شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

lمشكل روحي رواني وجنسي

  1. saeidfakor نوشته است: با سلام مجدد .بنده تمام راههاي درماني را رفتم درمان با طب سنتي را كه خوردن داروهايي گياهي هست را امتحان كردم كه اصلا مشكل را حل نكرد .بنده در خواب شبانه نعوذ شبانه را دارم .اين بدان معناست كه از نظر فيزيكي مشكلي ندارم.من واقعا مشكل دارم چون نسبت به جنس مخالف بي ميلم. البته 2يا 3 بار تحريم شدم اما ديگه نشدم.از نظر بدني هم فوق العاده قويم .به نظر من مشكل من مشكل نادر هست .چند سال پيش به همين سايت دكتر رهام امدم كه در اين سايت يك اهنگ فوق العاده انرژي بخش گوش دادم كه نتونستم انرا دانلود كنم كه چند وقت پيش باز بخاطر ان اهنگ به اين سايت امدم كه متاسفانه ان اهنگ نبود و من در اين سايت به موضوع موسيقي و اثار روحي خوردم كه ثبت نام كردم اگه جناب دكتر لطف كنن  ادرس دانلود اهنگ را براي من بزارن ممنون ميشم.ويك موضوع ديگه اينكه جناب دكتر شنيدم كه هپنوتيزم درماني ميتونه مشكلات جنسي كه بر اثر روحي رواني پيش امده را حل كنه ميخواستم بدونم ميتونه مشكل من از اين راه حل بشه متشكر ميشم از دوستان و جناب دكتر منو در اين رابطه كمك كنن .

    دوست عزیز
    به نظرم شما با مراجعه به یه روان پزشک مجرب می تونید مشکلتون رو حل کنید
    در ضمن بهتون پیشنهاد میدم بیشتر با دوستان بیرون برید و در جمع باشید و از گوشه گیری پرهیز کنید
    در کلاس های ورزشی شرکت کنید و اهنگ های شاد گوش بدید.در نت می تونید انواع و اقسام اهنگ ها رو پیدا کنید فقط کافیه یه جستجو کوچک انجام بدید چون من هیچ وقت توی این سایت اهنگ ندیدم
    موفق باشید
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  2. saghi_66 نوشته است: سلام دوستان
    خواهش می کنم منو راهنمایی کنید. متاسفانه نتونستم سوالم رو از طریق ارسال پست جدید مطرح کنم. از آنجاییکه تاپیک بحث به مشکل من مربوط می شد چاره ای ندیدم جز اینکه ایننجا مطرحش کنم. مسئله خیلی جدیه!

    راستش من یک دختر 22 ساله ام که یک ساله نامزد کردم. نامزدم هم شدیدا به من ابراز علاقه می کنه اما من هر روز که می گذره به دلایل کاملا نامعلومی ازش متنفر می شم. به نحوی که وقتی بهم دست می زنه حالت تهوع شدیدی بهم دست می ده. از دستان قوی و مردانه اش، از بوی ادکلن های گرون قیمتی که به خودش می زنه. از موهای روی سینه اش.(البته ظاهر فیزیکی ش از دید همه خیلی هم زیبا است). اما احساس می کنم ته ذهنش داره به روزی فکر می کنه که منو برهنه و آماده به معاشقه ببینه. فکر می کنم هدفش از ازدواج عشق نیس بلکه ارضای غرایز جنسی اش هست. اصلا از اینکه زنانگی و زیبایی منو تحسین می کنه و در ذهن خودش منو کدبانو و مادر بچه های آینده اش می بینه حالم بد می شه.
    نمی دونم چی کار کنم از همه لحاظ آدم ایده آلیه و من تا حالا هیچ خصلت منفی درش ندیدم. اما احساسات پوچ و شاید بیمارگونه ی من داره منو به سمت جدایی سوق می ده... لطفا راهنماییم کنید. با سپاس فراوان




