آیا این روزها جوان ها زود ازدواج میکنند؟
آمار بالای طلاق سوالات زیادی مطرح میکند: آیا ازدواج به اندازه کافی جدی گرفته نمیشود؟ آیا زوج ها خیلی جوان ازدواج میکنند؟
از بچگی به ما یاد داده اند که ازدواج پیوندی ثابت و ماندگار بین دو نفر است که عمیقاً به هم متعهد هستند و میخواهند با هم زندگی نو بسازند. ازدواج باید سرشار از عشق، همراهی، اعتماد، حمایت و شادی باشد.
اما وقتی جوان و در حال رشد هستیم، وقت این است که آزاد باشیم و فردیتمان را رشد دهیم—یک شغل برای خودمان انتخاب کنیم، مسافرت کنیم، مستقل شویم. اینها چیزهایی هستند که به شکل زوج هم میتوان انجام داد اما وقتی یک خانواده تشکیل میدهید، محدودتر میشود. وقتی جوان تر هستیم و دهه بیست سالگیمان را پشت سر میگذاریم، بعضی وقت ها نمیدانیم که بعنوان یک "فرد" چه هویتی داریم. همین باعث میشود در رابطه مان خود را گم کنیم. بیشتر زوجهایی که در سنین پایین ازدواج میکنند به خاطر همین عدم بلوغ احساسی و تجربیات محدود زندگی با طلاق روبه رو میشوند.
زوجی که از 16-17 سالگی رابطه خود را شروع میکنند، احساس میکنند که ازدواج قدم بعدی برای آنها در دهه بیست زندگیشان است. بااینکه این میتواند موثر باشد اما خیلی مهم است که بدانند مشکلاتی هم در راه خواهد بود. بعنوان مثال، اگر به این دلیل که از دبیرستان فقط با یک نفر بوده اید با کسان دیگری از جنس مخالف خود رابطه نداشته اید، وقتی سنتان بالاتر میرود احساس میکنید که باید با افراد جدیدی آشنا شوید و بفهمید با کسان دیگر بودن چه حسی دارد. ایجاد رابطه با افراد دیگر خیلی مهم است—اینطوری بیشتر قدردان همسرتان خواهید بود و میفهمید که مرغ همسایه اصلاً هم غاز نیست!
همچنین داشتن امنیت مالی هم اهمیت زیادی دارد. مراسم عروسی خرج و مخارج بالایی دارد و چیزهایی مثل تهیه مسکن و شروع یک خانواده نیاز به مقدار زیادی پول دارد. وقتی جوان تر هستیم، میتوانیم بدون خرج پول زیادی زندگی را بگذرانیم اما وقتی به کسی متعهد شوید، خیلی مهم است که هر دوی شما ثبات مالی داشته باشید. هیچ چیز بدتر از دعوا کردن بر سر پول یا بالا آوردن بدهی برای مخارج خانه نیست. این مشکلات ایجاد رنجش میکند و استرس زیادی بر رابطه وارد میکند. هرچه سنمان بالاتر میرود، یاد میگیریم که چطور بودجه بندی کنیم و چطور مدیریت مالی داشته باشیم. لازم به ذکر نیست که وابستگی مالی به خانواده ها هم فشار زیادی بر زوج وارد میکند.
اگر بدانید ازدواج کاملاً متعهد چیست، هیچوقت برای رسیدن به آن عجله نمیکنید. طلاق گرفتن سخت است. همه جداییها همینطور هستند اما طلاق بسیار مشکل سازتر است، مخصوصاً اگر پای بچه هم وسط باشد. در ازدواج کردن هیچوقت نباید عجله کنید. درست است که ازدواج قدم بسیار خوبی در زندگی می باشد که نشان دهنده عشق و محبت است، اما نباید به آن بعنوان راهی برای جلوگیری از بی وفایی یار، به دست آوردن امنیت بیشتر یا نجات رابطه به آن نگاه کنید. ازدواج تعهدی واقعا جدی است و نباید آسان به آن نگاه کرد. وقتی هنوز جوان هستیم و فردیت خودمان را کشف نکرده ایم، بهتر است این قدم را برای زمانی که
بزرگتر و بالغتر شدیم و از نظر مالی و احساسی ثبات و امنیت بیشتری به دست آوردیم، نگه داریم.
