شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

باورهای غلط و ایجاد دردسر برای جوانان

  1. با سلام
    امیدوارم این موضوع حذف نشه و عده ای بخونن و شااااااید به درد بعضی ها بخوره
    شایدم راهکاری برای من ارائه بشه و منم از این حال بیام بیرون
    من 28 سالمه و با دختری که دوسش داشتم و همسنیم ازدواج کردم
    خیییلی همو دوست داشتیم و داریم
    فردای روز ازدواجمون مادرم اومدو گفت پسرم زنتو تحویل گرفتی؟
    موندم یعنی چی؟
    گفت هر دختری یه نشونه داره
    نشونشو برداشتی بیاری ببینم؟
    از تعجب شاخ در آوردم مث آدمای 1 قرن پیشتر بود این خواسته بعدم گفت دخترای امروزی که تو شهرای دیگه درس خوندن معلوم نیس پاکن یا...
    خیلی به هم ریختم و داغون شدم اما در این مورد حرفی به همسرم نزدم
    راستش همسر من از اول ازدواج حتی از اینکه به جاهای حساس بدنش دست بزنم میترسید آخه مادرش براش جا انداخته بود که همه پسرا مث گرگ میمونن و دخترا یه تیکه گوشت بره که دیر بجنبن دریده میشن
    شاید باورتون نشه تا من کم کم باهاش حرف زدم کتابای خوبی مث رازهایی درباره مردان و رازهایی درباره زنان نوشته دکتر باربارا دی انجلیس دادم خوند و سایتهایی معرفی کردم و خلاصه دردسرتون ندم براش فهموندم که شوهرت گرگ نیست و اونایی که تو خیابون دنبال دوست دخترن دنبال گوشت دخترن نه احساسش حدود 14 ماه طول کشید و من با صبر تمام با عشق عین چشمام مواظبش بودم و کمکش میکردم تا این تحول بزرگ زندگیشو (ازدواجش) قبول کنه و خاطره خوبی ازش داشته باشه
    بالاخره بعد از 14 ماه که پیش هم بودیم خواست که بکارتش رو ازاله کنیم و از در کنار من بودنش لذت بیشتری ببره
    نمیدونم بگم خوشبختانه یا بدبختانه بعد از چند بار تلاش متوجه شدیم که بکارتش از نوع ارتجاعیه و با رابطه نشونه ای روی پارچه نمیذاره
    نمیدونم بگم خوشبختانه یا بدبختانه همسرم از اونایی نیس که بابت هر چیزی و کاری به دارو پناه ببره و حتی تو بیماریهاش تا سر حد مرگ میره اما دارو مصرف نمی کنه فقط دارو گیاهی و جوشونده
    همسرم دوست داشت اولین رابطه هامون بدون هرگونه چیز اضافی باشه و فاصلمون کمترین حد ممکن برسه(دوس نداش از کاندوم استفاده کنم) مواظب بودم منی وارد واژنش نشه اما پیشاب نمی دونم شده یا نه
    همسرم به شدت استرسیه و به همین خاطر هیچوقت ماهیانه ثابت نداشته و فوق العاده نامنظمه
    از شروع ماهیانه 1 روز زودتر از موعد مقرر داشته تا 46 روز تاخیر
    پیشنهادم دادم از قرصهای ضد بارداری برای تنظیم دورت استفاده کن که رد کرد
    متاسفانه خیلیم کمروه و به پزشک زنان هم تا حالا مراجعه نکرده و نمی تونم راضیش کنم که بره
    الان 38روز از شروع ماهیانه قبلیش میگذره و از نشونه های قاعدگی فقط پرخواشگریش هست
    داره از استرس حاملگی خودشو میکشه
    این 8روز به فاصله 2 روز به 2 روز تست بیبی چک گرفته که همش منفی بوده
    اما هنوز.........
