نگاهی به انرژی روانی
بررسي منابع انرژي رواني و کارکردهاي آن در تعاملهاي گوناگون، براي انسان از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. اين منابع در مورد تکتک افراد و هر شخص بهتنهايي، مورد توجه است. توان، نيرو و انرژي رواني هر فردي در هر لحظه از زندگي، به عاملهاي گوناگوني بستگي دارد که اين عاملها بهشدت تحتتأثير نگرش هرکدام از ما نسبت به گذشته، حال و آينده در زمينههاي مختلف ميباشد. بين انرژي رواني ما و ديگران، روابط بامعنايي وجود دارد. براي روشنترشدن موضوع، به دو سؤال زير توجه کنيد:
- آيا شما ميدانيد که منبع انرژي رواني براي خود و ديگران هستيد؟!
- و آيا شما باز هم ميدانيد که ديگران هم براي شما اينگونه ميباشند؟!
ميخواهم توجه شما را به موضوع جالبتري در اين زمينه جلب کنم؛ اينکه اندازه، قدرت و کيفيتِ اثرگذاري انرژي رواني ديگران بر ما، درحقيقت تحتتأثير انرژي رواني ما و کيفيتهاي گوناگونش ميباشد. يعني اين ما هستيم که تعيين ميکنيم به چه ميزاني ديگران بر روي ما اثر مثبت و يا غيرمثبت بگذارند و چگونه زندگي ما را بهبود بخشند و يا آنرا نامطلوب کنند. ما با آگاهي، کيفيتهايي را براي انرژي روانيمان، انتخاب ميکنيم که واقعيت زندگي ما را رقم ميزند.
چگونگي انتخابهاي کيفيت انرژي رواني که شامل خودمان، ديگران و محيط ميشود، تا حد زيادي تعيينکنندهي اين موضوع ميباشد که در چه دنيايي زندگي ميکنيم و اين انتخابها دراصل به برداشتهاي ما از خود، ديگران و محيط بستگي دارد تا آنچه که درواقع وجود دارد.
در همين لحظه به محيطي که در آن قرارداريد، توجه کنيد، ميتوانيد محيطي را در نظر بگيريد مانند محل کار يا خانواده و يا هر جاي ديگري. براي شروع، بهتر است با محيطي که در حال حاضر در آنجا قرارداريد، شروع کنيد. خوب متوجه آن محيط شويد و به احساس خود واقف گرديد. پيوستگيِ زمان حال را دنبال کنيد، ببينيد که آيا محيط و يا افرادي که در آن محيط ميباشند و يا ممکن است در ذهن شما باشند، به شما فشاري به لحاظ رواني وارد ميکنند و يا احساس، تفکر و رفتار شما را تحتتأثير قرارميدهند؟ ببينيد آيا ميتوانيد با کمک گرفتن از نيت درونيتان، برخي از آنها را از بين ببريد و يا آنها را متعادلتر کنيد؟ آيا ذهنيتهاي نادرست از جانب خود شما، باعث اين فشارها ميباشند؟ ببينيد که شما به چه ميزاني به اين محيط مسلط ميباشيد؟ چهطور اين تأثير شما بر محيط، شکلميگيرد؟ چه عاملهايي را ميتوانيد در اين موضوع، مهم ببينيد؟ آيا ميتوانيد راههايي را بيابيد که ميزان تسلط شما بر محيط افزايش يابد؟ توجه کنيد شما زماني که به تأثير خودتان بر روي محيط و ديگران ميپردازيد، اين اثر، شروع به افزايش کرده و اين توانمندي، بالاتر ميرود. اينطور بهنظر ميرسد که فورانهاي سرچشمهي انرژي رواني ما، بهوسيلهي توجه ما جهت ميگيرد، البته نه فقط توجه بلکه توجهي همراه با فهم و بصيرت.
حال، آرام در همين لحظه به خودتان توجه کنيد، توجهي همراه با فهم؛ با خودتان مرتبط شويد، ارتباطي صاف و روشن بيابيد، ببينيد که چهطور توجه و فهم بيشتر شما در درککردن خودتان، جريان انرژي بخشيدن به وجودتان را فعال کرده است.
