رابطه ی زن و شوهر، رابطه ی عاشق و معشوق، رابطه ی تن و تنپوش، رابطه ی همرهان طریق کمال و معناگر محبّت و ایثار است.
رابطه ی زن و شوهر، به قدمت خلقت آدم، به قداست متعالیترین ارزشها، به عظمت گستره ی هستی، به برکت همه ی نسلها در همه ی عصرها و تجلیگر اولین تعامل حقّه انسانهاست.
رابطه ی زن و شوهر، سرچشمه همه عاطفهها و بستر گیراترین رابطههاست. زن ، مرادش را در حسن رابطه با شوهر مییابد و شوهر، آرامش را در گرو وجود زن میداند.
رابطه ی زن و شوهر جلوهای از برترین هنر زندگی و کاملترین شکل ارتباط انسانی است.
رابطه ی زن و شوهر آمیزهای است از زیباترین تلاقی چشمها، گیراترین تبادل کلامها، هماهنگترین طپش قلبها، همسوترین اندیشهها، استوارترین گامها و پر رمز و رازترین محرمیتها.
رابطه ی زن و شوهر، مناسبترین بستر برای رویش شکوفههای حیات و مطلوبترین زمینه برای پدیدآیی پر جاذبهترین رفتارهاست.
رابطه ی زن و شوهر، حیاتیترین پاسخ به فطریترین نیاز زندگی فردی و اجتماعی انسان است.
رابطه ی زن و شوهر، بیانی از حقیقت و ضرورت بنای خانواده و زنجیره جوامع انسان است.
رابطه ی زن و شوهر، رابطه مهرورزی و محبتپذیری، عهد و وفا، گذشت و ایثار، سخاوت و احسان، مودت و مروّت، صداقت و درستی، صفا و صمیمیّت، راه و رهرو، خورشید و نور، چشمه و آب، پرنده و بال، اوج و پرواز، دل و دلدار، چشم و نگاه، اندام و لباس، چراغ و روشنی، باغ و باغبان، گل و گلدان، سبزه و بهار، گلبرگ و ریحان، انگشتر و نگین، لبخند و نشاط، طبیب و درمان، رحمت و نعمت و سرانجام مثالی از رابطه علی( علیهالسلام )و فاطمه( سلامالله علیها) است.
رابطه ی زن و شوهر، آزمون دوباره ی توان انسان در حفظ حرمتها و ارزشها، تکریم خویشان و نزدیکان و تأیید و تقویت منزلت همسر است.
رابطه زن و شوهر، یعنی برخوردار شدن از آراستهترین، گرانبهاترین، زیباترین، راحتترین، پردوامترین و گرمابخشترین تنپوشها. آری، رابطه ی زن و شوهر به فرموده ی خالق انسانها همچون رابطه ی قامت و لباس است، و این لباس گرمابخش جسم و جان، معناگر حیات و جلوهگر وحدت است.
زیباترین رابطه میان زن و شوهر زمانی برقرار میشود که هر دوی آنها با اندیشهای متعالی و انگیزهای قوی تلاش کنند که یکدیگر را مورد حمایت عاطفی خود قرار دهند و در ارضای نیازهای فطری و روانی همدیگر از هم پیشی گیرند.
زن برای شوهر لباسی زیبا و جذاب و شوهر برای زن پوششی آراسته و برازنده باشد. همچون رابطه ی لباس و بدن، گرمابخش و آرامشگر یکدیگر باشند و همدیگر را زیبا و آراسته و با کمال و موقر جلوه دهند. کاستیها و خطاهای هم را بپوشانند و همدل و همراز یکدیگر باشند.
ضعفها و نارساییهای یکدیگر را حتی برای نزدیکان خود بازگو نکنند، تا چه رسد به آشنایان و بیگانگان. به زندگی همدیگر تنوع و نشاط ببخشند و هر روز بهتر از اولین روز آشنایی، بر جاذبههای بصری و کلامی و خوشایندیهای رفتاری خویش بیفزایند. با خریدارترین نگاه به چهره هم بنگرند، گیراترین کلام خود را تقدیم یکدیگر کنند، پرجاذبهترین رفتارها را در ارتباط با هم به نمایش بگذارند و با حسن ارضای نیازهای فطری و روانی یکدیگر، همدیگر را در برابر آفتهای اجتماعی و محرکهای مخرب شخصیّت مصون نمایند.
