مقاله زیر را آقای سروش ابراهیمی هومیوپات ایرانی مورد تأیید کالج هومیوپاتی کلاسیک لندن (LCCH) که در انگلستان اشتغال دارند،به زبان انگلیسی نوشته اند.
تاریخچه هومیوپاتی در ایران
سروش ابراهیمی
1999
مترجم: دکتر بهنوش نوشی
اولین تجربه
سالها پیش زمانی که بچه ای بودم را به یاد می آورم که به صحبت بزرگترها در مورد مراقبت از سلامتی گوش می کردم. کسی شروع به صحبت در بارة بعضی "شفادهندگان" و پزشکان قدیمی کرد که به عقیده او رفتاری مشابه کلاهبرداران داشتند. این شیادان دقایقی به بیمار گوش می کردند سپس به اتاق پشتی خود می رفتند و قرص سفیدی از آنجا آورده و به بیمار می دادند و او را روانه می کردند. این کلاهبرداران به هر بیمار همان قرص سفید را می دادند!
تنها زمانی که شروع به آموختن هومیوپاتی کردم دانستم که آن مکالمه در حقیقت در مورد هومیوپاتها بود. جالب است که من چنین داستانی را پس از چنان سالهای طولانی به خاطر می آورم که نشانه آن است که هومیوپاتی در ایران به سالهای پیشین باز می گردد.
در تابستان 1995 با یکی از بستگان دور و مسن خود ملاقات کردم و وقتی به او بیان کردم که در حال آموختن چه دانشی هستم او گفت که به یاد می آورد که پدرش نیز به چنین شیوه ای (رقیق سازی) (که من برایش توضیح داده بودم) داروها را آماده می کرد.
متاسفانه در تابستان 1998 او و برادرش درگذشته بودند و من نتوانستم بیش از این چیزی در مورد روش کار پدرشان بدانم.
آشکار است که هومیوپاتی قبل از آنکه توسط آلوپاتی برکنار زده شود، باید سالهای زیادی در ایران مورد استفاده بوده باشد.
بهرحال تصمیم گرفتم که در طی ملاقات کوتاهم از ایران در سال 1998 ریشه های اولیه آن را جستجو کنم.
من با پروفسور موسی ژام که استاد بازنشسته دانشکده داروسازی دانشگاه تبریز بود ملاقات کردم پروفسور ژام که در سنین 90 سالگی خویش است سالهای زیادی است که بازنشسته شده است امّا هومیوپاتی را به کار می گیرد و کتابخانه بزرگی در مورد هومیوپاتی دارد. او مؤلف کتابی به زبان فارسی در مورد اصول اولیه هومیوپاتی به نام «رازهای هومیوپاتی» است که در پاکستان چاپ شده است. او به من چندین کتاب درباره هومیوپاتی و نمک های شوسلر که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده و در هند چاپ شده بود، قرض داد. پروفسور ژام در سال های 1930 به دپارتمان شیمی دانشگاه تبریز رفت. او تاریخچه مختصری از کسانی را که به یاد می آورد به من داد.
دکتر حسن بهارمند در حوالی سال های 1920 در ایران به روش هومیوپاتی کار می کرد. او دیپلم هومیوپاتی خود را از هند گرفته بود. هومیوپاتی پدر او را معالجه کرده بود و لذا او تصمیم گرفت که خودش آن را بیاموزد. او رسماً پزشک و رئیس مرکز بهداشت تهران بود و نزدیک سفارت انگلستان اشتغال داشت.
دکتر بهارمند هانه مان را در خواب دید که به او گفت "تو مانند من تا 84 سالگی عمر خواهی کرد." و در واقع هم در 84 سالگی مرد!
یکی دیگر از حامیان اولیه هومیوپاتی در ایران دکتر طبیبی بود نام او که به معنی پزشک است دلالت بر این دارد که بهرحال پدر او نیز می بایست پزشک باشد)
او نیز هومیوپاتی را در هند آموخته و مدرک خود را از آنجا گرفته بود و مطب هایی در تهران برای اشتغال به هومیوپاتی دایر کرد. او تا سن 97 سالگی زندگی کرد.
یکی از شاگردان پروفسور ژام به نام امیر پرویز کمالی دانش آموخته مدرسه پزشکی تبریز بود پروفسور ژام از او خواست که هومیوپاتی و طب سوزنی را فراگیرد. او در تهران در خانه و باغی که نزدیک مجلس بود و وقف هومیوپاتی شده بود شروع به کار کرد. او مطبی شلوغ در مداوای بیماران معتاد داشت. دکتر اسکندری که اکنون در سنین 70 سالگی است نیز در آنجا اشتغال داشت. من از پروفسور ژام پرسیدم که او چگونه به هومیوپاتی علاقه مند شد. او گفت : که قبل از جنگ جهانی دوّم، پروفسور اوبرلین که پزشکی فرانسوی با اصلیت آلمانی بود دانشکده پزشکی تهران را افتتاح کرد. رضا شاه فرمانی صادر کرد که دانشکده پزشکی دیگری باید در تبریز دایر شود. پروفسور ژام که شیمی دان بود یکی از 10 استادی بود که از سوی هیئت موسس دانشگاه جدید انتخاب شده بودند در حدود سال 1938 پروفسور اوبرلین به پاریس بازگشت و مبتلا به دردهای شدید شکمی شد که پس از 6 ماه غیرقابل تحمل شدند.