بگذاريد ترميمهاي لازم هم بهواسطهي اين جريانِ فعالشدهي انرژي صورتگيرد. نگران نباشيد و نترسيد، به خودتان توجهکنيد و روان و جاري شويد و مرزهاي ارتباطي را که در خودتان آگاهانه يا ناآگاهانه بهوجود آوردهايد، بشناسيد و آنها را متعادلتر کنيد. ما اين مرزهاي گذاشتهشده را به ارتباطمان نسبت به ديگران و نيز ديگر چيزها در محيط، انعکاس و گسترش ميدهيم.
بهياد داشته باشيم زماني ميتوانيم با ديگران و يا حتي ديگر چيزها، ارتباطي مطلوب و يا در سطحي بالاتر برقرارکنيم که توانسته باشيم با خودمان رابطهي مطلوب و عميق پيدا کرده باشيم. رابطهي ما با خودمان که بهصورت صريح و واقعي صورتميگيرد، روابط ما را با ديگران، بهبود خواهد بخشيد.
در دور و نزديک زندگيمان، افراد زيادي وجود دارند که اگر ارتباط واقعي با آنان برقرار شود، آنوقت شاهد خواهيم بود که همهي آنان همان فرشتگان نجات زندگيمان هستند. بله، درست متوجه شدهايد، با محبوس نکردن احساسهاي مثبت نسبت به خود و ديگران، ميتوانيم زندگيمان را وسعت و گسترش روزافزون بخشيم.
اين انرژي رواني ماست که با يافتن جهتي مثبت، خودمان و ديگران را براي زندگي بهتر برميانگيزد. ما در قبال اينگونه فضاها براي خودمان و ديگران و بهخصوص فرزندانمان مسؤوليم.
اين گردش انرژي در درون ما، از ما شروع شده، حرکت ميکند و به خودمان بازگشت مييابد. انرژي رواني توليدشده، به چگونگي احساس ما نسبت به زندگي بستگي دارد و براي دستيابي به انرژيهاي رواني مطلوبتر، بايد هستي خود را ارزيابي کنيم. در هستي و در زندگي، چه شغلهايي را دارا ميباشيم؟ در محل کار، در خانه، در اجتماع و در ديگر محيطها داراي چگونه تأثيرهايي هستيم؟ براي نمونه، آيا در محل کار به همکاران، اربابرجوعان و يا کارفرمايان، حس زندهبودن را منتقل ميکنيم؟ آيا در خانه، سرچشمهي اميدواري هستيم؟ آيا در اجتماع، براي بهترزيستن خود و ديگران تلاش ميکنيم؟ تابهحال چه شغلهايي داشته و اينک چه شغلي داريم؟ اين شغل و انرژي رواني حاصل از آن چگونه بر زندگي ما تأثير گذاشته است؟
براي اينکه بتوانيم انتخابهاي صحيحتري در مورد شغل دلخواهمان داشته باشيم، بايد خود را بيشتر بپذيريم و شجاعانهتر بهسراغ درک بهتري از جهان برويم. در اينصورت است که فکرها و رفتارمان در زندگي، خودانگيختهتر ميشود و از قالبهاي خشک تحميلشده، رهايي مييابد و از تأثيرهاي نامطلوب در امان ميماند و ما نتيجه ميگيريم که با عشق، خود را در آغوش بگيريم تا در ما وحدت بيشتري بهوجود آيد که اين وحدت بهوجودآمده، هرچه بيشتر فکرها و رفتار ما را در همهي زمينهها و حتي چيزهاي متضاد، متحد کند، البته در اين سطح مطلوب با خود ارتباط پيدا کردن و خودخواهانه نوعدوستي کردن، مستلزم شناخت هرچه بيشتر ترسهايمان و درنتيجه رهايي از آنهاست.
