کنترل زندگي به اين معناست که قدرت را به دست گيريدو باور داشته باشيد که اين زندگي متعلق به شماست و قادريد براي زندگي شخصي خود برنامه ريزي کنيد و هيچ فرد ديگري نمي تواند اين کار را برايتان انجام دهد شما نسبت به زندگي خود مسوول ايد، زيرا اين زندگي متعلق به شماست و اداره آن به شما بستگي دارد نه شخص ديگر.
در صورتي مي توانيد در اين مسير قرار گيريد که قدرت ابتکار را به دست بگيريد، نسبت به خودتان آگاه باشيد و خود را بپذيريد.
براي بسياري اين شيوه تفکر، جديد و در عين حال جالب توجه است. به خصوص زماني که به روشني مشاهده مي کنند که آن چه در زندگيشان وجود دارد، نتيجه مستقيم کارهاي خودشان است. مسووليت پذيري در زندگي به معناي قضاوت کردن درباره آن نيست، بلکه بهتر است، واقعيت ها را مشاهده و سهم خود را در اين مکاشفه پيدا کنيم.
بي ترديد انسان ها و وقايع اطراف تاثيراتي بر زندگي شما خواهند داشت، اما اين فقط شما هستيد که تصميم مي گيريد کدام يک از اين عوامل تاثير گذارتر باشند چه در جنبه هاي مثبت و چه در جنبه هاي منفي.
به عبارت ديگر شما هستيد که به آن تاثيرات معنايي دوباره مي بخشيد.
شما مسوول اعتقاداتتان هستيد
شما مسوول افکارتان هستيد
شما مسوول احساساتتان هستيد
شما مسوول اعمالتان هستيد
همه چيز به شما بستگي دارد، اگر کارتان را دوست نداريد، اگر ارتباط شما با ديگران مطلوب نيست، اگر چاق ايد، اگر شاد نيستيد، همه و همه به شما مربوط مي شود; شما قرباني شرايط نيستيد، شما آزاديد که شرايط را خود انتخاب کنيد.
براي آن که بتوانيد زندگي تان و خودتان را تغيير دهيد بهتر است به سه پرسش ذيل پاسخ دهيد:
مي خواهيد چه کسي باشيد؟ مي خواهيد چه کارهايي انجام دهيد؟ مي خواهيد چه چيزهايي داشته باشيد؟
مي خواهيد چه کسي باشيد؟
يک قلم و کاغذ برداريد، چند دقيقه فکر کنيد و اسامي اشخاصي را که به آنها احترام مي گذاريد و مورد قبول شما هستند، بنويسيد. در اين فهرست نام هر کسي را مي توان وارد کرد; يک دوست، يکي از اعضاي فاميل، يک همکار و مانند آن. محدوديتي نداريد. حتي مي توانيد يک فرد خيالي را در اين فهرست بياوريد.
حالا در مقابل هر نام، ويژگي هاي خاص او را که موجب تحسين شما شده است يادداشت کنيد. سپس در فهرست ديگري کليه ويژگي هاي اين افراد را مجموعا بنويسيد به طوري که تکراري نباشد. سپس بررسي کنيد که آيا اين ويژگي ها همان صفاتي است که آرزو داريد داشته باشيد؟ چه تعدادي از اين ويژگي ها را دارا هستيد و چه تعدادي را مايل ايد که داشته باشيد؟ آيا آرزو داريد همه اين ويژگي ها را داشته باشيد؟
آيا از تصور خود در حالتي که اين ويژگي ها را داشته باشيد لذت مي بريد؟
مي خواهيد چه کارهايي انجام دهيد؟
از خود بپرسيد به چه کارهايي علا قه منديد کارهاي مورد علا قه خود را، اعم از تفريحي، تحصيلي، شغلي، خانوادگي، معنوي، مذهبي و جز آن مشخص سازيد سپس اولويت آنها را مشخص کنيد.
مي خواهيد چه چيزهايي داشته باشيد؟
از خود بپرسيد که واقعا مايل ايد چه چيزهايي داشته باشيد سعي کنيد اين تمايل را به صورت واضح مشخص کنيد و بين نيازهاي ضروري، خواسته ها و آرزوهاي خود تمايز قائل شويد.
