شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

رام كردن يك مرد سركش ....!!!! (يك مطلب زنانه)

  1. حتما یک زن، در طول زنده گی خودش با یک مشکل اساسی و کلی ـ دست کم برای یک بار ـ مواجه می شود؛ چه طور مردی را می توان «رام» کرد؟
    این یک اصل است که زنی، «هنر» رام کردن ِمردی را داشته باشد. ولی قدر مسلم باید یک پیش گزیده هم داشت و آن این که «یک مرد هیچ وقت توسط زنی، رام نمیشود، مگر دوستش داشته باشد».
    در این متن، روی سخنم اصلا مردهایی که سر و گوششان میجنبد نیست. من همان معدود مردهای سر به راه و خانواده دوستی را مد نظر دارم که فکر کنم در دنیا، اگر سر جمعشان کنی، یک شهرک کوچک را هم نمیتوانند پرکنند. ولی خوب! خدا پدر ادعا را بیامرزد! کدام مردی را میشناسید که ادعای خانواده دوستی و عشق به زن و همسر نداشته باشد؟
    یک مرد سه چیز اساسی و خیلی مهم توی زنده گی اش دارد که هیچ وقت به آنها اعتراف نمیکند. سه چیز دیگر هم دارد که همیشه ادعایش را دارد و اصلا ندارد.
    «رابطه جنسی» و «تنوع طلبی» و «قدرت» سه چیزی ست که همه ی مردها خودشان را از دوست داشتن آن، مبرا میدانند ولی ته دل همه شان این سه تا جایگاه را حفظ میکنند.
    «خرید» و «فرمانبرداری» و «مردسالاری» را هم همیشه ادعا میکنند که دوست دارند، ولی ندارند. یا دوست ندارند یا اصلن در ذاتشان نیست.
    خیال خانمهای محترم را راحت کنم که مرد جماعت چه بخواهد و چه نخواهد، زن ذلیل است. هر کسی هم خیلی ادعای مردسالاری و زن ستیزی و زن ذلیل نبودن را دارد، حتما به یک دکتر روانشناس مراجعه کند، چون مشخصا در بخش مردانه اش دچار اشکالات اساسی و عمده ای شده.
    برای رام کردن یک مرد سرکش، کافی ست که نه از او بخواهیم با ما به خرید بیاید، نه به مهمانی یی که دوست ندارد. و مهمتر از همه باید به او ثابت کرد که رییس کل قواست. همه چیز بر مبنای تصمیم اوست. خیلی راحت هم میتوانید عمل کنید. نود درصد مردها این طوریاند. اگر میخواهید به مسافرت بروید، به مرد بگویید؛ «عزیزم!… من فکر میکنم کمی خسته شده-ای!… نیاز به استراحت داری. پیشنهاد میکنم چند روزی را مرخصی بگیر و در خانه استراحت کن!»
    این پیشنهاد خیلی زیرکانه است. چرا؟ چون شما با علم به این که دارید دستور غیرمستقیمی را صادر میکنید، این حرف را زده اید. پس مرد هم برای این که ریاست خودش را ثابت کند و هم با شما سد در سد مخالفت نکرده باشد، با بخش مرخصی موافقت می کند. و بعد مرثیه ای از سختی کار و مشقاتش برایتان خواهد گفت. ولی از آنجا که مرد است، باید با شما مخالفت کند و به نوعی شما را هم مدیون خودش نماید. پس با کمال افتخار و با نهایت سخاوت خواهد گفت: «بله. موافقم. ولی در خانه نمیمانیم. یک سفر کوچک می رویم شمال!»…
    این طور شما به خواسته ی خودتان رسیده اید. هم ریاست مرد را به عنوان یک اصل تغییر ناپذیر، پذیرفته اید و هم حرف خودتان را به کرسی نشانده اید.
    این فقط یک مثال کوچک بود. بسیاری از موارد هست که در زنده گی با آن برخورد می کنید که پیرو همین قانون اند.
    اصولن هر مرد و زنی [به اعتقاد من] در طول زنده¬گی خودشان در نزاعی مداوم و جدالی همیشه گی اند. این جدال میتواند جدالی عاشقانه باشد؛ چرا که هر نزاعی لزوما خصمانه و دشمنانه نیست.
    در این نزاع عاشقانه، شما مدام با شریک زنده گیتان در حال اصطکاک فکری و بالانس کردن ِایده ها و عقایدتان هستید. هیچ دلیلی هم نیست که این اصطکاک، معنای دعوا به خودش بگیرد. بلکه نوعی اختلافِ نظر طبیعی ست که همیشه میان ِآدم ها هست.
    .
    یک مرد، در ساده ترین شکل ِرفتاری خودش، اگر سه چیزی که زیرزیرکی دوست دارد و هیچ وقت به آن اعتراف نمیکند را در زنی نبیند، رام ِآن زن نخواهد شد. همان سه اصل «رابطه جنسی»، «تنوع طلبی» و «قدرت».
    بحث رابطه جنسی فکر نکنم نیازی به توضیح داشته باشد. چیزی ست که بسیاری از زنان جامعه ی ما، با آن مشکل اساسی دارند و بدتر از همه، درباره اش حتي حرف هم نمیزنند. این را واگذار میکنم به نوشته های آینده. ولی تنوع طلبی، دیگر خیلی روشن و واضح است.