    سلام دوست عزيز

    بيشتر مسايل و كلا زندگي ادمها بر اساس يك سري روابط و احساسات پايه ريزي شده هرچيزي كه فكرش رو بكني مطمئا يك دليل عاطفي داره كه ميشه با شناخت خود و با مساي روانشناختي حلش كرد..... بيشتر مسايل بر ميگرده به اين كه ما ادمها نميخوايم همديگر رو بفهميم ..و دوس داريم ديگران رو مثله  خودمون كنيم (البته ادمهاي كه درك درستي از روابط ندارند)


    به نظر مياد شما ديد مناسبي در مورد جنس مخالف يا همون جنس مكمل نداريد....نامزدتون بايد خيلي مراقب شما باشن ...حتما اين موضوع رو باهاش در جريان بگذاريد مطما ادم بادركي و بيشتر دقت ميكنه.....ديدتون رو به رابطه جنسی و روابط زناشويي تغيير دهيد ....مرد هايي هستند كه تا كسي رو دوس نداشته باشان نميتونن با هاشون رابطه جنسی كنن ..مطمئنم مرد شما هم تو اين دسته قرار گرفته اند ...پس اين قضيه رو به فال نيك بگيريد....با تغيير نگرش خودتون ..زندگيتون رو تغير و روابط بهتري رو برقرار كنيند...بيشتر اين مسايل بخاطر طرز فكرو نوع  ايده هاي ونگرشهاي كه از بچگي تو ذهن   نش ميبنده و به اين راحتي ها هم بررون رفتني نيست ...يه كم صبر داشته باشيد و مطالعه تون رو نسبت به دنياي مردها بيشتر كنيند.و قبول كنيني كه ارتباط نامزدتون با شما يه ارتباط بالغه و نه بچه گانه ...بيشتر رو خودتون كا ر كنيد... .س  ك . س. يه موهبت الهي يه نعمت نه يه عمل نا موزون و زشت.....


    خانمها از مردها در درجه اول ارضاي مسايل روحي و عاطفي رو ميخوان و مردها رابطه جنسی (البته كلي حرف زدم)
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  3. saeidfakor نوشته است: با سلام مجدد .بنده تمام راههاي درماني را رفتم درمان با طب سنتي را كه خوردن داروهايي گياهي هست را امتحان كردم كه اصلا مشكل را حل نكرد .بنده در خواب شبانه نعوذ شبانه را دارم .اين بدان معناست كه از نظر فيزيكي مشكلي ندارم.من واقعا مشكل دارم چون نسبت به جنس مخالف بي ميلم. البته 2يا 3 بار تحريم شدم اما ديگه نشدم.از نظر بدني هم فوق العاده قويم .به نظر من مشكل من مشكل نادر هست .چند سال پيش به همين سايت دكتر رهام امدم كه در اين سايت يك اهنگ فوق العاده انرژي بخش گوش دادم كه نتونستم انرا دانلود كنم كه چند وقت پيش باز بخاطر ان اهنگ به اين سايت امدم كه متاسفانه ان اهنگ نبود و من در اين سايت به موضوع موسيقي و اثار روحي خوردم كه ثبت نام كردم اگه جناب دكتر لطف كنن  ادرس دانلود اهنگ را براي من بزارن ممنون ميشم.ويك موضوع ديگه اينكه جناب دكتر شنيدم كه هپنوتيزم درماني ميتونه مشكلات جنسي كه بر اثر روحي رواني پيش امده را حل كنه ميخواستم بدونم ميتونه مشكل من از اين راه حل بشه متشكر ميشم از دوستان و جناب دكتر منو در اين رابطه كمك كنن .

