لطفا منو از هنگ بودن در بیارید

سلام به دوستان عزیز

من کاربر جدیدم 24 ساله ام و تحصیلکرده واز نظر ظاهر و موقعیت مالی و خانوادگی و اجتماعی موقعیت خوبی دارم و به این دلایل وهمین طور به دلیل مشکلات زیادی که جدیدا تو زندگی زوج های جوون وجود داره خانواده من مرتبا به من می گن  برای ازدواج عجله نکنم و خودم رو توی دردسر نندازم و فقط با کسی که از هر لحاظ خوبه ازدواج کنم و تا نبود همچین شخصی  فکر ازدواجم نکنم و به نظر اونا سن ازدواج بالا رفته و الان دخترا 28 به بالا ازدواج می کنند به نظر شما هم سن ازدواج انقدر بالا رفته و واقعا دیر ازدواج کردن بهتره؟
البته من هم عجله ای برای ازدواج ندارم ولی نکته ای که وجود داره و باعث هنگ کردن من شده اینه که من الان 24 سالمه و اگه قرار باشه تا چند سال دیگه هم ازدواج نکنم پس تکلیف نیازهای روحی و جسمی من چی می شه؟ من دلم نمی خواد به خاطر رابطه جنسی ازدواج کنم و به نظرم این کاره بسیار چیپیه ولی فکر می کنم تو این سن وسال این نیازها کاملا طبیعی باشه ولی مطمئنم که اگر این قضیه رو به خانواده ام بگم نمی گن برو خوش باش و حالا موندم از یک طرف میگم تو که تا این سن کاری نکردی از این به بعدم نکن از طرف دیگه آدم یک بار به دنیا می آید و باید استفاده کنه و این نیازم نمیشه کاریش کرد
اگه راستش رو بخواین من رفتم دکتر و گفته پرده ام حلقویه ولی بااین حال می ترسم  اگر کاری کنم بعد ازدواج گنده ماجرا در بیاد در میاد ؟؟ بعد چند سال رابطه دیگه چیزی از اون پرده باقی نمی مونه؟؟؟

ضمنا من دو سالو خورده ایه با یک پسری که پنج سال از من بزرگتره آشنام ولی چون اون توی دوستیش رابطه می خواست و من اون موقع نمی خواستم با هم دوست معمولی شدیم نه فابریک و رابطه ای هم با هم نداشتیم اون به من گفته نمی خواد به زور منو وادار به کاری کنه و من می تونم باهاش دوست معمولی بمونم و می تونم باهاش رابطه برقرار کنم و فاب بشیم و چون اون کلا حالا حالاها قصد ازدواج نداره من می تونم تا هر وقت خواستم باهاش دوست باشم به نظر اون من برای ازدواج فرد کاملا ایده آلی هستم و اگر قصد ازدواج داشت حتما با من ازدواج می کرد ولی چون قصد نداره نمی خواد الکی به من قولی بده میگه شاید تا چند سال دیگه قصد ازدواج پیدا کنم و باهات ازدواج کنم شایدم نه و می گه مشکل از من نیست اون قصد نداره  و هیچ ربطی هم نداره که من باهاش رابطه داشته باشم یا نداشته باشم و کلا هم من خودم دیدم کسایی رو که با هم دوست بودن و رابطه داشتن و ازدواج کردن وکسایی هم بودن که دوست بودنو رابطه نداشتنو ازدواج نکردن!!!!!!!!!1

خلاصه یعنی تضمینی وجود نداره که در صورت رابطه این قضیه به ازدواج ختم شه
ضمنا اون از اون شخصهاییه که اگر خواستگاری من بیاد خانوادم حتما قبول می کنن
در آخر این که من نگران این قضیه هستم که در صورت رابطه برقرار کردن با این آقا و منجر به ازدواج نشدن پیش همسر آینده ام بی آبرو شوم