    نکته کنکوری

    هر مردِ لحشور و به هم ریخته و شپشویی هم که باشد، دوست دارد زنی مرتب و منظم و شسته ـ رُفته را در کنارش ببیند.
    به مادرهای خودمان دقت کنید. مگر چه اتفاقی بیافتد که در خانه لباس ِقشنگی بپوشند و آرایش کنند. دخترهای همین مادرها را هم نگاه کنید. اگر بخواهند بیرون بروند، چهارده ساعت رو به روی آینه به هفتاد و شش نقطه¬ی دیده و ندیده شان پودر و کرم و لوسیون میزنند، ولی وقتی در خانه ی شوهر هستند یا دوست پسرشان بیش تر از دو ساعت کنارشان میماند، تبدیل به ننه ی فولاد زره می شوند!
    خدا نکند که این زنها آن روز، غذای خوبی را درست کرده باشند!… همین باعث میشود که میز ناهار خوری در کنار شمع و بشقاب و قاشق و چنگال-های درخشنده، شاهد یک کدبانوی ِژولیده ـ پولیده باشد که اشتها را از هر مردِ پرخوری میگیرد. چرا؟… چون غذای خوب درست کرده و به سر و وضعش نتوانسته برسد.
    مرد، غذای دیر را در کنار همسری آراسته بخورد، بسیار برای اش لذت بخشتر است تا غذای ِبه وقت را در کنار مادر ِآسپیران قیاس آبادی.
    ممکن است برای دیر شدن غذا غرغر کند و چندتایی هم سقلمه بارتان نماید، ولی وقتی ببیند که شما با چه عشق و علاقه ای خودتان را برای نوازش روح و چشمش، آراسته اید، مسلم بدانید به بهترین وجهی از شما سپاس-گزاری خواهد شد.
    البته مردهای بی انصاف و شـُتـُرمآب هم کم نیستند. ولی هم چنان که گفتم، فرض بر این است که مرد و زن، یکدیگر را دوست دارند و قدرشناس و باوجدان-اند.
    درست همین روحیه ی تنوع طلبی مرد است که گاهی از او، خیانتکاری بدجنس درست می¬کند. اگر روشهای «رام کردن» را بلد باشید، همین خاصیت مردانه، تبدیل به موتور مولد انرژی و عشق می¬شود که زرت و زرت برایتان «یوهو» عشق را ورمیقلمباند!!
    در کنار دوتای اول، «قدرت» هم موضوعی مهم محسوب میشود. مردان نیاز مبرمی به قدرت دارند. سعی کنید که خودتان را طوری جلوه دهید که مرد باور داشته باشد نیازمند به او هستید.
    مخصوصن زنهایی که اهل کار و ورزش هستند، مدام دم از «استقلال» می-زنند. این سَمّ مهلکی برای رابطه ی زناشویی و دوستی ست. چرا هی توی گوش طرفتان زمزمه میکنید که «مستقل» هستید؟
    دستتان توی جیب خودتان است؟ خوب باشد!… مردها نیاز زیادی دارند که بدانند شما تحت حمایتشان هستید.

