آیا زن ها تحت فشار ضعیف می شوند؟
--------------------------------------------------------------------------------
تنها ۵/۲ درصد از پردرآمدترین مدیران جهان زن هستند. در میان نخبه ترین دانشمندان کشور (آنها که به عضویت آکادمی ملی علوم انتخاب شده اند) نسبت زن ها حدود ۹ درصد است.
بسته به اینکه چه دیدگاهی داشته باشید می توانید این داده ها را چند جور تفسیر کنید: زن ها در علم بهترند تا در کسب و کار. شرکت ها نسبت به زن ها تبعیض قائل می شوند یا (اگر بگوییم که برای شرکت ها تنها سود مهم است) آکادمی ملی علوم نسبت به زن ها تبعیض قائل می شود.
اگر به اینترنت دسترسی داشته باشید در یافتن تئوری ها، شواهد، ضد شواهد، بحث و جدل های فراوان درباره این موضوع هیچ مشکلی نخواهید داشت. اینجا من می خواهم تنها به گوشه ای از این شواهد درباره یکی از این فاکتورهای بی شمار اشاره کنم: زن ها – به خصوص آنها که بسیار موفقند – تحت فشار به دشواری می افتند.
در یک تورنمنت تنیس گرند اسلم می توانید انسان های موفق زیادی ببینید. از آن بهتر، می توانید آنها را تحت درجات مختلف فشار زیر نظر بگیرید: بی شک وقتی نتیجه ۵-۵ باشد فشار خیلی بیشتر است تا ۰-۰. یکی از اساتید اقتصاد به نام دانیل پاسرمن در مسابقات آزاد فرانسه و ویمبلدون از این نوسانات استفاده خوبی کرد. او اول برای هر مسابقه درجه اهمیت را تعیین کرد. برای نتایج مختلفی که ممکن بود در بازی پیش بیاید احتمالاتی را در نظر گرفت، رده بندی بازیکنان را درگیر ساخت و همچنین نوع زمین مسابقه و شیوه تعیین سرویس زننده را نیز دخالت داد. در نتیجه می توانست گزاره هایی نظیر این به دست آورد: «اگر راجر فدرر این امتیاز را بگیرد ۶۰ درصد شانس دارد که مسابقه را ببرد؛ یا اگر این امتیاز را از دست بدهد شانسش ۵۵ درصد می شود.» این اختلاف ۵ درصدی اهمیت آن یک امتیاز را نشان می دهد.
یکی از معیارها – تعداد خطاهای غیرارادی – نشان می داد که مردها تقریبا در تمام مسابقات عملکرد یکسانی دارند. در هنگام امتیازهای مهم آنها حدود ۳۰ درصد مواقع خطاهای سهوی می کرده اند و این نسبت برای سایر امتیازها (بی اهمیت یا معمولی) هم یکسان بوده است؛ اما زن ها الگوی کاملا متفاوتی نشان داده اند: ۳۴ درصد خطاهای سهوی در هنگام کم اهمیت ترین امتیازها و این روند پیوسته رو به افزایش بوده است تا به ۴۰ درصد در حساس ترین موقعیت ها رسیده است. بی شک این اختلاف خیلی بزرگ تر از آن است که صرفا تصادفی باشد.
به جز استرس در هنگام فشار چه چیزی می تواند این ارقام را توجیه کند؟ شاید گیم های حساس تر اغلب اواخر بازی هستند، یعنی زمانی که بازیکنان خسته شده اند؛ شاید بازیکنان ضعیف تر کارشان به گیم های پایانی می کشد، شاید نوع زمین مسابقات آزاد فرانسه برای بازی دشواری بیشتری می آفریند، اما پروفسور پاسرمن همه این فرضیات را آزمون کرده و هیچ کدام با تحلیل آماری جواب نداده اند.
یک ضدفرضیه دیگر هم هست: شاید زن ها وقتی که مسابقه نزدیک باشد بیشتر تدافعی تر بازی می کنند. اگر هر دو بازیکن دفاعی بازی کنند، خطاهای قهری پیش نمی آید و آن وقت همه خطاها سهوی می شوند. در همین زمینه پروفسور پاسرمن مشاهده کرده است که زن ها واقعا وقتی مسابقه نزدیک باشد، تدافعی تر بازی می کنند. (تدافعی بودن بازی را با سرعت سرویس ها، طول زمان بازی و عواملی این چنینی اندازه گرفته است.) اما متاسفانه مردها هم همین وضعیت را داشته اند. وقتی بازی سخت باشد مردها و زن ها، هر دو، دفاعی تر بازی می کنند (و تقریبا هم به یک اندازه) – اما تنها زن ها هستند که اشتباهات بیشتری مرتکب می شوند.
