شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

زن ، مرد


  1.      



         
         
        زن مرد
        خانم آقا
        مؤنث مذکر
        Female Male
        Woman Man
        Lady Gentleman
        Feminine Masculine
        Yin yang
        Shakti Shiva
        Anima Animus
         
         
        نوشتن در مورد ماهيت اين دو جنس انسانی مطالعه و شناخت وسيعی نياز دارد، با اين وجود سعی دارم از منابع مختلف کمک گرفته و هرچند به طور ناقص مقاله ای در اين مورد بنويسم.
        اين نوشته را با باورهای قديمی در مورد زن و مرد که هنوز در بسياری ذهن ها ريشه دارد شروع می کنم.
        در بيشتر مذاهب اصلی جهان، باور اينگونه است که؛ خدا مرد را آفريد و زن را از تکه ای از مرد به وجود آورد.
        در زبان انگليسی لغت man از Human گرفته شده که به معنی انسان است و Woman از لغت man به اضافه wo ساخته شده که Woo به معنی جلب نظر کردن و عشقبازی کردن است. يعنی زن، انسانی است جذب کننده و جلب کننده و عشقبازی کننده.
        در همين وبلاگ نوشته ای دارم با عنوان s e x و gender که در آن تفاوت دو جنس را از نظر جسمی و فرهنگی توضيح داده ام. برخی خصوصيت به جنسيت طبيعی شخص مربوط است اما برخی خصوصيات را جامعه به صورت کليشه ای بين اين دو تقسيم کرده است(gender). دو جنس متفاوت مؤنث و مذکر (Male , Female) از انسان وجود دارد که در جامعه به آنها ، زن و مرد (Man , Woman) می گويند و آنها در آداب معاشرت متمدن، خانم و آقا (Gentleman , Lady) خطاب می شوند
        هنوز در تمدن ما (ايران) بسياری به همسر خود می گويند زن من !!!! اين نشان از نبود آداب و يا اشاره به نگرش کالا بودن زن در ذهن آن مرد دارد. آن که به همسر می گويد خانم من يا آقای من ، يک پله ، و آنکه می گويد همسر من ، يک پله ديگر در مسير تمدن پيش رفته است. در غرب نيز هنوز لغات Wifeو Husband وجود دارند و کمتر Spouse يا Partner همچون لغت همسر در محاوره استفاده می شود. با خواندن کل اين نوشته متوجه خواهيد شد که چرا روی اين موضوع تاکيد دارم.
        در حال حاضر در مقالات زبان انگليسی ، کاربرد He يا She برای سوم شخص ، بسته به نظر نويسنده است و نشان جنسيت نيست و سعی می شود که جنسيت مورد توجه قرار نگيرد مگر اينکه نياز باشد که جنسيت مشخص گردد. در دوران قبل در مقالات فقط از He استفاده می شد. همانطور که خدا با He عنوان می شد. اين موضوع نشان می دهد که تمدن انسانی فراتر از جنسيت به انسان ها نگاه خواهد کرد.
        حال بپردازيم به باورهای دو جانبه که زن و مرد را مستقل اما در ارتباط با هم تفسير می کنند.
        در چين نگرشی وجود دارد به صورت يک زوج نيروی همزيست که يين و يانگ ناميده می شوند.
         
         
    - توجه: تصویر کوچک شده است،
    برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!

         



