تنهایی باوجود داشتن زن

با سلام خدمت اقا ی دکتر ودوستان عزیز .
مخواستم موضوعی خدمتتان عرض کنم بعد یک سوال .
من 31سالمه ومتاهل هستم با این وجود همیشه دلم میخاد مواقعیکه سر کارنیستم تنها باشم با وجودی در تنهایی کار خاستی انجام نمیدم فقط فیلم درحد کم    یک  سالیم هست باکامپیوتر ور میرم   تازه با اینترنت اشنا شدم . ضمنا 6 ساله ازدواج کردم وبا هیچ دوستی هم رابطه ندارم .
چطور میتونم از این مشکل خلاص بشم. چون خودم وهمسرم واقعا از این موضوع خسته شدیم
از دوستان خواهش میکنم ما را دراین مورد راهنمایی کنن .

با سلام عزیزم
شما می تونید با مراجعه به مشاور وی ا دکتر روانشناس مشکلات خود را حل کنید . ( چون ممکن است در روابط خانوادگی شما تاثیر بدی بگذارد )

دوست عزیز توضیحات کاملی ندادید
آیا با همسرتون مشکل خاصی دارید یا نه؟ وقتی با ایشون هستید چه احساسی دارید ؟ منظورم اینه که چه اتفاقی میفته که احساس می کنید تنها باشید بهتره؟
اگه به دلیل مشکلات زناشویی میل دارید تنها باشید که دارید صورت مساله رو پاک می کنین چون با فرار از مشکلات اونها حل نمیشن!!
اما اگه با همسرتون مشکل خاصی ندارین و بازم میل دارین تنها باشین به نظر میاد باید موضوع افسردگی رو دنبال کنین. مراجعه به یه مشاور قطعا کمکتون می کنه

با سلام
با همسرتون و دوستان واشنایان بیشتر گرم بشین چون بعد مدتی روحیتون خوب میشه
پیش دکتر روانشناس هم برین بد نیست ولی بهترین دکتر خود شما هستین

davd نوشته است: با سلام خدمت اقا ی دکتر ودوستان عزیز .
مخواستم موضوعی خدمتتان عرض کنم بعد یک سوال .
من 31سالمه ومتاهل هستم با این وجود همیشه دلم میخاد مواقعیکه سر کارنیستم تنها باشم با وجودی در تنهایی کار خاستی انجام نمیدم فقط فیلم درحد کم    یک  سالیم هست باکامپیوتر ور میرم   تازه با اینترنت اشنا شدم . ضمنا 6 ساله ازدواج کردم وبا هیچ دوستی هم رابطه ندارم .
چطور میتونم از این مشکل خلاص بشم. چون خودم وهمسرم واقعا از این موضوع خسته شدیم
از دوستان خواهش میکنم ما را دراین مورد راهنمایی کنن .

با سلام
دوست عزیز،قطعاً مراجعه به یک روانپزشک میتونه کمک شایانی بهتون بکنه!اما پیشنهاد میکنم:
1- در جمع بیشتر باشید
2- سرزده به دیدار اقوام برید
3- با همسرتون به سینما و یا پارک یا رستوران برید
4- سعی کنید هر سه یا چهار ماه یک مسافرت تفریحی در متن زندگیتون باشه
5- کمتر کار و بیشتر تفریح کنید
6- از ورزش کردن غافل نشید
7- به چیزهایی که در خارج از منزل بوده و شما به اونها علاقه مند هستید بیشتر توجه کنید
و.....
موفق باشید.

davd نوشته است: با سلام خدمت اقا ی دکتر ودوستان عزیز .
مخواستم موضوعی خدمتتان عرض کنم بعد یک سوال .
من 31سالمه ومتاهل هستم با این وجود همیشه دلم میخاد مواقعیکه سر کارنیستم تنها باشم با وجودی در تنهایی کار خاستی انجام نمیدم فقط فیلم درحد کم    یک  سالیم هست باکامپیوتر ور میرم   تازه با اینترنت اشنا شدم . ضمنا 6 ساله ازدواج کردم وبا هیچ دوستی هم رابطه ندارم .
چطور میتونم از این مشکل خلاص بشم. چون خودم وهمسرم واقعا از این موضوع خسته شدیم
از دوستان خواهش میکنم ما را دراین مورد راهنمایی کنن .

به نظر من مراجعه به روانشناس رو در اولويت بذاريد ...جلسه اول تنها بريد و بعد به صلاحديد مشاور جلسات دونفره هم گذاشته خواهد شد .
اما كاري كه ميتونيد بكنيد ...يه كاغذ برداريد و بنويسيد "چرا من تنهايي رو دوست دارم " و "چي منو خوشحال ميكنه " و " چي الان درست نيست ...يعني چيه كه در لايه هاي دروني شما رو رنج ميده "
گاهي افكار وضوح لازم رو ندارند ...ولي وقتي روي كاغذ ميان هم براي خودتون روشن ميشه و هم ميتونيد با سبك سنگين كردن اونها و يا حتي صحبت با همسرتون مشكل رو تعديل كنيد .
حتما حتما روانشناس فراموش نشه ...شايد يه سري چكاپهاي پزشكي هم نياز باشه ....
مويد باشيد ./.

باسلام وتشکر فراوان خدمت دوستان خوبم که مرا این چنین راهنمایی کردید .

ودوباره تشکر میکنم که با پاسخهایتان به من فهماندید با تنهایی نمیتوان تمام

مشکلات را حل کرد  .