نياز، يک ضرورت است، چيزي که نبودن آن به انسان لطمه مي زند مانند نيازهاي فيزولوژيک، محبت، توجه، احترام، امنيت، دانستن، فهميدن و مانند آن
اما خواسته لزوما ضروري نيست مانند; داشتن يک ماشين يا لباس گران قيمت
و آرزو، يک هدف، ميل و خواستي است که فرد براي زندگي خود در نظر گرفته است که ممکن است دست يافتني يا دست نيافتني، واقعي يا غير واقعي باشد ولي از آن جا که به زندگي فرد انگيزه و جهت مي دهد و او را به سوي هدف رهنمون مي سازد، ارزشمند است، به شرط آن که فرد به امکانات و توانمندي هاي خود واقف باشد و هدف گذاري هاي واقع بينانه اي داشته باشد.
بنابر اين پس از بررسي هاي فوق، ضرورت و اهميت خواسته خود را مشخص و آنها را اولويت بندي کنيد.
براي آن که بتوانيد خود و زندگي خود را از نو خلق کنيد لا زم است به اين نکات توجه کنيد:
بايدها را از زندگي خود حذف کنيد. بايدها موقعيت هاي مشروطي هستند که از بيرون بر ما تحميل شده اند.
چه چيزي بايد بخواهم؟
چه کاري بايد انجام دهم؟
چه کسي بايد باشم؟
چه چيزي بايد داشته باشم؟ و...
بايد ها را موقتا کنار بگذاريد، اگر در اين حالت نمي دانيد که چه کسي مي خواهيد باشيد، چه کاري مي خواهيد انجام دهيد، يا چه چيزي مايل ايد داشته باشيد، با اطمينان زياد مي توان گفت که به طور موثري تحت تاثر«بايدهاي بيروني» بوده ايد. اين بايدها مانع بروز آزادانه خواسته هايتان شده اند. توجه داشته باشيد پرداختن به برخي بايدها در زندگي ضروري و لا زم است، ولي اين نکته مهم است که تا چه اندازه تحت نفوذ آن قرار داريد.
افکار خود را دوباره ارزيابي کنيد افکار شما شامل باورهايي هستند که درباره خود، ديگران، زندگي و آينده داريد و آن را کاملا حقيقي و موجه مي دانيد بسياري از باورهاي امروز شما حاصل انديشه اطرافيان شما هستند متاسفانه بعضي از اين باورها به دليل آن که به شما تلقين شده اند و منشا دروني ندارند و استدلا ل و منطقي پشت آنها وجود ندارد نه تنها در زندگي به شما کمک نمي کنند بلکه شما را با تعارض متعدد روبه رو مي سازند .
برخي باورهاي بيهوده اي که شما را تحت تاثير قرار مي دهند به اين قرار است:
براي انجام کار وقت کافي ندارم
نمي توانم تغيير کنم، اين شخصيت من است.
اگر برخواسته هايم متمرکز شوم، انسان خودخواهي هستم.
مردمي که خوشبين هستند، واقع گرا نيستند.
برا ي خوشحال بودن بايد پول، عشق و چيزهاي زيادي داشت.
در اين زندگي محکوم هستيم که کارهايي انجام دهيم که دوست نداريم.
اگر بخواهم شاد باشم، نسبت به انسان هاي ديگر بي توجه مي شوم و....
چگونه تغيير را آغاز کنيد:ا
گر خواهان تغيير جدي هستيد و مي خواهيد جايگاه بهتري نسبت به آنچه در حال حاضر داريد داشته باشيد بهتر است افکار، کلمات و اعمالتان را تغيير دهيد، حتي اگر در اين مسير زحمات زيادي را تحمل کنيد.
براي آنکه به خلق مجدد خود و زندگيتان بپردازيد، به شيوه زير عمل کنيد:
از فهرست خواسته هاي خود (کارهايي که مي خواهيد انجام دهيد، چيزهايي که مي خواهيد داشته باشيديا فردي که مي خواهيد باشيد) که درتمرينات قبلي آماده کرده ايد، يک مورد را انتخاب کرده مراحل زير را براي آن انجام دهيد:
1- درباره آن انتخاب (خواسته) فکر کرده و آن را ارزيابي کنيد:
هر آنچه در اطراف شما وجود دارد، با يک طرح اوليه شروع شده است. به اتاقي که در آن نشسته ايد توجه کنيد، پنجره، زمين، در، کامپيوتر و ... تمام اينها زماني يک ايده درذهن فردي بوده است پس اولين قدم براي خلق و نوآوري، فکر کردن است. اما بايد تصويري روشن و مشخص از آنچه مي خواهيد در ذهن داشته باشيد.
