در روانپزشكی، فوبیا(Phobia) به ترس مفرط، سمج و غیرمنطقی نسبت به شیء یا كاركرد یا موقعیت خاصی گفته میشود، به طوری كه خود فرد به غیرموجهبودن ترس خودآگاهی دارد.
مثلاً فوبیای اجتماعی (social phobia)ترس از قرارگرفتن موقعیتی در جامعه است كه شخص احساس میكند مورد موشكافی دیگران قرار میگیرد و تحقیر میشود؛ مثلاً ترس از صحبتكردن در مقابل چند نفر. چنین احساسی، در فرد سخنران اضطراب و دستپاچگی ایجاد میكند، ترس او را تشدید مینماید و سبب واكنشهایی مانند لرزش دست و صدا، خشكشدن دهان، دلپیچه و رنگرخباختن او میشود و شاید به همین دلایل هم، رگههایی از تمسخر در شنوندگان تحقق مییابد كه سخنران بهتزده با اضطراب و دلهره از قبل پیشبینی كرده بود و از آن میترسید!
نمونه دیگر، آگورا فوبیا(Agora phobia) یا ترس از تنهاماندن است و نیز ترس از جاهایی كه در زمان خطر، راه فرار نداشته باشد و امكان كمك و نجات فراهم نباشد؛ مانند مسافرت با هواپیما یا كشتی و عبور از تونلها و پلها. نمونه دیگر، ترس از ارتفاعات(Acro phobia) كه موجب ترس و دوریگزینی از پرتگاههای كنار جاده و نرده پشتبام میشود و نیز ترس از فضاهای بسته(Claustrio phobia) در افرادی كه تصور میكنند سقف روی آنها خراب میشود و وحشت از مكان دربسته و داغ و پربخار حمام سونا و قسعلیهذا. جالب اینجاست كه ترس هم پشت سر خود ترس میآورد و این ترس از ترس، در اشخاصی كه از ترس غیرمنطقی خود در عذابند، به نام phobophobia خوانده میشود. به همین ترتیب میتوان تا 200نوع از اختلالات فوبیا را فهرست كرد كه ترس از صوت(phono phobia) یكی از اقلام آن است. افرادی را میتوان یافت كه به طور غیرمنطقی از صدای ویژهای میترسند كه شاید انگیزه آن را در خاطرهها و حالات روانی گذشتهشان به گونهای بتوان جستوجو كرد. آنهایی كه از دریاها و اقیانوسها میهراسند، ممكن است در خاطرهای دور از ایام كودكی در معرض غرقشدن بودهاند یا عزیزی یا عضوی از خانواده آنها طعمه امواج دریا شده باشد كه به همین دلیل از صدای امواج دریا نیز واهمه پیدا میكنند. موجگرفتههای جنگ در بمبارانها ممكن است از صدای هواپیما ترس داشته باشند و از خود واكنشی غیرعادی به شكل جیغ و شیون یا حتی تشنج و غش بروز دهند.البته بعضی از این ترسها هم پربیربط نیست. مثالهای معروفی از این ترسها را میتوان ذكر كرد؛ مثل ترس بدهكاران از صدای پای طلبكاران، مستأجر از صدای دقالباب صاحبخانه، دزد از صدای پارس سگ، نگهبان غافل درخوابمانده از صدای زنگ تلفن.
ترسهای منطقی
گذشته از اینكه فوبیا، یك نوع اختلال روانپزشكی به شمار میرود، در افراد دارای روان سالم هم ممكن است ترس وجود داشته باشد.
در علم شنواییشناسی، پدیدهای موسوم به «ركروتمن»Recruitment داریم. بیماریهای فراوانی در حلزون گوش داخلی سبب میشوند كه سلولهای مژكدار خارجی از بین بروند ولی سلولهای مژكدار داخلی سالم و محفوظ بمانند؛ در این صورت محرك صوتی در آستانههای پایین ممكن است گوش را تحریك نكند، ولی وقتی آستانه را بالا ببرند، به دلیل آنكه سلولهای مژكدار داخلی بهشدت برانگیخته میشود، موجب میشود كه فرد كمشنوا برآشفته گردد و از جا در برود.
وقتی فرد مبتلا به چنین اختلالی را صدا میكنیم: «آقا فرهاد!» با دست راست، لاله گوش همان سمت را یككاسه میكند و با دقت گوش میخواباند:«هان؟». صدا را بلندتر میكنیم: «آقا فرهاد!». باز نمیشنود: «چی گفتی؟». باز صدای خود را از آستانه تحریكپذیری متداول خود بالا میبریم: «آقا فرهاد!». ناگهان از جا میجهد و میتوپد: «بله آقا؟! چرا زیر گوشم داد میكشی؟».
