چطور در خانه، يك مدير بازنده نباشيد
نادر در اداره يك مدير خوب و موفق است. او 35 پرسنل دارد كه بخوبي از عهده مديريت آنان برميآيد و واحد تحت نظرش نمونه است، اما وقتي به خانه ميرسد همه چيز تغيير ميكند. او كاملا از كارهاي خانه كنار ميكشد. به خانه نرسيده حالت استراحت ميگيرد و ذهن و جسم خود را كاملا رها ميكند.
نادر فكر ميكند خانه خوابگاه است و محل كار، زندگي واقعي اوست.
فكر ميكنيد نتيجه اين رفتار او چيست؟
مدير موفق ما در خانه يك مرد شكست خورده و يك باباي تنبل و يك شوهر شلخته و كسلكننده و گاهي ديكتاتور به شمار ميرود.
او وقتي به خانه ميرسد، انگار ديگر از زندگي دست ميكشد و ميگذارد زندگي روال خود را طي كند.
همسر نادر به او ميگويد: عزيزم بچهها خوب درس نميخوانند، محسن در مدرسه دعوا كرده و از كلاس بيرونش كردهاند و مريم تجديد آورده. مدير ميخواهد تو را ببيند.
نادر ميگويد: ميداني كه من كارم زياد است. خودت يك جوري حلش كن.
ـ تركيدگي لوله همسايه باعث شده از سقف، آب بچكد. روز تعطيل كه خانه هستي زنگ بزن يك گچكار بيايد و سقف زرد شده را تعمير كند. همسايه بالايي گفته هزينهاش را تقبل ميكند.
ـ اي بابا يك روز تعطيل هم تو برايم كار ميتراشي؟ من نميتوانم. بگو خودش يك تعميركار بياورد اما در روز تعطيل نباشد، نميخواهم مزاحمت ايجاد كنند.
ـ نادر جان بايد برويم به خانه همسايه. مادرش فوت كرده است. شما كه با شوهرش سلام و عليك داري بايد بيايي.
ـ من خودم تلفني با او صحبت كردم و تسليت گفتم. خودت تنهايي برو.
اين مكالماتي كه خوانديد، اغلب برخوردهاي مدير موفق ما با مسائل خانواده است. او فكر ميكند قرار است ادارهاش را خودش مديريت كند و خانه را هم بسپارد به دست خدا و هرچه پيش آمد، خوش آمد. اگر اين مكالمات برخي گفتوگوهاي شما با همسرتان را تشكيل ميدهد، بدانيد كه شما نيز در خانه يك مدير بازندهايد. پس از امروز شروع به كار كنيد و از شيوههاي مديريتي كه هميشه جواب داده است استفاده و فكر كنيد خانهتان هم اداره است و نياز به مديريت دارد. مطمئن باشيد خوشحال خواهيد شد كه سر جاي خودتان قرار گرفتهايد.
هر چيز به جاي خويش نيكوست
قبل از هر چيز بايد بپذيريد كه خانواده يك واحد اجتماعي است و مثل هر سيستم ديگري بايد هدفمند و منظم باشد. پس از اصولى كه در اداره سازمانهاى مختلف به كار ميبريد، ميتوانيد در اين سيستم هم استفاده كنيد كه اولين اصل نظم و انضباط است. نظم داشتن، مرتب بودن و آراستگى چيزي است كه در درجه اول به آن احتياج داريد. رعايت اصل انضباط در مديريت به معنى احترام و ارزش دادن به قوانين، مقررات و توافقهايى است كه به منظور سرعت و صحت گردش كار سازمان و پيشرفت آن تعيين شده است. يكي از اصول منظم قرار گرفتن هر چيز سر جاي خودش و تخصيص هر حقي به صاحبش است، بنابراين در تقسيم وظايف در نظر داشته باشيد كه چه كسي ميتواند چه كاري بكند و در سلسله مراتب دقت كنيد كه چه كسي حق دارد چه توقعي داشته باشد. در ضمن آدمهاي خانه هم مثل اداره بايد سلسله مراتب را رعايت كنند. پدر در خانواده و مادر در اداره امور خانه مدير است. رابطه اين دو مثل رابطه يك مدير و معاون است. بچهها بايد از هر دو، حرف شنوي داشته باشند ضمن اين كه مادر نيز بايد با پدر همسو و همهدف حركت كند و هردو بايد نگاه سيستمي داشته باشند نه فردي. بچهها در رتبه سوم قرار ميگيرند.