براي داشتن اين تصوير روشن لازم است نيازهاي عاطفي خود را در مورد خواسته هايتان کشف کنيد، به عبارتي دريابيد چه عاطفه دروني و چه نياز دروني در پس خواسته هايتان وجود دارد.
براي مثال: اگر خواهان خريد اتومبيل هستيد، مي توانيد براي پي بردن به نياز دروني خود سوالا تي از اين قبيل از خود بپرسيد:
مي خواهم اتومبيل بخرم. چرا؟... براي آنکه قادر باشم دور شهر بگردم، چرا؟ براي اينکه محتاج ديگران نباشم. چرا؟ براي اينکه مستقل باشم. چرا؟ براي آنکه بتوانم هر زمان که دلم خواست تردد کنم. چرا؟ مي خواهم کنترل زندگي در دستم باشد و ...
براي هر خواسته مادي يک پشتوانه عاطفي و يک نياز دروني وجود دارد. اين نياز را کشف کنيد. بسياري مواقع کشف آن نياز دروني سبب مي شود خواسته هاي خود را بهتر شناخته و به واقعي يا غير واقعي بودنشان و نيز ضروري يا غيرضروري بود نشان پي ببريد.
چرا که بسياري از اين خواست هاي ما بر حسب نيازهاي دروني شکل نگرفته و اقتباس از ديگران است. در مثال فوق، نياز دروني فرد براي داشتن اتومبيل به اين مطلب ختم شد که «کنترل زندگي در دستم باشد». حال اگر به خاطر هر گونه محدوديتي فرد قادر به دريافت گواهينامه رانندگي نبود، چه اتفاقي مي افتاد؟ آياکنترل زندگي تنها با رانندگي به وسيله اتومبيل شخصي ممکن است؟ اگر خواسته هاي ما براساس نياز دروني و واقعي ما شکل نگرفته باشند، حتي پس از رسيدن به آن احساس خوبي نخواهيم داشت.
اين روش به شما کمک مي کند تصورات خود را شفاف تر سازيد و خواسته هاي حقيقي و غيرحقيقي خود را کشف کنيد. ضرورت هاي خود را بشناسيد تا بتوانيد اولويت بندي مناسبي براي نيازها، خواسته ها و آرزوهاي حقيقي خود قائل شويد.
2- پس از ارزيابي خواسته خود، آن را بر روي کاغذ آورده و درباره آن صحبت کنيد:
پس از آنکه تصوير روشني از آنچه مي خواهيد به دست آورديد و نيازهاي دروني خود را به طور حقيقي کشف کرديد خواسته خود را بنويسيد وآن را اعلا م کنيد. به نظر مي رسد وقتي درباره خواسته خود صحبت مي کنيد، خواسته هايتان به سمت حقيقي شدن پيش مي روند.
درست مثل آنکه به جهان اعلام مي داريد قرار است چه اتفاقي رخ دهد. در بسياري موارد نيز آگاهي يافتن ديگران درباره خواسته هاي شما و ياري رساندن آنها سبب مي شود در مسير آنچه که خواهانش هستيد گام برداريد. اظهار قاطعانه يک خواسته، آن را به صورت يک هدف در آورده و به واقعيت نزديک مي سازد.
3- خواسته خود رابه مرحله عمل درآوريد:
گام هاي کوچکي برداريد. آخرين مرحله خلق و نوآوري، عمل کردن است. بعد از اينکه درباره خواسته هايتان به طور شفاف و مشخص انديشه کرديد آن را به روي کاعذ آورده و درباره آن صحبت کرديد. قدم هاي محسوسي برداريد. فعاليت هاي خود را گام به گام به سمت خلق چيزي که مي خواهيد، آغاز کنيد. هميشه انتظار گام هاي بلند را نداشته باشيد گام هاي کوچک ولي پيوسته در بسياري مواقع به شکل مطلوبي شما را به نتيجه مي رساند استمرار پشتکار و توکل به خدا را از ياد نبريد.
http://www.mardomsalari.com
در صورتي مي توانيد در اين مسير قرار گيريد که قدرت ابتکار را به دست بگيريد، نسبت به خودتان آگاه باشيد و خود را بپذيريد.