در همین زمینه یک گروه محقق دیگر (اوری گینزی، موریل نایدرل، آلدو روستیکینی از دانشگاه های کالیفرنیا، استنفورد و مینه سوتا) آزمایش هایی را اجرا کرده تا ببیند زن ها و مردها در محیط های رقابتی چه عملکردی دارند. ابتدا به افراد گفته شد که معماهایی را به تنهایی حل کنند؛ سپس حل کردن معما شکل رقابتی و مسابقه به خود گرفت. نتایج چه بود؟
رقابت – با هر کسی – عملکرد مردها را بهبود می بخشد.
رقابت – با زن ها – عملکرد زن ها را بهبود می بخشد.
اما در رقابت با مردها، زن ها عملکرد بدتری نسبت به حالت تنهایی شان نشان می دهند.
به نظر کمی متفاوت از یافته های پروفسور پاسرمن می رسد. زن ها در تورنمنت های قهرمانی تنیس همیشه با همجنس خود رقابت می کنند، پس طبق نتایج مسابقه معما، باید عملکردشان بهتر شود – و وقتی رقابت سخت تر می شود، طبعا عملکرد هم باید بهبود پیدا کند.
اما روشن است که هیچ تناقضی اینجا در کار نیست: شاید رقابت با همجنس عملکرد زن ها را بهبود ببخشد؛ اما اگر رقابت خیلی سنگین شود آنها نزول می کنند. ضمن اینکه باید در نظر گرفت ویژگی های همه زنان نیز یکسان نیست. کسانی که در رقابت معماها آزمایش شدند یک گروه از دانشجویان مهندسی در بهترین دانشگاه های کشور بودند، یعنی که گروه کاملا نخبه؛ اما به هرحال هنوز خیلی فاصله هست تا سطح تنیس بازان درجه اول جهان.
و درست همان طور که تنیس بازان با دانشجویان مهندسی فرق دارند، دانشمندان و اهالی کسب و کار هم از یکدیگر متفاوتند. بنابراین چندان درست نیست که نتیجه بگیریم آنچه در زمین تنیس درست است، در آزمایشگاه شیمی یا هیات مدیره شرکت ها نیز درست است. هرچند امتحانش بی ضرر است.
استیون لندزبرگ
مترجم: ندا ناجی،روزنامه دنیای اقتصاد
کتابخانه آریا
--------------------------------------------------------------------------------
تنها ۵/۲ درصد از پردرآمدترین مدیران جهان زن هستند. در میان نخبه ترین دانشمندان کشور (آنها که به عضویت آکادمی ملی علوم انتخاب شده اند) نسبت زن ها حدود ۹ درصد است.
بسته به اینکه چه دیدگاهی داشته باشید می توانید این داده ها را چند جور تفسیر کنید: زن ها در علم بهترند تا در کسب و کار. شرکت ها نسبت به زن ها تبعیض قائل می شوند یا (اگر بگوییم که برای شرکت ها تنها سود مهم است) آکادمی ملی علوم نسبت به زن ها تبعیض قائل می شود.
اگر به اینترنت دسترسی داشته باشید در یافتن تئوری ها، شواهد، ضد شواهد، بحث و جدل های فراوان درباره این موضوع هیچ مشکلی نخواهید داشت. اینجا من می خواهم تنها به گوشه ای از این شواهد درباره یکی از این فاکتورهای بی شمار اشاره کنم: زن ها – به خصوص آنها که بسیار موفقند – تحت فشار به دشواری می افتند.
در یک تورنمنت تنیس گرند اسلم می توانید انسان های موفق زیادی ببینید. از آن بهتر، می توانید آنها را تحت درجات مختلف فشار زیر نظر بگیرید: بی شک وقتی نتیجه ۵-۵ باشد فشار خیلی بیشتر است تا ۰-۰. یکی از اساتید اقتصاد به نام دانیل پاسرمن در مسابقات آزاد فرانسه و ویمبلدون از این نوسانات استفاده خوبی کرد. او اول برای هر مسابقه درجه اهمیت را تعیین کرد. برای نتایج مختلفی که ممکن بود در بازی پیش بیاید احتمالاتی را در نظر گرفت، رده بندی بازیکنان را درگیر ساخت و همچنین نوع زمین مسابقه و شیوه تعیین سرویس زننده را نیز دخالت داد. در نتیجه می توانست گزاره هایی نظیر این به دست آورد: «اگر راجر فدرر این امتیاز را بگیرد ۶۰ درصد شانس دارد که مسابقه را ببرد؛ یا اگر این امتیاز را از دست بدهد شانسش ۵۵ درصد می شود.» این اختلاف ۵ درصدی اهمیت آن یک امتیاز را نشان می دهد.