نظارت و كنترل
در دانش مديريت از وظايف عمده مديران توجه به اصل نظارت و آگاهى از نحوه عمل و ميزان پيشرفت كار افراد هر سازمان است. آيا شما به خانواده خود نظارت داريد؟ سختيهاي كار همسرتان چيست؟ اگر او يك نيروي مديريتي است آيا ابزار لازم براي مديريت در اختيار او قرار دارد؛ مثلا منابع مالي و انساني. آيا نيازهاي او در تهيه ابزار و وسايل خانهداري در اختيارش قرار گرفته است؟ اگر كارش را بخوبي انجام ميدهد، چگونه اين رفتار او را تقويت ميكنيد كه هميشه رو به جلو باشد؟
بچهها چطور؟ شما از آن پدرها هستيد كه نميدانيد بچهها كلاس چندم هستند يا خيلي دقيق به كارشان نظارت ميكنيد. آنها بايد بدانند همه چيز دارد زير نظر شما مديريت ميشود در غير اين صورت به يك عنصر پولساز و بياثر تبديل ميشويد.
پيشرفت در خانواده، داوري در اختلافات، ارائه پيشنهادهاي اصلاحي و رفع عيوب ازجمله اموري هستند كه بايد به آن دقت كنيد.
زندگي از روي برنامه
ميگويند اگر 2 روزتان شبيه يكديگر باشد، ضرر كردهايد و هر روز بايد چيزي ياد بگيريد و حداقل ذرهاي پيشرفت داشته باشيد. اگر بخواهيد اين پيشرفت هدفمند و حساب شده باشد، بايد برايش برنامهريزي كنيد. اداره تنها جايي نيست كه احتياج به برنامهريزي دارد. من كسي را ميشناسم كه وقتي از او ميخواهي براي كاري برنامهريزي كند، احساس خفگي به او دست ميدهد و ميگويد بشدت احساس محدوديت ميكند، اما واقعيت اين است كه برنامهريزي به شما آزادي ميدهد؛ آزادي از فعاليتهاي بيهوده. به اين ترتيب شما دقيقا كاري را انجام ميدهيد كه به آن علاقه داريد. راستش را بخواهيد اگر ميخواهيد ژست مردانه بگيريد و بادي به غبغب بيندازيد كه شما مدير خانواده هستيد، بايد برايش زحمت بكشيد وگرنه بيش از يك عنوان چيزي نصيبتان نميشود.
خانواده پيش از هر چيز به برنامهريزي نياز دارد و اگر همسر و فرزندانتان در اين راه ميتوانند به شما كمك كنند، وقت آن است كه يك مديريت خلاق و مشاركتي درست و حسابي به پا كرده و براي خانواده برنامهريزي كنيد.
در خانواده، امكانات و منابع محدود است و نيازها و خواستهها فراوان. مدير خانواده بايد از بودجه و ساير امكانات خانواده به بهترين شيوه و به ترتيب اولويت استفاده كند و به نيازها و درخواستهاى اعضاى خانواده پاسخ دهد.
ديكتاتوري راه نيندازيد
درست است كه شما مدير خانوادهايد، اما لزومي ندارد فقط حرف، حرف خودتان باشد و براي خودتان يك ديكتاتوري كوچك ترتيب دهيد. مشورت، بهترين ابزار براي محبوبيت شما و كار كردن افراد خانواده با دل و جان است. مدير خانواده در امور متعدد خانه مانند خريد مسكن، تهيه لوازم، انتخاب مدرسه و ثبتنام فرزندان و... ميتواند با اعضاي خانواده مشورت كند. با اين كار فضاى خانواده به فضايى بالنده، روحبخش و آكنده از تبادلنظر تبديل ميشود. از اين رهگذر اعضاي خانواده احساس شخصيت ميكنند و خود را در اداره امور خانواده سهيم و شريك ميدانند. هر يك از فرزندان احساس مسووليت ميكنند و در قبول و اجراى تصميمات مدير خانواده همكارى بيشتري نشان ميدهند.
آنان ميآموزند در مورد مسائل خانواده فعالانه فكر كنند و نظر دهند.