ظاهراً مشکوک به آپاندیسیت بودند امّا وقتی او را عمل کردند متوجه شدند که مبتلا به سرطان پیشرفته است و متأسفانه او روی تخت عمل جراحی فوت کرد. این موضوع مورد توجه زیادی قرار گرفت زیرا پروفسور اوبرلین در زمان خود متخصص سرطان مشهوری در جهان بود.
متأسفانه دکتر حبیبی که مسئولیت دپارتمان را به عهده گرفته بود 6 ماه بعد در اثر یک حمله قلبی درگذشت.
آنگاه پروفسور ژام در شگفت شد که چرا پزشکان قادر به معالجه مناسب خودشان نیستند و شروع به برقراری ارتباط با دانشکده های مختلف طب مکمل از جمله هومیوپاتی کرد. در این مسیر او چندین کتاب به فارسی ترجمه کرد.
دکتر کاظم علی اف نیز دانش آموخته تبریز بود و سپس برای تحصیل به هند و پاکستان رفت و سرانجام در پاکستان مستقر شد. او نیز کتاب های بسیاری را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد و مجله ها و کتابچه هایی به زبان اردو در جهت توسعه هومیوپاتی منتشر کرد.
این موضوع ناراحت کننده است که هیچ یک از این هومیوپات های ایرانی رسماً عهده دار آموزش هنر شفابخشی هومیوپاتی به دیگران در ایران نشدند و لذا استفاده از آن در ایران محدود گشت و هرگز به گستردگی که در هند و پاکستان بود نرسید.
در کتابی که در سال 1973 توسط یکی از بستگان دور من نوشته شده است، سرکار آقا عبدالرضا ابراهیمی از مدرسه علوم عقلیه شیخی در پاسخی به سؤالی از پروفسور ژام ارجاعی به هومیوپاتی و «حافظه آب» دارد.سرکار آقا عبدالرضا ابراهیمی حکیم و روحانی مسلمان عالی رتبه ای بود اما متأسفانه در سال 1980 (درست بعد از انقلاب اسلامی ایران) ترور شد. عنوان کتاب «2 رساله در پاسخ به آقای موسی ژام و آقای ریسمان فروش» است که در 8 جولای 1973 چاپ گردید. و قسمتی که در پاسخ به پروفسور ژام نوشته شده است بخشی است که مورد توجه خاص ماست.
حافظه آب
پروفسور ژام در کتابی به زبان اردو به نام «تاریخ پزشکی حقیقی از آدم تا اکنون» که توسط هومیوپاتی ایرانی به نام دکتر کاظم علی رسا که در کراچی زندگی می کرد و کمپانی تحصیلات هومیوپاتی «دی هیلر» در حیدرآباد هند آن را به چاپ رسانده بود، به داستانی برخورد که شاهدی بر استفاده از رقت های بالا بود. پروفسور ژام این داستان را از این کتاب برای سرکار آقا عبدالرضا ابراهیمی فرستاد و نظر او را جویا شد.
داستان چنین است : مامون پسر هارون الرشید نزد امام علی ابن موسی الرضا(ع) شکایت کرد که زمانی که من پایتختم شهر طوس را ترک می کنم و به جایی دیگر می روم ظاهراً آب این مکان ها اثر سوئی بر سلامتی من دارند. امام به او توصیه کرد که چنین کند : ظرفی را از آب طوس پر کن و از آن در سفر استفاده کن امّا هرگز مگذار که این ظرف خالی شود و باقی آن را با آب هر محلی که در آن هستی پرکن. به این طریق کیفیت آب توس حفظ خواهد شد حتی اگر آن را با آب 50 مکان دیگر بیامیزی.»
خلاصه پاسخ و نکات اصلی آن از این قرار است :
1/ کیفیت غذا و داروها محدود به اجزاء شیمیایی آشکار آنها که علم شناخته یا کشف کرده است، نیست.
2/ مواد دارای خواص انرژیتیکی و اثراتی بر هم هستند که حواس ما قادر به درک آنها نیست.
3/ اگرچه امواج رادیویی فضای اطراف ما را پر کرده اند ما آن ها را با حواس جسمی خود درک نمی کنیم بلکه برای درک آنها نیاز به وسیله ای مانند رادیو است.
4/ هنوز توضیح کاملی برای علت بیماری ها وجود ندارد و مکانیزم حقیقی عملکرد آنها فهمیده نشده است. به عنوان مثال حساسیت هایی که در مردم ایجاد می شود لکه های پوستی قرمز ناشی از لباس های پشمی یا از دیدن بعضی از رنگ ها یا اشیاء و حتی شنیدن نام بعضی چیزها.
5/ در مورد خاص مورد سؤال چه اشکالی دارد که آب هر مکان به همین نحو خواص ناشناخته و عملکرد خاص خودش را داشته باشد که تجزیه های شیمیایی نتواند آنها را کشف کند.
6/ شاید ممکن نباشد که تفاوت میان نمونه های مختلف آب را نمایان سازیم امّا این ویژگی ها می تواند قابل انتقال به آب های دیگر باشد به بیان دیگر این ویژگی ها کیفی هستند و نه کمی.
7/ در مورد آب توس وقتی آب جایی دیگر به آن اضافه می شود، آب توس کیفیات ویژه خود را به آب افزوده شده می دهد و کل آب مانند آب توس می شود. این می تواند تا بی نهایت ادامه یابد چون این ویژگی ها کیفی هستند نه کمی.
8/ مثالی در مورد اینکه رقت باعث افزایش اثر می شود آورده شده است. یک معلم آنچه می داند به ده نفر می آموزد و آنها هرکدام به ده نفر دیگر و همین طور تا بی نهایت. لذا با دانش اولیه معلم اول میلیون ها نفر می توانند دانش آموخته شوند و میزان کلی دانش بشریت افزوده می گردد.
