شما بي گمان شايسته از سر گذراندن احساساتي عالي هستيد و آنها پاداشي براي شما هستند.
چرا ما دستخوش احساسات مي شويم و هدف آنها چيست؟
به ويژ ه چرا ما احساسات دردناك را پشت سر مي گذاريم؟
ممكن است در پاسخ بگوييد: من مي دانم كه هدف از احساسات مثبت و نيروزا چيست، زيرا من شايسته احساس سرمستي هستم.
بايد بگويم با شما موافقم. شما بي گمان شايسته از سر گذراندن احساساتي عالي هستيد و انها پاداشي براي شما هستند. برخي مردم نيز چنان احساس درد مي كنند كه گويي به نوعي تنبيه مي شوند و گاه چنين است. وقتي ما از قوانين خود دنباله روي نكرده و بر پايه ارزش ها و اصول خود زندگي نمي كنيم در خودمان درد مي آفرينيم تا به اين طريق جلوي انحرفمان را بگيريم؛ زيرا گرايش ما دوري جستن از درد است.
اما از نظر من احساسات منفي در خدمت هدفي مثبت و نيرومند هستند. آن هدف كه من در آغاز بحثمان اشاره اي گذرا به آن كردم اين است كه آنها فراخوان هايي براي ايجاد تغيير به شمار مي روند.
لحظه اي در اين باره بينديشيد.
وقتي به شما احساس ترس، كه بيشتر مردم به دليل دردناك بودنش مي كوشند به هر بهايي از آن بگريزند، يا گونه هاي ديگر اين احساس نظير دلواپسي، نگراني يا وحشت دست مي دهد، اين احساسات علامتي به شما مي دهند پس به جاي تلاش براي گريز از اين احساسات بايد به ندايشان گوش فرا دهيد، به پيامي كه مي شنويد توجه كنيد و آنها را به كار گيريد.
پيام ترس اين است كه بايد خودتان را آماده كنيد. اين پيام بسيار ارزشمند است و ارسال آن دليلي دارد. به شما هشدار مي دهد ممكن است در آينده اي نزديك اتفاقي بيفتد كه بهتر است براي دست و پنجه نرم كردن يا كنار آمدن با آن آماده شويد.
اين اطلاعات بسيار ارزشمندند و ما نبايد هيچ احساسي را حاشا كنيم، از آن بگريزيم يا وانمود كنيم كه وجود ندارد. وگرنه از نظر عاطفي، جسماني و مالي به مشكل برخواهيم خورد. مردم به اين دليل در روابطشان شكست مي خوردند كه وقتي رابطه شان درست پيش نمي رود احساس ترس را پس مي زنند. همواره وانمود مي كنند كه همه چيز درست است تا اين كه يك روز كشتيشان به گل مي نشيند و فرياد سر مي دهند. اما ديگر دير شده؛ ديگر رابطه شان از هم پاشيده است.
احساساتتان را در اختيار خود در بياوريد. راهش اين است كه بدانيد:
هر احساس پيامي براي شما دارد.
هيچ احساسي را نادرست نپنداريد، از آن نگريزيد، دستپاچه نشويد و خودتان را به سبب آن خطاكار ندانيد.
بلكه با برداشتن شش گام زير آن را مديريت كنيد:
يك، آن احساس را شناسايي كنيد.
دو، ببينيد حامل چه پيامي است و براي آن پيام ارزش قائل باشيد.
سه، در اين باره كنجكاوي نشان دهيد. به بيان ديگر، ببينيد چگونه مي توانيد از آن براي بهبود زندگيتان استفاده كنيد. آيا آن همان چيزي است كه مي خواهيد؟ آيا لازم است نگرش خود به دنيا، طرز برخورد و شيوه معاشرتتان با ديگران را عوض كنيد؟
چهار، با يادآوري اين كه در گذشته از پس موقعيت هاي مشابه برآمده و پيش تر اين احساس را به خوبي پيش برده ايد، خود را دلگرم سازيد.
پنج، به خود اطمينان بخشيد كه از راه استفاده از اين احساس به عنوان ابزاري نيرو بخش، در آينده مي توانيد از پس موقعيت هاي مشابه برآييد.
شش، دست به عمل بزنيد و اوضاع را دگرگون سازيد.
اين شش گام كه خيلي سريع و گذرا به آنها اشاره كرديم ابزارهايي هستند كه ياد خواهيم گرفت از آنها نه تنها براي دگرگون كردن احساساتمان، بلكه براي بهره برداري از هر گونه احساسي، حتي احساسات منفي، به منظور بهبود شرايط زندگيمان استفاده كنيم.
نويسنده: آنتوني رابينز
منبع:www.blog.toomaj.com
با آرزوي شادي براي تمام هم ميهنانم