تقسيم كار
هيچ كس نگفته كه پول درآوردن تنها كاري است كه از شما انتظار ميرود همان طور كه خانهداري تنها كار خانم خانه نيست و قرار نيست بچهها بخورند و بخوابند و نق بزنند و درس هم نخوانند. همه قرار است در امور منزل مشاركت كنند.
معمولا پس از تعيين اهداف و وظايف و فعاليتهاى خانواده، بايد اين وظايف به تناسب تعداد، مقام و جايگاه هر فرد تقسيم شود، درست مثل يك اداره واقعي. خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است و اعضاى آن بويژه كودكان و نوجوانان بايد براى ورود به جامعه آماده شوند و در خانواده با تقسيم كار مسووليتپذيري را بياموزند.
فقط شما مدير هستيد
اعضاى خانواده در تصميمگيري مشاركت ميكنند، اما در آخر شما هستيد كه بايد به جمعبندي برسيد و راي نهايي را صادر كنيد. گاهي نيز ميتوانيد به همسرتان تفويض اختيار كنيد و اين به خودتان بستگي دارد، اما بايد بچهها بدانند به چه شخصي حساب كارها و عملكرد خود را بازگو كنند و نيابت او را نيز چه كسي به عهده دارد. يك مدير و يك هدف مشخص، خانواده شما را به يك مجموعه منسجم بدل ميسازد.
توانمندسازي خانواده
سعي كنيد از خانواده خود يك مجموعه توانمند بسازيد، طوري كه اگر به هر دليلي سفر بوديد يا خداي ناكرده اتفاقي براي شما افتاد، خانواده بتوانند به حيات خود ادامه دهند. آنان را بايد با چنان توانمنديهايي آشنا كنيد كه هر يك به تنهايي نيز بتوانند روي پاي خود بايستند. از ادامه تحصيل همسر خود جلوگيري نكنيد و اجازه دهيد فرزندانتان هر يك به فراخور علاقهمندي خود با حرفه و راه كسب درآمد در جامعه آشنا شوند به نحوي كه در هر زمان توانايي مواجهه با بحران را داشته باشند.
منبع : http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100892922789
نادر در اداره يك مدير خوب و موفق است. او 35 پرسنل دارد كه بخوبي از عهده مديريت آنان برميآيد و واحد تحت نظرش نمونه است، اما وقتي به خانه ميرسد همه چيز تغيير ميكند. او كاملا از كارهاي خانه كنار ميكشد. به خانه نرسيده حالت استراحت ميگيرد و ذهن و جسم خود را كاملا رها ميكند.
نادر فكر ميكند خانه خوابگاه است و محل كار، زندگي واقعي اوست.
فكر ميكنيد نتيجه اين رفتار او چيست؟
مدير موفق ما در خانه يك مرد شكست خورده و يك باباي تنبل و يك شوهر شلخته و كسلكننده و گاهي ديكتاتور به شمار ميرود.
او وقتي به خانه ميرسد، انگار ديگر از زندگي دست ميكشد و ميگذارد زندگي روال خود را طي كند.
همسر نادر به او ميگويد: عزيزم بچهها خوب درس نميخوانند، محسن در مدرسه دعوا كرده و از كلاس بيرونش كردهاند و مريم تجديد آورده. مدير ميخواهد تو را ببيند.
نادر ميگويد: ميداني كه من كارم زياد است. خودت يك جوري حلش كن.
ـ تركيدگي لوله همسايه باعث شده از سقف، آب بچكد. روز تعطيل كه خانه هستي زنگ بزن يك گچكار بيايد و سقف زرد شده را تعمير كند. همسايه بالايي گفته هزينهاش را تقبل ميكند.
ـ اي بابا يك روز تعطيل هم تو برايم كار ميتراشي؟ من نميتوانم. بگو خودش يك تعميركار بياورد اما در روز تعطيل نباشد، نميخواهم مزاحمت ايجاد كنند.
ـ نادر جان بايد برويم به خانه همسايه. مادرش فوت كرده است. شما كه با شوهرش سلام و عليك داري بايد بيايي.
ـ من خودم تلفني با او صحبت كردم و تسليت گفتم. خودت تنهايي برو.