         
        توضيح اين نظريه برگرفته از چند متن با ويرايش:
        " نظريه يين و يانگ يک برداشت اعتقادي است . به عبارت ساده تر دو صفتي هستند که تغييرات سيکلهاي زندگي را مد نظر دارند : تغييراتي که مي توانند در هر زمينه اي باشند . يين و يانگ همچنين معرف يک نوع روش فکري است که دو قطب هر چيز يا هر وضعيتي را در نظر مي گيرد.
        يانگ ، در حقيقت آن قسمت از دامنه يک تپه را نشان می دهد که در معرض نور آفتاب قرار دارد و روشن است و معرف اين خصوصيات می باشد ؛ حرارت ، روشنايی ، مثبت بودن ، فعال بودن ، سفتی و استواری ، واقعيت پسندی ، خورشيد ، روز و ... .
        يين ، در اصل برای نشان دادن آن سوی تپه ای به کار می رفته که در تمامی طول سال , از خورشيد محروم بوده است . اين واژه با خصوصياتی از قبيل ؛ سرما , تاريکی و درون گرايی ، منفی بودن ، انفعالی بودن ، ملايمت و آرامی ، تخيلی بودن ، ماه ، شب و ... ارتباط دارد.
        تئوري يين و يانگ را مي توان به صورت يک تصوير نشان داد که معرف تبادل تاثيرگذاري ميان يين و يانگ است. يا هر يک از اين دو مولد ديگري است . يا هر يک از اين دو متضاد ديگري است. يا هر يک از اين دو طرف مي تواند بخشي از يک ديگر را شامل شود. يا هر يک از اين دو مي تواند جايگزين ديگري شود. تئوري يين و يانگ حدود 800 سال قبل از ميلاد مسيح طي مدت طولاني در کشور باستاني چين پي ريزي شده است .
        يين و يانگ از جهان تصوري سياه وسفيد نشان مي دهد. بر پايه اعتقادات ، « يانگ » معرف خورشيد و « يين » معرف ماه است . اين دو روشني بخش جهان از مشرق ظهور مي کنند و بعد با حرکتي مشهود به سوي جنوب و بعد از آن به جانب غرب مي روند. در طب سنتي « يين و يانگ » در هر شخص حالت متوازن و متعادل دارند و اين با خود انسان است که اين دو نيرويي را که در بدن دارد تحت کنترل خود درآورد. « يانگ » مانند آتش است و شعله هاي آن زبانه کشيده و بالا مي رود و گرما به وجود مي آورد و يين مانند باران فرو مي ريزد و خنکي ايجاد مي کند و راکد است .
        يين و يانگ نشان دهنده قطب هاي مخالف و تضادهاي جهان هستند. البته اين بدان معنا نيست که يانگ خوب است و يين بد است (در حقيقت اين تحريفي نادرست است). بلکه يين و يانگ مانند شب و روز يا زمستان و تابستان بخشي از چرخه هستي هستند. وقتي تعادل و احساس خوبي به وجود مي آيد که تعادل بين يين و يانگ برقرار باشد. نقطه هاي متضادي که داخل شکل يين و يانگ ديده مي شود به اين مفهوم است که يين وقتي به حداکثر خودش برسد، و مي خواهد تمام شود در درونش يانگ را دارد و وقتي هم که يانگ مي خواهد به حداکثر خود برسد در درونش يين را دارد . يعني وقتي يکي تمام ميشود، ديگري در درونش رشد مي کند و اين چرخه ادامه پيدا مي کند.
        هيچ چيزي کاملا يين يا کاملا يانگ نيست. مثلا آب سرد در مقابل آب جوش يين است ولي در مقابل يخ يانگ است.
        يين و يانگ کاملا به هم وابسته اند و هيچ کدام بدون ديگري نمي توانند وجود داشته باشند. نور بدون تاريکي معني ندارد.
        يين و يانگ مي توانند خودشان تقسيم شوند به يين و يانگ: مثلا گرم در برابر سرد ينگ است ولي گرم خود تقسيم مي شود به داغ (ينگ) و ولرم (يين) ، سرد نيز خود تقسيم مي شود به خنک (ينگ) و بسيار سرد (يين)
        اشتباه رايجي كه وجود دارد اين است كه نماد يين و يانگ را به مثابه گونه اي دوگانه در نظر مي گيرند. تا وقتي كه اين جوهر يگانه را به دو قطب تقسيم مي كنيم از ادراك حقيقت عاجزيم. در واقع جزء مكمل هر شيئي در خود او قرار دارد و تنها اين ادراك و ذهن انسان است كه آنها را به دو دسته مخالف تقسيم مي كند. خورشيد، وجودي مخالف ماه نيست آنها مكمل يكديگر بوده و وجود هر كدامشان لازم و ملزوم وجود ديگريست. ما نيز نمي توانيم بدون وجود هر يك از آنها به زيستن ادامه دهيم. به همين ترتيب زن مكمل وجود مرد است چرا كه بدون وجود زن ممكن نيست مردي بر صحنه خاك پديد آيد و عكس اين مطلب نيز صادق است. يگانگي يين و يانگ لازمه زندگي است. "
         