حال با توجه به کل این اوصاف لطفا منو راهنمایی کنید
واقعا نیاز به راهنمایی دارم
در ضمن میگه کلا قصد ازدواج نداره و از ازدواج می ترسه
مرسی

sanazjoon_64 نوشته است: سلام به دوستان عزیز

من کاربر جدیدم 24 ساله ام و تحصیلکرده واز نظر ظاهر و موقعیت مالی و خانوادگی و اجتماعی موقعیت خوبی دارم و به این دلایل وهمین طور به دلیل مشکلات زیادی که جدیدا تو زندگی زوج های جوون وجود داره خانواده من مرتبا به من می گن  برای ازدواج عجله نکنم و خودم رو توی دردسر نندازم و فقط با کسی که از هر لحاظ خوبه ازدواج کنم و تا نبود همچین شخصی  فکر ازدواجم نکنم و به نظر اونا سن ازدواج بالا رفته و الان دخترا 28 به بالا ازدواج می کنند به نظر شما هم سن ازدواج انقدر بالا رفته و واقعا دیر ازدواج کردن بهتره؟
البته من هم عجله ای برای ازدواج ندارم ولی نکته ای که وجود داره و باعث هنگ کردن من شده اینه که من الان 24 سالمه و اگه قرار باشه تا چند سال دیگه هم ازدواج نکنم پس تکلیف نیازهای روحی و جسمی من چی می شه؟ من دلم نمی خواد به خاطر رابطه جنسی ازدواج کنم و به نظرم این کاره بسیار چیپیه ولی فکر می کنم تو این سن وسال این نیازها کاملا طبیعی باشه ولی مطمئنم که اگر این قضیه رو به خانواده ام بگم نمی گن برو خوش باش و حالا موندم از یک طرف میگم تو که تا این سن کاری نکردی از این به بعدم نکن از طرف دیگه آدم یک بار به دنیا می آید و باید استفاده کنه و این نیازم نمیشه کاریش کرد
اگه راستش رو بخواین من رفتم دکتر و گفته پرده ام حلقویه ولی بااین حال می ترسم  اگر کاری کنم بعد ازدواج گنده ماجرا در بیاد در میاد ؟؟ بعد چند سال رابطه دیگه چیزی از اون پرده باقی نمی مونه؟؟؟

ضمنا من دو سالو خورده ایه با یک پسری که پنج سال از من بزرگتره آشنام ولی چون اون توی دوستیش رابطه می خواست و من اون موقع نمی خواستم با هم دوست معمولی شدیم نه فابریک و رابطه ای هم با هم نداشتیم اون به من گفته نمی خواد به زور منو وادار به کاری کنه و من می تونم باهاش دوست معمولی بمونم و می تونم باهاش رابطه برقرار کنم و فاب بشیم و چون اون کلا حالا حالاها قصد ازدواج نداره من می تونم تا هر وقت خواستم باهاش دوست باشم به نظر اون من برای ازدواج فرد کاملا ایده آلی هستم و اگر قصد ازدواج داشت حتما با من ازدواج می کرد ولی چون قصد نداره نمی خواد الکی به من قولی بده میگه شاید تا چند سال دیگه قصد ازدواج پیدا کنم و باهات ازدواج کنم شایدم نه و می گه مشکل از من نیست اون قصد نداره  و هیچ ربطی هم نداره که من باهاش رابطه داشته باشم یا نداشته باشم و کلا هم من خودم دیدم کسایی رو که با هم دوست بودن و رابطه داشتن و ازدواج کردن وکسایی هم بودن که دوست بودنو رابطه نداشتنو ازدواج نکردن!!!!!!!!!1

خلاصه یعنی تضمینی وجود نداره که در صورت رابطه این قضیه به ازدواج ختم شه
ضمنا اون از اون شخصهاییه که اگر خواستگاری من بیاد خانوادم حتما قبول می کنن
در آخر این که من نگران این قضیه هستم که در صورت رابطه برقرار کردن با این آقا و منجر به ازدواج نشدن پیش همسر آینده ام بی آبرو شوم

حال با توجه به کل این اوصاف لطفا منو راهنمایی کنید
واقعا نیاز به راهنمایی دارم
مرسی

