افسردگي را جدي بگيريد
امان از اين ملال بيپايان
جام جم آنلاين: خلق تنگ و چشمهاي اشكي، بيحوصلگي و تلخي، كمحرفي و گوشهگيري، گريههاي طولاني و بيخوابيها و پرخوابيهاي مزمن. او آدمي كه تو تا چند ماه پيش ميشناختي نيست، دليل اين حال و هوايش را نميداني، فكر ميكني گذراست، فكر ميكني دو سه روز ديگر باز همان آدم شوخ و بذلهگو ميشود اما اشتباه ميكني.
قضيه جديتر از يك تنگخلقي دو سه روزه است. او مبتلا به افسردگي شده و تو نتوانستهاي افسردگياش را در مراحل اوليه تشخيص بدهي و حالا بيمارياش جديتر شده است و تو حتي نميداني در برابر رفتار عجيبش چگونه بايد واكنش نشان بدهي.
بهتر است اين گزارش را با بخش كوچكي از گفتوگوي پرويز مظاهري دبير انجمن روانپزشكان ايران با خبرگزاري فارس آغاز كنيم كه با اشاره به پربودن بخشهاي روانپزشكي در بيمارستانهاي تخصصي و بخشهاي روانپزشكي بيمارستانهاي تهران هشدار داده شايعترين علت مراجعات مردم به اين مراكز افسردگي است.
اينكه افسردگي شايعترين دليل مراجعه مردم به مراكز روانپزشكي است تنها مختص ايران نيست و اين حقيقت در بيشتر كشورهاي دنيا صادق است كه خيلي از مراجعهكنندگان كلينيكهاي روانپزشكي به دليل ابتلا به درجاتي از افسردگي به روانپزشكان مراجعه ميكنند و اين بيماري از حدود 31 سال پيش به عنوان يكي از اختلالات رواني وارد علم روانپزشكي نوين شده است.
اين مهمان ناخوانده از كجا ميآيد؟
پژوهشگران معتقدند افسردگي ريشهاي ژنتيكي دارد، اما عوامل ديگري هم بر آن تاثير ميگذارند. براي مثال اگر زن هستيد ممكن است به دليل تغييرات هورموني در طول ماه يا در طول گذراندن دوره عادت ماهيانه دچار افسردگي شويد، شايد هم پس از بارداري يا پس از يائسگي به اين اختلال دچار شويد، اما اگر مرد هستيد هم از گزند افسردگي در امان نيستيد. ممكن است ابتلا به برخي بيماريها مثل سرطان يا مشكلات قلبي شما را به افسردگي دچار كند. افسردگي گاهي از عوارض جانبي مصرف داروهاست و گاهي هم تربيت ناكامل فرد را در برابر فشارهاي اجتماعي ناتوان ميكند و به سمت افسردگي سوق ميدهد. احتمال دارد بعضي از مشاغل پر استرس هم سببساز افسردگي شود، گاهي مرگ يك عزيز، ضرر مالي بزرگ، يك شكست عاطفي، درك نكردن ورود به دوران سالمندي و... هم باعث اين اختلال ميشوند، اما هميشه دلايل افسردگي اتفاقات ناگوار نيستند و احتمال دارد حتي وقتي اتفاقي خوب مثل اضافه شدن يك عضو به خانواده، قرار گرفتن در محيط كاري جديد و ازدواج و حتي تغيير محل زندگي يا تغييرفصلها رخ ميدهد هم ما دچار افسردگي شويم.
فكر ميكنيد چرا با وجود اين كه افسردگي يك اختلال رواني شايع و همهگير است ما درباره آن به شما بارها و بارها هشدار دادهايم و اين هشدارها همچنان ادامه دارند؟ دليل نگراني ما اين است كه افسردگي درجاتي دارد و اگرچه ممكن است درجات خفيف آن فقط به احساس غمگيني و نداشتن اعتماد به نفس بينجامد، اما درجات شديد آن كارايي فرد را بشدت كاهش ميدهد، منزوياش ميكند، احساس لذت از زندگي را از او ميگيرد و حتي ممكن است به پرخاشگري يا خودكشياش منجر شود.