         
        يانگ بخش مردانه (Masculine) و يين بخش زنانه (Feminine) اين چرخه زندگی را نشان می دهد و در درون هر کدام بخشی از ديگری قرار دارد. جالب است که وقتی به مقدار نهايی خود می رسد بخشی از ديگری را در خود دارد. {هنگامی که شخص به کمال نزديک می شود.} اين که در درون هر کدام قسمتی از ديگری وجود دارد در نظريه ديگر بيشتر توضيح داده خواهد شد.
        در اسطوره های غربی از آنيما و آنيموس ياد شده است. Anima به معنی روح ، جان ، روان ، وجود و خود واقعی درون است. Animus به معنی اراده ، قصد ، نيت ، جسارت و خصومت می باشد. اين دو از Archetype ، نمادها يا کهن الگو های مهم غرب است. در اين کهن الگوها؛ آنيما ، بخش زنانه ی درون مرد است و آنيموس بخش مردانه ی درون زن هست.
        اين نظريه بسيار شبيه نظريه يين و يانگ است با تفاوتی کم در معنی مردانگی و زنانگی درونی هر فرد.
        در مورد اين نظريه برگرفته از چند متن با ويرايش ؛
        " انديشمندی می گويد: : انسان نه تنها موجودي جنسي بلكه دو جنسي (androgynous) است و مردي كه با خصوصيات زنانه ناخودآگاهش در ارتباط نباشد موجوديست آبستره و توسط كيهان اداره و در تسخير ناخودآگاه و رباط گونه مي‌شود. زني هم كه با مرد درونش در ارتباط نباشد، زنيست بي‌شخصيت، بي‌هويت و بدون هدف و انگيزه.
        برخي خصوصيات آنيما و آنيموس ؛
         
        آنيما آنيموس
        تاريك روشن
        سكون حركت
        منفعل فعال
        عاطفه منطق
        انتظار كشنده جلو رونده
        بي‌هدف هدف مند
        بي‌ برنامه با برنامه
        بي ‌وفا با وفا
        عشق جنگ
        علاقه به جمع علاقه به انزوا
        رابطه جنسی معنويت
        سرد گرم
        بدون اصول اصول گرا
         
        آنيما، روان زنانه درون مرد يا طبيعت زنانه‌ي مستتر در مرد است. آنيما در رؤياها و تخيلات و نقاشي‌ها و شعرها و داستان‌ها به‌صورت معشوق رؤيايي و مادر تجلي مي‌كند.
        « آنيما تجسم تمامي گرايش هاي رواني زنانه در روح مرد است. همانند احساسات ، خلق و خو هاي مبهم ، مكاشفه هاي پيامبر گونه ، حساسيت هاي غير منطقي، قابليت عشق شخصي، احساسات نسبت به طبيعت و سرانجام روابط با نا خودآگاه » ( از کتاب "انسان و سمبل هايش" کتابی از دکتر يونگ، روانشناسی که نظريه هايش به نظريه های شرقی بسيار نزديک است )
        آنيموس يا روان مردانه ی زن ، روح مردانه ي زن است . بروز آنيموس در رؤيا به صورت عاشق رؤيايي است. اين بخش از زن سبب وجود انگيزه و هدف و هويت است و در صورت بروز کارکرد منفی ، احساس ناامنی و پوچی ايجاد می کند.
        به اعتقاد يونگ، درون هر انساني بين آنيما يا آنيموس و ايگوي شخص كه جنسيتش را نيز مشخص مي‌كند اختلاف و تضادی هست كه اين پتانسيل ها باعث توليد انرژي مي‌شود كه اگر كنترل نگردد و ناآگاهانه صورت گيرد، توليد انرژي منفي و باعث بروز روان پريشي و افسردگي مي‌شود و اگر آگاهانه باشد و كنترل گردد، از اين انرژي سنتزي مناسب انجام مي‌شود. يونگ اعتقاد داشت انسان مي‌تواند در مراحل بالاي آگاهي اين تضادها را آشتي بدهد (ديالكتيكي) "
         
        برای مطرح کردن يک نظريه ديگر دوباره برگرديم به شرق. اين نظريه به هند مربوط می شه و دو جنس را با اسم های شيوا و شاکتی که معانی و نمودهای مختلفی دارند معرفی می کند.
         