زنها و شوهرها فقط و فقط در زندگی مشترک و تعامل متقابل با همدیگر میتوانند همه مهارتهای زناشویی و جاذبههای بالقوّه کلامی و بصری و رفتاری خود را فعلیّت بخشند. چرا که همه ی انسانها، از نافذترین جاذبههای حیاتی بهرهمند هستند و تنها بستر مشروع و مطلوب تبلور همه این جاذبهها در ارتباط با همسر است و بس.
زن و شوهر موفق آنانی هستند که جز با زبان محبّت و تکریم با هم سخن نمیگویند و همواره از خزانه ی دلشان، کلام زرین و خوشایند و گفتار شفابخش و درمانگر جان و آرامشگر روان را برگزیده، در فضای سرشار از نشاط و آرامش تقدیم یکدیگر میکنند.
رابطه ی زن و شوهر موفّق به گونهای است که در آن زبان تهدید، تنبیه، تحقیر و تخریب شخصیت جایی ندارد، هر چه هست زبان محبّت، صداقت و صمیمیّت، شجاعت و عدالت، ایثار و احسان، شکر و سپاس و تأیید و تکریم است.
دروغ و بدزبانی، تندخویی و بداخلاقی، غیبت و تهمت، افتراء و استهزاء، ناسپاسی و قدرناشناسی، بیتفاوتی، قهر و عصبانیت از آفات رابطه ی مطلوب زن و شوهر است.
محور رابطه ی زن و شوهری که در اندیشه ی اداره و ادامه ی یک زندگی پویا، مولّد و پربرکت هستند، همدلی و یکرنگی، صبوری و خویشتنداری و گذشت و ایثار است.
خودمحوری، خودبینی، خودتوجهی، خودخواهی، خودپسندی، خودنمایی و خودکامگی از آفتهای شکلگیری زندگی مشترک موفق است. سرمایه برقراری و استمرار رابطهای خوشایند و موفق میان زن و شوهرها، کفویت، همسری و همراهی، همگامی، همسویی، همفکری، حقگویی، حقجویی، وارستگی از وابستگیهای نفسانی و تعصّبات ناروای خویشاوندی و قوی است.
در زندگی همسران موفق، رابطه ی زنها و شوهرها با مادر، خواهر، پدر، برادر و دیگر نزدیکان نه تنها نمیتواند کمترین اثر ناخوشایندی بر روابط فیمابین ایشان بگذارد، بلکه بر حسن سلوک و اعتماد متقابل و شیرینی زندگی مشترک آنها میافزاید. در واقع حسن تدبیر و تنظیم دایره و دامنه ی ارتباط با خویشان، دوستان و آشنایان با همفکری و همدلی زن و شوهر بلنداندیش و والا همت معنا مییابد و محور و معیار اصلی از ارتباطات خویشاوندی و عاطفی، تأمین نیازهای فطری و رضامندی خاطر یکدیگر است.
برای برقراری و استمرار رابطهی پردوام، پربرکت و مسرّتبخش میان زن و شوهر و پیشگیری از سردیها و سردمزاجیها، بدبینی و سوءظنها و قهر و ستیزهای خانوادگی، هر دو نفر (هم زن و شوهر) باید به خاطر داشته باشند که همچون دوران تجرّد دورانی که عقد و پیمان زندگی مشترک و جدیدی را امضاء نکرده بودند، نمیتوانند به لحاظ وابستگیهای عاطفی، بخش قابل توجهی از وقت، فکر و احساس خود را به مادر و خواهر، پدر و برادر و ... اختصاص دهند.
در یک زندگی مشترک موفّق، زن و شوهر فهیم همه ی سعی و تلاش خود را در جهت جلب رضایت خاطر و فراهم ساختن آسایش و آرامش روان و نشاط درونی یکدیگر مبذول میدارد و از این رو ضمن ابراز محبّت نسبت به خویشان و تکریم شخصیّت ایشان به رسالت و مسوولیت خطیر «همسری» اندیشیده، محبّت و عطوفت خود را در همه حال تقدیم به «همسر» مینمایند.
آری، مرکز ثقل و شاخص و میزان همه ی ارتباطات زن و شوهرهای بصیر و همسران فهیم با خویشان، نزدیکان، دوستان و آشنایان، حفظ و تقویت حسن رابطه، غنای پیوند عاطفی، اعتماد متقابل و احساس امنیت میان همدیگر است.