براي بسياري اين شيوه تفکر، جديد و در عين حال جالب توجه است. به خصوص زماني که به روشني مشاهده مي کنند که آن چه در زندگيشان وجود دارد، نتيجه مستقيم کارهاي خودشان است. مسووليت پذيري در زندگي به معناي قضاوت کردن درباره آن نيست، بلکه بهتر است، واقعيت ها را مشاهده و سهم خود را در اين مکاشفه پيدا کنيم.
بي ترديد انسان ها و وقايع اطراف تاثيراتي بر زندگي شما خواهند داشت، اما اين فقط شما هستيد که تصميم مي گيريد کدام يک از اين عوامل تاثير گذارتر باشند چه در جنبه هاي مثبت و چه در جنبه هاي منفي.
به عبارت ديگر شما هستيد که به آن تاثيرات معنايي دوباره مي بخشيد.
شما مسوول اعتقاداتتان هستيد
شما مسوول افکارتان هستيد
شما مسوول احساساتتان هستيد
شما مسوول اعمالتان هستيد
همه چيز به شما بستگي دارد، اگر کارتان را دوست نداريد، اگر ارتباط شما با ديگران مطلوب نيست، اگر چاق ايد، اگر شاد نيستيد، همه و همه به شما مربوط مي شود; شما قرباني شرايط نيستيد، شما آزاديد که شرايط را خود انتخاب کنيد.
براي آن که بتوانيد زندگي تان و خودتان را تغيير دهيد بهتر است به سه پرسش ذيل پاسخ دهيد:
مي خواهيد چه کسي باشيد؟ مي خواهيد چه کارهايي انجام دهيد؟ مي خواهيد چه چيزهايي داشته باشيد؟
مي خواهيد چه کسي باشيد؟
يک قلم و کاغذ برداريد، چند دقيقه فکر کنيد و اسامي اشخاصي را که به آنها احترام مي گذاريد و مورد قبول شما هستند، بنويسيد. در اين فهرست نام هر کسي را مي توان وارد کرد; يک دوست، يکي از اعضاي فاميل، يک همکار و مانند آن. محدوديتي نداريد. حتي مي توانيد يک فرد خيالي را در اين فهرست بياوريد.
حالا در مقابل هر نام، ويژگي هاي خاص او را که موجب تحسين شما شده است يادداشت کنيد. سپس در فهرست ديگري کليه ويژگي هاي اين افراد را مجموعا بنويسيد به طوري که تکراري نباشد. سپس بررسي کنيد که آيا اين ويژگي ها همان صفاتي است که آرزو داريد داشته باشيد؟ چه تعدادي از اين ويژگي ها را دارا هستيد و چه تعدادي را مايل ايد که داشته باشيد؟ آيا آرزو داريد همه اين ويژگي ها را داشته باشيد؟
آيا از تصور خود در حالتي که اين ويژگي ها را داشته باشيد لذت مي بريد؟
مي خواهيد چه کارهايي انجام دهيد؟
از خود بپرسيد به چه کارهايي علا قه منديد کارهاي مورد علا قه خود را، اعم از تفريحي، تحصيلي، شغلي، خانوادگي، معنوي، مذهبي و جز آن مشخص سازيد سپس اولويت آنها را مشخص کنيد.
مي خواهيد چه چيزهايي داشته باشيد؟
از خود بپرسيد که واقعا مايل ايد چه چيزهايي داشته باشيد سعي کنيد اين تمايل را به صورت واضح مشخص کنيد و بين نيازهاي ضروري، خواسته ها و آرزوهاي خود تمايز قائل شويد.