مردمان
آمار بالای طلاق سوالات زیادی مطرح میکند: آیا ازدواج به اندازه کافی جدی گرفته نمیشود؟ آیا زوج ها خیلی جوان ازدواج میکنند؟
از بچگی به ما یاد داده اند که ازدواج پیوندی ثابت و ماندگار بین دو نفر است که عمیقاً به هم متعهد هستند و میخواهند با هم زندگی نو بسازند. ازدواج باید سرشار از عشق، همراهی، اعتماد، حمایت و شادی باشد.
اما وقتی جوان و در حال رشد هستیم، وقت این است که آزاد باشیم و فردیتمان را رشد دهیم—یک شغل برای خودمان انتخاب کنیم، مسافرت کنیم، مستقل شویم. اینها چیزهایی هستند که به شکل زوج هم میتوان انجام داد اما وقتی یک خانواده تشکیل میدهید، محدودتر میشود. وقتی جوان تر هستیم و دهه بیست سالگیمان را پشت سر میگذاریم، بعضی وقت ها نمیدانیم که بعنوان یک "فرد" چه هویتی داریم. همین باعث میشود در رابطه مان خود را گم کنیم. بیشتر زوجهایی که در سنین پایین ازدواج میکنند به خاطر همین عدم بلوغ احساسی و تجربیات محدود زندگی با طلاق روبه رو میشوند.
زوجی که از 16-17 سالگی رابطه خود را شروع میکنند، احساس میکنند که ازدواج قدم بعدی برای آنها در دهه بیست زندگیشان است. بااینکه این میتواند موثر باشد اما خیلی مهم است که بدانند مشکلاتی هم در راه خواهد بود. بعنوان مثال، اگر به این دلیل که از دبیرستان فقط با یک نفر بوده اید با کسان دیگری از جنس مخالف خود رابطه نداشته اید، وقتی سنتان بالاتر میرود احساس میکنید که باید با افراد جدیدی آشنا شوید و بفهمید با کسان دیگر بودن چه حسی دارد. ایجاد رابطه با افراد دیگر خیلی مهم است—اینطوری بیشتر قدردان همسرتان خواهید بود و میفهمید که مرغ همسایه اصلاً هم غاز نیست!
همچنین داشتن امنیت مالی هم اهمیت زیادی دارد. مراسم عروسی خرج و مخارج بالایی دارد و چیزهایی مثل تهیه مسکن و شروع یک خانواده نیاز به مقدار زیادی پول دارد. وقتی جوان تر هستیم، میتوانیم بدون خرج پول زیادی زندگی را بگذرانیم اما وقتی به کسی متعهد شوید، خیلی مهم است که هر دوی شما ثبات مالی داشته باشید. هیچ چیز بدتر از دعوا کردن بر سر پول یا بالا آوردن بدهی برای مخارج خانه نیست. این مشکلات ایجاد رنجش میکند و استرس زیادی بر رابطه وارد میکند. هرچه سنمان بالاتر میرود، یاد میگیریم که چطور بودجه بندی کنیم و چطور مدیریت مالی داشته باشیم. لازم به ذکر نیست که وابستگی مالی به خانواده ها هم فشار زیادی بر زوج وارد میکند.
اگر بدانید ازدواج کاملاً متعهد چیست، هیچوقت برای رسیدن به آن عجله نمیکنید. طلاق گرفتن سخت است. همه جداییها همینطور هستند اما طلاق بسیار مشکل سازتر است، مخصوصاً اگر پای بچه هم وسط باشد. در ازدواج کردن هیچوقت نباید عجله کنید. درست است که ازدواج قدم بسیار خوبی در زندگی می باشد که نشان دهنده عشق و محبت است، اما نباید به آن بعنوان راهی برای جلوگیری از بی وفایی یار، به دست آوردن امنیت بیشتر یا نجات رابطه به آن نگاه کنید. ازدواج تعهدی واقعا جدی است و نباید آسان به آن نگاه کرد. وقتی هنوز جوان هستیم و فردیت خودمان را کشف نکرده ایم، بهتر است این قدم را برای زمانی که
بزرگتر و بالغتر شدیم و از نظر مالی و احساسی ثبات و امنیت بیشتری به دست آوردیم، نگه داریم.
مردمان