لذا هر رابطه و ارتباطی با دیگری که براساس ارزیابی منطقی و روانشناختی بر رابطه گرم و صمیمی و پیود عاطفی زن و شوهر خدشهای وارد نماید، باید مورد تجید نظر قرار گیرد و به طور قطع با نگرشی جامع و احساس مسوولیت، در آن تعدیلی صورت پذیرد، ولو اینکه این رابطه با مادر و پدر و خواهر و برادر باشد
رابطه ی زن و شوهر، به قدمت خلقت آدم، به قداست متعالیترین ارزشها، به عظمت گستره ی هستی، به برکت همه ی نسلها در همه ی عصرها و تجلیگر اولین تعامل حقّه انسانهاست.
رابطه ی زن و شوهر، سرچشمه همه عاطفهها و بستر گیراترین رابطههاست. زن ، مرادش را در حسن رابطه با شوهر مییابد و شوهر، آرامش را در گرو وجود زن میداند.
رابطه ی زن و شوهر جلوهای از برترین هنر زندگی و کاملترین شکل ارتباط انسانی است.
رابطه ی زن و شوهر آمیزهای است از زیباترین تلاقی چشمها، گیراترین تبادل کلامها، هماهنگترین طپش قلبها، همسوترین اندیشهها، استوارترین گامها و پر رمز و رازترین محرمیتها.
رابطه ی زن و شوهر، مناسبترین بستر برای رویش شکوفههای حیات و مطلوبترین زمینه برای پدیدآیی پر جاذبهترین رفتارهاست.
رابطه ی زن و شوهر، حیاتیترین پاسخ به فطریترین نیاز زندگی فردی و اجتماعی انسان است.
رابطه ی زن و شوهر، بیانی از حقیقت و ضرورت بنای خانواده و زنجیره جوامع انسان است.
رابطه ی زن و شوهر، رابطه مهرورزی و محبتپذیری، عهد و وفا، گذشت و ایثار، سخاوت و احسان، مودت و مروّت، صداقت و درستی، صفا و صمیمیّت، راه و رهرو، خورشید و نور، چشمه و آب، پرنده و بال، اوج و پرواز، دل و دلدار، چشم و نگاه، اندام و لباس، چراغ و روشنی، باغ و باغبان، گل و گلدان، سبزه و بهار، گلبرگ و ریحان، انگشتر و نگین، لبخند و نشاط، طبیب و درمان، رحمت و نعمت و سرانجام مثالی از رابطه علی( علیهالسلام )و فاطمه( سلامالله علیها) است.
رابطه ی زن و شوهر، آزمون دوباره ی توان انسان در حفظ حرمتها و ارزشها، تکریم خویشان و نزدیکان و تأیید و تقویت منزلت همسر است.
رابطه زن و شوهر، یعنی برخوردار شدن از آراستهترین، گرانبهاترین، زیباترین، راحتترین، پردوامترین و گرمابخشترین تنپوشها. آری، رابطه ی زن و شوهر به فرموده ی خالق انسانها همچون رابطه ی قامت و لباس است، و این لباس گرمابخش جسم و جان، معناگر حیات و جلوهگر وحدت است.
زیباترین رابطه میان زن و شوهر زمانی برقرار میشود که هر دوی آنها با اندیشهای متعالی و انگیزهای قوی تلاش کنند که یکدیگر را مورد حمایت عاطفی خود قرار دهند و در ارضای نیازهای فطری و روانی همدیگر از هم پیشی گیرند.
زن برای شوهر لباسی زیبا و جذاب و شوهر برای زن پوششی آراسته و برازنده باشد. همچون رابطه ی لباس و بدن، گرمابخش و آرامشگر یکدیگر باشند و همدیگر را زیبا و آراسته و با کمال و موقر جلوه دهند. کاستیها و خطاهای هم را بپوشانند و همدل و همراز یکدیگر باشند.
ضعفها و نارساییهای یکدیگر را حتی برای نزدیکان خود بازگو نکنند، تا چه رسد به آشنایان و بیگانگان. به زندگی همدیگر تنوع و نشاط ببخشند و هر روز بهتر از اولین روز آشنایی، بر جاذبههای بصری و کلامی و خوشایندیهای رفتاری خویش بیفزایند. با خریدارترین نگاه به چهره هم بنگرند، گیراترین کلام خود را تقدیم یکدیگر کنند، پرجاذبهترین رفتارها را در ارتباط با هم به نمایش بگذارند و با حسن ارضای نیازهای فطری و روانی یکدیگر، همدیگر را در برابر آفتهای اجتماعی و محرکهای مخرب شخصیّت مصون نمایند.
زنها و شوهرها فقط و فقط در زندگی مشترک و تعامل متقابل با همدیگر میتوانند همه مهارتهای زناشویی و جاذبههای بالقوّه کلامی و بصری و رفتاری خود را فعلیّت بخشند. چرا که همه ی انسانها، از نافذترین جاذبههای حیاتی بهرهمند هستند و تنها بستر مشروع و مطلوب تبلور همه این جاذبهها در ارتباط با همسر است و بس.
