روانشناسان برخی ویژگیهایی را که اغلب قابل تغییر نیستند فهرست کردهاند و توصیهشان این است که به دلیل حاد بودن اثر این ویژگیها بهتر است از وارد شدن به چنین روابطی کلاً خودداری کنیم:
داشتن اعتماد به نفس پایین باعث میشود که خود را لایق داشتن همسر مناسب نبینیم و از خواستههای خود کوتاه آمده و راضی به ازدواج با کسی که همتا و مناسب ما نیست شویم به این امید واهی که بعداً او را تغییر خواهیم داد که البته عکس این حالت هم صادق است یعنی به راحتی حاضریم از ارزشهای خود به نفع طرف مقابل بکاهیم و به میل او تغییر دهیم ؛ بعضی اوقات هم اعتماد به نفس کاذب و زیاد از حد باعث میشود برای خود قدرت و توانمندی زیادی قائل باشیم و تصور کنیم با این قدرتی که داریم خواهیم توانست همسر خود را تغییر داده و به فرد مورد علاقه خود تبدیل کنیم!
که البته در هر دو حالت وقتی زیر یک سقف رفتیم، میبینیم که به رغم اعتماد به نفس کم یا زیاد ما، حقیقت وجودی طرفین، قویاً بروز کرده و مانع تغییر خواهد شد. بدیهی است دلایل تمایل به تغییر دادن همسر، به این موارد محدود نمیشود، اما مهم این جاست كه این دلایل هر چه باشد، نتیجه یکی است: ازدواج نه تنها تغییر دهنده یک طرف، به نفع طرف دوم نیست، بلکه حتی فرآیند تغییر را هم آسانتر نمیکند و برعکس، خصوصیات و ویژگیهای نامطلوب را بزرگتر و برجستهتر نیز مینماید و صفات نهفته را شاخصتر، و آشکارتر میکند
چه ویژگیهایی قابل تغییر نیستند؟
بسیاری از ویژگیهای نامطلوب قابل تغییرند ولی نه توسط همسر یا دیگران، بلكه این خود فرد است که میبایست اقدام به تغییر آنها نماید. به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگیهایی را که اغلب قابل تغییر نیستند فهرست کردهاند و توصیهشان این است که به دلیل حاد بودن اثر این ویژگیها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن به چنین روابطی کلاً خودداری کنیم، این ویژگیها مختصراً عبارتند از:
1- اعتیاد
بدین علت که مصرف مواد مخدر و اعتیاد آور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و قابلیت او را برای درک و احساس کردن به شدت مختل میکند.
2- خشم شدید و غیر معمول
که باعث میشود دیگران تا آخر عمر از شخص، وحشت داشته و توسط خشم او کنترل شوند. در خیلی مواقع خشم افراد مانع عاقبت اندیشی و تامل در مسائل و تصمیم گیری بجا خواهد شد.
3-کنترل کنندگی و سختگیری زیاد
که باعث میشود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار و امکان شکوفایی استعدادها و خلاقیتهایمان را نداشته باشیم و اعتماد به نفس ما را در بسیاری از موارد نابود کرده و به فردی وابسته یا لجباز تبدیل می کند.
4- شکل نگرفتن شخصیت بالغ در فرد
که اغلب منجر به عدم مسئولیتپذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و عدم هدفمندی و بیانگیزگی در طول زندگی میشود.
و البته به این موارد، میتوان داشتن دوران کودکی پرآسیب، دارا بودن روابط التیام نیافته (با همسر یا نامزد قبلی) و... را هم اضافه کرد.
آیا بعد از ازدواج، زن و شوهر هیچ گونه تغییری نخواهند کرد؟
بعد از تمام این بررسیها، باید بگویم چرا، تغییر میكنند! منتها این تغییر در اثر ممزوج شدن روح و روان آنهاست نه در اثر اعمال قدرت یا فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر. بدین صورت که چنانچه دو ظرف با حجم متفاوت مایع را با لولهای به هم متصل کنیم، سطح مایع از یکی به دیگری منتقل میشود تا بالاخره میزان آن در هر دو به تعادل برسد، در ازدواج نیز، نوعی سرازیر شدن ویژگیهای روحی (که گاه با آسیب و گاه با التیام توأم است) رخ میدهد.
وقتی بین دو نفر تعادل، هم فهمی، و هم خوانی وجود نداشته باشد این انتقال، اثر تخریبی بیشتری به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل در روایات و احادیث به «کفو بودن» زن و مرد در ازدواج بسیار تأکید میشود و روانشناسان و جامعه شناسان هم از بعد علمی و تحقیقی به همین نتیجه رسیدهاند.
در پایان به گفتن این جمله بسنده میکنم که همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج، بتوانید او را با تمامیت وجود رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر دادن او نباشید. پس از ازدواج نیز سعی کنید شخصیت او را مورد تایید قرار دهید، او را تمجید کنید، تا خود را با نظرات و علاقه شما منطبق تر نمایید. حیف است که محل آرامش و زندگی زناشویی خود را به یک میدان مبارزه تبدیل كنید!