    با سلام دوست عزیز، چون مشکل شما ،یک معضل روحی است! پیشنهاد میکنم چند مسافرت داشته باشید! در جمع دوستان بیشتر حضور پیدا کرده و کمتر در عزلت باشید! به موسیقی های شاد بیشتر گوش کنید! در باب طبیعت بیشتر مطالعه و فکر کنید! از رنگهای زنده و شاد استفاده کنید! با دوستان بجوشید! و... و در نهایت از خوراکیهای گرم وتند بیشتر استفاده کنید انشالله معضل شما حل خواهد شد.
    موفق و بهروز باشید.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  4. saghi_66 نوشته است: سلام دوستان
    خواهش می کنم منو راهنمایی کنید. متاسفانه نتونستم سوالم رو از طریق ارسال پست جدید مطرح کنم. از آنجاییکه تاپیک بحث به مشکل من مربوط می شد چاره ای ندیدم جز اینکه ایننجا مطرحش کنم. مسئله خیلی جدیه!

    راستش من یک دختر 22 ساله ام که یک ساله نامزد کردم. نامزدم هم شدیدا به من ابراز علاقه می کنه اما من هر روز که می گذره به دلایل کاملا نامعلومی ازش متنفر می شم. به نحوی که وقتی بهم دست می زنه حالت تهوع شدیدی بهم دست می ده. از دستان قوی و مردانه اش، از بوی ادکلن های گرون قیمتی که به خودش می زنه. از موهای روی سینه اش.(البته ظاهر فیزیکی ش از دید همه خیلی هم زیبا است). اما احساس می کنم ته ذهنش داره به روزی فکر می کنه که منو برهنه و آماده به معاشقه ببینه. فکر می کنم هدفش از ازدواج عشق نیس بلکه ارضای غرایز جنسی اش هست. اصلا از اینکه زنانگی و زیبایی منو تحسین می کنه و در ذهن خودش منو کدبانو و مادر بچه های آینده اش می بینه حالم بد می شه.
    نمی دونم چی کار کنم از همه لحاظ آدم ایده آلیه و من تا حالا هیچ خصلت منفی درش ندیدم. اما احساسات پوچ و شاید بیمارگونه ی من داره منو به سمت جدایی سوق می ده... لطفا راهنماییم کنید. با سپاس فراوان

    با سلام
    دوست گرامی بنظرم مشکل شما، از عمق فکری و تجانس شما با نامزدتتون نشات گرفته باشه! لذا پیشنهادم اینه که در وهله اول بشینید و سنگ هاتونو با خودتون وا بکنید!! یعنی ببینید آیا واقعاً ایشونو برای ازدواج میپسندید؟؟؟ آیا ایشون کسی هست که شما بخواهید ! خودتونو  از ته دلتون ،در اختیارشون بزارید؟؟؟ و این یعنی عشق داشتن!!! منظورم اینه که آیا عاشق ایشون هستید؟؟؟ کمی دقت کنید!! مسائل جسمی و جنسی رو میشه با گذشت و اغماض ، کمی رفع و رجوعش کرد!! ولی مسائل عاطفی و عشقی رو اصلاً و ابداً!!!! لذا ضمن تایید گفته های دوستان که کامل و بی بدیل هستن، تاکید میکنم تا زمانیکه نتونستید این احساس خودتونو سر و سامون بدید !! تامل بیشتری در رابطه با ازدواج بنمائید!
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  5. دوستان از راهنمایی های مفیدتون خیلی ممنونم
    اما من کتاب های روانشناسی بسیاری رو در ارتباط با مردان مطالعه کردم. و از لحاظ تربیتی هم در خانواده ای کاملا  باز و روشنفکر بزرگ شدم که هیچ گاه روابط دختر و پسر رو تابو تلقی نمی کردند البته با نظارت کامل پدر و مادرم و در چهار چوب اخلاق. اما نمی دونم چرا نمی تونم خودم رو از لحاظ عاطفی و جنسی به نامزدم نزدیک کنم.