زن و شوهر موفق آنانی هستند که جز با زبان محبّت و تکریم با هم سخن نمیگویند و همواره از خزانه ی دلشان، کلام زرین و خوشایند و گفتار شفابخش و درمانگر جان و آرامشگر روان را برگزیده، در فضای سرشار از نشاط و آرامش تقدیم یکدیگر میکنند.
رابطه ی زن و شوهر موفّق به گونهای است که در آن زبان تهدید، تنبیه، تحقیر و تخریب شخصیت جایی ندارد، هر چه هست زبان محبّت، صداقت و صمیمیّت، شجاعت و عدالت، ایثار و احسان، شکر و سپاس و تأیید و تکریم است.
دروغ و بدزبانی، تندخویی و بداخلاقی، غیبت و تهمت، افتراء و استهزاء، ناسپاسی و قدرناشناسی، بیتفاوتی، قهر و عصبانیت از آفات رابطه ی مطلوب زن و شوهر است.
محور رابطه ی زن و شوهری که در اندیشه ی اداره و ادامه ی یک زندگی پویا، مولّد و پربرکت هستند، همدلی و یکرنگی، صبوری و خویشتنداری و گذشت و ایثار است.
خودمحوری، خودبینی، خودتوجهی، خودخواهی، خودپسندی، خودنمایی و خودکامگی از آفتهای شکلگیری زندگی مشترک موفق است. سرمایه برقراری و استمرار رابطهای خوشایند و موفق میان زن و شوهرها، کفویت، همسری و همراهی، همگامی، همسویی، همفکری، حقگویی، حقجویی، وارستگی از وابستگیهای نفسانی و تعصّبات ناروای خویشاوندی و قوی است.
در زندگی همسران موفق، رابطه ی زنها و شوهرها با مادر، خواهر، پدر، برادر و دیگر نزدیکان نه تنها نمیتواند کمترین اثر ناخوشایندی بر روابط فیمابین ایشان بگذارد، بلکه بر حسن سلوک و اعتماد متقابل و شیرینی زندگی مشترک آنها میافزاید. در واقع حسن تدبیر و تنظیم دایره و دامنه ی ارتباط با خویشان، دوستان و آشنایان با همفکری و همدلی زن و شوهر بلنداندیش و والا همت معنا مییابد و محور و معیار اصلی از ارتباطات خویشاوندی و عاطفی، تأمین نیازهای فطری و رضامندی خاطر یکدیگر است.
برای برقراری و استمرار رابطهی پردوام، پربرکت و مسرّتبخش میان زن و شوهر و پیشگیری از سردیها و سردمزاجیها، بدبینی و سوءظنها و قهر و ستیزهای خانوادگی، هر دو نفر (هم زن و شوهر) باید به خاطر داشته باشند که همچون دوران تجرّد دورانی که عقد و پیمان زندگی مشترک و جدیدی را امضاء نکرده بودند، نمیتوانند به لحاظ وابستگیهای عاطفی، بخش قابل توجهی از وقت، فکر و احساس خود را به مادر و خواهر، پدر و برادر و ... اختصاص دهند.
در یک زندگی مشترک موفّق، زن و شوهر فهیم همه ی سعی و تلاش خود را در جهت جلب رضایت خاطر و فراهم ساختن آسایش و آرامش روان و نشاط درونی یکدیگر مبذول میدارد و از این رو ضمن ابراز محبّت نسبت به خویشان و تکریم شخصیّت ایشان به رسالت و مسوولیت خطیر «همسری» اندیشیده، محبّت و عطوفت خود را در همه حال تقدیم به «همسر» مینمایند.
آری، مرکز ثقل و شاخص و میزان همه ی ارتباطات زن و شوهرهای بصیر و همسران فهیم با خویشان، نزدیکان، دوستان و آشنایان، حفظ و تقویت حسن رابطه، غنای پیوند عاطفی، اعتماد متقابل و احساس امنیت میان همدیگر است.
لذا هر رابطه و ارتباطی با دیگری که براساس ارزیابی منطقی و روانشناختی بر رابطه گرم و صمیمی و پیود عاطفی زن و شوهر خدشهای وارد نماید، باید مورد تجید نظر قرار گیرد و به طور قطع با نگرشی جامع و احساس مسوولیت، در آن تعدیلی صورت پذیرد، ولو اینکه این رابطه با مادر و پدر و خواهر و برادر باشد