این پدیده «ركروتمن» است. این ازجادررفتن و برآشفتن در برابر صدایی كه با تمام شدت، گوش را ناگاه تحریك میكند هم همان ترس منطقی از صوت است و همین پدیده است كه راننده سنگینگوش را ناگهان با صدای بوقی برآشفته میسازد و فرمان اتومبیل را از دست وی میگیرد و به عابر پیاده میكوبد! و باز همین عدم تحمل صدای بلند است كه موجب میشود فردی با سنگینی گوش نتواند از سمعك رضایت داشته باشد و سرانجام نفرت از صوت و ترس از صوت را به وجود میآورد و منجر به بروز واكنشهایی میشود كه یك رواننژند آزرده از صوت از خود به خرج میدهد؛ با این تفاوت كه علت عضوی مشخص موجهی در او پیداست و فرد نیز نیك میداند كه او از صوت گریزان است.
همه ما ممكن است بترسیم
در موارد دیگر هم ممكن است حالاتی شبیه «فونو فوبیا» ایجاد شود. گاه سروصداهای نامطبوع در فركانس و شدت خاص به حالت چندشآوری در میآیند؛ مثلاً برخورد و خراش دو قطعه فلز بر هم، گاه آنچنان چندشآورند كه موها را بر تن سیخ میكنند و این واكنش اجتناب و نفرت از صوت، در هر آدم طبیعی پیدا میشود. گاهی هم تیزی بیش از حد شنوایی، باعث گرفتاری میشود.
مراجعه بیمارانی كه شنوایی آنها دچار اختلال است موضوع عادی و رایج كلینیكهای گوش و حلق و بینی است، ولی مراجعه بیمارانی كه از تیزی بیش از حد شنوایی خود در رنج هستند هم هرچند غیرعادی است، به هر حال بخشی از مراجعین را تشكیل میدهند. نمونه مرضی رنج از افزایش تیزی شنوایی در گروهی از بیماران مشاهده میگردد كه از آن به عنوان نشانگان ویلیامز نام برده میشود. در این نشانگان، تنگی آئورت، عقبماندگی ذهنی، ناهنجاری دندانها و آروارهها، بینی كریهالمنظر و لوچی چشمها همراه با یك سلسله آشفتگیهای روانی از قبیل گوشهگیری و درخودفرورفتگی(Autism) یا پرچانگی وجود دارد. گاهی افزایش تیزی شنوایی در كودكان خردسال آنچنان شدید است كه در رفتوآمد درونشهری و سروصدای ترافیك و كاربرد لوازم خانگی ایجاد مشكل میكند.
در هر حال، افزایش حساسیت به صداهای اختصاصی در شرایطی كه اختلال شنوایی وجود ندارد مجموعهای از روشهای تشخیصی را ایجاب میكند. روش ارزیابی شنوایی باید شامل بررسی انعكاس آستانه شنوایی، بلندی صوت و آزمون فركانس فوقالعاده بالا باشد تا بتوان افزایش تیزی شنوایی را به طور عینی تشخیص داد.
منبع : همشهری آنلاین
مثلاً فوبیای اجتماعی (social phobia)ترس از قرارگرفتن موقعیتی در جامعه است كه شخص احساس میكند مورد موشكافی دیگران قرار میگیرد و تحقیر میشود؛ مثلاً ترس از صحبتكردن در مقابل چند نفر. چنین احساسی، در فرد سخنران اضطراب و دستپاچگی ایجاد میكند، ترس او را تشدید مینماید و سبب واكنشهایی مانند لرزش دست و صدا، خشكشدن دهان، دلپیچه و رنگرخباختن او میشود و شاید به همین دلایل هم، رگههایی از تمسخر در شنوندگان تحقق مییابد كه سخنران بهتزده با اضطراب و دلهره از قبل پیشبینی كرده بود و از آن میترسید!
نمونه دیگر، آگورا فوبیا(Agora phobia) یا ترس از تنهاماندن است و نیز ترس از جاهایی كه در زمان خطر، راه فرار نداشته باشد و امكان كمك و نجات فراهم نباشد؛ مانند مسافرت با هواپیما یا كشتی و عبور از تونلها و پلها. نمونه دیگر، ترس از ارتفاعات(Acro phobia) كه موجب ترس و دوریگزینی از پرتگاههای كنار جاده و نرده پشتبام میشود و نیز ترس از فضاهای بسته(Claustrio phobia) در افرادی كه تصور میكنند سقف روی آنها خراب میشود و وحشت از مكان دربسته و داغ و پربخار حمام سونا و قسعلیهذا. جالب اینجاست كه ترس هم پشت سر خود ترس میآورد و این ترس از ترس، در اشخاصی كه از ترس غیرمنطقی خود در عذابند، به نام phobophobia خوانده میشود. به همین ترتیب میتوان تا 200نوع از اختلالات فوبیا را فهرست كرد كه ترس از صوت(phono phobia) یكی از اقلام آن است. افرادی را میتوان یافت كه به طور غیرمنطقی از صدای ویژهای میترسند كه شاید انگیزه آن را در خاطرهها و حالات روانی گذشتهشان به گونهای بتوان جستوجو كرد. آنهایی كه از دریاها و اقیانوسها میهراسند، ممكن است در خاطرهای دور از ایام كودكی در معرض غرقشدن بودهاند یا عزیزی یا عضوی از خانواده آنها طعمه امواج دریا شده باشد كه به همین دلیل از صدای امواج دریا نیز واهمه پیدا میكنند. موجگرفتههای جنگ در بمبارانها ممكن است از صدای هواپیما ترس داشته باشند و از خود واكنشی غیرعادی به شكل جیغ و شیون یا حتی تشنج و غش بروز دهند.البته بعضی از این ترسها هم پربیربط نیست. مثالهای معروفی از این ترسها را میتوان ذكر كرد؛ مثل ترس بدهكاران از صدای پای طلبكاران، مستأجر از صدای دقالباب صاحبخانه، دزد از صدای پارس سگ، نگهبان غافل درخوابمانده از صدای زنگ تلفن.