    من دیدم نسبت به مسائل جنسی اصلا منفی نیست. اما از اینکه فکر می کنم نامزدم این قدر عشقش نسبت به من احساسی و شهوانی هست تا منطقی  رنج می برم.  من دوست دارم نامزدم قبل از اینکه منو به دید زن و معشوقه بودن نگاه کنه با من مثل یک دوست و همدل و همفکر  رفتار کنه.  به جای اینکه تا این حد از چشم و ابروی من و قد و بالام تعریف کنه ، یکبار هم که شده استعدادم در موسیقی و خلاقیتم در رشته ام رو تحسین کنه.  به نظر شما این توقعات من خیلی دور از ذهن و غیر منطقیه؟؟!! <xml><o></o>

    من قبلا هم خواستگارای زیادی داشتم. که بعد از مدتی متوجه می شدم که آنها عاشق خود واقعی من که شامل افکار و علایق و فلسفه ی زندگی من می شه ، نمی شدند. بلکه تنها عاشق زیبایی ظاهریم( خدای نکرده قصد خود ستایی ندارم. این نظر دیگرانه) و سادگی و به قول خودشون نجابت من شدند.(البته من اسم اینو خجالتی و درونگرا بودن می گذارم.) لازم به ذکره که موقعیت خوب خانوادگی م نیز بی تاثیر نبوده.  آیا این به نظر شما این نوعی سطحی  نگری نیست؟ بارها آرزو می کنم که ای کاش زشت بودم  و خانواده ام هم فقیر بود. اونوقت حداقل می فهمیدم معنای عشق حقیقی در چیست؟!!!..<o></o>
    <o>آیا همه ی مردان با همین معیار ها جذب زن ها می شوند؟!! خواهش می کنم حقیقت رو بگید.</o>
     
  6. saghi_66 نوشته است: سلام دوستان
    خواهش می کنم منو راهنمایی کنید. متاسفانه نتونستم سوالم رو از طریق ارسال پست جدید مطرح کنم. از آنجاییکه تاپیک بحث به مشکل من مربوط می شد چاره ای ندیدم جز اینکه ایننجا مطرحش کنم. مسئله خیلی جدیه!

    راستش من یک دختر 22 ساله ام که یک ساله نامزد کردم. نامزدم هم شدیدا به من ابراز علاقه می کنه اما من هر روز که می گذره به دلایل کاملا نامعلومی ازش متنفر می شم. به نحوی که وقتی بهم دست می زنه حالت تهوع شدیدی بهم دست می ده. از دستان قوی و مردانه اش، از بوی ادکلن های گرون قیمتی که به خودش می زنه. از موهای روی سینه اش.(البته ظاهر فیزیکی ش از دید همه خیلی هم زیبا است). اما احساس می کنم ته ذهنش داره به روزی فکر می کنه که منو برهنه و آماده به معاشقه ببینه. فکر می کنم هدفش از ازدواج عشق نیس بلکه ارضای غرایز جنسی اش هست. اصلا از اینکه زنانگی و زیبایی منو تحسین می کنه و در ذهن خودش منو کدبانو و مادر بچه های آینده اش می بینه حالم بد می شه.
    نمی دونم چی کار کنم از همه لحاظ آدم ایده آلیه و من تا حالا هیچ خصلت منفی درش ندیدم. اما احساسات پوچ و شاید بیمارگونه ی من داره منو به سمت جدایی سوق می ده... لطفا راهنماییم کنید. با سپاس فراوان

    بیشترین قسمتی که یه مرد رو به سمت ازدوارج میبره یه ابطه ی جنسی سالم با شریکی هست که انحصارا مال خودشه پس میره و با یه دختر ازدوارج میکنه تا به خواسته هاش برسه ...قکر نکن که اون فقط برای اندام و معاشقه باتو در کنارته
    این نصف قضیه هست ت
    اگه تصور میکنی که داری مورد سواستفاده قرار میگیری این میتونه بزرگترین مشکل زندگیت باشه .... تو باید با کسی همخواب بشی در انتها پس مردی که حاضر تا اخر عمر در کنارت باشه بهترین گزینه میتونه باشه
     
  7. saghi_66 نوشته است: دوستان از راهنمایی های مفیدتون خیلی ممنونم
    اما من کتاب های روانشناسی بسیاری رو در ارتباط با مردان مطالعه کردم. و از لحاظ تربیتی هم در خانواده ای کاملا باز و روشنفکر بزرگ شدم که هیچ گاه روابط دختر و پسر رو تابو تلقی نمی کردند البته با نظارت کامل پدر و مادرم و در چهار چوب اخلاق. اما نمی دونم چرا نمی تونم خودم رو از لحاظ عاطفی و جنسی به نامزدم نزدیک کنم.