منبع :
ایمیل دریافتی از گروه اینترنتی پرسیس
بررسي منابع انرژي رواني و کارکردهاي آن در تعاملهاي گوناگون، براي انسان از اهميت بسيار زيادي برخوردار است. اين منابع در مورد تکتک افراد و هر شخص بهتنهايي، مورد توجه است. توان، نيرو و انرژي رواني هر فردي در هر لحظه از زندگي، به عاملهاي گوناگوني بستگي دارد که اين عاملها بهشدت تحتتأثير نگرش هرکدام از ما نسبت به گذشته، حال و آينده در زمينههاي مختلف ميباشد. بين انرژي رواني ما و ديگران، روابط بامعنايي وجود دارد. براي روشنترشدن موضوع، به دو سؤال زير توجه کنيد:
- آيا شما ميدانيد که منبع انرژي رواني براي خود و ديگران هستيد؟!
- و آيا شما باز هم ميدانيد که ديگران هم براي شما اينگونه ميباشند؟!
ميخواهم توجه شما را به موضوع جالبتري در اين زمينه جلب کنم؛ اينکه اندازه، قدرت و کيفيتِ اثرگذاري انرژي رواني ديگران بر ما، درحقيقت تحتتأثير انرژي رواني ما و کيفيتهاي گوناگونش ميباشد. يعني اين ما هستيم که تعيين ميکنيم به چه ميزاني ديگران بر روي ما اثر مثبت و يا غيرمثبت بگذارند و چگونه زندگي ما را بهبود بخشند و يا آنرا نامطلوب کنند. ما با آگاهي، کيفيتهايي را براي انرژي روانيمان، انتخاب ميکنيم که واقعيت زندگي ما را رقم ميزند.
چگونگي انتخابهاي کيفيت انرژي رواني که شامل خودمان، ديگران و محيط ميشود، تا حد زيادي تعيينکنندهي اين موضوع ميباشد که در چه دنيايي زندگي ميکنيم و اين انتخابها دراصل به برداشتهاي ما از خود، ديگران و محيط بستگي دارد تا آنچه که درواقع وجود دارد.
در همين لحظه به محيطي که در آن قرارداريد، توجه کنيد، ميتوانيد محيطي را در نظر بگيريد مانند محل کار يا خانواده و يا هر جاي ديگري. براي شروع، بهتر است با محيطي که در حال حاضر در آنجا قرارداريد، شروع کنيد. خوب متوجه آن محيط شويد و به احساس خود واقف گرديد. پيوستگيِ زمان حال را دنبال کنيد، ببينيد که آيا محيط و يا افرادي که در آن محيط ميباشند و يا ممکن است در ذهن شما باشند، به شما فشاري به لحاظ رواني وارد ميکنند و يا احساس، تفکر و رفتار شما را تحتتأثير قرارميدهند؟ ببينيد آيا ميتوانيد با کمک گرفتن از نيت درونيتان، برخي از آنها را از بين ببريد و يا آنها را متعادلتر کنيد؟ آيا ذهنيتهاي نادرست از جانب خود شما، باعث اين فشارها ميباشند؟ ببينيد که شما به چه ميزاني به اين محيط مسلط ميباشيد؟ چهطور اين تأثير شما بر محيط، شکلميگيرد؟ چه عاملهايي را ميتوانيد در اين موضوع، مهم ببينيد؟ آيا ميتوانيد راههايي را بيابيد که ميزان تسلط شما بر محيط افزايش يابد؟ توجه کنيد شما زماني که به تأثير خودتان بر روي محيط و ديگران ميپردازيد، اين اثر، شروع به افزايش کرده و اين توانمندي، بالاتر ميرود. اينطور بهنظر ميرسد که فورانهاي سرچشمهي انرژي رواني ما، بهوسيلهي توجه ما جهت ميگيرد، البته نه فقط توجه بلکه توجهي همراه با فهم و بصيرت.
حال، آرام در همين لحظه به خودتان توجه کنيد، توجهي همراه با فهم؛ با خودتان مرتبط شويد، ارتباطي صاف و روشن بيابيد، ببينيد که چهطور توجه و فهم بيشتر شما در درککردن خودتان، جريان انرژي بخشيدن به وجودتان را فعال کرده است.