ترسهای منطقی
گذشته از اینكه فوبیا، یك نوع اختلال روانپزشكی به شمار میرود، در افراد دارای روان سالم هم ممكن است ترس وجود داشته باشد.
در علم شنواییشناسی، پدیدهای موسوم به «ركروتمن»Recruitment داریم. بیماریهای فراوانی در حلزون گوش داخلی سبب میشوند كه سلولهای مژكدار خارجی از بین بروند ولی سلولهای مژكدار داخلی سالم و محفوظ بمانند؛ در این صورت محرك صوتی در آستانههای پایین ممكن است گوش را تحریك نكند، ولی وقتی آستانه را بالا ببرند، به دلیل آنكه سلولهای مژكدار داخلی بهشدت برانگیخته میشود، موجب میشود كه فرد كمشنوا برآشفته گردد و از جا در برود.
وقتی فرد مبتلا به چنین اختلالی را صدا میكنیم: «آقا فرهاد!» با دست راست، لاله گوش همان سمت را یككاسه میكند و با دقت گوش میخواباند:«هان؟». صدا را بلندتر میكنیم: «آقا فرهاد!». باز نمیشنود: «چی گفتی؟». باز صدای خود را از آستانه تحریكپذیری متداول خود بالا میبریم: «آقا فرهاد!». ناگهان از جا میجهد و میتوپد: «بله آقا؟! چرا زیر گوشم داد میكشی؟».
این پدیده «ركروتمن» است. این ازجادررفتن و برآشفتن در برابر صدایی كه با تمام شدت، گوش را ناگاه تحریك میكند هم همان ترس منطقی از صوت است و همین پدیده است كه راننده سنگینگوش را ناگهان با صدای بوقی برآشفته میسازد و فرمان اتومبیل را از دست وی میگیرد و به عابر پیاده میكوبد! و باز همین عدم تحمل صدای بلند است كه موجب میشود فردی با سنگینی گوش نتواند از سمعك رضایت داشته باشد و سرانجام نفرت از صوت و ترس از صوت را به وجود میآورد و منجر به بروز واكنشهایی میشود كه یك رواننژند آزرده از صوت از خود به خرج میدهد؛ با این تفاوت كه علت عضوی مشخص موجهی در او پیداست و فرد نیز نیك میداند كه او از صوت گریزان است.
همه ما ممكن است بترسیم
در موارد دیگر هم ممكن است حالاتی شبیه «فونو فوبیا» ایجاد شود. گاه سروصداهای نامطبوع در فركانس و شدت خاص به حالت چندشآوری در میآیند؛ مثلاً برخورد و خراش دو قطعه فلز بر هم، گاه آنچنان چندشآورند كه موها را بر تن سیخ میكنند و این واكنش اجتناب و نفرت از صوت، در هر آدم طبیعی پیدا میشود. گاهی هم تیزی بیش از حد شنوایی، باعث گرفتاری میشود.
مراجعه بیمارانی كه شنوایی آنها دچار اختلال است موضوع عادی و رایج كلینیكهای گوش و حلق و بینی است، ولی مراجعه بیمارانی كه از تیزی بیش از حد شنوایی خود در رنج هستند هم هرچند غیرعادی است، به هر حال بخشی از مراجعین را تشكیل میدهند. نمونه مرضی رنج از افزایش تیزی شنوایی در گروهی از بیماران مشاهده میگردد كه از آن به عنوان نشانگان ویلیامز نام برده میشود. در این نشانگان، تنگی آئورت، عقبماندگی ذهنی، ناهنجاری دندانها و آروارهها، بینی كریهالمنظر و لوچی چشمها همراه با یك سلسله آشفتگیهای روانی از قبیل گوشهگیری و درخودفرورفتگی(Autism) یا پرچانگی وجود دارد. گاهی افزایش تیزی شنوایی در كودكان خردسال آنچنان شدید است كه در رفتوآمد درونشهری و سروصدای ترافیك و كاربرد لوازم خانگی ایجاد مشكل میكند.
در هر حال، افزایش حساسیت به صداهای اختصاصی در شرایطی كه اختلال شنوایی وجود ندارد مجموعهای از روشهای تشخیصی را ایجاب میكند. روش ارزیابی شنوایی باید شامل بررسی انعكاس آستانه شنوایی، بلندی صوت و آزمون فركانس فوقالعاده بالا باشد تا بتوان افزایش تیزی شنوایی را به طور عینی تشخیص داد.
منبع : همشهری آنلاین