         
    - توجه: تصویر کوچک شده است،
    برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!

         
    شيوا نشسته


         
        در مورد اين نظريه :
        "خالق از ديد تانترا به صورت اتحاد دو اصل منفعل و فاعل ، هوشياري كيهاني (شيوا) و انرژي كيهاني(شاكتي) بيان مي گردد. شيوا عبارت است از هوشياري ابدي ، ازلي و غير فعال و شاكتي يا انرژي ابدي و ازلي ولي فعال كه در مقام خالق به حالت اتحاد اوليه كيهاني خود قرار گرفته اند.
        با اين كه هوشياري و انرژي از هم جدا شده اند تا فرايند خلقت را بوجود بياورند ولي همواره در تلاشند تا با هم متحد گردند و بتوانند اتحاد اوليه كيهاني كه از آن بوجود آمده اند را دوباره تجربه كنند اين اتحاد مجدد هوشياري و انرژي فردي و تبديل آن به اتحاد اوليه كيهاني از ديدگاه تانترا به عنوان هدف غايي حيات ناميده مي شود.
        اتحاد نهايي شيوا و شاكتي تنها در كالبد انساني مي تواند رخ دهد همچنين بدليل داشتن ميزان تجلي هوشياري بالاتر و در نتيجه اختيار بيشتر (نسبت به جمادات ، نباتات ، حيوانات) ، تنها انسان است كه قادر مي باشد آگاهانه سير تكامل خود را تسريع نموده و يا بصورت طبيعي آن را بپيمايد."
         
        شيوا (Siva) ، نيروی مردانه (Masculine) و شاکتی ، نيروی زنانه (Feminine) در هر فرد است. هنگامی که نوع انسان به حالت دو جنسی (androgynous) دست پيدا می کند يک بيداری (awakening) موزون مردانه و زنانه ، واضح و آشکار در درون ظاهر می شود. انسان يک جهان کوچک (Microcosms) است که هنگامی که در درون انسان اين دو نيرو با هم به رقص درآيند بيداری در کيهان درونی تجربه خواهد شد و يگانگی را با جهان بزرگ (Cosmos گيتی) احساس خواهد کرد.
        اگر به نظريه غربی آنيما و آنيموس دقت کرده باشيم و همچنين به نظريه شرقی يين و يانگ که در آنها نيروی مردانه فعال و نيروی زنانه منفعل است، برخلاف آنها ، شيوا ( نيروی مردانه )؛ منفعل و شاکتی (نيروی زنانه)؛ فعال است.
        شاکتی (نيروی زنانه) ، درون و روان و روح اين کيهان است و اثرات فعاليت آن در جهان بيرونی نمود می يابد و با سطح وجدان مرتبط است. شاکتی آنچيزيست که خلق شده است و آن در درون انسان ها عامل عبادت ، پرستش ، ستايش ، عشق ورزی و طلب است.
        شيوا ( نيروی مردانه ) ، هيئت تمام آن چيزهايی است که خلق شده است. به اين معنا که شاکتی جوهر مخلوقات و شيوا نمود فيزيکی و بيولوژيکی مخلوقات است. به همين دليل است که شاکتی فعال است. اين روان است که انسان را به پيش می راند.
        پس طبق اين نظريه جوهر هستی خاصيت زنانه (Feminine) و نمود اين هستی خاصيت مردانه (Masculine) دارد.
        در مورد اين سه نظريه مطالب بسياری وجود دارد که نمی توانم به همه آنها در اين مقاله اشاره کنم. در مجموع همه اين نظريه ها به وحدت ميان دو جنس معتقد هستند و اذعان می دارند که لازم است در درون هر فردی اين هر دو با هم به رقص (زندگی) درآيند.
        حال می خواهم اين دو جنس انسانی را از زاويه باور و علم امروز بيشتر بررسی کنيم. اخيرا کتاب هايی اين دو جنس را با هم مقايسه کرده اند و نکته ای که بسيار بر زبان ها است اين است که زنان نمی توانند نقشه بخوانند و مردان نمی توانند بر دو موضوع همزمان تمرکز کنند. نکته ديگری که وجود دارد اين است که زنان جزء نگر هستند و مردان کل نگر . اما بيايم ببينيم اين دو چه کارهايی می توانند انجام دهند.
        اينکه زنی وقتی برای اولين بار به منزلی به عنوان مهمان وارد می شود بيشتر لوازم موجود را می بيند ولی مرد در همين موقعيت لوازم کمتری را می بيند دليلش اين است که زن همه لوازم را به طور سطحی می بيند و مشغول صحبت است اما يک يا چند وسيله خاص نظر مرد را جلب می کند و او به آنها به صورت عميق نگاه می کند. توضيح بيشتر اين که مرد به طور عمقی يا طولی به هر موضوع نگاه می کند و زن به طور عرضی همه موضوع ها يا وسايل را در ذهن خود جای می دهد. اين که زن در سطح است و او می تواند همه لوازم را ببيند و مرد در عمق يک وسيله فرو می رود خاصيتی است که بيشتر توضيح خواهم داد. شکل زير ذهن زن را که همه موضوع ها را دايره وار دربر می گيرد و ذهن مرد را که به عمق يک موضوع می رود نشان می دهد.
         
