سلام و در همین ابتدا تشکر از زحمات شما
این آزمایش مربوط به مادرم هست با 62 سال سن. من خلاصه سوابق رو هم مینویسم:
دو زایمان متوالی در 18 و 19 سالگی.
معالجه فیبروم رحم و سه زایمان در 26، 28 و 30 سالگی.
عمل جراحی هیسترکتومی و افورکتومی (برداشتن رحم و تخمدان) همزمان در 38 سالگی.
سرطان سینه (چپ) و عمل جراحی لامپکتومی در 43 سالگی همراه با پرتو درمانی و سپس شیمیدرمانی و 5 سال مصرف داروی تاموکسیفین. بعدها گفته شد که در پرتودرمانی یک مقدار به بافتهای اطراف آسیب رسیده است.
در ضمن به دلیل برداشتن رگهای لنف زیر بغل دست چپ دچار ادم شد. البته سابقه ادم در پایین مچ و روی پای راست از 36 سالگی به صورت ناگهانی بود که در آن زمان هرگز تشخیصِ ادم داده نشد. ولی به هنگام سرماخوردگی شدید حالت سوزش در پا ایجاد میشد.
ناراحتی قلبی از 46 سالگی کمابیش ایجاد شد و گهگاهی داروهایی (مانند آمیودارون) مصرف کرده بود. لیکن پزشک بعدها گفت که بیشتر به دلیل فشار ناشی از عفونت و ورم دست چپ هم این مشکل برای قلب ایجاد میشود.
در 4-5 سال اخیر در هر سرماخوردگی به شدت ریه دچار مشکل میشد و سرفههای شدید به همراه داشت.
در 58 سالگی یک بار که به دلیل مشکل ریه (یادم نیست عفونت بوده یا ادم ریه) بستری بود و یک بار پس از ایست قلبی احیا شده بود.
آخرین بار خرداد 1393 به مدت 5 روز به دلیل مشکل ریه بستری شد.
و حالا نتیجه آزمایش Urinalysis به تاریخ 29 تیر 1393
پزشک عمومی پس از این آزمایش گفته بود که عفونت در خون هست و داروهایی تجویز کرد. از این مرحله به بعد من مشکوک هستم. مطالعاتی که داشتهام متوجه شدم که مقادیر بالای WBC و RBC و Protein میتواند دلیل کافی برای تکرار آزمایش و کشت باشد. شاید هم نیاز به آزمایش شمارش گلبولهای خون برای بررسی تعداد گلبولهای سفید باشد. (من الان نسخه دارویی را دم دست ندارم)
در این مرحله علایم ظاهری مانند رنگ پریدگی و تنگی گاه و بیگاه نفس ایجاد شده بود. برای رفع موقت تنگی نفس از اسپری شبیه سالبوتامول (ولی با نام دیگر که الان یادم نیست) استفاده کرد.
دو ماه پس از این آزمایش در تاریخ 27 شهریور به دلیل تب و لرز ناگهانی (قطعا ناشی از عفونت) با پای خود به اورژانس رفت. پزشک اورژانس با دیدن ورم پلک و صورت گفت که مشکل قلبی الان هست. با آزمایش اولیه 20% کاهش حجم اکسیژن مشخص شد و در حالی که ماسک اکسیژن روی صورت داشت پس از حدود 20 دقیقه ایست قلبی کرد و بلافاصله با عملیات احیای قلبی همراه با شوک احیا شد و شروع به صحبت کرد و به فاصله چند دقیقه دوباره به کما رفت و دچار ایست تنفسی شد که با ونتیلاتور تنفس مصنوعی را ایجاد کردند. یک مورد حمله تاکیکاردی بطنی هم در اورژانس پس از احیا پیش آمده بود. عارضه ادم ریه تشخیص داده شد و درست بود. بیمار در آیسییو بستری شد.
تعداد گلبولهای سفید در روز نخست 33000 و کمتر از 48 ساعت بعد به 19500 رسید. فشار خون در چند ساعت اول 7 روی 4 و هشیاری روی 3 بود. روز چهارم هشیاری به 7 رسید.
شرح واکنشها:
باز و بسته کردن چشم
خمیازه
حالت سرفه
واکنش اخم به درد هنگام ساکشن دهان و گلو
واکنش حرکتی به قلقلک پا با خودکار
واکنش پلک زدن به پاشیدن آب سرد روی صورت
صبح روز چهارم تغذیه با 50 سیسی شیر آغاز شد.
عصر روز چهارم ساعت 17 حمله تاکیکاردی بطنی تا ضربان 280 رسید و مهار شد.
تا صبح روز پنجم دو بار حمله قلبی
و عصر روز پنجم ساعت 16 با دو حمله قلبی متوالی درگذشت.
اشتباهات بیمار در دو هفته پایانی به شرح زیر بوده است:
سهلانگاری برای مراجعه به پزشک به خاطر لکههای قرمز روی ورم دست چپ که اطرافیان هشدار داده بودند.