9/ مفهوم حساسیت(و استعداد طبیعی) چنین توضیح داده شده است:
مثلاً در مورد ویژگی نوردهی؛ خشت ناکامل است زیرا نوری از خودش ندارد. زغال افروخته ،خودکفا است زیرا نور کافی دارد که بتابد و در تاریکی قابل مشاهده باشد اما یک چراغ روشن، کامل است زیرا نه تنها خود را می نمایاند بلکه بر سایر اشیاء نیز نور می افشاند که با نور آن، آنها نیز دیده می شوند و کمبود نور آنها برطرف می شود.
ولی علاوه بر این، این استعداد باید در سایر چیزها هم باشد. مثلا یک چراغ خاموش می تواند به وسیله چراغ اول روشن و از این رو کامل گردد امّا اگرچه چراغ در ویژگی نوردهی خود کامل است نمی تواند باعث سوختن آب یا روغن گردد.
آب همچنین ممکن است دارای این استعداد طبیعی باشد که خواص بعضی از داروها را بپذیرد و با روش های خاص ممکن است که خواص دارویی را به آب منتقل کرد..."
وقتی حافظة آب چنان ایده جدیدی (مربوط به دهه 1990) در غرب است جالب است که در نوشته های اسلامی قرن 9 به آن اشاره شده و با مفاهیم فلسفی در سال 1973 توضیح داده شده است.
درمان براساس مشابهت
داستانی است که در اشعار مولوی بیان شده و نشانگر روان درمانی براساس مشابهت است جایی که پسر جوانی به بام می رود و هرگاه بزرگترها به او نزدیک می شوند از آنها فرار می کند و البته به لبه های دیگر بام و خطر نزدیک می گردد. مادر نزد امام علی (ع) (قرن هفتم پس از میلاد) شیون و زاری می کند و از او کمک و راهنمایی می جوید. امام علی (ع) به آنها امر می کند که نردبانی بگذارند و پسری در همان سن را با کمند ببندند و او را به بام بفرستند. پسر اول توجهش به همبازی مشابه خودش جلب می شود و با او بازی می کند بعد می توان او را گرفت و به مکان امن آورد. آنها چنین کردند و پسر اول را به آسانی گرفتند و به امنیت و به آغوش مادر هراسانش بازگرداندند.
مشابه، مشابه را درمان می کند
مادری فرزند خود را در حال افتادن از بام می بیند البته شوک چنین صحنه ای آنقدر زیاد بود که مادر که بازوان خود را برای گرفتن فرزند گشوده بود، همچنان با بازوان افراشته بالای سرش باقی ماند و نمی توانست آنها را به حالت طبیعی پایین بیاورد. او را نزد ابوعلی سینا، پزشک مشهور و بزرگ ایرانی 1037-980 بردند. ابن سینا پس از شنیدن شرح حال دستور داد که زن را به حمام ببرند و او را کاملاً برهنه در گرم ترین حجره رها کنند در حالی که رو به در ورودی داخلی ایستاده است. (این حمام ها ساختمان های پیچیده ای با حجره های زیاد بودند و اغلب استخرهای آب داغ و ولرم و مکان هایی برای شستشو داشتند) پس از آنکه زن را در چنین حالتی به مدت طولانی منتظر گذاشتند ابن سینا ناگهان به شتاب وارد آنجا شد. زن تنها که از دیدن مرد بیگانه شوکه شده بود ناگهان به درون حمام خانه شتافت و فورا بازوان خود را پایین آورد تا ناحیه تناسلی خود را با دستان خود بپوشاند. لذا یک شوک توانست بیماری را که از شوک دیگری ناشی شده بود، درمان کند.
هومیوپاتی امروز در ایران
احیاء هومیوپاتی در ایران مدیون چند نفر است:
دکتر ناصری فیزیک دان برجسته ای است که هم در آمریکا و هم در انگلستان کار و تحقیق کرده است. او استاد فیزیک در دانشگاه ارومیه است. حدود 10 سال قبل بیمار شد با آسیب جدی کلیوی و متخصصان در انگلستان تنها 2 ماه به او فرصت زندگی دادند. خوشبختانه کسی توصیه کرد که او هومیوپاتی را بیازماید. ظاهراً هومیوپات به او 3 دوز از یک دارو را تجویز کرد (حالا، شب و اگر لازم شد فردا صبح). صبح بعد او با تب بسیار شدیدی بیدار شد و لذا دوز سوم هرگز مصرف نشد. آسیب بافتی به زودی برطرف شد و او بسیار حال بهتری داشت. مانند بسیاری از افراد که پس از چنین تجربه ای شروع به تحصیل در هومیوپاتی کرده اند او نیز شروع به آموختن درباره این طب جادویی کرد. و پس از بازگشت به ایران شروع به کار و آموزش هومیوپاتی در ایران کرد. او به شدت تحت تأثیر
جرج ویتول کاس است. او بیماران را به رایگان مداوا می کند و فهرستی بالغ بر 000/15 بیمار دارد. هرماه او به هزینه خود به تهران سفر می کند تا جمعی از علاقه مندان و شاگردان را در دانشگاه آزاد بیاموزاند. او چندین آزمون اثبات دارویی بر روی خود انجام داده است و آخرین باری که من او را دیدم او گفت که علیرغم ظاهرش در نتیجه این آزمون های دارویی بیمار است. من اکنون می دانم که مشکل کلیوی او رجعت کرده است و ممکن است در واقع نیازمند پیوند کلیه باشد. (از این واقعه درس مهمی می توان فرا گرفت که کسانی که در آزمون اثبات دارویی شرکت می کند باید به طرز مستدلی سالم باشند و افرادی که تاریخچه آسیب جدی را در گذشته خود دارند نباید در این آزمون شرکت کنند. )
شخصیت بعدی حسین بهشتی است که او هم فیزیک دان و فیلسوف است. او با دیدن فیلم سخنرانی دکتر ناصری با هومیوپاتی آشنا شد و شروع به جمع آوری کتب در این زمینه کرد و در این سیر به فلسفة کنت برخورد که چنان او را انگیخت که آن را 3 بار در طول 3 روز خواند. او سپس شروع به آموختن بیشتر از طریق مطالعه کتاب های زیادی در زمینه های مختلف هومیوپاتی کرد. او بیشتر مولفان را با دیده انتقادی می نگرد. حسین بهشتی دریافت که یکی از بستگانش که هومیوپاتی را در آلمان آموخته بود اخیرا به ایران آمده است.