    یه حال غریبی داشتم و دارم
    نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت
    که همسرم هی دنبال قرص و دارو و مواد شیمیایی برای خوردنو آرایش و اینا نیست اما برای حاملگی اینقدر استرس میکشه
    که همسرم اینقدر شرم و حیا داره که از رفتن پیش دکتر زنان هم شرمش میشه اما نگران سلامتیشم
    که همسرم پرده ارتجاعی داره و میتونه بهتر ارضام کنه اما جواب اونوریا رو چی بدم
    که همسرم اینقد حساس و دقیقه که همه چیز حواسش هست اما استرس که به خودش تزریق میکنه سلامتیشو به خطر میندازه

    ببخشین سرتون رو به درد آوردم این حرفام خیلی داشت به قلبم قشار میاورد و جایی نداشتم که بازگو کنم
    اینجا گفتم شاااااید کمی آروم بشم و این مطالبم به درد بعضی ها بخوره
    هر چند میدونم قانونای سایت رو از اول تا آخر زیر پام گذاشتم و قراره حذف بشم
    روزگار خوبی داشته باشین
    آقایون عزیز
    این رو به خاطر داشته باشین که تحت هر شرایطی همسرتون رو دوست داشته باشین
    دخترا مث برگ گل میمونن این ما مردهاییم که از بعضی زنها اونطور موجودات بیرحم و خشنی می سازیم
    همیشه مهربان باشید و شنوای درد و دل همسرتون
    به امید روزی که همه احساس خوشبختی کنن در کنار نیمه گمشدشون
    برامون دعا کنین
     
    تشکر شده توسط : 6 کاربر
  2. سلام
    از اینکه در شروع زندگی چنین اتفاقاتی براتون پیش اومده متاسفم اما به نظرم به جای اینهمه غصه خوردن با خانوادتون صحبت کنین و اون ها رو متوجه کنین که درخواستشون کاملا غیر منطقی و خارج از فرهنگ زندگی تو قرن 21 ،و خیلی کار خوبی کردین که این مساله رو به همسرتون منتقل نکردین چون با توجه به شرح حالی که دادین فکر میکنم ایشون با شنیدن این موضوع خیلی داغون میشدن یه نکته رو هم بگم که اگه خانواده ی پسر (فرقی نمیکنه در مورد خونواده ی دخترم همین طوره ولی چون الان بحث سر خونواده ی شماست این طرفو مورد خطاب قرار میدم) از عروس خوششون نیاد این ایراد رفع بشه یه ایراد دیگه میارن  ،این خواسته براورده شه یه خواسته ی بدتر از این و.............. و تسلیم شدن الان شما در برابر این خاسته ی خانوادتون که کاملا حریم خصوصی شما و همسرتونه و به هیچ کس دیگه ای مربوط نیست باعث بالا رفتن انتظارات خونوادتون میشه و سرانجام مطالبات سنگینی که زندگیتونو خراب میکنه ؛پس به خاطر درخواست خانوادتون ایشونو به هیچ وجه برا رفتن به دکتر تحت فشار قرار ندین(ممکنه خودتون متوجه نباشین ولی از بس اعصابتون خراب شه سر یه همچین موضوعات بی ارزشی که غیر مستقیم موجب ناراحتی ایشون بشین) و با صبر و حوصله قانعش کنین که نگرانی از سلامتی ایشون داره شما رو اذیت میکنه و زندگیتونو تحت تاثیر قرار میده مطمئن باشین این طوری به خاطر شمام که شده دکتر رفتنو قبول میکنه.