    من دیدم نسبت به مسائل جنسی اصلا منفی نیست. اما از اینکه فکر می کنم نامزدم این قدر عشقش نسبت به من احساسی و شهوانی هست تا منطقی رنج می برم. من دوست دارم نامزدم قبل از اینکه منو به دید زن و معشوقه بودن نگاه کنه با من مثل یک دوست و همدل و همفکر رفتار کنه. به جای اینکه تا این حد از چشم و ابروی من و قد و بالام تعریف کنه ، یکبار هم که شده استعدادم در موسیقی و خلاقیتم در رشته ام رو تحسین کنه. به نظر شما این توقعات من خیلی دور از ذهن و غیر منطقیه؟؟!! <xml><o></o>

    من قبلا هم خواستگارای زیادی داشتم. که بعد از مدتی متوجه می شدم که آنها عاشق خود واقعی من که شامل افکار و علایق و فلسفه ی زندگی من می شه ، نمی شدند. بلکه تنها عاشق زیبایی ظاهریم( خدای نکرده قصد خود ستایی ندارم. این نظر دیگرانه) و سادگی و به قول خودشون نجابت من شدند.(البته من اسم اینو خجالتی و درونگرا بودن می گذارم.) لازم به ذکره که موقعیت خوب خانوادگی م نیز بی تاثیر نبوده. آیا این به نظر شما این نوعی سطحی نگری نیست؟ بارها آرزو می کنم که ای کاش زشت بودم و خانواده ام هم فقیر بود. اونوقت حداقل می فهمیدم معنای عشق حقیقی در چیست؟!!!..<o></o>

    <o>آیا همه ی مردان با همین معیار ها جذب زن ها می شوند؟!! خواهش می کنم حقیقت رو بگید.</o>


    سلام دوست عزیز
    شما فقط به زیبایی خودتان نگاه میکنید و بر این تصور هستید که مردها هم فقط به زیبایی شما نگاه میکنند.
    مردها اول به دید یک معشوقه به طرف مقابلشان نگاه میکنند بعد به دید یک دوست و همراه.
    به قول دکتر انوشه اگر صحبت های ایشان را شنیده باشید که فردی بسیار دوست داشتنی برای همه جوانان است میگوید:
    زن ها از گوش عاشق میشن مردها از چشم.
    پس قبول کن باید تورو نگاه کنه تا بیشتر عاشق شه.
    دقیقا از حرفهای شما مشخصه که دارید خودستایی میکنید و این یکی از مشکلات شماست که شاید به دلیل زیبایی خداوندی همیشه مورد توجه مردان قرار گرفته اید و در حال حاضر بر این تصور هستید که این مردی که به خواستگاری شما آمده از همان مرد هایی است که در کوچه و خیابان به من نگاه میکرده و ....
    نه دوست عزیز اینجور نیست.
    به موقعیت خودت نگاه نکن
    چه بسیار افرادی هستند که موقعیت تورو دارند و با تواضع و فروتنی و ذهنی باز با مردی ازدواج کرده اند که شاید 100 پله از اونها از لحاظ موقعیت مالی و ظاهری پایین تر بوده اما اونها بیشتر به فکر اصالت و خانواده و فرهنگ طرف مقابل بودند.
    شما این فرد رو هم اندازه خودتون نمیدونید بخاطر همین موضوع همیشه در این فکر هستید که دارید مورد سو استفاده قرار میگیرید یا اون داره سر شما شیره میماله که به شما برسه.!!!!!!!!!!!
    غرور بیش از اندازه شما رو اینجور کرده
    توجه بیش از اندازه دیگران
    و افکار پوچ و بیهوده ای که شما داشته اید که همیشه فکر میکنید چون زیبا هستید مردها به دنبال رفع نیازهای جنسی با شما هستند!!!!!!!!!!
    ببخشید رک صحبت کردم
    اما این همه مشکلات شماست
    خودتان را اصلاح کنید افکارتان را مثبت تا شاهد بهتر شدن زندگی تان باشید.
    سیرت زیبا  به  از صورت زیباست.
     