بهشتی سپس ساز و کار لازم برای اینکه دکتر میرزا زاده در ایران شروع به کار و آموزش هومیوپاتی به دیگران کند را فراهم آورد.
دکر میرزا زاده متخصص زنان و زایمان پرکاری در آلمان بود. او مبتلا به زخم معده شد و برادر زنش دکتر داود اکبر- یک هومیوپات افغانی مقیم آلمان- پیشنهاد کرد که او را معالجه کند. مانند بسیاری افراد پیش از او دکتر میرزا زاده در ابتدا سرباز زد و کل ایده هومیوپاتی را به تمسخر گرفت امّا در نهایت موافقت کرد که دارو را مصرف کند. وقتی زخم او به طور معجزه آسایی درمان شد، او شروع به تحصیل هومیوپاتی کرد. در تهران او اولین کسی بود که از عنوان هومیوپات در تابلوی مطب خود برخوردار شد. او کلاس های هفتگی آزاد ماتریا مدیکا برگزار و مطبی را برای استفاده شاگردان خود اداره می کند.
اولین شاگردی که دکتر میرزا زاده اجازه مداوای مستقلانه بیماران را به او داد دکتر اردوان شهردار بود.
دکتر شهردار یکی از هومیوپاتهائی است که اخیراً مدرک پزشکی خود را گرفته است و در مورد او باور من این است که ما در آینده نزدیک از او خبرهای بزرگی خواهیم شنید. او به راستی شخص با استعدادی با هوش سرشار و حافظه ای دقیق و زنده است او نیز در حال حاضر مشغول تدریس ماتریامدیکا، رپرتوری و اصول هومیوپاتی است. او همچنین مشاور وزارت بهداشت در تدوین رئوس مطالب درسی هومیوپاتی است که باید در مراکز مختلف مورد استفاده قرار گیرد. او در موارد بسیاری برای گروه های علاقه مند به گسترش هومیوپاتی سخنرانی می کند.
با دانش گسترده ای که از هومیوپاتی دارد (فلسفه، ماتریامدیکا، رپرتوری) و با تمرکز بر روی بیمار و خوب گوش کردن و مهارت های مشاهده او قادر به مشاهده علائمی در بیماران است که سایرین درنمی یابند.
تقاضای هومیوپاتی از سوی بیماران و دانشجویان در سالهای اخیر رشدی تصاعدی داشته است.تنها 4 سال پیش کلاسهای متریا مدیکا و فلسفه هومیوپاتی تنها 30 شاگرد داشت در حالیکه در حال حاضر بیش از 200 دانشجو در کلاسهای هفتگی هومیوپاتی کلاسیک شرکت می کنند.
هومیوپاتی در ایران قانونی است
در ژانویه 1999وزارت بهداشت و درمان ایران اعلام کرد که هومیوپاتی شاخه ای شناخته شده از پزشکی است. راهبرد ها چنان بنا نهاده شده اند که تنها پزشکانی که مدرک معتبری از صلاحیتمندی خود در هومیوپاتی دارند می توانند از عنوان " هومیوپات" استفاده کنند. تلاشهایی در جریان است تا سایر هومیوپاتهای با کفایت دارای مدارک معتبر هومیوپاتی نیز بتوانند در این رشته فعالیت کنند.
تشکیل انجمن هومیوپاتی ایران
در آوریل 1999 شالوده انجمن هومیوپاتی ایران (IHA) بنا شد و مراحل رسمیت قانونی یافتن آن و شناخته شدنش به عنوان یک انجمن معتبر در جریان است .
بخشی از اهداف بیان شده IHA عبارتند از :
1/تعیین استانداردهای آموزش و فعالیت هومیوپاتی
2/ برگزاری سمینارهای داخلی و عمومی
3/ ایجاد شبکه های کامپیوتری خصوصی و عمومی
4/ تاسیس داروخانه داروهای هومیوپاتی
5/ تاسیس کتابخانه ای شامل کتاب، مجله، نرم افزار و غیره
6/ فراهم آوردن زمینة ترجمه کتب اساسی و ضروری هومیوپاتی
7/ تماس با مراکز هومیوپاتی دنیا
8/ دعوت از هومیوپاتهای خارجی برای شرکت در سمینارها
9/ تاسیس بیمارستان هومیوپاتی
با تمام تلاش هایی که در راه آموزش و فعالیت هومیوپاتی در ایران مصروف شده است به نظر می رسد که آینده هومیوپاتی کلاسیک ایمن و اطمینان بخش باشد.