یکی از معیارها – تعداد خطاهای غیرارادی – نشان می داد که مردها تقریبا در تمام مسابقات عملکرد یکسانی دارند. در هنگام امتیازهای مهم آنها حدود ۳۰ درصد مواقع خطاهای سهوی می کرده اند و این نسبت برای سایر امتیازها (بی اهمیت یا معمولی) هم یکسان بوده است؛ اما زن ها الگوی کاملا متفاوتی نشان داده اند: ۳۴ درصد خطاهای سهوی در هنگام کم اهمیت ترین امتیازها و این روند پیوسته رو به افزایش بوده است تا به ۴۰ درصد در حساس ترین موقعیت ها رسیده است. بی شک این اختلاف خیلی بزرگ تر از آن است که صرفا تصادفی باشد.
به جز استرس در هنگام فشار چه چیزی می تواند این ارقام را توجیه کند؟ شاید گیم های حساس تر اغلب اواخر بازی هستند، یعنی زمانی که بازیکنان خسته شده اند؛ شاید بازیکنان ضعیف تر کارشان به گیم های پایانی می کشد، شاید نوع زمین مسابقات آزاد فرانسه برای بازی دشواری بیشتری می آفریند، اما پروفسور پاسرمن همه این فرضیات را آزمون کرده و هیچ کدام با تحلیل آماری جواب نداده اند.
یک ضدفرضیه دیگر هم هست: شاید زن ها وقتی که مسابقه نزدیک باشد بیشتر تدافعی تر بازی می کنند. اگر هر دو بازیکن دفاعی بازی کنند، خطاهای قهری پیش نمی آید و آن وقت همه خطاها سهوی می شوند. در همین زمینه پروفسور پاسرمن مشاهده کرده است که زن ها واقعا وقتی مسابقه نزدیک باشد، تدافعی تر بازی می کنند. (تدافعی بودن بازی را با سرعت سرویس ها، طول زمان بازی و عواملی این چنینی اندازه گرفته است.) اما متاسفانه مردها هم همین وضعیت را داشته اند. وقتی بازی سخت باشد مردها و زن ها، هر دو، دفاعی تر بازی می کنند (و تقریبا هم به یک اندازه) – اما تنها زن ها هستند که اشتباهات بیشتری مرتکب می شوند.
در همین زمینه یک گروه محقق دیگر (اوری گینزی، موریل نایدرل، آلدو روستیکینی از دانشگاه های کالیفرنیا، استنفورد و مینه سوتا) آزمایش هایی را اجرا کرده تا ببیند زن ها و مردها در محیط های رقابتی چه عملکردی دارند. ابتدا به افراد گفته شد که معماهایی را به تنهایی حل کنند؛ سپس حل کردن معما شکل رقابتی و مسابقه به خود گرفت. نتایج چه بود؟
رقابت – با هر کسی – عملکرد مردها را بهبود می بخشد.
رقابت – با زن ها – عملکرد زن ها را بهبود می بخشد.
اما در رقابت با مردها، زن ها عملکرد بدتری نسبت به حالت تنهایی شان نشان می دهند.
به نظر کمی متفاوت از یافته های پروفسور پاسرمن می رسد. زن ها در تورنمنت های قهرمانی تنیس همیشه با همجنس خود رقابت می کنند، پس طبق نتایج مسابقه معما، باید عملکردشان بهتر شود – و وقتی رقابت سخت تر می شود، طبعا عملکرد هم باید بهبود پیدا کند.
اما روشن است که هیچ تناقضی اینجا در کار نیست: شاید رقابت با همجنس عملکرد زن ها را بهبود ببخشد؛ اما اگر رقابت خیلی سنگین شود آنها نزول می کنند. ضمن اینکه باید در نظر گرفت ویژگی های همه زنان نیز یکسان نیست. کسانی که در رقابت معماها آزمایش شدند یک گروه از دانشجویان مهندسی در بهترین دانشگاه های کشور بودند، یعنی که گروه کاملا نخبه؛ اما به هرحال هنوز خیلی فاصله هست تا سطح تنیس بازان درجه اول جهان.
و درست همان طور که تنیس بازان با دانشجویان مهندسی فرق دارند، دانشمندان و اهالی کسب و کار هم از یکدیگر متفاوتند. بنابراین چندان درست نیست که نتیجه بگیریم آنچه در زمین تنیس درست است، در آزمایشگاه شیمی یا هیات مدیره شرکت ها نیز درست است. هرچند امتحانش بی ضرر است.
استیون لندزبرگ
مترجم: ندا ناجی،روزنامه دنیای اقتصاد
کتابخانه آریا