    تشکر شده توسط : 6 کاربر
  8. saghi_66 نوشته است: دوستان از راهنمایی های مفیدتون خیلی ممنونم
    اما من کتاب های روانشناسی بسیاری رو در ارتباط با مردان مطالعه کردم. و از لحاظ تربیتی هم در خانواده ای کاملا  باز و روشنفکر بزرگ شدم که هیچ گاه روابط دختر و پسر رو تابو تلقی نمی کردند البته با نظارت کامل پدر و مادرم و در چهار چوب اخلاق. اما نمی دونم چرا نمی تونم خودم رو از لحاظ عاطفی و جنسی به نامزدم نزدیک کنم.

    من دیدم نسبت به مسائل جنسی اصلا منفی نیست. اما از اینکه فکر می کنم نامزدم این قدر عشقش نسبت به من احساسی و شهوانی هست تا منطقی  رنج می برم.  من دوست دارم نامزدم قبل از اینکه منو به دید زن و معشوقه بودن نگاه کنه با من مثل یک دوست و همدل و همفکر  رفتار کنه.  به جای اینکه تا این حد از چشم و ابروی من و قد و بالام تعریف کنه ، یکبار هم که شده استعدادم در موسیقی و خلاقیتم در رشته ام رو تحسین کنه.  به نظر شما این توقعات من خیلی دور از ذهن و غیر منطقیه؟؟!! <xml><o></o>

    من قبلا هم خواستگارای زیادی داشتم. که بعد از مدتی متوجه می شدم که آنها عاشق خود واقعی من که شامل افکار و علایق و فلسفه ی زندگی من می شه ، نمی شدند. بلکه تنها عاشق زیبایی ظاهریم( خدای نکرده قصد خود ستایی ندارم. این نظر دیگرانه) و سادگی و به قول خودشون نجابت من شدند.(البته من اسم اینو خجالتی و درونگرا بودن می گذارم.) لازم به ذکره که موقعیت خوب خانوادگی م نیز بی تاثیر نبوده.  آیا این به نظر شما این نوعی سطحی  نگری نیست؟ بارها آرزو می کنم که ای کاش زشت بودم  و خانواده ام هم فقیر بود. اونوقت حداقل می فهمیدم معنای عشق حقیقی در چیست؟!!!..<o></o>
    <o>آیا همه ی مردان با همین معیار ها جذب زن ها می شوند؟!! خواهش می کنم حقیقت رو بگید.</o>