    نکته کنکوری

    بدترین کاری که میشود کرد، همین ابراز نابه جای استقلال است.
    انشاءالله صدّام، قربان این دخترهای امروزی برود؛ که تا یک شغل ِفکسنی پیدا میکنند فکر میکنند شاخ غول را شکستهاند.
    بابا جان! اگر ماهی ده میلیون تومان هم درآمد داری، به مردت باید اثبات کنی که نیازمند او هستی. چه اشکالی دارد؟ مگر مردها این کار را نمیکنند؟ مگر نمیبینید وقتی برایشان «عشوه میآیید و «نازهای اسطوره ای» میکنید، چه طور دنبال شما میافتند و به قول مشهدی ها، موس موس میکنند؟ خوب این هم مثل همان است دیگر!
    .
    زنده گی یعنی «هنر» و هنر نوع قشنگ شده ای از «سیاست» است.
    تنها یک زن ِسیاستمدار است که میتواند به آسانی یک مردِ سرکش را رام کند. متاسفانه؛ متاسفانه؛ در ایجاد ارتباط، زنها همیشه فکر میکنند که مردها باید موتور باشند. در صورتی درست خلاف این قضیه است.
    حتما بارها شنیده اید که دوستانتان به شما میگویند: «اوا! خاکِ عالم! من بهش بگم دوستت دارم؟… وا! به حق چیزای ندیده و نشنیده!…سد سال ِ سیا!… اگه خودش دوس داره، بیاد جلو… تازه شم باید کلی نازمو بخره که بش جواب بدم!»…
    به این دوستتان بفرمایاید که شما نه تنها از مردها چیزی نمیدانید که باید آرزوی داشتن ِیک مرد ایده آل را با خودتان [بعد از 120 سال] به آرامگاه ابدیتان ببرید. چون
    برخلاف همه ی تصوراتِ ما، اتفاقا این زن است که باید در دوستی، پیشقدم شود.

    به انبوه عکسهای بچه هایی که دارند همدیگر را می¬بوسند تا به حال دقت کرده¬اید؟ در اینترنت زیاد می¬شود پیدا کرد. دقت کرده اید که در اکثر این عکس-ها، این دخترها هستند که پسرها را دارند میبوسند. یا به نوعی «احساس ِاطمینان» و کِشِش، در دخترها، بیشتر از پسرها ست؟…خیلی جالب است. چون به صورت فطری و ذاتی و این دخترها هستند که نیاز به تکیه گاه دارند و مردها باید پشتیبان باشند. به همین دلیل دخترها با اطمینان بیشتری جلو میآیند. چون با حس زنانه ی خودشان دریافته اند که تکیه گاه خود را پیدا کرده اند.
    دقیقا همین خاصیت ذاتی باعث میشود که مرد در ابراز علاقه با احتیاط بیشتری عمل کند. چون مرد به ابراز عشق از دریچه ی «پشتیبانی کردن» مینگرد و زن از منظر «پشتیبانی شدن». همین است که مردها خیلی دست به عصا راه میروند و تا تقی به توقی میخورد، جا میزنند.
    [برای هزارمین دفعه بگوبم که استثناآت هم هست و این حکم، کلی نیست. باز خفت من را نچسبید که ما این طوری نیستم. نیستید؟… اشکالی ندارد. شما جزو آن استثناآت هستید. خوب شد؟
    چرا وقتی دوست دارید دوست پسرتان را ببوسید، تعلل می کنید؟ چرا وقتی دوست دارید به او ابراز عشق کنید، منتظر حرف او هستید؟ چرا وقتی مدتی از او خبر ندارید، منتظر می مانید تا خودش با شما تماس بگیرد؟
    همه ی اینها یعنی عدم آشنایی با روحیه ی مردها. یعنی شما سرسوزنی از اخلاق و رفتار مردانه، آگاهی ندارید. پس بمانید تا گیستان هم مثل ردیف دندانهایتان، سفید شود. چون راه را اشتباه رفته¬اید.
    دقت به رفتارهای مرد و زن، در همه¬ی دنیا، یکی از لذت بخشترین مباحث انسانشناختی ست. گرچه زن نیازمند است که بیشتر مورد توجه بگیرد، ولی مثل مرد، تشنه ی قدرت نیست. زن به گونه ای دیگر نیاز دارد که مورد توجه باشد و ما در این بحث، به آن نپرداختیم. من فقط مردها را مورد بررسی قرار دادم و خیلی ساده و بی آلایش از چیزهایی که به عنوان یک مرد، درک میکنم برایتان نوشتم.
    خیلیها ممکن است با من موافق یا مخالف باشند. هیچ دلیلی نیست که حرفهای من صحیح یا غلط است. فقط این را میشود به جرأت گفت که اگر هر مردی، بی واهمه از برداشت دیگران، خودش را صاف و پوست و کنده در معرض ِدیدِ همسر و دوستش بگذارد، چیزی را پنهان نکند، دروغ نگوید و آن «غرور ِقورباغه ای»اش را کنار بگذارد، زن خیلی راحتتر میتواند رامش کند. چون؛
    «مرد جماعت اصولا عاشق ِرام شدن است.»
    همین است که میگویند آقایان زن ذلیل اند!