نشانههاي ملال
شايد برايتان عجيب باشد، اما پيشتر هم در همين صفحه برايتان تعريف كرديم كه نشانههاي افسردگي فقط در رفتار ما بروز نميكنند و اين اختلال در برخي موارد با علائم جسمي نيز همراه ميشود، براي مثال برخي بيماران افسرده از دردهايي در سر يا ستون فقرات يا عضلات مختلف بدن مينالند اما هر بار به پزشك متخصص مراجعه ميكنند پزشك به آنها اطمينان ميدهد اعضاي بدنشان مشكلي ندارد و احتمالا بايد در مطب روانپزشك به دنبال علت بگردند.
اما ازآنجا كه ما پيشتر به علايم فيزيكي ناشي از افسردگي اشارههايي داشتهايم در اين گزارش به علائم ظاهري اين اختلال اشاره ميكنيم.
اصليترين علامت افسردگي همان حس ملال و غمگيني است. بيماران افسرده احساسي توام با نااميدي و بيارزشي دارند. آنها زندگي را پوچ ميبينند و از دلخوشيهايي كه افراد عادي از آنها لذت ميبرند، لذتي نميبرند، افسردهها گاهي به پرخوابي يا كمخوابي، پراشتهايي يا كماشتهايي دچار ميشوند، اختلال آنها در خوردن باعث ميشود وزنشان بسرعت كم يا زياد شود، براحتي به گريه ميافتند و ممكن است گريه كردن براي آنها به رفتاري هميشگي تبديل شود. احتمال دارد در شرايطي احساس گيجي كنند. گاهي حركاتشان كند ميشود و گاهي فكر كردنشان و در مواردي به ناتواني در تمركز و به خاطر سپردن وقايع و اختلالهاي آشكار در صحبت كردن مثل مكثهاي طولاني در ميانه گفتوگو دچار شوند.
افسردهها زودرنج ميشوند و همين زودرنجي به مرور زمان آنها را از جامعه جدا ميكند به نحوي كه آرام آرام بيمار افسرده به فردي گوشهگير تبديل ميشود. آنها به مرگ و خودكشي فكر ميكنند، حتي اگر فعاليت قابل ملاحظهاي در طول روز نداشته باشند احساس خستگي ميكنند. در مواردي ميل جنسي آنها كاهش مييابد و به طور كلي شوقي براي عمل به فعاليتهاي روزمره ندارند به طوري كه ممكن است به مرور زمان سادهترين كارهاي روزمره مثل شانهكشيدن موها يا حمام رفتن را هم كنار بگذارند. برخي از آنها هم البته از آنطرف بام ميافتند و در آرايش كردن و رسيدن به سر و وضعشان زيادهروي ميكنند.
درمان سخت نيست
شما هم از روانپزشكان و روانشناسها ميترسيد و حتي در صورت مشاهده اين علائم در خودتان يا بستگانتان حاضر نيستيد با آنها ملاقات كنيد؟ اما مشاهده علائمي كه به آنها اشاره كرديم به معناي هشدارهايي جدي هستند كه به شما ميگويند بايد با اين دو گروه متخصص ديدار داشته باشيد تا آنها بسته به ميزان افسردگي شما از طريق دارودرماني يا رفتار درماني شرايطتان را بهتر كنند.
نگران نباشيد. داروهاي روانپزشكي قرار نيست تا ابد ادامه پيدا كنند و رفتار درماني هم به شما كمك ميكند از راه ايجاد تغييراتي خيلي جزئي در زندگي، لذت واقعي آن را درك كنيد و چه بسا با اعمال اين تغييرات خيلي از مشكلات جانبي زندگيتان هم حل شوند.