باشد که خداوند نگهدار و حامی تمامی آنان باشد.
انجمن هوميوپاتي ايران
تاریخچه هومیوپاتی در ایران
سروش ابراهیمی
1999
مترجم: دکتر بهنوش نوشی
اولین تجربه
سالها پیش زمانی که بچه ای بودم را به یاد می آورم که به صحبت بزرگترها در مورد مراقبت از سلامتی گوش می کردم. کسی شروع به صحبت در بارة بعضی "شفادهندگان" و پزشکان قدیمی کرد که به عقیده او رفتاری مشابه کلاهبرداران داشتند. این شیادان دقایقی به بیمار گوش می کردند سپس به اتاق پشتی خود می رفتند و قرص سفیدی از آنجا آورده و به بیمار می دادند و او را روانه می کردند. این کلاهبرداران به هر بیمار همان قرص سفید را می دادند!
تنها زمانی که شروع به آموختن هومیوپاتی کردم دانستم که آن مکالمه در حقیقت در مورد هومیوپاتها بود. جالب است که من چنین داستانی را پس از چنان سالهای طولانی به خاطر می آورم که نشانه آن است که هومیوپاتی در ایران به سالهای پیشین باز می گردد.
در تابستان 1995 با یکی از بستگان دور و مسن خود ملاقات کردم و وقتی به او بیان کردم که در حال آموختن چه دانشی هستم او گفت که به یاد می آورد که پدرش نیز به چنین شیوه ای (رقیق سازی) (که من برایش توضیح داده بودم) داروها را آماده می کرد.
متاسفانه در تابستان 1998 او و برادرش درگذشته بودند و من نتوانستم بیش از این چیزی در مورد روش کار پدرشان بدانم.
آشکار است که هومیوپاتی قبل از آنکه توسط آلوپاتی برکنار زده شود، باید سالهای زیادی در ایران مورد استفاده بوده باشد.
بهرحال تصمیم گرفتم که در طی ملاقات کوتاهم از ایران در سال 1998 ریشه های اولیه آن را جستجو کنم.
من با پروفسور موسی ژام که استاد بازنشسته دانشکده داروسازی دانشگاه تبریز بود ملاقات کردم پروفسور ژام که در سنین 90 سالگی خویش است سالهای زیادی است که بازنشسته شده است امّا هومیوپاتی را به کار می گیرد و کتابخانه بزرگی در مورد هومیوپاتی دارد. او مؤلف کتابی به زبان فارسی در مورد اصول اولیه هومیوپاتی به نام «رازهای هومیوپاتی» است که در پاکستان چاپ شده است. او به من چندین کتاب درباره هومیوپاتی و نمک های شوسلر که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده و در هند چاپ شده بود، قرض داد. پروفسور ژام در سال های 1930 به دپارتمان شیمی دانشگاه تبریز رفت. او تاریخچه مختصری از کسانی را که به یاد می آورد به من داد.
دکتر حسن بهارمند در حوالی سال های 1920 در ایران به روش هومیوپاتی کار می کرد. او دیپلم هومیوپاتی خود را از هند گرفته بود. هومیوپاتی پدر او را معالجه کرده بود و لذا او تصمیم گرفت که خودش آن را بیاموزد. او رسماً پزشک و رئیس مرکز بهداشت تهران بود و نزدیک سفارت انگلستان اشتغال داشت.
دکتر بهارمند هانه مان را در خواب دید که به او گفت "تو مانند من تا 84 سالگی عمر خواهی کرد." و در واقع هم در 84 سالگی مرد!
یکی دیگر از حامیان اولیه هومیوپاتی در ایران دکتر طبیبی بود نام او که به معنی پزشک است دلالت بر این دارد که بهرحال پدر او نیز می بایست پزشک باشد)
او نیز هومیوپاتی را در هند آموخته و مدرک خود را از آنجا گرفته بود و مطب هایی در تهران برای اشتغال به هومیوپاتی دایر کرد. او تا سن 97 سالگی زندگی کرد.
یکی از شاگردان پروفسور ژام به نام امیر پرویز کمالی دانش آموخته مدرسه پزشکی تبریز بود پروفسور ژام از او خواست که هومیوپاتی و طب سوزنی را فراگیرد. او در تهران در خانه و باغی که نزدیک مجلس بود و وقف هومیوپاتی شده بود شروع به کار کرد. او مطبی شلوغ در مداوای بیماران معتاد داشت. دکتر اسکندری که اکنون در سنین 70 سالگی است نیز در آنجا اشتغال داشت. من از پروفسور ژام پرسیدم که او چگونه به هومیوپاتی علاقه مند شد. او گفت : که قبل از جنگ جهانی دوّم، پروفسور اوبرلین که پزشکی فرانسوی با اصلیت آلمانی بود دانشکده پزشکی تهران را افتتاح کرد. رضا شاه فرمانی صادر کرد که دانشکده پزشکی دیگری باید در تبریز دایر شود. پروفسور ژام که شیمی دان بود یکی از 10 استادی بود که از سوی هیئت موسس دانشگاه جدید انتخاب شده بودند در حدود سال 1938 پروفسور اوبرلین به پاریس بازگشت و مبتلا به دردهای شدید شکمی شد که پس از 6 ماه غیرقابل تحمل شدند.
ظاهراً مشکوک به آپاندیسیت بودند امّا وقتی او را عمل کردند متوجه شدند که مبتلا به سرطان پیشرفته است و متأسفانه او روی تخت عمل جراحی فوت کرد. این موضوع مورد توجه زیادی قرار گرفت زیرا پروفسور اوبرلین در زمان خود متخصص سرطان مشهوری در جهان بود.
