتاری نیز در آن باید مورد اهمیت واقع شود. لذا عدم آگاهی به مهارت های یک ارتباط جنسی موفق و آرامش بخش، عدم مهارت یابی در مورد نیازهای همسر ، اهمیت بیش از حد به روابط جنسی به طوریکه فرد مقابل چنین تلقی کند که تنها ابزاری برای رفع نیازهای غریزی همسرش است و در مقابل عدم توجه به این نیاز در همسر و طرد او و بی عفتی دانستن چنین ارتباط هایی به دلیل تربیت های جنسی نامناسب و ... می توانند از جمله علل بی وفایی همسر باشد و البته محیط ناسالم اجتماعی نیز سهم کمی را در این رابطه ایفا نمی کند !!!!
در سطح بعدی نیاز به امنیت قرار دارد. زن و شوهر به محیطی آرام و سلامت نیاز دارند تا در نبود آنها کسی حافظ این محیط بوده و احتیاجات روانی و روحی خود را بتوانند در آن برطرف کنند .خانه ای که به هر دلیل برای همسران امن نباشد و آنها را حتی به لحاظ روحی در ترس از دست رفتن امنیت و عزت نفس نگه دارد نمی تواند جایگاه همیشگی آنها باشد. حفظ اسرار، ابراز محبت، توجه به خواسته های معقول لازمه یک رابطه سالم و پایدار است .
در آیات قرآنی آمده است که زن و شوهر باید لباس یکدیگر باشند. کارکرد اصلی لباس حفاظت و ایجاد پوشش است و انسان ها علاوه بر داشتن پوشش مناسب برای جسم خود به پوششی برای امنیت روانی نیز نیاز دارند . بدگویی در غیاب همسر ، نداشتن تلاش در جهت حمایت از خواسته ها و نظرات همسر ، برجسته نمودن عیوب شخصیتی که در هر فردی بدون استثنا وجود دارد و سرکوب نمودن همسر به دلیل دارا بودن نقاط ضعف او می تواند امنیت روانی را از بین ببرد. و از آنجا که نیاز امنیت از اولویت بالایی برخوردار است با احتمال بالاتری می تواند در سرد شدن روابط و از بین رفتن علاقه تاثیر داشته باشد.
منبع: سایت تبیان