منبع : جام جم آنلاین
امان از اين ملال بيپايان
جام جم آنلاين: خلق تنگ و چشمهاي اشكي، بيحوصلگي و تلخي، كمحرفي و گوشهگيري، گريههاي طولاني و بيخوابيها و پرخوابيهاي مزمن. او آدمي كه تو تا چند ماه پيش ميشناختي نيست، دليل اين حال و هوايش را نميداني، فكر ميكني گذراست، فكر ميكني دو سه روز ديگر باز همان آدم شوخ و بذلهگو ميشود اما اشتباه ميكني.
قضيه جديتر از يك تنگخلقي دو سه روزه است. او مبتلا به افسردگي شده و تو نتوانستهاي افسردگياش را در مراحل اوليه تشخيص بدهي و حالا بيمارياش جديتر شده است و تو حتي نميداني در برابر رفتار عجيبش چگونه بايد واكنش نشان بدهي.
بهتر است اين گزارش را با بخش كوچكي از گفتوگوي پرويز مظاهري دبير انجمن روانپزشكان ايران با خبرگزاري فارس آغاز كنيم كه با اشاره به پربودن بخشهاي روانپزشكي در بيمارستانهاي تخصصي و بخشهاي روانپزشكي بيمارستانهاي تهران هشدار داده شايعترين علت مراجعات مردم به اين مراكز افسردگي است.
اينكه افسردگي شايعترين دليل مراجعه مردم به مراكز روانپزشكي است تنها مختص ايران نيست و اين حقيقت در بيشتر كشورهاي دنيا صادق است كه خيلي از مراجعهكنندگان كلينيكهاي روانپزشكي به دليل ابتلا به درجاتي از افسردگي به روانپزشكان مراجعه ميكنند و اين بيماري از حدود 31 سال پيش به عنوان يكي از اختلالات رواني وارد علم روانپزشكي نوين شده است.
اين مهمان ناخوانده از كجا ميآيد؟
پژوهشگران معتقدند افسردگي ريشهاي ژنتيكي دارد، اما عوامل ديگري هم بر آن تاثير ميگذارند. براي مثال اگر زن هستيد ممكن است به دليل تغييرات هورموني در طول ماه يا در طول گذراندن دوره عادت ماهيانه دچار افسردگي شويد، شايد هم پس از بارداري يا پس از يائسگي به اين اختلال دچار شويد، اما اگر مرد هستيد هم از گزند افسردگي در امان نيستيد. ممكن است ابتلا به برخي بيماريها مثل سرطان يا مشكلات قلبي شما را به افسردگي دچار كند. افسردگي گاهي از عوارض جانبي مصرف داروهاست و گاهي هم تربيت ناكامل فرد را در برابر فشارهاي اجتماعي ناتوان ميكند و به سمت افسردگي سوق ميدهد. احتمال دارد بعضي از مشاغل پر استرس هم سببساز افسردگي شود، گاهي مرگ يك عزيز، ضرر مالي بزرگ، يك شكست عاطفي، درك نكردن ورود به دوران سالمندي و... هم باعث اين اختلال ميشوند، اما هميشه دلايل افسردگي اتفاقات ناگوار نيستند و احتمال دارد حتي وقتي اتفاقي خوب مثل اضافه شدن يك عضو به خانواده، قرار گرفتن در محيط كاري جديد و ازدواج و حتي تغيير محل زندگي يا تغييرفصلها رخ ميدهد هم ما دچار افسردگي شويم.
فكر ميكنيد چرا با وجود اين كه افسردگي يك اختلال رواني شايع و همهگير است ما درباره آن به شما بارها و بارها هشدار دادهايم و اين هشدارها همچنان ادامه دارند؟ دليل نگراني ما اين است كه افسردگي درجاتي دارد و اگرچه ممكن است درجات خفيف آن فقط به احساس غمگيني و نداشتن اعتماد به نفس بينجامد، اما درجات شديد آن كارايي فرد را بشدت كاهش ميدهد، منزوياش ميكند، احساس لذت از زندگي را از او ميگيرد و حتي ممكن است به پرخاشگري يا خودكشياش منجر شود.