متأسفانه دکتر حبیبی که مسئولیت دپارتمان را به عهده گرفته بود 6 ماه بعد در اثر یک حمله قلبی درگذشت.
آنگاه پروفسور ژام در شگفت شد که چرا پزشکان قادر به معالجه مناسب خودشان نیستند و شروع به برقراری ارتباط با دانشکده های مختلف طب مکمل از جمله هومیوپاتی کرد. در این مسیر او چندین کتاب به فارسی ترجمه کرد.
دکتر کاظم علی اف نیز دانش آموخته تبریز بود و سپس برای تحصیل به هند و پاکستان رفت و سرانجام در پاکستان مستقر شد. او نیز کتاب های بسیاری را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد و مجله ها و کتابچه هایی به زبان اردو در جهت توسعه هومیوپاتی منتشر کرد.
این موضوع ناراحت کننده است که هیچ یک از این هومیوپات های ایرانی رسماً عهده دار آموزش هنر شفابخشی هومیوپاتی به دیگران در ایران نشدند و لذا استفاده از آن در ایران محدود گشت و هرگز به گستردگی که در هند و پاکستان بود نرسید.
در کتابی که در سال 1973 توسط یکی از بستگان دور من نوشته شده است، سرکار آقا عبدالرضا ابراهیمی از مدرسه علوم عقلیه شیخی در پاسخی به سؤالی از پروفسور ژام ارجاعی به هومیوپاتی و «حافظه آب» دارد.سرکار آقا عبدالرضا ابراهیمی حکیم و روحانی مسلمان عالی رتبه ای بود اما متأسفانه در سال 1980 (درست بعد از انقلاب اسلامی ایران) ترور شد. عنوان کتاب «2 رساله در پاسخ به آقای موسی ژام و آقای ریسمان فروش» است که در 8 جولای 1973 چاپ گردید. و قسمتی که در پاسخ به پروفسور ژام نوشته شده است بخشی است که مورد توجه خاص ماست.
حافظه آب
پروفسور ژام در کتابی به زبان اردو به نام «تاریخ پزشکی حقیقی از آدم تا اکنون» که توسط هومیوپاتی ایرانی به نام دکتر کاظم علی رسا که در کراچی زندگی می کرد و کمپانی تحصیلات هومیوپاتی «دی هیلر» در حیدرآباد هند آن را به چاپ رسانده بود، به داستانی برخورد که شاهدی بر استفاده از رقت های بالا بود. پروفسور ژام این داستان را از این کتاب برای سرکار آقا عبدالرضا ابراهیمی فرستاد و نظر او را جویا شد.
داستان چنین است : مامون پسر هارون الرشید نزد امام علی ابن موسی الرضا(ع) شکایت کرد که زمانی که من پایتختم شهر طوس را ترک می کنم و به جایی دیگر می روم ظاهراً آب این مکان ها اثر سوئی بر سلامتی من دارند. امام به او توصیه کرد که چنین کند : ظرفی را از آب طوس پر کن و از آن در سفر استفاده کن امّا هرگز مگذار که این ظرف خالی شود و باقی آن را با آب هر محلی که در آن هستی پرکن. به این طریق کیفیت آب توس حفظ خواهد شد حتی اگر آن را با آب 50 مکان دیگر بیامیزی.»
خلاصه پاسخ و نکات اصلی آن از این قرار است :
1/ کیفیت غذا و داروها محدود به اجزاء شیمیایی آشکار آنها که علم شناخته یا کشف کرده است، نیست.
2/ مواد دارای خواص انرژیتیکی و اثراتی بر هم هستند که حواس ما قادر به درک آنها نیست.
3/ اگرچه امواج رادیویی فضای اطراف ما را پر کرده اند ما آن ها را با حواس جسمی خود درک نمی کنیم بلکه برای درک آنها نیاز به وسیله ای مانند رادیو است.
4/ هنوز توضیح کاملی برای علت بیماری ها وجود ندارد و مکانیزم حقیقی عملکرد آنها فهمیده نشده است. به عنوان مثال حساسیت هایی که در مردم ایجاد می شود لکه های پوستی قرمز ناشی از لباس های پشمی یا از دیدن بعضی از رنگ ها یا اشیاء و حتی شنیدن نام بعضی چیزها.
5/ در مورد خاص مورد سؤال چه اشکالی دارد که آب هر مکان به همین نحو خواص ناشناخته و عملکرد خاص خودش را داشته باشد که تجزیه های شیمیایی نتواند آنها را کشف کند.
6/ شاید ممکن نباشد که تفاوت میان نمونه های مختلف آب را نمایان سازیم امّا این ویژگی ها می تواند قابل انتقال به آب های دیگر باشد به بیان دیگر این ویژگی ها کیفی هستند و نه کمی.
7/ در مورد آب توس وقتی آب جایی دیگر به آن اضافه می شود، آب توس کیفیات ویژه خود را به آب افزوده شده می دهد و کل آب مانند آب توس می شود. این می تواند تا بی نهایت ادامه یابد چون این ویژگی ها کیفی هستند نه کمی.
8/ مثالی در مورد اینکه رقت باعث افزایش اثر می شود آورده شده است. یک معلم آنچه می داند به ده نفر می آموزد و آنها هرکدام به ده نفر دیگر و همین طور تا بی نهایت. لذا با دانش اولیه معلم اول میلیون ها نفر می توانند دانش آموخته شوند و میزان کلی دانش بشریت افزوده می گردد.