    با سلام
    دوست گرامی ، در وهله اول باید بدانید که شهوت مردان از دیدن و نگاهشون نشات میگیره! و این چیزی است که خدا در نهاد آنان قرار داده!! لذا نمیشه آقایون رو به خاطر این فاکتور غریضیشون  مورد مواخذه قرار داد! ولی در مورد اینکه چرا در اولین برخوردها ،مردان به ظاهر بیشتر اهمیت میدن تا زنها،باید بگم دلیل اولش همون دلیل بالا ست ،که یکی از منابع اصلی این طرز تفکر هست ! و دلیل بعدیش اینه که زنان این غریضه رو ندارن(منظورم تحریک با چشم و نگاه هستش) لذا در اینگونه موارد عاقلانه تر رفتار و فکر و عمل میکنن!! (البته اگه خودبینی درش راه نداشته باشه)
    بنده اینطور در ذهنم تداعی شده که شما فردی درونگرا  و حساسی هستید!! و طبعاً دوست دارید شریکتون هم به این سبک و سیاق باشند! ولی باید قبول کرد در این سنین و با بودن این غرایض قوی در طرفین مخصوصاً مرد!! کمتر مردی پیدا میشه که همچون شما فکر و عمل کنه!!(البته نه که نباشه ولی خیلی کم و نادر هست)
    نتیجه: با این  دید با ایشون برخورد کنید که بروز این غرائض درشون اجتناب ناپذیره!! از طرفی آیا به غیر از این قضیه،همونطور که در پست قبلیم بیان کردم! شما در اصل مطلب که همانا شاخصه های ظاهری و اجتماعی و اقتصادی طرفتون باشه، دوست دارید که باهاشون زندگی مشترکی رو بسازید؟؟؟؟ منظورم اینه که اساساً آیا رغبتی به انجام این وصلت دارید؟؟؟
    به هر حال باید به خودتون بقبولونید که که داشتن روابط جنسی ،جزء لاینفک ازدواج هست! پس باید باهاش کنار بیاید!! چه کیس شما این آقا باشه و یا نباشه!!! ولی این منظور و کلام آخرمن هست : هر زوجی به غیر از تمایلات جنسی، باید به این  درک برسه که آیا میتونه با در نظر گرفتن همه بدیها و خوبیهای شریکش!! بدون حب و بغض، زندگی نو و مشترکی رو بسازه؟؟؟ یا نه ؟؟؟ یعنی عاشق طرفش هست یا فقط جهت رفع تکلیف میخواد اینکار رو بکنه؟؟؟
    نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه؟؟؟
    موفق و شاد باشید.
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  9. saghi_66 نوشته است: سلام دوستان
    خواهش می کنم منو راهنمایی کنید. متاسفانه نتونستم سوالم رو از طریق ارسال پست جدید مطرح کنم. از آنجاییکه تاپیک بحث به مشکل من مربوط می شد چاره ای ندیدم جز اینکه ایننجا مطرحش کنم. مسئله خیلی جدیه!

    راستش من یک دختر 22 ساله ام که یک ساله نامزد کردم. نامزدم هم شدیدا به من ابراز علاقه می کنه اما من هر روز که می گذره به دلایل کاملا نامعلومی ازش متنفر می شم. به نحوی که وقتی بهم دست می زنه حالت تهوع شدیدی بهم دست می ده. از دستان قوی و مردانه اش، از بوی ادکلن های گرون قیمتی که به خودش می زنه. از موهای روی سینه اش.(البته ظاهر فیزیکی ش از دید همه خیلی هم زیبا است). اما احساس می کنم ته ذهنش داره به روزی فکر می کنه که منو برهنه و آماده به معاشقه ببینه. فکر می کنم هدفش از ازدواج عشق نیس بلکه ارضای غرایز جنسی اش هست. اصلا از اینکه زنانگی و زیبایی منو تحسین می کنه و در ذهن خودش منو کدبانو و مادر بچه های آینده اش می بینه حالم بد می شه.
    نمی دونم چی کار کنم از همه لحاظ آدم ایده آلیه و من تا حالا هیچ خصلت منفی درش ندیدم. اما احساسات پوچ و شاید بیمارگونه ی من داره منو به سمت جدایی سوق می ده... لطفا راهنماییم کنید. با سپاس فراوان

    سلام
    فکر میکنم شما روزهاتون با نامزدتون تکراری میگزره سعی کنید تنوح بدید در روزهایتان و سرگرمی های جالبی در خود داشته باشید سینما برید پارک برید واز یه لحاظم به مسایل جنسی اصلا فکر نمیکنید به این موضوع فکر کنید
    بد بین نباشید واز دید مثبت نگاه کنید به زندگیتان.
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  10. سلام دوست عزیز saghi_66
    به نظر من شما اول باید طرز نگرش خودتونو نسبت به اقایون عوض کنید.اقایون در ارتباط با خانما اول ظاهر(جسم) می بینند بعد ویژگیهای شخصیتی.
    یعنی اول به زن بودنت توجه می کنند بعد به انسان بودنت و این مساله در اقایون کاملا فطریه
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  11. سلام
    من ميخواستم ببينم كه چكار بايد بكنم كه ميل جنسيم افزايش پيدا كنه چون از وقتي كه وارد زندگي مشترك شدم نسبت به اين مسيله سرد شدم و هميشه شبها كه پيش همسرم هستم خوابم مياد زود دلم ميخواد بخوابم با اينكه خسته نيستم و همسرم هر كار ميكنه تحريك نميشم و....همينا با عث ناراحتي همسرم ميشه چون اون برعكس منه لطفا راهنماييم  كنيد.
     