    اینجا مقرراتی آمده که منتظرش بودید، مقرراتی که شاید کسی به شما گوشزد نکرده باشد و یا فراموشتان شده باشد، ولی به نوعی منجی زندگی مشترکتان محسوب می شود.
    هیچ وقت مادرت تو رو ننشونده که بهت بگه: "عزیزم، قبل از آمدن همسرت خانه باش تا کانون خانواده را گرم کنی" دوستای متأهلت هیچ وقت تو رو کناری نکشوندن تا بهت بگن "یک لیوان شربت تگری یا یک استکان چای داغ واسه مرد مثل یک دسته گل بزرگه واسه زن". هیچکس بهت نگفته که زندگی با جنس مخالف قاعده و قانون داره. همیشه قهر کردن و عبوس بودن، گناه کبیره زندگی زناشوییه. اگه بشه با رعایت یک سری نکات یک کانون پر مهر و مصفا ساخت، چرا تنش؟ که زندگی به کام هر دوتون تلخ بشه.
    مقررات رو می گم، عمل کن تا ببینی متقابلا چقدر شوهرت برات مایه می ذاره
    • به او قدرت بدهید. براش ابزار قدرتی (برقی) بخرید. چون اونا ابزارن و قدرت دارن. هر وقت شوهری از ابزار برقی اش استفاده می کنه، خوشحاله.
    • به فکرش باش. قبل از آمدن شوهرت در تابستان یک لیوان بزرگ شربت تگری و در زمستان یک کتری و قوری در حال قل قل آماده کن بعلاوه یه پیش دستی میوه.
    • مادرش نباش. خودش یکی داره. زنش، عاشقش، شریکش، دوستش و معشوقش باش.
    • در او توهم قدرت ایجاد کن. مثلا کنترل تلویزیون این احساس رو بهش می ده. در عوض این تو هستی که انتخاب می کنی کجا زندگی کنید، کجا برید و ...
    • سازش کن. با ظرافت، نرمی و خونسردی به خواسته هایت برسی خیلی بهتر از کنترل کامل است.
    • وانمود کن. با احساساتش همگام شو. هیچ راهی برای نزدیک شدن به همسرت بهتر از تجربه کردن هیجانات همزمان نیست. اونوقت تو می شی همون رفیقش که می خواست وقتشو باهاش بگذرونه.
    • خواستگار و نامزد قبلیت رو فراموش کن. او نمی خواد چیزی راجع بهش بشنوه.
    • هرگز شوخی بیجا با مردان دیگر نکن.
    • تاریج های کلیدی رو به خاطر بسپار. زمان بازی رئال با بایرمونیخ و ....
    • به داستان های مربوط به کارش گوش کن. قرارهایش رو به یادش بیارید. ازش قدرشناسی کنید.
    • به هنگام خرید وسواس به خرج نده و عجله کن. مردها خیلی عاشق چرخیدن در اطراف مغازه ها نیستند. اگه اینطوری دوست نداری خودت تنهایی به خرید برو.
    • خرید عمده کنید. مایحتاج هفتگی یا ماهانه منزل رو یادداشت کن، با شوهرت به خرید برو. اینطوری هم به تو فشار نمیاد هم شوهرت از قیمت ها مطلع می شه. البته تفریح و نشاط رو چاشنیش کن.
    • مرتب بودن شوهرت امتیاز دور از انتظاری است. به صفت های خوبش فکر کن. او یه همسر با وفای شلخته است. او یه پدر مهربون شلخته است. بپذیرش.
    • شوهرها بیشتر از زن ها خرناس می کشند. بخاطر این موضوع ازش متنفر نشو.با گذشت باش.
    • گاهی اوقات باید یه دوست رو، روی محراب ازدواج قربانی کرد. ممکنه کسی باشه که تو بهش علاقه داری ولی از دید شوهرت دوست مناسبی نیست.
    • کارهای جزئی رو خودت انجام بده. خورده خرید ها رو بکن، به مدرسه بچه ها سر بزن، قبض آب و برق رو بپرداز و... شوهرها تو این قبیل کارها رسوای خاص و عامند. ازش دلگیر نشو.
    • اجسام سبک تر از آنچه او بلند می کند رو بردارید. گاهی اوقات دستتون به طبقه بالای کابینت نرسد. بذارید باور کند که شما مدیون قدرت او هستید.
    • او رو وادار کنید یک چکاب خون بدهد. چون شما او رو دوست دارید و می خواهید زنده بمونه.
    • سیگار نکشید. این دور از شان یه خانوم است و در عین حال مردها از دیدن این صحنه خوششان نمی آید.