اشتباه در تفسیر ورم پلک و صورت که اطرافیان هشدار داده بودند و چون در اول صبح بوده فکر کرده بود به دلیل خوابیدن زیاد است.
در نیمه شب 36 ساعت پیش از بستری شدن، در حالت خواب بود و خود من دیدم که به طور ناگهانی تنگی نفس صدا دار ایجاد شد و بیدار کردم و صرفا از اسپری استفاده کرد و خوابید. این مرحله آغاز حمله نهایی ادم ریه میتوانسته باشد.
در صبح روزی که بستری شد، درد دست چپ هم ایجاد شد که از پماد ویکس برای تسکین درد استفاده کرد. در حالی که درد دست چپ اگر هم مربوط به قلب نمیشد میتوانست به دلیل عفونت باشد. طبیعتا پماد ویکس برای درد ماهیچه بعد از فعالیت یا کوفتگی استفاده دارد. این در آن لحظه که خودم هم بودم به ذهنم نرسید.
تا یک روز پیش از بستری شدن، تمام فعالیتها عادی بود و هیچ نشانهای از حالت ضعف و ... نداشت.
هیچ مشکل دیابت، کلسترول، چربی و اوره و ... هرگز در خون نداشت.
عادتهای غلط تغذیه تا پایان عمر شامل استفاده از روغن جامد، ناپرهیزی در میزان نمک در غذا (و نه زیاد خوردن نمک) بود.
عادتهای درست تغذیه شامل مصرف هر روز میوه و سبزی بود.
یک مقدار اضافه وزن هم داشت.
به طور قطع میتوانم بگویم که شوک سپتیک در ابتدا باعث ایست قلبی شده و با توجه به سابقه، عفونت از ریه منتشر شده است. من (پزشک نیستم) پس از بررسی مرحلهای جعبه سیاه به این آزمایش آنالیز ادرار رسیدم که دو ماه پیش از فوت انجام شده بود. مطالعاتی که در سایت شما هم داشتم کمابیش متوجه شدم که تکرار آزمایش و در مرخله بعد کشت ادرار لازم بوده است.
لطفا در این خصوص نظرتان را بگویید. علت بیان جزئیات این بود که حتیالامکان موارد اشتباهات این چنینی برای دیگران پیش نیاید.
با تشکر دوباره از شما
این آزمایش مربوط به مادرم هست با 62 سال سن. من خلاصه سوابق رو هم مینویسم:
دو زایمان متوالی در 18 و 19 سالگی.
معالجه فیبروم رحم و سه زایمان در 26، 28 و 30 سالگی.
عمل جراحی هیسترکتومی و افورکتومی (برداشتن رحم و تخمدان) همزمان در 38 سالگی.
سرطان سینه (چپ) و عمل جراحی لامپکتومی در 43 سالگی همراه با پرتو درمانی و سپس شیمیدرمانی و 5 سال مصرف داروی تاموکسیفین. بعدها گفته شد که در پرتودرمانی یک مقدار به بافتهای اطراف آسیب رسیده است.
در ضمن به دلیل برداشتن رگهای لنف زیر بغل دست چپ دچار ادم شد. البته سابقه ادم در پایین مچ و روی پای راست از 36 سالگی به صورت ناگهانی بود که در آن زمان هرگز تشخیصِ ادم داده نشد. ولی به هنگام سرماخوردگی شدید حالت سوزش در پا ایجاد میشد.
ناراحتی قلبی از 46 سالگی کمابیش ایجاد شد و گهگاهی داروهایی (مانند آمیودارون) مصرف کرده بود. لیکن پزشک بعدها گفت که بیشتر به دلیل فشار ناشی از عفونت و ورم دست چپ هم این مشکل برای قلب ایجاد میشود.
در 4-5 سال اخیر در هر سرماخوردگی به شدت ریه دچار مشکل میشد و سرفههای شدید به همراه داشت.
در 58 سالگی یک بار که به دلیل مشکل ریه (یادم نیست عفونت بوده یا ادم ریه) بستری بود و یک بار پس از ایست قلبی احیا شده بود.
آخرین بار خرداد 1393 به مدت 5 روز به دلیل مشکل ریه بستری شد.
و حالا نتیجه آزمایش Urinalysis به تاریخ 29 تیر 1393
Macroscopic
Color: Yellow
Appearance: Semi clear
pH: 5.5
Sp. Gravity: 1.017
Protein: 3+
Blood.Hb: 3+
WBC: Many
RBC: Many
Epithelial Cell: 5-6
Bacteria: Moderate
Microbiology/Urine
Specimen Urine Culture & Sensitivity
Colony Count 87000
Culture E.coli Sp
Sensitive Cefotaxime(CTX); Nitrofurantion(FM); Ceftriaxone(CRO);
Intermediate Nalidixic acid(NA); Gentamaicin(GM);
پزشک عمومی پس از این آزمایش گفته بود که عفونت در خون هست و داروهایی تجویز کرد. از این مرحله به بعد من مشکوک هستم. مطالعاتی که داشتهام متوجه شدم که مقادیر بالای WBC و RBC و Protein میتواند دلیل کافی برای تکرار آزمایش و کشت باشد. شاید هم نیاز به آزمایش شمارش گلبولهای خون برای بررسی تعداد گلبولهای سفید باشد. (من الان نسخه دارویی را دم دست ندارم)
در این مرحله علایم ظاهری مانند رنگ پریدگی و تنگی گاه و بیگاه نفس ایجاد شده بود. برای رفع موقت تنگی نفس از اسپری شبیه سالبوتامول (ولی با نام دیگر که الان یادم نیست) استفاده کرد.
