شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

آيا مي دانيد اختلال تجزيه هويت چيست؟

  1. اختلال تجزيه هويت(هويت پريشي)، كه اختلال شخصيت چند گانه هم ناميده مي شود عبارت است از وجود دو يا چند هويت يا شخصيت متمايز كه به تناوب رفتار را كنترل مي كنند. معمولا اين شخصيت ها نام و سن و مجموعه اي از خاطرات و رفتارهاي ويژه خود را دارند. در اغلب موارد يك هويت اصلي با نام واقعي شخص وجود دارد كه منفعل، وابسته و افسرده است. هويتهاي جانشين نوعا داراي ويژگي هايي هستند كه با هويت اصلي تعارض دارند؛ مثلا خصمانه، كنترل كننده، و خود ويرانگرند. در بعضي موارد اين شخصيتها ممكن است حتي در ويژگي هايي مثل دست خط، استعدادهاي هنري و ورزشي و آشنايي به زبانهاي خارجي با هم تفاوت داشته باشند.
    هويت اصلي معمولا از تجربه هاي هويت هاي ديگر اطلاعي ندارد. دوره هايي از ياد زدودگي بدون علت، از قبيل زوال حافظه براي چند ساعت يا چند روز در هفته، مي تواند نشانه هايي از وجود اين اختلال در فرد باشد.

    يكي از مشهورترين موارد شخصيت چند گانه، كريس سايز مور است كه شخصيتهاي مختلف وي: ايو وايت، ايو بلك و جين است كه در فيلم سه چهره ايو به تصوير كشيده شد.
    نمونه ديگر از شخصيتهاي بسيار معروف چند شخصيتي ها مورد پسر 17 ساله اي به نام جونا بود كه به خاطر سرددردهاي شديد كه غالبا فراموشي در پي داشت، در بيمارستان بستري شده بود. كاركنان بيمارستان متوجه شدند كه در روزهاي مختلف تغييرات چشمگيري در شخصيت وي پديد مي آيد، و روانپزشك بيمارستان نيز سه هويت فرعي مجزا را در وي تشخيص داد.

    ساختارهاي شخصيتي نسبتا پايداري كه در وي ظاهر مي شد به شرح زير است:

    جونا: شخصيت اصلي. خجالتي، گوشه گير، مودب و بسيار سنتي. او "مبادي آداب" معرفي شده است. گاهي در جريان مصاحبه هراسان و دستپاچه مي شود. جونا از وجود شخصيتهاي ديگر اطلاعي ندارد.

    سامي: خاطراتش بسياركامل و دست نخورده است. مي تواند با جونا همزيستي داشته باشد يا جونا را كنار بگذارد و جانشين او شود. مدعي است كه در هر زمان كه جونا به مشاوره حقوقي نيازمند باشد يا دچار دردسر شود براي كمك به او آماده است. او  "ميانجي" معرفي شده است سامي پديدار شدنش را در سن 6 سالگي به خاطر مي آورد. در آن زمان مادر جونا ناپدري او را با چاقو زخمي كرده بود و سامي از والدين خود خواست كه ديگر در مقابل كودكان با هم دعوا نكنند.

    كينگ يانگ: او هنگامي كه جونا 6يا7 ساله بود ظاهر شد تا هويت جنسي جونا را تثبيت كند چون مادر جونا گاهي در خانه لباس دخترانه به او مي پوشانيد و خودش در مدرسه اسم دخترها و پسرها را با هم اشتباه مي كرد. از آن به بعد كينگ يانگ مواظب علايق جنسي جونا بوده و به همين دليل "عاشق پيشه" معرفي شده است. او به طور مبهمي از وجود ساير شخصيتها آگاه است.