گروه سبک زندگی سیمرغ
داشتن اعتماد به نفس پایین باعث میشود که خود را لایق داشتن همسر مناسب نبینیم و از خواستههای خود کوتاه آمده و راضی به ازدواج با کسی که همتا و مناسب ما نیست شویم به این امید واهی که بعداً او را تغییر خواهیم داد که البته عکس این حالت هم صادق است یعنی به راحتی حاضریم از ارزشهای خود به نفع طرف مقابل بکاهیم و به میل او تغییر دهیم ؛ بعضی اوقات هم اعتماد به نفس کاذب و زیاد از حد باعث میشود برای خود قدرت و توانمندی زیادی قائل باشیم و تصور کنیم با این قدرتی که داریم خواهیم توانست همسر خود را تغییر داده و به فرد مورد علاقه خود تبدیل کنیم!
که البته در هر دو حالت وقتی زیر یک سقف رفتیم، میبینیم که به رغم اعتماد به نفس کم یا زیاد ما، حقیقت وجودی طرفین، قویاً بروز کرده و مانع تغییر خواهد شد. بدیهی است دلایل تمایل به تغییر دادن همسر، به این موارد محدود نمیشود، اما مهم این جاست كه این دلایل هر چه باشد، نتیجه یکی است: ازدواج نه تنها تغییر دهنده یک طرف، به نفع طرف دوم نیست، بلکه حتی فرآیند تغییر را هم آسانتر نمیکند و برعکس، خصوصیات و ویژگیهای نامطلوب را بزرگتر و برجستهتر نیز مینماید و صفات نهفته را شاخصتر، و آشکارتر میکند
چه ویژگیهایی قابل تغییر نیستند؟
بسیاری از ویژگیهای نامطلوب قابل تغییرند ولی نه توسط همسر یا دیگران، بلكه این خود فرد است که میبایست اقدام به تغییر آنها نماید. به همین دلیل تعدادی از روانشناسان، برخی ویژگیهایی را که اغلب قابل تغییر نیستند فهرست کردهاند و توصیهشان این است که به دلیل حاد بودن اثر این ویژگیها بر خود فرد و طرف مقابل، بهتر است از وارد شدن به چنین روابطی کلاً خودداری کنیم، این ویژگیها مختصراً عبارتند از:
1- اعتیاد
بدین علت که مصرف مواد مخدر و اعتیاد آور، شخص را به صورت یک برده در می آورد و قابلیت او را برای درک و احساس کردن به شدت مختل میکند.
2- خشم شدید و غیر معمول
که باعث میشود دیگران تا آخر عمر از شخص، وحشت داشته و توسط خشم او کنترل شوند. در خیلی مواقع خشم افراد مانع عاقبت اندیشی و تامل در مسائل و تصمیم گیری بجا خواهد شد.
3-کنترل کنندگی و سختگیری زیاد
که باعث میشود هرگز احساس آزادی عمل و رفتار و امکان شکوفایی استعدادها و خلاقیتهایمان را نداشته باشیم و اعتماد به نفس ما را در بسیاری از موارد نابود کرده و به فردی وابسته یا لجباز تبدیل می کند.
4- شکل نگرفتن شخصیت بالغ در فرد
که اغلب منجر به عدم مسئولیتپذیری مالی و اقتصادی، غیر قابل اعتماد بودن و عدم هدفمندی و بیانگیزگی در طول زندگی میشود.
و البته به این موارد، میتوان داشتن دوران کودکی پرآسیب، دارا بودن روابط التیام نیافته (با همسر یا نامزد قبلی) و... را هم اضافه کرد.
آیا بعد از ازدواج، زن و شوهر هیچ گونه تغییری نخواهند کرد؟
بعد از تمام این بررسیها، باید بگویم چرا، تغییر میكنند! منتها این تغییر در اثر ممزوج شدن روح و روان آنهاست نه در اثر اعمال قدرت یا فشار ظاهری یک طرف به طرف دیگر. بدین صورت که چنانچه دو ظرف با حجم متفاوت مایع را با لولهای به هم متصل کنیم، سطح مایع از یکی به دیگری منتقل میشود تا بالاخره میزان آن در هر دو به تعادل برسد، در ازدواج نیز، نوعی سرازیر شدن ویژگیهای روحی (که گاه با آسیب و گاه با التیام توأم است) رخ میدهد.
وقتی بین دو نفر تعادل، هم فهمی، و هم خوانی وجود نداشته باشد این انتقال، اثر تخریبی بیشتری به دنبال خواهد داشت. به همین دلیل در روایات و احادیث به «کفو بودن» زن و مرد در ازدواج بسیار تأکید میشود و روانشناسان و جامعه شناسان هم از بعد علمی و تحقیقی به همین نتیجه رسیدهاند.
در پایان به گفتن این جمله بسنده میکنم که همسری را انتخاب کنید که قبل از ازدواج، بتوانید او را با تمامیت وجود رفتارها و عقایدش بپذیرید و هرگز به فکر تغییر دادن او نباشید. پس از ازدواج نیز سعی کنید شخصیت او را مورد تایید قرار دهید، او را تمجید کنید، تا خود را با نظرات و علاقه شما منطبق تر نمایید. حیف است که محل آرامش و زندگی زناشویی خود را به یک میدان مبارزه تبدیل كنید!
گروه سبک زندگی سیمرغ