9/ مفهوم حساسیت(و استعداد طبیعی) چنین توضیح داده شده است:
مثلاً در مورد ویژگی نوردهی؛ خشت ناکامل است زیرا نوری از خودش ندارد. زغال افروخته ،خودکفا است زیرا نور کافی دارد که بتابد و در تاریکی قابل مشاهده باشد اما یک چراغ روشن، کامل است زیرا نه تنها خود را می نمایاند بلکه بر سایر اشیاء نیز نور می افشاند که با نور آن، آنها نیز دیده می شوند و کمبود نور آنها برطرف می شود.
ولی علاوه بر این، این استعداد باید در سایر چیزها هم باشد. مثلا یک چراغ خاموش می تواند به وسیله چراغ اول روشن و از این رو کامل گردد امّا اگرچه چراغ در ویژگی نوردهی خود کامل است نمی تواند باعث سوختن آب یا روغن گردد.
آب همچنین ممکن است دارای این استعداد طبیعی باشد که خواص بعضی از داروها را بپذیرد و با روش های خاص ممکن است که خواص دارویی را به آب منتقل کرد..."
وقتی حافظة آب چنان ایده جدیدی (مربوط به دهه 1990) در غرب است جالب است که در نوشته های اسلامی قرن 9 به آن اشاره شده و با مفاهیم فلسفی در سال 1973 توضیح داده شده است.
درمان براساس مشابهت
داستانی است که در اشعار مولوی بیان شده و نشانگر روان درمانی براساس مشابهت است جایی که پسر جوانی به بام می رود و هرگاه بزرگترها به او نزدیک می شوند از آنها فرار می کند و البته به لبه های دیگر بام و خطر نزدیک می گردد. مادر نزد امام علی (ع) (قرن هفتم پس از میلاد) شیون و زاری می کند و از او کمک و راهنمایی می جوید. امام علی (ع) به آنها امر می کند که نردبانی بگذارند و پسری در همان سن را با کمند ببندند و او را به بام بفرستند. پسر اول توجهش به همبازی مشابه خودش جلب می شود و با او بازی می کند بعد می توان او را گرفت و به مکان امن آورد. آنها چنین کردند و پسر اول را به آسانی گرفتند و به امنیت و به آغوش مادر هراسانش بازگرداندند.
مشابه، مشابه را درمان می کند
مادری فرزند خود را در حال افتادن از بام می بیند البته شوک چنین صحنه ای آنقدر زیاد بود که مادر که بازوان خود را برای گرفتن فرزند گشوده بود، همچنان با بازوان افراشته بالای سرش باقی ماند و نمی توانست آنها را به حالت طبیعی پایین بیاورد. او را نزد ابوعلی سینا، پزشک مشهور و بزرگ ایرانی 1037-980 بردند. ابن سینا پس از شنیدن شرح حال دستور داد که زن را به حمام ببرند و او را کاملاً برهنه در گرم ترین حجره رها کنند در حالی که رو به در ورودی داخلی ایستاده است. (این حمام ها ساختمان های پیچیده ای با حجره های زیاد بودند و اغلب استخرهای آب داغ و ولرم و مکان هایی برای شستشو داشتند) پس از آنکه زن را در چنین حالتی به مدت طولانی منتظر گذاشتند ابن سینا ناگهان به شتاب وارد آنجا شد. زن تنها که از دیدن مرد بیگانه شوکه شده بود ناگهان به درون حمام خانه شتافت و فورا بازوان خود را پایین آورد تا ناحیه تناسلی خود را با دستان خود بپوشاند. لذا یک شوک توانست بیماری را که از شوک دیگری ناشی شده بود، درمان کند.
هومیوپاتی امروز در ایران
احیاء هومیوپاتی در ایران مدیون چند نفر است:
دکتر ناصری فیزیک دان برجسته ای است که هم در آمریکا و هم در انگلستان کار و تحقیق کرده است. او استاد فیزیک در دانشگاه ارومیه است. حدود 10 سال قبل بیمار شد با آسیب جدی کلیوی و متخصصان در انگلستان تنها 2 ماه به او فرصت زندگی دادند. خوشبختانه کسی توصیه کرد که او هومیوپاتی را بیازماید. ظاهراً هومیوپات به او 3 دوز از یک دارو را تجویز کرد (حالا، شب و اگر لازم شد فردا صبح). صبح بعد او با تب بسیار شدیدی بیدار شد و لذا دوز سوم هرگز مصرف نشد. آسیب بافتی به زودی برطرف شد و او بسیار حال بهتری داشت. مانند بسیاری از افراد که پس از چنین تجربه ای شروع به تحصیل در هومیوپاتی کرده اند او نیز شروع به آموختن درباره این طب جادویی کرد. و پس از بازگشت به ایران شروع به کار و آموزش هومیوپاتی در ایران کرد. او به شدت تحت تأثیر
جرج ویتول کاس است. او بیماران را به رایگان مداوا می کند و فهرستی بالغ بر 000/15 بیمار دارد. هرماه او به هزینه خود به تهران سفر می کند تا جمعی از علاقه مندان و شاگردان را در دانشگاه آزاد بیاموزاند. او چندین آزمون اثبات دارویی بر روی خود انجام داده است و آخرین باری که من او را دیدم او گفت که علیرغم ظاهرش در نتیجه این آزمون های دارویی بیمار است. من اکنون می دانم که مشکل کلیوی او رجعت کرده است و ممکن است در واقع نیازمند پیوند کلیه باشد. (از این واقعه درس مهمی می توان فرا گرفت که کسانی که در آزمون اثبات دارویی شرکت می کند باید به طرز مستدلی سالم باشند و افرادی که تاریخچه آسیب جدی را در گذشته خود دارند نباید در این آزمون شرکت کنند. )
شخصیت بعدی حسین بهشتی است که او هم فیزیک دان و فیلسوف است. او با دیدن فیلم سخنرانی دکتر ناصری با هومیوپاتی آشنا شد و شروع به جمع آوری کتب در این زمینه کرد و در این سیر به فلسفة کنت برخورد که چنان او را انگیخت که آن را 3 بار در طول 3 روز خواند. او سپس شروع به آموختن بیشتر از طریق مطالعه کتاب های زیادی در زمینه های مختلف هومیوپاتی کرد. او بیشتر مولفان را با دیده انتقادی می نگرد. حسین بهشتی دریافت که یکی از بستگانش که هومیوپاتی را در آلمان آموخته بود اخیرا به ایران آمده است.