بگذاريد ترميمهاي لازم هم بهواسطهي اين جريانِ فعالشدهي انرژي صورتگيرد. نگران نباشيد و نترسيد، به خودتان توجهکنيد و روان و جاري شويد و مرزهاي ارتباطي را که در خودتان آگاهانه يا ناآگاهانه بهوجود آوردهايد، بشناسيد و آنها را متعادلتر کنيد. ما اين مرزهاي گذاشتهشده را به ارتباطمان نسبت به ديگران و نيز ديگر چيزها در محيط، انعکاس و گسترش ميدهيم.
بهياد داشته باشيم زماني ميتوانيم با ديگران و يا حتي ديگر چيزها، ارتباطي مطلوب و يا در سطحي بالاتر برقرارکنيم که توانسته باشيم با خودمان رابطهي مطلوب و عميق پيدا کرده باشيم. رابطهي ما با خودمان که بهصورت صريح و واقعي صورتميگيرد، روابط ما را با ديگران، بهبود خواهد بخشيد.
در دور و نزديک زندگيمان، افراد زيادي وجود دارند که اگر ارتباط واقعي با آنان برقرار شود، آنوقت شاهد خواهيم بود که همهي آنان همان فرشتگان نجات زندگيمان هستند. بله، درست متوجه شدهايد، با محبوس نکردن احساسهاي مثبت نسبت به خود و ديگران، ميتوانيم زندگيمان را وسعت و گسترش روزافزون بخشيم.
اين انرژي رواني ماست که با يافتن جهتي مثبت، خودمان و ديگران را براي زندگي بهتر برميانگيزد. ما در قبال اينگونه فضاها براي خودمان و ديگران و بهخصوص فرزندانمان مسؤوليم.
اين گردش انرژي در درون ما، از ما شروع شده، حرکت ميکند و به خودمان بازگشت مييابد. انرژي رواني توليدشده، به چگونگي احساس ما نسبت به زندگي بستگي دارد و براي دستيابي به انرژيهاي رواني مطلوبتر، بايد هستي خود را ارزيابي کنيم. در هستي و در زندگي، چه شغلهايي را دارا ميباشيم؟ در محل کار، در خانه، در اجتماع و در ديگر محيطها داراي چگونه تأثيرهايي هستيم؟ براي نمونه، آيا در محل کار به همکاران، اربابرجوعان و يا کارفرمايان، حس زندهبودن را منتقل ميکنيم؟ آيا در خانه، سرچشمهي اميدواري هستيم؟ آيا در اجتماع، براي بهترزيستن خود و ديگران تلاش ميکنيم؟ تابهحال چه شغلهايي داشته و اينک چه شغلي داريم؟ اين شغل و انرژي رواني حاصل از آن چگونه بر زندگي ما تأثير گذاشته است؟
براي اينکه بتوانيم انتخابهاي صحيحتري در مورد شغل دلخواهمان داشته باشيم، بايد خود را بيشتر بپذيريم و شجاعانهتر بهسراغ درک بهتري از جهان برويم. در اينصورت است که فکرها و رفتارمان در زندگي، خودانگيختهتر ميشود و از قالبهاي خشک تحميلشده، رهايي مييابد و از تأثيرهاي نامطلوب در امان ميماند و ما نتيجه ميگيريم که با عشق، خود را در آغوش بگيريم تا در ما وحدت بيشتري بهوجود آيد که اين وحدت بهوجودآمده، هرچه بيشتر فکرها و رفتار ما را در همهي زمينهها و حتي چيزهاي متضاد، متحد کند، البته در اين سطح مطلوب با خود ارتباط پيدا کردن و خودخواهانه نوعدوستي کردن، مستلزم شناخت هرچه بيشتر ترسهايمان و درنتيجه رهايي از آنهاست.
منبع :
ایمیل دریافتی از گروه اینترنتی پرسیس