نياز، يک ضرورت است، چيزي که نبودن آن به انسان لطمه مي زند مانند نيازهاي فيزولوژيک، محبت، توجه، احترام، امنيت، دانستن، فهميدن و مانند آن
اما خواسته لزوما ضروري نيست مانند; داشتن يک ماشين يا لباس گران قيمت
و آرزو، يک هدف، ميل و خواستي است که فرد براي زندگي خود در نظر گرفته است که ممکن است دست يافتني يا دست نيافتني، واقعي يا غير واقعي باشد ولي از آن جا که به زندگي فرد انگيزه و جهت مي دهد و او را به سوي هدف رهنمون مي سازد، ارزشمند است، به شرط آن که فرد به امکانات و توانمندي هاي خود واقف باشد و هدف گذاري هاي واقع بينانه اي داشته باشد.
بنابر اين پس از بررسي هاي فوق، ضرورت و اهميت خواسته خود را مشخص و آنها را اولويت بندي کنيد.
براي آن که بتوانيد خود و زندگي خود را از نو خلق کنيد لا زم است به اين نکات توجه کنيد:
بايدها را از زندگي خود حذف کنيد. بايدها موقعيت هاي مشروطي هستند که از بيرون بر ما تحميل شده اند.
چه چيزي بايد بخواهم؟
چه کاري بايد انجام دهم؟
چه کسي بايد باشم؟
چه چيزي بايد داشته باشم؟ و...
بايد ها را موقتا کنار بگذاريد، اگر در اين حالت نمي دانيد که چه کسي مي خواهيد باشيد، چه کاري مي خواهيد انجام دهيد، يا چه چيزي مايل ايد داشته باشيد، با اطمينان زياد مي توان گفت که به طور موثري تحت تاثر«بايدهاي بيروني» بوده ايد. اين بايدها مانع بروز آزادانه خواسته هايتان شده اند. توجه داشته باشيد پرداختن به برخي بايدها در زندگي ضروري و لا زم است، ولي اين نکته مهم است که تا چه اندازه تحت نفوذ آن قرار داريد.
افکار خود را دوباره ارزيابي کنيد افکار شما شامل باورهايي هستند که درباره خود، ديگران، زندگي و آينده داريد و آن را کاملا حقيقي و موجه مي دانيد بسياري از باورهاي امروز شما حاصل انديشه اطرافيان شما هستند متاسفانه بعضي از اين باورها به دليل آن که به شما تلقين شده اند و منشا دروني ندارند و استدلا ل و منطقي پشت آنها وجود ندارد نه تنها در زندگي به شما کمک نمي کنند بلکه شما را با تعارض متعدد روبه رو مي سازند .
برخي باورهاي بيهوده اي که شما را تحت تاثير قرار مي دهند به اين قرار است:
براي انجام کار وقت کافي ندارم
نمي توانم تغيير کنم، اين شخصيت من است.
اگر برخواسته هايم متمرکز شوم، انسان خودخواهي هستم.
مردمي که خوشبين هستند، واقع گرا نيستند.
برا ي خوشحال بودن بايد پول، عشق و چيزهاي زيادي داشت.
در اين زندگي محکوم هستيم که کارهايي انجام دهيم که دوست نداريم.
اگر بخواهم شاد باشم، نسبت به انسان هاي ديگر بي توجه مي شوم و....
چگونه تغيير را آغاز کنيد:ا
گر خواهان تغيير جدي هستيد و مي خواهيد جايگاه بهتري نسبت به آنچه در حال حاضر داريد داشته باشيد بهتر است افکار، کلمات و اعمالتان را تغيير دهيد، حتي اگر در اين مسير زحمات زيادي را تحمل کنيد.
براي آنکه به خلق مجدد خود و زندگيتان بپردازيد، به شيوه زير عمل کنيد:
از فهرست خواسته هاي خود (کارهايي که مي خواهيد انجام دهيد، چيزهايي که مي خواهيد داشته باشيديا فردي که مي خواهيد باشيد) که درتمرينات قبلي آماده کرده ايد، يک مورد را انتخاب کرده مراحل زير را براي آن انجام دهيد:
1- درباره آن انتخاب (خواسته) فکر کرده و آن را ارزيابي کنيد:
هر آنچه در اطراف شما وجود دارد، با يک طرح اوليه شروع شده است. به اتاقي که در آن نشسته ايد توجه کنيد، پنجره، زمين، در، کامپيوتر و ... تمام اينها زماني يک ايده درذهن فردي بوده است پس اولين قدم براي خلق و نوآوري، فکر کردن است. اما بايد تصويري روشن و مشخص از آنچه مي خواهيد در ذهن داشته باشيد.
