سلام اقای دکتر
امیدوارم حالتون خوب باشه
راستش من حدود یک سال است که ازدواج کردم(عقد بستم) همسرم منو خیلی دوست داره و منم همینطور گاهی اوقات دعوا می کنیم تا حدی که بحث جدایی هم به میان میاید اما 5 دقیقه بعد از دعوا پشیمان میشویم و از یکدیگر عذر خواهی می کنیم و قول میدهیم که این اشتباه دیگر تکرار نشود
مشکلی دارم که از کودکی با من بوده است من تقریبا با همه حتی با نزدیکتری کسانم رودر بایستی دارم البته خجالتی نیستم.این رفتار تا حالا برایم مشکلی ایجاد نکرده و همیشه این رفتار را به عنوان احترام گذاشتن به دیگران تلقی کرده ام.به طور مثال من هیچ وقت از پدر ومادرک و یا هر کس دیگری تقاضای پول نکردم و همیشه خودشان در اختیارم قرار میدادند
و حالا که متاهل شده ام وقتی دوستانم تعریف می کنند من فلان چیز را می خواهم بخرم و از شوهر یا نامزدم پولش را می گیرم و یا مامانم می گوید فلان چیز رو بگو میثم(همسرم ) برایت بخرد
و........از انجایی که من نمی تونم به همسرم بگم خودم انرا می خرم وبه مامانم ودیگران می گویم میثم برایم خریده بدون اینکه همسرم چیزی بفهمد و متاسفانه همسرم طوری نیست که از من بپرسه من به چیزی نیاز دارم و یا اینکه خودش چیزی برایم بخرد.دوستانم می گویند اگر اوپولش را برای تو خرج نکند برای دیگران خرج خواهد کرد.
از همه ی اینها بگذریم این رفتارها باعث شده من احساسی که قبلا از همسر اینده ام داشتم وفکر می کردم او کسی است که پشتیبان وتکیه گا ه واقعی برای یک زن است و از هر لحاظ مادی و معنوی اورا ساپورت می کند بااین پیش زمینه قبلی در ذهنم و همچنین اتفاقات پیش امده نسبت به او دلسرد شده ام و گاهی اوقات از ازدواجم احساس پشیمانی میکنم
البته می دونم که مشکل من بچهگانه بنظر میرسد ولی احساس می کنم پیشامد های بدی در پیش دارد
خواهش میکنم کمکم کند
ایا من باید اخلاقم را عوض کنم و هر جه که نیاز دارم از او تقاضا کنم
یا اینکه خودم همانند گذشته در صدد برطرف کردن نیاز هایم باشد
نمدونم چه رفتاری صحیح تر است
میدونم که وقت گرانبهایتان را می گیرم اما این مشکل در نوع خودش نیز مشکل بزرگی است
ببخشید فراموش کردم این موضوع را بگویم
اما همسرم دقیقا عکس من هر وقت چیزی نیاز دارد از من می خواهد و من با تمام وجود در صدد براورد کردن خواسته او هستم
حتی بارها شده است که منو به رستوران دعوت کرده و موقع حساب کردن از من خواسته که این کار را بکنم
و یا وقتی که دانشگاه مجاز شدم خودش قول داده بود که هر چه بخواهم برایم می خرد اما بعد از مجاز شدن به من گفت هر خنگی با این رتبه می تونه مجاز شه و منو بسیار ناراحت کرد
از من میخواهد هیچ وقت برایش چیزی نخرم چون قادر نیست که جواب دهد با توجه به اینکه از لحاظ مادی در حد معقولی است و ضمنا در دوران نامزدی بسیار ولخرج بود خواهش می کنم راه حل مناسب را بیان کنید
پیشاپیش از کمک وراهنمایی شما متشکرم
امیدوارم حالتون خوب باشه
راستش من حدود یک سال است که ازدواج کردم(عقد بستم) همسرم منو خیلی دوست داره و منم همینطور گاهی اوقات دعوا می کنیم تا حدی که بحث جدایی هم به میان میاید اما 5 دقیقه بعد از دعوا پشیمان میشویم و از یکدیگر عذر خواهی می کنیم و قول میدهیم که این اشتباه دیگر تکرار نشود
مشکلی دارم که از کودکی با من بوده است من تقریبا با همه حتی با نزدیکتری کسانم رودر بایستی دارم البته خجالتی نیستم.این رفتار تا حالا برایم مشکلی ایجاد نکرده و همیشه این رفتار را به عنوان احترام گذاشتن به دیگران تلقی کرده ام.به طور مثال من هیچ وقت از پدر ومادرک و یا هر کس دیگری تقاضای پول نکردم و همیشه خودشان در اختیارم قرار میدادند
و حالا که متاهل شده ام وقتی دوستانم تعریف می کنند من فلان چیز را می خواهم بخرم و از شوهر یا نامزدم پولش را می گیرم و یا مامانم می گوید فلان چیز رو بگو میثم(همسرم ) برایت بخرد
و........از انجایی که من نمی تونم به همسرم بگم خودم انرا می خرم وبه مامانم ودیگران می گویم میثم برایم خریده بدون اینکه همسرم چیزی بفهمد و متاسفانه همسرم طوری نیست که از من بپرسه من به چیزی نیاز دارم و یا اینکه خودش چیزی برایم بخرد.دوستانم می گویند اگر اوپولش را برای تو خرج نکند برای دیگران خرج خواهد کرد.
از همه ی اینها بگذریم این رفتارها باعث شده من احساسی که قبلا از همسر اینده ام داشتم وفکر می کردم او کسی است که پشتیبان وتکیه گا ه واقعی برای یک زن است و از هر لحاظ مادی و معنوی اورا ساپورت می کند بااین پیش زمینه قبلی در ذهنم و همچنین اتفاقات پیش امده نسبت به او دلسرد شده ام و گاهی اوقات از ازدواجم احساس پشیمانی میکنم
البته می دونم که مشکل من بچهگانه بنظر میرسد ولی احساس می کنم پیشامد های بدی در پیش دارد
خواهش میکنم کمکم کند
ایا من باید اخلاقم را عوض کنم و هر جه که نیاز دارم از او تقاضا کنم
یا اینکه خودم همانند گذشته در صدد برطرف کردن نیاز هایم باشد
نمدونم چه رفتاری صحیح تر است
میدونم که وقت گرانبهایتان را می گیرم اما این مشکل در نوع خودش نیز مشکل بزرگی است
ببخشید فراموش کردم این موضوع را بگویم
اما همسرم دقیقا عکس من هر وقت چیزی نیاز دارد از من می خواهد و من با تمام وجود در صدد براورد کردن خواسته او هستم
حتی بارها شده است که منو به رستوران دعوت کرده و موقع حساب کردن از من خواسته که این کار را بکنم
و یا وقتی که دانشگاه مجاز شدم خودش قول داده بود که هر چه بخواهم برایم می خرد اما بعد از مجاز شدن به من گفت هر خنگی با این رتبه می تونه مجاز شه و منو بسیار ناراحت کرد
از من میخواهد هیچ وقت برایش چیزی نخرم چون قادر نیست که جواب دهد با توجه به اینکه از لحاظ مادی در حد معقولی است و ضمنا در دوران نامزدی بسیار ولخرج بود خواهش می کنم راه حل مناسب را بیان کنید
پیشاپیش از کمک وراهنمایی شما متشکرم
شرح موضوع 