ضمنا دوستان من هیچگونه مشکلی با خانمم ندارم  واین علاقه به تنهایی از سالها قبل از ازدواج میباشد .همیشه دوست داشتم گوشه ای تنها پیدا کنم دور از چشم همه یک نخ سیگار بکشم

ولی حالا با وجود اینکه سیگار کشیدن من اشکار شده هنوز دوست دارم تنها باشم .


زندگی زیباست . امیدوارم که بتوانیم زیبایها را ببینیم .

davd نوشته است: باسلام وتشکر فراوان خدمت دوستان خوبم که مرا این چنین راهنمایی کردید .

ودوباره تشکر میکنم که با پاسخهایتان به من فهماندید با تنهایی نمیتوان تمام

مشکلات را حل کرد  .

ضمنا دوستان من هیچگونه مشکلی با خانمم ندارم  واین علاقه به تنهایی از سالها قبل از ازدواج میباشد .همیشه دوست داشتم گوشه ای تنها پیدا کنم دور از چشم همه یک نخ سیگار بکشم

ولی حالا با وجود اینکه سیگار کشیدن من اشکار شده هنوز دوست دارم تنها باشم .


زندگی زیباست . امیدوارم که بتوانیم زیبایها را ببینیم .

دوست عزیز
بهتره هیچ وقت در زندگی ادم پنهان کاری نباشه که ادم مجبور باشه چیزی رو مخفی داشته باشکه که اگه لو رفت موجب دعوا و قهر و یا فرو پاشی زندگی باشه
سیگار هم که فکر میکنم خودتون به اندازه کافی از مضراتش خبر داشته باشید

باسلام ، میل به تنهایی و دور بودن از دیگران منشا روحی دارد شما احتمالا از چیزی در زندگی رنج میبرید که کسی را محرم خود برای درد و دل کردن با او نیافته اید و به این دلیل ترحیح می دهید در خلوت خودتان به آن فکر کرده و دنبال راه حل باشید. اگر این موضوع زندگی زناشوییتان را تحت تاثیر قرار داده حتما با یک روانشناس مجرب در ارتباط باشید تا علت احتمالی این مسئله روشن شود.
به امید شادکامی

davd نوشته است: با سلام خدمت اقا ی دکتر ودوستان عزیز .
مخواستم موضوعی خدمتتان عرض کنم بعد یک سوال .
من 31سالمه ومتاهل هستم با این وجود همیشه دلم میخاد مواقعیکه سر کارنیستم تنها باشم با وجودی در تنهایی کار خاستی انجام نمیدم فقط فیلم درحد کم    یک  سالیم هست باکامپیوتر ور میرم   تازه با اینترنت اشنا شدم . ضمنا 6 ساله ازدواج کردم وبا هیچ دوستی هم رابطه ندارم .
چطور میتونم از این مشکل خلاص بشم. چون خودم وهمسرم واقعا از این موضوع خسته شدیم
از دوستان خواهش میکنم ما را دراین مورد راهنمایی کنن .

سلام
در ادامه سوال اين دوست عزيز مي خواستم  بپرسم كه زنان با تنهايي خود با وجود داشتن همسر چطور بايد كنار بيايند؟؟
چون ظاهرا" با توجه به شكايات اكثر خانمها ، بيشتر اقايان تنهايي و خلوت كردن با خود را به همنشيني و هم صحبتي با همسرانشان ترجيح مي دهند!!!و تلاش يك طرفه خانمها هم اغلب راه به جايي نمي برد!!!

با سلام خدمت دوستان و minoo110 خانوم

دوست عزیز :من با وجود داشتن چنین مشکلی شاید بتوانم تا حدودی جواب سوال شما را بدم.

یکی مهمترین کسانی که میتوانند مردان را از تنها یی بیرون بیاورند خود زنان هستنند البته اگر

واقعا واقعا بخواهند وبرایشان مهم باشد. زنان میتوانند با راههای مختلف مردان را از تنهایی

بیرون بیاورن. میتوانند با یک ترفند زنانه مرد خود را از تنهایی بیرون بیاورند تادیگر نگران

مشکلی که شما فرمودید نباشیم.

امیدوارم اگر دوستان نظر دیگری دارند بگویند تاما از راهنمایی انها استفاده ببریم

باتشکر از اقای دکتر صادقی و دیگر دوستان عزیز.

سلام
دوست عزيز

من به عنوان يك زن هر راهي را كه به فكرتان مي رسد!! و حتي شايد به فكرتان هم نرسد  و تصورش را هم نتوانيد بكنيد ا!!!نجام

داده ام!! هر كاري!!!!!!! ولي وقتي مردي خودش دلش نخواهد كه به هيچ وجه از پيله تنهايي خود دربيايد و هميشه سرش را به

تلويزيون و فوتبال و ورزش گرم كند و اگر اوقات فراغتي پيدا كند دلش بخواهد با دوستانش برود استخر و سونا(كه قطعا" من نمي

توانم با ايشان همراه شوم)و اصلا" تمايل به برقراري هيچگونه ارتباطي با همسرش نداشته باشد به نظر شما كه يك آقا هستي و

اين مشكل را از سمت ديگر نگاه مي كني يك زن چكار مي تواند بكند؟؟؟ صبر و تحمل و خودخوري يا جدايي و پايان زندگي

مشترك؟؟؟!!!!!!!!!!!!بنظرتان يك زن تا چه اندازه و چند سال بايد تحمل كند؟؟؟؟ و اگر به هر ترفندي متوسل شد و باز نتيجه نگرفت

و درنهايت به جدايي فكر كرد !!!! آيا از منظر شما اقايان بازهم به نا صبوري و بي وفايي متهم خواهد شد؟؟؟!!!!!