بهشتی سپس ساز و کار لازم برای اینکه دکتر میرزا زاده در ایران شروع به کار و آموزش هومیوپاتی به دیگران کند را فراهم آورد.
دکر میرزا زاده متخصص زنان و زایمان پرکاری در آلمان بود. او مبتلا به زخم معده شد و برادر زنش دکتر داود اکبر- یک هومیوپات افغانی مقیم آلمان- پیشنهاد کرد که او را معالجه کند. مانند بسیاری افراد پیش از او دکتر میرزا زاده در ابتدا سرباز زد و کل ایده هومیوپاتی را به تمسخر گرفت امّا در نهایت موافقت کرد که دارو را مصرف کند. وقتی زخم او به طور معجزه آسایی درمان شد، او شروع به تحصیل هومیوپاتی کرد. در تهران او اولین کسی بود که از عنوان هومیوپات در تابلوی مطب خود برخوردار شد. او کلاس های هفتگی آزاد ماتریا مدیکا برگزار و مطبی را برای استفاده شاگردان خود اداره می کند.
اولین شاگردی که دکتر میرزا زاده اجازه مداوای مستقلانه بیماران را به او داد دکتر اردوان شهردار بود.
دکتر شهردار یکی از هومیوپاتهائی است که اخیراً مدرک پزشکی خود را گرفته است و در مورد او باور من این است که ما در آینده نزدیک از او خبرهای بزرگی خواهیم شنید. او به راستی شخص با استعدادی با هوش سرشار و حافظه ای دقیق و زنده است او نیز در حال حاضر مشغول تدریس ماتریامدیکا، رپرتوری و اصول هومیوپاتی است. او همچنین مشاور وزارت بهداشت در تدوین رئوس مطالب درسی هومیوپاتی است که باید در مراکز مختلف مورد استفاده قرار گیرد. او در موارد بسیاری برای گروه های علاقه مند به گسترش هومیوپاتی سخنرانی می کند.
با دانش گسترده ای که از هومیوپاتی دارد (فلسفه، ماتریامدیکا، رپرتوری) و با تمرکز بر روی بیمار و خوب گوش کردن و مهارت های مشاهده او قادر به مشاهده علائمی در بیماران است که سایرین درنمی یابند.
تقاضای هومیوپاتی از سوی بیماران و دانشجویان در سالهای اخیر رشدی تصاعدی داشته است.تنها 4 سال پیش کلاسهای متریا مدیکا و فلسفه هومیوپاتی تنها 30 شاگرد داشت در حالیکه در حال حاضر بیش از 200 دانشجو در کلاسهای هفتگی هومیوپاتی کلاسیک شرکت می کنند.
هومیوپاتی در ایران قانونی است
در ژانویه 1999وزارت بهداشت و درمان ایران اعلام کرد که هومیوپاتی شاخه ای شناخته شده از پزشکی است. راهبرد ها چنان بنا نهاده شده اند که تنها پزشکانی که مدرک معتبری از صلاحیتمندی خود در هومیوپاتی دارند می توانند از عنوان " هومیوپات" استفاده کنند. تلاشهایی در جریان است تا سایر هومیوپاتهای با کفایت دارای مدارک معتبر هومیوپاتی نیز بتوانند در این رشته فعالیت کنند.
تشکیل انجمن هومیوپاتی ایران
در آوریل 1999 شالوده انجمن هومیوپاتی ایران (IHA) بنا شد و مراحل رسمیت قانونی یافتن آن و شناخته شدنش به عنوان یک انجمن معتبر در جریان است .
بخشی از اهداف بیان شده IHA عبارتند از :
1/تعیین استانداردهای آموزش و فعالیت هومیوپاتی
2/ برگزاری سمینارهای داخلی و عمومی
3/ ایجاد شبکه های کامپیوتری خصوصی و عمومی
4/ تاسیس داروخانه داروهای هومیوپاتی
5/ تاسیس کتابخانه ای شامل کتاب، مجله، نرم افزار و غیره
6/ فراهم آوردن زمینة ترجمه کتب اساسی و ضروری هومیوپاتی
7/ تماس با مراکز هومیوپاتی دنیا
8/ دعوت از هومیوپاتهای خارجی برای شرکت در سمینارها
9/ تاسیس بیمارستان هومیوپاتی
با تمام تلاش هایی که در راه آموزش و فعالیت هومیوپاتی در ایران مصروف شده است به نظر می رسد که آینده هومیوپاتی کلاسیک ایمن و اطمینان بخش باشد.
باشد که خداوند نگهدار و حامی تمامی آنان باشد.
انجمن هوميوپاتي ايران