اين مكالماتي كه خوانديد، اغلب برخوردهاي مدير موفق ما با مسائل خانواده است. او فكر ميكند قرار است ادارهاش را خودش مديريت كند و خانه را هم بسپارد به دست خدا و هرچه پيش آمد، خوش آمد. اگر اين مكالمات برخي گفتوگوهاي شما با همسرتان را تشكيل ميدهد، بدانيد كه شما نيز در خانه يك مدير بازندهايد. پس از امروز شروع به كار كنيد و از شيوههاي مديريتي كه هميشه جواب داده است استفاده و فكر كنيد خانهتان هم اداره است و نياز به مديريت دارد. مطمئن باشيد خوشحال خواهيد شد كه سر جاي خودتان قرار گرفتهايد.
هر چيز به جاي خويش نيكوست
قبل از هر چيز بايد بپذيريد كه خانواده يك واحد اجتماعي است و مثل هر سيستم ديگري بايد هدفمند و منظم باشد. پس از اصولى كه در اداره سازمانهاى مختلف به كار ميبريد، ميتوانيد در اين سيستم هم استفاده كنيد كه اولين اصل نظم و انضباط است. نظم داشتن، مرتب بودن و آراستگى چيزي است كه در درجه اول به آن احتياج داريد. رعايت اصل انضباط در مديريت به معنى احترام و ارزش دادن به قوانين، مقررات و توافقهايى است كه به منظور سرعت و صحت گردش كار سازمان و پيشرفت آن تعيين شده است. يكي از اصول منظم قرار گرفتن هر چيز سر جاي خودش و تخصيص هر حقي به صاحبش است، بنابراين در تقسيم وظايف در نظر داشته باشيد كه چه كسي ميتواند چه كاري بكند و در سلسله مراتب دقت كنيد كه چه كسي حق دارد چه توقعي داشته باشد. در ضمن آدمهاي خانه هم مثل اداره بايد سلسله مراتب را رعايت كنند. پدر در خانواده و مادر در اداره امور خانه مدير است. رابطه اين دو مثل رابطه يك مدير و معاون است. بچهها بايد از هر دو، حرف شنوي داشته باشند ضمن اين كه مادر نيز بايد با پدر همسو و همهدف حركت كند و هردو بايد نگاه سيستمي داشته باشند نه فردي. بچهها در رتبه سوم قرار ميگيرند.
نظارت و كنترل
در دانش مديريت از وظايف عمده مديران توجه به اصل نظارت و آگاهى از نحوه عمل و ميزان پيشرفت كار افراد هر سازمان است. آيا شما به خانواده خود نظارت داريد؟ سختيهاي كار همسرتان چيست؟ اگر او يك نيروي مديريتي است آيا ابزار لازم براي مديريت در اختيار او قرار دارد؛ مثلا منابع مالي و انساني. آيا نيازهاي او در تهيه ابزار و وسايل خانهداري در اختيارش قرار گرفته است؟ اگر كارش را بخوبي انجام ميدهد، چگونه اين رفتار او را تقويت ميكنيد كه هميشه رو به جلو باشد؟
بچهها چطور؟ شما از آن پدرها هستيد كه نميدانيد بچهها كلاس چندم هستند يا خيلي دقيق به كارشان نظارت ميكنيد. آنها بايد بدانند همه چيز دارد زير نظر شما مديريت ميشود در غير اين صورت به يك عنصر پولساز و بياثر تبديل ميشويد.
پيشرفت در خانواده، داوري در اختلافات، ارائه پيشنهادهاي اصلاحي و رفع عيوب ازجمله اموري هستند كه بايد به آن دقت كنيد.
زندگي از روي برنامه
ميگويند اگر 2 روزتان شبيه يكديگر باشد، ضرر كردهايد و هر روز بايد چيزي ياد بگيريد و حداقل ذرهاي پيشرفت داشته باشيد. اگر بخواهيد اين پيشرفت هدفمند و حساب شده باشد، بايد برايش برنامهريزي كنيد. اداره تنها جايي نيست كه احتياج به برنامهريزي دارد. من كسي را ميشناسم كه وقتي از او ميخواهي براي كاري برنامهريزي كند، احساس خفگي به او دست ميدهد و ميگويد بشدت احساس محدوديت ميكند، اما واقعيت اين است كه برنامهريزي به شما آزادي ميدهد؛ آزادي از فعاليتهاي بيهوده. به اين ترتيب شما دقيقا كاري را انجام ميدهيد كه به آن علاقه داريد. راستش را بخواهيد اگر ميخواهيد ژست مردانه بگيريد و بادي به غبغب بيندازيد كه شما مدير خانواده هستيد، بايد برايش زحمت بكشيد وگرنه بيش از يك عنوان چيزي نصيبتان نميشود.