در ضمن میگه کلا قصد ازدواج نداره و از ازدواج می ترسه

با سلام

در مورد رابطه جنسی که هیچ توصیه ای نمی تونم برات داشته باشم . چون دقیقا به فرهنگ و موقعیت خانوادگی و ... بستگی داره . فقط اینو بهت می گم که برخلاف تصوری که در جامعه هست که کسی که بکارتش حلقویه از هفت دولت آزاده ، بکارت حلقوی هم مثل بقیه بکارت ها آثار رابطه جنسی روش مشخص میشه . درسته ممکنه خون نیاد یا حتی گاهی درد خاصی حس نشه اما آثار اولین روابط بصورت ساییدگی و لهیدگی روی آن مشخص میشه و پزشک متخصص می تونه این آثار رو ببینه و برای چنین بکارتی گواهی سلامت صادر نخواهد شد .
این از این
و در مورد اینکه نباید با عجله ازدواج کرد
من هم با خانواده شما 100% موافقم و شما هم برو خدا رو شکر کن که در چنین خانواده ای متولد شدی و برادر و پدرت بهت کنایه نمی زنن که " وااااااااااااای بیست و چهااااااااااااااااااار سالت شد و هنوز خونه ی باباتی ! "
بنظر من هم دیر ازدواج کردن بسیار بهتر از بد ازدواج کردنه .حتی ازدواج نکردن بهتر از بدازدواج کردنه
ببین نمی دونم شاغلی ؟ دانشجویی ؟
من هم تجربه هم خونه ای بی ربط رو داشتم هم تجربه همکار روو اعصاب
واقعا ساعتهایی که مجبور بودم با اینا در ارتباط باشم و در یک محیط باشم برام بسختی می گذشت
حالا چشمت رو ببند و تصور کن از الان تا آخر عمر هر لحظه در کنار کسی هستی که دوستش نداری . فقط دوست نداشتن نیست چون به مرور این دوست نداشتنه به تنفر تبدیل میشه و حالا
تو باید لباس این آدم رو بشوری . غذا جلوش بذاری . باهاش مهمونی بری و ...
یک جهنم واقعی و تمام عیاره !
در این لحظه یکبار دیگه برو خدا رو شکر کن که در خانواده خوبی بدنیا اومدی
و اما در ادامه
ازدواج کردن صرفا بخاطر نیاز جنسی ، چیپ نیست دوست من . کار اشتباهیه
سعی کن توی زندگیت هیچ چیزی رو براساس چیپ بودن یا باکلاس بودن انجام ندی . اومدیم فردا ازدواج کردن با پیرمرد 70 ساله از نظر ملت باکلاس شد ! شما که نباید معیارت چیپ بودن و یا کلاس داشتن ماجرا باشه
بله . واقعا ازدواج کردن فقط بخاطر نیاز جسمی و جنسی کاملا مردود و اشتباه هست
اما
مجموع حرفهای بالا به این معنی نیست که ازدواج نکنی تا 28 سالت بشه . نه
هروقت مورد واقعا خوبی سراغت اومد بهش فکر کن فقط عجله نکن
بعضی از دخترا از لحظه ای که فرق دختر و پسر رو متوجه می شن توی زندگیشون فقط دو تا هدف دارن
1- ازدواج کنن
2- بچه دار بشن
و در اولین فرصت به هر طریقی شده خودشونو به این اهداف می رسونن
یعنی اولین موجود نری که به پستشون می خوره از جمله گربه نره ! رو انتخاب می کنن و 9 ماه و نه روز و نه ساعت بعد از عقد بچه دار می شن و تازه اونوقته که احساس می کنن به پوچی رسیدن
چون تمام هدفهای زندگیشون تامین شده و حالا علی مونده و حوضش
یعنی دختره مونده و یک شوهری که نمی فهمدش ، و دوستش نداره و دختر و پسرهای جوون رو می بینه که زندگی عشقولانه ای دارن و فیلش یاد هندوستان می کنه و در بهترین حالتش یک عمر افسوس می خوره ( به بقیه کارهایی که ممکنه بکنه کاری ندارم )

پس شما اگر مورد خوبی به پستت خورد حتما بهش فکر کن
حتما نظر خانواده رو جویا شو
چرا ؟ چون گاهی ما آنچنان عاشق و واله می شیم که حقایق واضحی رو نمی بینیم و اینجور وقتا یکی از بیرونه رابطه بهتر می تونه کلیت ماجرا رو ببینه و نظر بده .
در ضمن هروقت خواستی انتخاب کنی یکم از خودت بیا بیرون
برو دورتر بشین و به خودت و اون پسر نگاه کن
ببین چقدر واقعا دوستش داری ؟
چقدر تحت تاثیر فشارهایی که گفتی ( جنسی مثلا ) داری اینکار رو می کنی ؟
چقدر فقط بخاطر اینکه خونه بابا نباشی و یکسری آزادیها بدست بیاری داری بهش می گی بله ؟
و ...