    امیدوارم زندگی خوبی رو در کنار هم داشته باشین دوست عزیز
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  3. با سلام خدمت دوستان عزیز
    الان بعد از 3 ساعت از ساخت این موضوع سر زدم دیدم 55تا بازدید داشته
    باورم نمی شد
    خیلی دلم گرم شد
    asila جان نه من تحت هیچ شرایطی به خانومم فشار نمیارم تا خواستمو قبول کنه یا تن بده
    حتی رابطه جنسی که حق هر شخصیه که ازدواج می کنه ازش چشم پوشیدم تا خودشرو بتونه آماده کنه و خودش با آغوش باز منو بپذیره
    الان نمی تونم بگم برو دکتر تا اینکه قاعدگیش شروع بشه و بدونه که میگم برو دکتر به خاطر ترسم از حاملگیش نیست
    حتی گفت اگه حامله باشم تو چیکار میکنی
    گفتم خوب میدویم خرید سیسمونی که عزیزمون وختی میاد خوشحال باشه
    حتی اینطور رفتاری داشتم که نترسه از حاملگی و غصه نخوره اما از حرفم ناراحت شد
    که ما برا بچه دار شدن آماده نیستیم و تو چقد بیخیالی
    یه مساله دیگه ای هم که ما داریم اینه که RH خون من مثبته و اون منفی
    یعنی برا حاملگیشم حتما باید تحت نظر باشه
    اینه که خیلی بیشترتر نگرانم کرده
    بازم از محبتی که بهم داشتین ممنون
    شاد باشید و سربلند
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  4. peugeot206 نوشته است: با سلام خدمت دوستان عزیز
    الان بعد از 3 ساعت از ساخت این موضوع سر زدم دیدم 55تا بازدید داشته
    باورم نمی شد
    خیلی دلم گرم شد
    asila جان نه من تحت هیچ شرایطی به خانومم فشار نمیارم تا خواستمو قبول کنه یا تن بده
    حتی رابطه جنسی که حق هر شخصیه که ازدواج می کنه ازش چشم پوشیدم تا خودشرو بتونه آماده کنه و خودش با آغوش باز منو بپذیره
    الان نمی تونم بگم برو دکتر تا اینکه قاعدگیش شروع بشه و بدونه که میگم برو دکتر به خاطر ترسم از حاملگیش نیست
    حتی گفت اگه حامله باشم تو چیکار میکنی
    گفتم خوب میدویم خرید سیسمونی که عزیزمون وختی میاد خوشحال باشه
    حتی اینطور رفتاری داشتم که نترسه از حاملگی و غصه نخوره اما از حرفم ناراحت شد
    که ما برا بچه دار شدن آماده نیستیم و تو چقد بیخیالی
    یه مساله دیگه ای هم که ما داریم اینه که RH خون من مثبته و اون منفی
    یعنی برا حاملگیشم حتما باید تحت نظر باشه
    اینه که خیلی بیشترتر نگرانم کرده
    بازم از محبتی که بهم داشتین ممنون
    شاد باشید و سربلند

    دوست عزیز بنظرم شما خیلی خیلی بیش از حد با مسائل بطور سطحی و سرد برخورد میکنید و بنظرم بخشی از مشکلات به خودت برمیگرده، درمقابل نیز خانمتون نیز بیش از حد محافظه کاری و سخت گیرانه با مسائل برخورد میکنه که هردوی این بسیار بد و مخرب است،انسان باید درهمه موارد چه سختی و مشکل چه شادمانی و سرور بطورمنطقی به مسائل نگاه کنه وچارچوب های اجتماعی و هنجارهای جامعه رو مراعات کنه، مطمئن باش پدرومادرهرخانواده که از مساله ای رنجور میشن باید اون مساله موشکافانه وبه دور از تعصب و کینه موردبررسی قراربگیره، بهترین پیشنهادی که میتونم بکنم علی الخصوص برای خانمتون حتما و حتما مراجعه به روانپزشک و کمک گرفتن از آن میباشه چراکه بااین گونه برخوردبامسائل هم به خودش آسیب جدی وارد میکنه هم به شما و هم به زندگیتان، پیشنهاددیگراینکه شما بعنوان مرد خانواده محکمتر و مردانه تر به ایفای نقش خود پرداخته و از احساسی رفتار کردن و تصمیم گرفتن جدا دوری کن . موفق باشید و شرمنده ام اگه .....