خانواده پيش از هر چيز به برنامهريزي نياز دارد و اگر همسر و فرزندانتان در اين راه ميتوانند به شما كمك كنند، وقت آن است كه يك مديريت خلاق و مشاركتي درست و حسابي به پا كرده و براي خانواده برنامهريزي كنيد.
در خانواده، امكانات و منابع محدود است و نيازها و خواستهها فراوان. مدير خانواده بايد از بودجه و ساير امكانات خانواده به بهترين شيوه و به ترتيب اولويت استفاده كند و به نيازها و درخواستهاى اعضاى خانواده پاسخ دهد.
ديكتاتوري راه نيندازيد
درست است كه شما مدير خانوادهايد، اما لزومي ندارد فقط حرف، حرف خودتان باشد و براي خودتان يك ديكتاتوري كوچك ترتيب دهيد. مشورت، بهترين ابزار براي محبوبيت شما و كار كردن افراد خانواده با دل و جان است. مدير خانواده در امور متعدد خانه مانند خريد مسكن، تهيه لوازم، انتخاب مدرسه و ثبتنام فرزندان و... ميتواند با اعضاي خانواده مشورت كند. با اين كار فضاى خانواده به فضايى بالنده، روحبخش و آكنده از تبادلنظر تبديل ميشود. از اين رهگذر اعضاي خانواده احساس شخصيت ميكنند و خود را در اداره امور خانواده سهيم و شريك ميدانند. هر يك از فرزندان احساس مسووليت ميكنند و در قبول و اجراى تصميمات مدير خانواده همكارى بيشتري نشان ميدهند.
آنان ميآموزند در مورد مسائل خانواده فعالانه فكر كنند و نظر دهند.
تقسيم كار
هيچ كس نگفته كه پول درآوردن تنها كاري است كه از شما انتظار ميرود همان طور كه خانهداري تنها كار خانم خانه نيست و قرار نيست بچهها بخورند و بخوابند و نق بزنند و درس هم نخوانند. همه قرار است در امور منزل مشاركت كنند.
معمولا پس از تعيين اهداف و وظايف و فعاليتهاى خانواده، بايد اين وظايف به تناسب تعداد، مقام و جايگاه هر فرد تقسيم شود، درست مثل يك اداره واقعي. خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است و اعضاى آن بويژه كودكان و نوجوانان بايد براى ورود به جامعه آماده شوند و در خانواده با تقسيم كار مسووليتپذيري را بياموزند.
فقط شما مدير هستيد
اعضاى خانواده در تصميمگيري مشاركت ميكنند، اما در آخر شما هستيد كه بايد به جمعبندي برسيد و راي نهايي را صادر كنيد. گاهي نيز ميتوانيد به همسرتان تفويض اختيار كنيد و اين به خودتان بستگي دارد، اما بايد بچهها بدانند به چه شخصي حساب كارها و عملكرد خود را بازگو كنند و نيابت او را نيز چه كسي به عهده دارد. يك مدير و يك هدف مشخص، خانواده شما را به يك مجموعه منسجم بدل ميسازد.
توانمندسازي خانواده
سعي كنيد از خانواده خود يك مجموعه توانمند بسازيد، طوري كه اگر به هر دليلي سفر بوديد يا خداي ناكرده اتفاقي براي شما افتاد، خانواده بتوانند به حيات خود ادامه دهند. آنان را بايد با چنان توانمنديهايي آشنا كنيد كه هر يك به تنهايي نيز بتوانند روي پاي خود بايستند. از ادامه تحصيل همسر خود جلوگيري نكنيد و اجازه دهيد فرزندانتان هر يك به فراخور علاقهمندي خود با حرفه و راه كسب درآمد در جامعه آشنا شوند به نحوي كه در هر زمان توانايي مواجهه با بحران را داشته باشند.
منبع : http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100892922789