    - توجه: تصویر کوچک شده است،
    برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!

         



        زن ، درست است که همه جزئيات يک منزل را می بيند ولی وارد جزئيات هر کدام از لوازم نمی شود و تنها به ديدن و لذت بردن اکتفا می کند. اما مرد ، هر شيئی را که می بيند می خواهد که جزئيات آن را بفهد و بشناسد و به عمق آن فرو می رود و در نتيجه از بقيه وسايل غافل می ماند. اين که زن می تواند چند موضوع را با هم پيگيری کند ( دواير هم مرکز ) ولی مرد هر موضوع را جداگانه با عميق شدن در جزئيات آنها پيگيری می کند در شکل زير نشان داده شده است.
         
    - توجه: تصویر کوچک شده است،
    برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!

         



         
        پس اينطور نيست که زنان جزء نگر و مردان کل نگر هستند. هرکدام به روش خود جزء نگر و کل نگر هستند. اين موضوع در مورد قدرت تحليل و تعميم نيز قابل بررسی است. قدرت تحليل مسائل در ذهن زن به اندازه ذهن مرد نيست و همچنين زن در تعميم مسائل به موقعيت های مشابه بسيار ضعيف است. (به عمق نمی پردازد) در عوض زن قدرت دريافت مستقيم (intuitive) مسائل را داراست (شهودی) و در بسياری موارد نيازی به تحليل ندارد. (آن را دربر می گيرد، به آن احاطه پيدا می کند)
        در همين وبلاگ در نوشته ای با عنوان زن سالاری، نظريه خانم دکتر هورنای در مورد ارتباط بين شکل آلت تناسلی مردان و زنان و طريقه انديشيدن آنها را بيان کرده ام. خانم هورنای در اين نظريه اظهار می کند که ذهن زن ، به سبب شکل آلت زن که در درون او قرار دارد، درون گرا و انتزاعی انديش است و ذهن مرد، به سبب بيرونی بودن آلت تناسليش ، برون گرا و عينی انديش است. اينجا می خواهم ارتباط عملکرد آلت تناسلی مرد و زن را با طريقه انديشيدن بيان کنم. آلت تناسلی زن ؛ در بر می گيرد ( آلت مرد را ) و آلت تناسلی مرد به عمق می رود (به عمق آلت تناسلی زن). اين نيز جالب است که روش انديشه اين دو به روش کارکرد آلت تناسليشان شبيه است. {در مطلب ديگری در اين وبلاگ با عنوان نظريه شخصيت در مورد ارتباط جسم و انديشه هر فرد نوشته ام که اين هم می تواند بخشی از همان نظريه باشد.} مرد در مورد هر موضوعی بسيار تعمق می کند اما زن بعد از دريافت ، عمل می کند وقتی از او می پرسی که چرا بدون تعمق عمل کرد می گويد نمی دانم. در واقع اينطور نيست که نمی داند. نمی تواند دريافت خود را توضيح دهد. {اينجا درستی يا نادرستی تصميم يا روش تصميم گيری مد نظر نيست که بستگی به آگاهی و قابليت دريافت فرد دارد}
        به هر حال همين بررسی ها می تواند نشان دهد که چرا مردان در يافتن مسير بهتر عمل می کنند ، چون نياز به تحليل دارد. اما در مسائل دريافتی همچون صحبت کردن با تلفن همراه همزمان با رانندگی، زن قابليت بهتری دارد.
        اينطور نيست که اين قابليت ها مطلق باشند و در جنس ديگر يافت نشوند بلکه اينها همه نسبی هستند و بسته به ژنتيک و پرورش و انرژی فرد در آن موقعيت خاص ، متفاوت و قابل تغيير می باشند.
        پس قابليت هايی که دو جنس دارند متفاوت اند و قابل مقايسه نيستند و نشانه مزيت برای هرکدام محسوب نمی شوند. همانطور که سه نظريه جهانی در مورد اين دو جنس اشاره می کنند اين دو جنس قابليت های متفاوتی دارند که با حضور هم کامل می شوند و با رقص اين دو جنس با هم ، اين قابليت ها دو چندان می شوند.
         