براي داشتن اين تصوير روشن لازم است نيازهاي عاطفي خود را در مورد خواسته هايتان کشف کنيد، به عبارتي دريابيد چه عاطفه دروني و چه نياز دروني در پس خواسته هايتان وجود دارد.
براي مثال: اگر خواهان خريد اتومبيل هستيد، مي توانيد براي پي بردن به نياز دروني خود سوالا تي از اين قبيل از خود بپرسيد:
مي خواهم اتومبيل بخرم. چرا؟... براي آنکه قادر باشم دور شهر بگردم، چرا؟ براي اينکه محتاج ديگران نباشم. چرا؟ براي اينکه مستقل باشم. چرا؟ براي آنکه بتوانم هر زمان که دلم خواست تردد کنم. چرا؟ مي خواهم کنترل زندگي در دستم باشد و ...
براي هر خواسته مادي يک پشتوانه عاطفي و يک نياز دروني وجود دارد. اين نياز را کشف کنيد. بسياري مواقع کشف آن نياز دروني سبب مي شود خواسته هاي خود را بهتر شناخته و به واقعي يا غير واقعي بودنشان و نيز ضروري يا غيرضروري بود نشان پي ببريد.
چرا که بسياري از اين خواست هاي ما بر حسب نيازهاي دروني شکل نگرفته و اقتباس از ديگران است. در مثال فوق، نياز دروني فرد براي داشتن اتومبيل به اين مطلب ختم شد که «کنترل زندگي در دستم باشد». حال اگر به خاطر هر گونه محدوديتي فرد قادر به دريافت گواهينامه رانندگي نبود، چه اتفاقي مي افتاد؟ آياکنترل زندگي تنها با رانندگي به وسيله اتومبيل شخصي ممکن است؟ اگر خواسته هاي ما براساس نياز دروني و واقعي ما شکل نگرفته باشند، حتي پس از رسيدن به آن احساس خوبي نخواهيم داشت.
اين روش به شما کمک مي کند تصورات خود را شفاف تر سازيد و خواسته هاي حقيقي و غيرحقيقي خود را کشف کنيد. ضرورت هاي خود را بشناسيد تا بتوانيد اولويت بندي مناسبي براي نيازها، خواسته ها و آرزوهاي حقيقي خود قائل شويد.
2- پس از ارزيابي خواسته خود، آن را بر روي کاغذ آورده و درباره آن صحبت کنيد:
پس از آنکه تصوير روشني از آنچه مي خواهيد به دست آورديد و نيازهاي دروني خود را به طور حقيقي کشف کرديد خواسته خود را بنويسيد وآن را اعلا م کنيد. به نظر مي رسد وقتي درباره خواسته خود صحبت مي کنيد، خواسته هايتان به سمت حقيقي شدن پيش مي روند.
درست مثل آنکه به جهان اعلام مي داريد قرار است چه اتفاقي رخ دهد. در بسياري موارد نيز آگاهي يافتن ديگران درباره خواسته هاي شما و ياري رساندن آنها سبب مي شود در مسير آنچه که خواهانش هستيد گام برداريد. اظهار قاطعانه يک خواسته، آن را به صورت يک هدف در آورده و به واقعيت نزديک مي سازد.
3- خواسته خود رابه مرحله عمل درآوريد:
گام هاي کوچکي برداريد. آخرين مرحله خلق و نوآوري، عمل کردن است. بعد از اينکه درباره خواسته هايتان به طور شفاف و مشخص انديشه کرديد آن را به روي کاعذ آورده و درباره آن صحبت کرديد. قدم هاي محسوسي برداريد. فعاليت هاي خود را گام به گام به سمت خلق چيزي که مي خواهيد، آغاز کنيد. هميشه انتظار گام هاي بلند را نداشته باشيد گام هاي کوچک ولي پيوسته در بسياري مواقع به شکل مطلوبي شما را به نتيجه مي رساند استمرار پشتکار و توکل به خدا را از ياد نبريد.
http://www.mardomsalari.com