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  5. peugeot206 نوشته است: با سلام خدمت دوستان عزیز
    الان بعد از 3 ساعت از ساخت این موضوع سر زدم دیدم 55تا بازدید داشته
    باورم نمی شد
    خیلی دلم گرم شد
    asila جان نه من تحت هیچ شرایطی به خانومم فشار نمیارم تا خواستمو قبول کنه یا تن بده
    حتی رابطه جنسی که حق هر شخصیه که ازدواج می کنه ازش چشم پوشیدم تا خودشرو بتونه آماده کنه و خودش با آغوش باز منو بپذیره
    الان نمی تونم بگم برو دکتر تا اینکه قاعدگیش شروع بشه و بدونه که میگم برو دکتر به خاطر ترسم از حاملگیش نیست
    حتی گفت اگه حامله باشم تو چیکار میکنی
    گفتم خوب میدویم خرید سیسمونی که عزیزمون وختی میاد خوشحال باشه
    حتی اینطور رفتاری داشتم که نترسه از حاملگی و غصه نخوره اما از حرفم ناراحت شد
    که ما برا بچه دار شدن آماده نیستیم و تو چقد بیخیالی
    یه مساله دیگه ای هم که ما داریم اینه که RH خون من مثبته و اون منفی
    یعنی برا حاملگیشم حتما باید تحت نظر باشه
    اینه که خیلی بیشترتر نگرانم کرده
    بازم از محبتی که بهم داشتین ممنون
    شاد باشید و سربلند

    دوست گرامی برخی مسائل فرهنگیست که در مدتهای طولانی وجود داشته ونمیتوان خانواده شما را مقصر دانست ولی بدون اینکه با خانواده درگیر شوید خیلی محترمانه به اطلاعشون برسونید که از این قضایا اطلاع کافی دارید ولی دوست ندارید مسائل زناشویی خودتونو به بقیه نشون بدید واز اینکه نگران شما هستند از ایشان متشکرید.در مورد rhاین اصلا موضوع حادی نیست در 7ماهگی دوران بارداری بعد از انجام یک آزمایش خون ساده یک داروی تزریقی به نام رگام برای خانم شما تجویز میشه که البته گاهی تا بعد زایمان هم لازم نیست وبیشتر برای فرزند دوم لازم است.در مورد رفتار خانمتون همین که آرام آرام با شما کنار آمدند ومشکلی ندارند بسیار عالیست ودر مورد عدم استفاده از دارو تا حدودی همیشه نیاز به استفاده از داروهای شیمیایی هم نیست اما اگر موردی پیش آمد که با داروهای گیاهی بهبود نداشتند شما مقتدرانه باید برخورد کنید تا سلامتی ایشان به خطر نیفتد. در مورد اینکه دوست ندارن معاینه شوند هم وقتی مشکلی ندارند چرا باید این کارو انجام بدن؟!خیلیها خجالت میکشن ولی بعدا که نیاز پیداکنند مراجعه میکنند.در مورد استرس بارداری هم به جای همراهی بیجا که ممکن است باعث شود به این حالت ادامه دهند منطقی با ایشان صحبت کنید هر کاری راهی دارد اگر بی بی چک استفاده میکند ومنفیست اجازه نگران بودن به او ندهید واگر قبول نمیکند که نگران نباشد باید بپذیرد کهبرای مرتب شدن پریود وبیرون آمدن از نگرانی باید به پزشک مراجعه کند اینکه نمیخواهد قرص استفاده کند شاید به این دلیل باشدکه برخی افراد معتقدند که استفاده از قرص ممکن است ایجاد نازایی کند واین باور غلط را به فرزندان واطرافیان خود هم اموزش میدهند
    موفق باشید ولی دلسوزی بیجا نداشته باشید
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  6. بازم سلام و تشکر بابت حوصله ای که داشتین و محبتاتون
    آره راست میگین در مواقعی که سلامتیش واقعا در خطره با قاطعیت برخورد می کنم اما چون ازدواج ما به سبک سنتی که پذریفته شده اکثر والدین هست نبوده اونم از طرف خونوادش خیلی مورد آذار قرار گرفته و واااااااقعا خسته ی روحی شده طوری که ناملایمت که هیچ کم مهربانی میره تو لاک خودشو گوشه گیر میشه
    باورتون نمیشه چقدر دوسش دارم
    راستی اون دوتا قرص اورژانسی هست که تا 72 ساعت بعد از رابطه می خورن و پریود میشن
    اگه الان بوخوره و حامله نباشه
    پریود میشه؟
    اگه حامله بود چی میشه؟
    از علائم پریودی فقط حالت عصبی و پرخواشگری و سفت شدن شکم رو پیدا کرده اما حساس شدن و تورم سینه و اینا هنوز نداره
    کاش این دوره زود تموم شه و به خیر بگذره
    ممنون از همه دوستان که بهم آرامش دادین
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.25 ثانیه (60)