دو ماه پس از این آزمایش در تاریخ 27 شهریور به دلیل تب و لرز ناگهانی (قطعا ناشی از عفونت) با پای خود به اورژانس رفت. پزشک اورژانس با دیدن ورم پلک و صورت گفت که مشکل قلبی الان هست. با آزمایش اولیه 20% کاهش حجم اکسیژن مشخص شد و در حالی که ماسک اکسیژن روی صورت داشت پس از حدود 20 دقیقه ایست قلبی کرد و بلافاصله با عملیات احیای قلبی همراه با شوک احیا شد و شروع به صحبت کرد و به فاصله چند دقیقه دوباره به کما رفت و دچار ایست تنفسی شد که با ونتیلاتور تنفس مصنوعی را ایجاد کردند. یک مورد حمله تاکیکاردی بطنی هم در اورژانس پس از احیا پیش آمده بود. عارضه ادم ریه تشخیص داده شد و درست بود. بیمار در آیسییو بستری شد.
تعداد گلبولهای سفید در روز نخست 33000 و کمتر از 48 ساعت بعد به 19500 رسید. فشار خون در چند ساعت اول 7 روی 4 و هشیاری روی 3 بود. روز چهارم هشیاری به 7 رسید.
شرح واکنشها:
باز و بسته کردن چشم
خمیازه
حالت سرفه
واکنش اخم به درد هنگام ساکشن دهان و گلو
واکنش حرکتی به قلقلک پا با خودکار
واکنش پلک زدن به پاشیدن آب سرد روی صورت
صبح روز چهارم تغذیه با 50 سیسی شیر آغاز شد.
عصر روز چهارم ساعت 17 حمله تاکیکاردی بطنی تا ضربان 280 رسید و مهار شد.
تا صبح روز پنجم دو بار حمله قلبی
و عصر روز پنجم ساعت 16 با دو حمله قلبی متوالی درگذشت.
اشتباهات بیمار در دو هفته پایانی به شرح زیر بوده است:
سهلانگاری برای مراجعه به پزشک به خاطر لکههای قرمز روی ورم دست چپ که اطرافیان هشدار داده بودند.
اشتباه در تفسیر ورم پلک و صورت که اطرافیان هشدار داده بودند و چون در اول صبح بوده فکر کرده بود به دلیل خوابیدن زیاد است.
در نیمه شب 36 ساعت پیش از بستری شدن، در حالت خواب بود و خود من دیدم که به طور ناگهانی تنگی نفس صدا دار ایجاد شد و بیدار کردم و صرفا از اسپری استفاده کرد و خوابید. این مرحله آغاز حمله نهایی ادم ریه میتوانسته باشد.
در صبح روزی که بستری شد، درد دست چپ هم ایجاد شد که از پماد ویکس برای تسکین درد استفاده کرد. در حالی که درد دست چپ اگر هم مربوط به قلب نمیشد میتوانست به دلیل عفونت باشد. طبیعتا پماد ویکس برای درد ماهیچه بعد از فعالیت یا کوفتگی استفاده دارد. این در آن لحظه که خودم هم بودم به ذهنم نرسید.
تا یک روز پیش از بستری شدن، تمام فعالیتها عادی بود و هیچ نشانهای از حالت ضعف و ... نداشت.
هیچ مشکل دیابت، کلسترول، چربی و اوره و ... هرگز در خون نداشت.
عادتهای غلط تغذیه تا پایان عمر شامل استفاده از روغن جامد، ناپرهیزی در میزان نمک در غذا (و نه زیاد خوردن نمک) بود.
عادتهای درست تغذیه شامل مصرف هر روز میوه و سبزی بود.
یک مقدار اضافه وزن هم داشت.
به طور قطع میتوانم بگویم که شوک سپتیک در ابتدا باعث ایست قلبی شده و با توجه به سابقه، عفونت از ریه منتشر شده است. من (پزشک نیستم) پس از بررسی مرحلهای جعبه سیاه به این آزمایش آنالیز ادرار رسیدم که دو ماه پیش از فوت انجام شده بود. مطالعاتی که در سایت شما هم داشتم کمابیش متوجه شدم که تکرار آزمایش و در مرخله بعد کشت ادرار لازم بوده است.
لطفا در این خصوص نظرتان را بگویید. علت بیان جزئیات این بود که حتیالامکان موارد اشتباهات این چنینی برای دیگران پیش نیاید.
با تشکر دوباره از شما