خلاصه اینو بهت بگم
فقط وقتی بگو بله که مطمئن باشی اون آدم می تونه تو رو خوشبخت کنه و در کنارش حس اطمینان و آرامشی که لازم داری رو بدست میاری
برای فرار از هیچ چیزی
به امید بهتر شدن و با هیچ انشاالله و ماشاالله ی
تن به ازدواج نده که برای یک دختر در بدترین حالتش هم هیچ جایی بهتر از خونه پدر و مادر نیست و بترس از روزی که مدام به خودت بگی " اگر زندگی مشترک این بود ؟ که خب من خونه بابام داشتم بهتر زندگی می کردم ! "

و در مورد میل جنسی هم
این طبیعیه که شما نیازهایی داشته باشی
نمی تونم بهت هیچ پیشنهادی در مورد ارضا کردن این میل بدم . ولی در حدی که میشه گفت من معتقدم خودارضایی هزاران بار شرف داره به تن دادن به زندگی مشترکی که تنها اشتراکش تخت خواب باشد !
می تونه وقتت رو پر کنی . می تونی از مسائل تحریک کننده دوری کنی و خیلی کارهای دیگه اما حواست باشه
نه بخاطر میل جنسی خودت رو در اختیار کسی که لیاقتت رو نداره قرار بدی
و نه بخاطر ازدواج کنی ( اینم همون اولیه س فقط رسمی تره )

و اما در مورد این آقا

ببخشید من رک می گم
" خره آرزوهای هیچ پسری نشو " بعضی از پسرا واقعا آمادگی روحی و مالی و ... ازدواج رو ندارن
بعضی هاشون اصلا توو فضای ازدواج نیستند
و بعضی هاشون توی فضاش هستند ولی اصلا تو رو قبول ندارند
اما کمتر پیش میاد انقدر صداقت داشته باشند که توو روت نگاه کنن و بگن " من اگر بخوام ازدواج کنم تو رو انتخاب نمی کنم "
اینجور وقتا معمولا بهانه های معروف ما پسرا شروع میشه

تو جای خواهرمی !!!!
تو رو مثل یک دوست پسر ، دوست دارم
اگر می خواستم ازدواج کنم تو رو انتخاب می کردم اما الان قصدشو ندارم
تو لیاقتت خیلی بیشتر از اینه که با من باشی !
و الی آخر

بذار ساده بگم
دوستی با آدمی که قصد و غرض ازدواج نداره بد نیست اما بشرط اینکه تو خیال پردازی نکنی و واقعیت رو بپذیری
که اغلب خانمها اینکار رو نمی کنن
اگر واقعا می تونی و مشکلی نداری که یک دوستی صرفا دوستی رو شروع کنی خب ادامه بده
اما اگر دنبال یک رابطه هدفدار هستی یا فکر می کنی در آینده ممکنه نظرش عوض بشه یا ... اونوقت بنظر من داری فرصت هات رو از دست می دی
به این فکر کن که 4 سال گذشت و نظرش عوض نشد !
4 سال گذشت و با هزار جور رابطه جنسی هنوز تو جای خواهرش بودی !
به آخر قصه فکر کن و اگر مشکلی نداری خب مشکلی هم نیست . هر رابطه ای که نباید آخرش ازدواج باشه
اما اگر از آخر این قصه ای که تعریف کردم می ترسی پس بهتره شروعش نکنی

این دوست شما هم موضعش مشخصه
ببین من پسرم
اگر احساس کنم دختری دقیقا همونیه که من می خوام بخاطرش با این سن و سال دعوا و بزن بزن هم راه می ندازم
یعنی هیچ پسری از یک مورد بسیار خوب به این سادگی نمی گذره
مگه دخترا وقتی حس کنن یک پسری همونیه که می خوان به این راحتی ولش می کنن ؟
نه اینکه بگم تو دختر خوبی نیستی ها
ابدا
فقط اون آقا روی تو حساب نمی کنه
و این داستانها که اگر می خواستم ازدواج کنم تو رو انتخاب می کردم و ... قصه هاییست که من تاکید دارم هیچ دختری نباید خامه ( روم نشد بگم خره ) این رویا پردازی ها بشه

تکلیفت رو با خودت مشخص کن
اگر دنبال دوستی هدفداری ( تازه همونم معلوم نیست لزوما تهش ازدواج باشه ) این دوستی اونی که می خوای نیست و فقط فرصت فکر کردن به موردهای بهتر رو ازت می گیره
اما اگر با پیش بردن یک رابطه معمولی و بدون هیچ تعهد مشکلی نداری خب این دیگه انتخاب خودته

وای خسته شدم
کاش می شد آدم از پستهای خودشم تشکر کنه :دی
فعلا شب بخیر