    - توجه: تصویر کوچک شده است،
    برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!

         



        يا اينگونه می توان گفت که اين دو جنس ، دو بعد مختلف يک چيز را در خود دارند که از هم جدا افتاده اند و به همين دليل نيمه همديگر تلقی می شوند و نيمه گمشده هم ناميده می شوند.
        شکل سه بعدی بالا را از دو طريق می توان بيان کرد. 1- ترکيب دو جنس منجر به ايجاد يک استوانه شده است. 2- نگاه به استوانه از دو جايگاه متفاوت دو شکل متفاوت را تداعی می کند. هر دو يک سخن است اما به زمان تشکيل اين کل و جدايی اين دو اشاره دارد. به توصيف اين دو منظرگاه نمی پردازم. اميد که خود با کمک گرفتن از نظريه ها بيشتر تعمق کنيم.
        در نهايت، نمونه های ديگری از تفاوت دو جنس برای درک بيشتر ذکر می کنم.
        انديشمندی می گويد؛ " مرد ، مغز خانه و زن قلب آن است." اگر دقت کنيم به دليل بيشتر شهودی بودن ذهن زن (انتزاعی بودن)، خلاقيت بيشتری نسبت به مرد دارد که از احساسات و عواطف بالای او نيز ناشی می شود. و به دليل تحليلی بودن ذهن مرد (عينی بودن)، در زمينه مديريت بهتر از زن عمل می کند. مديريت رابطه با مغز ، با مرد و مديريت رابطه با قلب ، با زن است. مديريت با قلب به خلاقيت نياز دارد و مديريت با مغز به تحليل. البته برای يادآوری در هر لحظه لازم است که به خود بگوييم که اينها مطلق نيستند
        ذهن و جسم انسان بخش های مختلفی دارد که برای درک بيشتر، لازم است تمام بخش ها و احساس های خود را بشناسد. برخی از بخش های دو جنس انسان در مقايسه با هم بررسی شد. نمونه ديگری بيان می شود تا تعمق بيشتر را با خود بياورد و ما را به اين موضوع رهنمون شود که وقتی قسمتی را شناختيم فکر نکنيم که شناخت ما کافی شد و وقتی به مشکلی برخورديم تعجب کنيم و بگوييم چرا چنين اتفاقی افتاد ، سر در نمی آورم؟! جواب اين است؛ لابد چيزهايي وجود دارد که هنوز نمی دانيم. بعد از اين جواب بيشتر ما مسئله را رها کرده و زندگی عادی خود را پی می گيريم و به دنبال يادگيری جنبه های ديگر نمی رويم. اگر چنين کنيم که بيشتر چنين می کنيم آن مسئله بارها برای ما تکرار خواهد شد تا زمانی که بياموزيم. و چنين است که ما همواره با همان مسائلی روبرو هستيم که هميشه روبرو هستيم.
        جنبه ديگری که از اين کل می خواستم برايتان بنويسم ، رک گويی و صراحت است. نوشتم جنبه ديگری از اين کل ، منظور همان کلی است که به دو صورت زنانه و مردانه قابل بررسی است. بسياری از اين که می گويند رک گو هستند و راستگو ، آن را برای رابطه کافی می دانند. اما جنبه ديگری نيز وجود دارد و آن پذيرش و انعطاف پذيری است. جنبه رک گويی و صراحت، خاصيت مردانه و جنبه پذيرش و انعطاف پذيری، خاصيت زنانه است. هر دو جنس انسان لازم است که هر دو اين خاصيت ها را دارا باشد تا بتواند جنبه های درونی جنس مقابل را درک کرده و با آن ارتباط برقرار کند. اينجاست که همچون يين و يانگ يک دايره کامل را می توانند شکل دهند به گونه ای که از ديگری بخشی را در درون خود دارند.
        جالب است که در همين زمينه نيز اشاره ای دوباره داشته باشم به تشابه کارکرد آلت تناسلی دو جنس و ذهنيت زنانه و مردانه. آلت تناسلی مرد است که با صراحت (straight) وارد آلت زن می شود و آلت زن با انعطاف پذيری آلت مرد را در خود می پذيرد. اين دو خاصيت و رفتار ذهنی اين دو جنس نيز ارتباط مستقيمی با عملکرد جسمی آنها دارد که به تمام بخش ها ذهنی و جسمی اين دو مربوط می شود و آنچه که در اين ارتباط در مورد آلت تناسلی بيان شد، نمود بيرونی جسم اين دو جنس در ارتباط با هم بود وگرنه ، تستسترون و استروژن که هورمون های مردانه و زنانه معروف هستند به طور مستقل در نهان همين خاصيت های ذکر شده را برای هر دو جنس ايجاد می کنند. هنگام بارداری که پذيرش و انعطاف پذيری زن در مقابل جنين است ، استروژن بيشتری ترشح می شود تا جنين دفع نشود، يعنی پذيرش را افزايش می دهد. و ثابت شده است که در مردانی که ترشح تستسرون بالايی دارند ، خشونت که نمودی از صراحت بيش از اندازه است بيشتر است.
        هوتی ، عارف ژاپنی ملقب به بودای خندان ، شکمی بزرگ و پستان هايی افتاده دارد که نشانی از زنانگی درون اوست. اين عارف به درجه ای از تعادل يين و يانگ در درون خود رسيده است که نمود جسمی و رفتاری آن در او مشهود شده است.
         