    • برای او یک دست کت و شلوار مناسب بخرید.
    • با شوهرتان یک قرار ملاقات بگذارید. جایی رو در نظر بگیرید که او دوست داشته باشد. لباس های حسابی بپوشید و عطر خوبی بزنید. یه میز در جایی آروم درخواست کنید. غذاتونو با هم بخورید. به او بگویید چقدر دوستش دارید. نگذارید عشقتون کهنه و مندرس بشه.
    • هدایایی که به شما می دهد را دوست بدارید. اگه مرتب بهشون گفته بشه که هدایاشون خوب نیست، دیگه سعی نخواهند کرد هدیه بهتری براتون بخرند. اگه تشویق بشن، آخرالامر هدایای بیشتر و بهتری براتون می خرن. شوهرها می خوان هدایاشون مورد قدرشناسی قرار بگیره.
    • به او بگویید که خوش تیپ است.
    • به او بگویید که دوستش دارید. او در بیان احساساتش زیاد موفق نیست. ولی او دوست داره اینو بدونه که شما دوستش دارید، بهش بگید.
    • دست یکدیگر رابگیرید. با این کار احساس خوبی خواهید کرد.
    • با هم بروید بیرون و قدم بزنید.
    • با هم حرف بزنید. تا موقعی که حرف می زنید، همه چیز روبراهه.
    • سعی نکنید تغییرش بدهید. او یه شخصه نه یه شیئ. سعی نکنید یه کمی بهش اضافه یا ازش کم کنید. همون طور که هست ازش قدردانی کنید.
    • هر از چند گاهی، وقتی از دست هم ناراحت و عصبانی می شوید، توقف کنید. یه قدم به عقب بردارید. مردی رو که عاشقش شدید رو به خاطر بیارید. همون مرد تو اتاق بغلی نشسته و منتظر شماست.
    • زمانی رو تنها و بون سایرین بگذرانید.
    • به شوهرتون بنازید. چرا که نه؟ اینو به تموم دنیا بگید.
    • به یکدیگر اعتماد داشته باشید. هر چه بیشتر این کارو بکنید، بهتر می شه.
    • حقیقت رو بگید. حتی اگه به ضررتون باشه. باز هم این به نفع تره.
    • هماهنگ شوید. گاهی روابط زناشویی ناهماهنگ می شن. در این مواقع کمی موضع خودتون رو عوض کنید. تو می خوای کاری کنی، ولی او نمی خواد. پس نکن. او می خواد کاری کنه، ولی تونمی خوای. پس بکن. فقط ریتم رو عوض کن. مهم انجام هر کاریه که با هم انجام بدید.
    • دعوا پیش می آید. دعوا بین کسانی اتفاق می افته که به هم اهمیت می دهند. دعوا آخر دنیا نیست.
    • باختن. وقتی دعوا می کنی می بازی. برای برنده شدن در دعواهای زناشویی پاداشی وجود نداره. در حقیقت برد بدتر از باخته. حتی اگه می بازید برید سر خونه و زندگیتون.
    • هیچ وقت در مورد سیاست بحث نکنید.فکر می کنید سیاستمدارا در مورد شما بحث می کنن؟
    • عصبانی نمانید. اگه بعدا بهش فکر کنی می بینی که خیلی هم مهم نبوده.
    • آشتی کنید. این تنها بخش خوب دعوا کردنه. این فرصت رو از دست نده.
    • بوسه شب بخیر رو فراموش نکنید. حتی اگه کدورتی بینتان هست.
    • هیچ وقت، حتی در قهرهم جای خوابتون رو از هم جدا نکنید.
    • عکس بگیرید. با عکس می تونی به گذشته و به همه اتفاقاتی که از اون گذشتید نگاه کنی و بدونی که می تونید از اتفاقات دیگه هم بگذرید.
    • بچه داشته باشید. به زندگی رنگ و بو می ده.
    • پس انداز کنید. یه وقتی به اون نیاز پیدا خواهید کرد.
    • با او مسن شوید. یه روز که خیلی زود از راه می رسه احساس پیری می کنی. کی دلش می خواد این دوران رو به تنهایی بگذرونه.
    • "ما" باشید نه "من".
    • زندگی زناشویی آسان نیست، سعی کنید.
    • تفریح کردن رو فراموش نکنید

    منبع:http://mquest.blogfa.com/post-3905.aspx
     
    تشکر شده توسط : 8 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.25 ثانیه (39)