نشانههاي ملال
شايد برايتان عجيب باشد، اما پيشتر هم در همين صفحه برايتان تعريف كرديم كه نشانههاي افسردگي فقط در رفتار ما بروز نميكنند و اين اختلال در برخي موارد با علائم جسمي نيز همراه ميشود، براي مثال برخي بيماران افسرده از دردهايي در سر يا ستون فقرات يا عضلات مختلف بدن مينالند اما هر بار به پزشك متخصص مراجعه ميكنند پزشك به آنها اطمينان ميدهد اعضاي بدنشان مشكلي ندارد و احتمالا بايد در مطب روانپزشك به دنبال علت بگردند.
اما ازآنجا كه ما پيشتر به علايم فيزيكي ناشي از افسردگي اشارههايي داشتهايم در اين گزارش به علائم ظاهري اين اختلال اشاره ميكنيم.
اصليترين علامت افسردگي همان حس ملال و غمگيني است. بيماران افسرده احساسي توام با نااميدي و بيارزشي دارند. آنها زندگي را پوچ ميبينند و از دلخوشيهايي كه افراد عادي از آنها لذت ميبرند، لذتي نميبرند، افسردهها گاهي به پرخوابي يا كمخوابي، پراشتهايي يا كماشتهايي دچار ميشوند، اختلال آنها در خوردن باعث ميشود وزنشان بسرعت كم يا زياد شود، براحتي به گريه ميافتند و ممكن است گريه كردن براي آنها به رفتاري هميشگي تبديل شود. احتمال دارد در شرايطي احساس گيجي كنند. گاهي حركاتشان كند ميشود و گاهي فكر كردنشان و در مواردي به ناتواني در تمركز و به خاطر سپردن وقايع و اختلالهاي آشكار در صحبت كردن مثل مكثهاي طولاني در ميانه گفتوگو دچار شوند.
افسردهها زودرنج ميشوند و همين زودرنجي به مرور زمان آنها را از جامعه جدا ميكند به نحوي كه آرام آرام بيمار افسرده به فردي گوشهگير تبديل ميشود. آنها به مرگ و خودكشي فكر ميكنند، حتي اگر فعاليت قابل ملاحظهاي در طول روز نداشته باشند احساس خستگي ميكنند. در مواردي ميل جنسي آنها كاهش مييابد و به طور كلي شوقي براي عمل به فعاليتهاي روزمره ندارند به طوري كه ممكن است به مرور زمان سادهترين كارهاي روزمره مثل شانهكشيدن موها يا حمام رفتن را هم كنار بگذارند. برخي از آنها هم البته از آنطرف بام ميافتند و در آرايش كردن و رسيدن به سر و وضعشان زيادهروي ميكنند.
درمان سخت نيست
شما هم از روانپزشكان و روانشناسها ميترسيد و حتي در صورت مشاهده اين علائم در خودتان يا بستگانتان حاضر نيستيد با آنها ملاقات كنيد؟ اما مشاهده علائمي كه به آنها اشاره كرديم به معناي هشدارهايي جدي هستند كه به شما ميگويند بايد با اين دو گروه متخصص ديدار داشته باشيد تا آنها بسته به ميزان افسردگي شما از طريق دارودرماني يا رفتار درماني شرايطتان را بهتر كنند.
نگران نباشيد. داروهاي روانپزشكي قرار نيست تا ابد ادامه پيدا كنند و رفتار درماني هم به شما كمك ميكند از راه ايجاد تغييراتي خيلي جزئي در زندگي، لذت واقعي آن را درك كنيد و چه بسا با اعمال اين تغييرات خيلي از مشكلات جانبي زندگيتان هم حل شوند.
منبع : جام جم آنلاین