    - توجه: تصویر کوچک شده است،
    برای دیدن تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید!

         



        همانطور که در مقاله نظريه شخصيت نوشته ام می توان با تغيير نگرش و رفتار ، در جسم تغيير ايجاد کرد و يا با تغيير در جسم می توان در نگرش، تغيير ايجاد کرد که اين را علم NLP نيز به گونه ای بيان داشته است. پس می توان در صورت لزوم با تغيير نگرش، به طور نمونه، ميزان تستسترون و استروژن را کنترل کرد و بسياری کارهای ديگر را انجام داد. به طور نمونه ؛ مرد ، انعطاف پذيری را در خود بيشتر کند و زن ، صراحت را در خود پرورش دهد. مرد ، مهارت های دريافت شهودی را بياموزد و زن ، روش های تحليل و تعميم مسائل را تمرين کند.
        در اينجا در مورد کارکرد نيم کره چپ و راست مغز در دو جنس نمی نويسم که آن نيز خود مبحث بسيار جالبی است. آنچه مسلم است با شناخت بيشتر ، عملکرد بهتری خواهيم داشت.
        انديشمندی می گويد : "طرف مقابل خود را تا حدی می توانی بشناسی که خود را شناخته ای." هرچه خود را بيشتر بشناسيم، ديگران را بيشتر درک خواهيم کرد. اگر جنبه های مختلف و خاصيت ها و احساس های مختلف در جهان را بشناسيم و سپس ميزان آنها را در درون خود بشناسيم و بعد از آن، تعادل لازم را بين آنها در درون خود ايجاد کنيم. به درک از خود و از ديگران و از کيهان دست يافته ايم. با اين شيوه خواهيم توانست تعادل ها ، هماهنگی ها يا بی تعادلی ها و ناهماهنگی ها را در خود و ديگران تشخيص دهيم و هنگام ارتباط با ديگران، آنها را درک کنيم.
        اميد دارم که بتوانيم هماهنگی لازم اين دو نيروی کيهانی (Masculine و Feminine) را در درون خود ايجاد کنيم .
         
         
         تهيه شده توسط سينا
         
    منبع : وبلاگ نيک مرد
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.29 ثانیه (39)