    يوسف عبدالله: شخصيتي بي عاطفه، پرخاشگر وتند خوست. در برابر درد بسيار مقاوم است. وظيفه دارد از جونا مراقبت كند و به همين سبب وي "جنگجو" معرفي شده است. يوسف در سن 9يا10 سالگي ظاهر شد، همان زمان كه گروهي از بچه هاي سفيد پوست بي دليل به جونا حمله كرده و او را كتك زده بودند. جونا درمانده شده بود كه يوسف فرا رسيده بود و كينه توزانه با مهاجمان جنگيده بود. او نيز آگاهي مبهمي از ساير شخصيتها دارد.

    اين چهار شخصيت در تمام شاخص هايي كه با موضوع هاي هيجاني سر و كار داشتند، كاملا باهم متفاوت بودند، اما در آزمون هايي كه چندان ربطي با هيجان يا تعارض هاي شخصي نداشت مثل آزمون هوش يا آزمون واژگان، نمره هايي كم و بيش يكساني داشتند.

    اختلال تجزيه هويت حاكي از ناتواني در يكپارچه سازي جنبه هاي گوناگون هويت، حافظه و هشياري است. تجزيه هشياري چنان كامل است كه گويي چند شخصيت مختلف در يك بدن زندگي مي كنند. ناظران گزارش كرده اند كه تغيير از شخصيتي به شخصيتي ديگر غالبا با تغييرات ظريفي در وضع اندامي و لحن صدا همره است. شخصيت جديد به طرز متفاوتي حرف مي زند، راه مي رود و سر و دست تكان مي دهد. حتي ممكن است تغييراتي در فرايند فيزيولوژيايي از قبيل فشار خون و فعاليت مغزي صورت پذيرد.

    دليل بروز اين بيماري دقيقا مشخص نيست، اما معمولا در كودكان به دليل آزار و اذيت هاي جنسي پديد مي آيد. در اين وضعيت كودك از اين اختلال به عنوان نوعي عامل دفاعي استفاده مي كند. آنها همواره حالات رواني خود را تغيير مي دهند تا به اين طريق در ذهن خود به كسي اجازه ندهند كه آنها رامورد آزار و اذيت قرار دهد.
    در برخي موارد نيز دليل ايجاد اين بيماري به آسيب هاي مغزي و صرع نسبت داده مي شود. ابتداي دوره ي آغازين بيماري معمولا در سنين كودكي بوده و اكثر بيماران مونث مي باشند. شايد افراد به صورت ارثي هم دچار اين بيماري شوند كه اين نياز به تحقيق و بررسي بيشتر دارد(موريسون 1995).

    درمان اين بيمار معمولا شامل جلسات روانكاوي به همراه هيپنوتيزم است. هدف از درمان هم در هم شكستن شخصيت هاي متفاوت و محدود كردن آنها به يك هويت منحصر به فرد است. روان درمانگر سعي مي كند با دگروارهاي متفاوت ارتباط برقرار كرده تا ابتدا با نقش و عملكرد هر يك از آنها آشنا شود. سپس ارتباطي ميان شخصيت هاي متفاوت به ويژه خصوصياتي كه قدري ماهيت خشونت و مخرب دارند ايجاد مي كند و آنها را به مرور زمان از ميان بر مي دارد.
    از ديگر اهداف روان درمانگر اين است كه با كليه ي اين شخصيت هاي مختلف ارتباط برقرار كند و به نحوي آنها را بهم مرتبط كند. مشاور همچنين سعي مي كند كه خاطرات دردآور و ضربه هاي روحي گذشته را از وجود بيمار پاك كند. درمان بيمار نياز به بستري شدن ندارد، اما در موارد خاص پزشكان براي رسيدن به هدفي كه دارند مي توانند بيمار را بستري كنند.تاكنون مدرك مفيدي دال بر مفيد بودن تجزيه تحليل رفتاري براي درمان اين اختلال به دست نيامده است.


    منبع:mohsenazizi.blogfa.com و سايت مردمان


    با آرزوي شادي براي تمام هم ميهنانم
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.19 ثانیه (39)