  12. mahtabziba نوشته است: سلام
    من ميخواستم ببينم كه چكار بايد بكنم كه ميل جنسيم افزايش پيدا كنه چون از وقتي كه وارد زندگي مشترك شدم نسبت به اين مسيله سرد شدم و هميشه شبها كه پيش همسرم هستم خوابم مياد زود دلم ميخواد بخوابم با اينكه خسته نيستم و همسرم هر كار ميكنه تحريك نميشم و....همينا با عث ناراحتي همسرم ميشه چون اون برعكس منه لطفا راهنماييم  كنيد.


    سلام

    تحقيقات نشان داده است که20درصد جمعیت جهان دچار اختلالات جنسی است. بسیاری از مسائل جنسی مانند فقدان میل جنسی،ناتوانی جنسی،ارضای زودرس ،خستگی جنسی،ناباروری و دیگر مسائل ریشه در عدم تعادل مواد شیمیایی و هورمونها در بدن دارد . سروتونین یک ماده شیمیایی است که توسط مغزتولید می شودو نقش مهمی در اعمال جنسی ایفا می کند.استرس از جمله عواملی است که باعث کاهش سروتونین می شود که خود منتج به انزال زودرس و کاهش مقدار اسپرم در مردان می شود.مواد غذایی که دارای اسید آمینه تریپتوفان و برخی کربوهیدراتها می باشند در کاهش استرس و افزایش سروتونین موثرند مانند ماهی،گوشت گوساله کم چرب و نان.
    برخی از عواملی که بر تمایلات جنسی اثر می گذارند عبارتند از:
    -دیابت:مردان مبتلا به دیابت 3 برابر افراد سالم اختلال در نعوظ(erection)دارند و 35درصد زنان مبتلا به دیابت کاهش پاسخ جنسی یا عدم وجودآن را تجربه می کنند.بنابراین کنترل میزان قندخون نقش مهمی را ایفا می کند.
    -چاقی:30درصد افراد چاقی که به دنبال کاهش وزن خود می باشند،در میل جنسی یا انجام عمل جنسی دچار مشکل اند. مطالعات نشان داده ست که یک سوم افراد چاق که دچار اختلال در نعوظ بوده، پس از 2سال ورزش و تلاش در کاهش وزن ،فعالیت جنسی متعادل بدست آورده اند.
    -خستگی:در شخصی که خسته باشد،لذت جنسی کاهش می یابد و اگر فردانرژی بیشتری داشته باشد لذت جنسی بیشتری را تجربه می کند.در واقع مغز باید احساس لذت را ایجاد کند و به اعتقاد گروهی مغز مهمترین اندام جنسی است.
    -رژیم غذایی نامناسب می تواند باعث کاهش میل جنسی شودو هر چه فرد غذای مقوی تری مصرف کند ،توانایی جنسی او بیشتر می شود.یک رژیم مدیترانه ای که شامل غلات، میوجات، سبزیجات،گردو و روغن زیتون است و همچنین مصرف مقادیر کم شکر،غلات بدون سبوس و غذاهای آماده می تواند نعوظ رابهبودبخشد.
    -فشار خون کنترل نشده ، کلسترول بالا و مقاومت به انسولین اثرات منفی بر میل جنسی دارد.
    عملکرد جنسی توسط غدد درون ریز(آندوکرین)کنترل می شود.این غددهورمونهای خاصی ترشح می کنند.برای اینکه این غدد بتوانند درست عمل کنند نیاز به مواد مغذی خاصی دارند. یکی از مهمترین غددی که در تولید مثل نقش دارد غده هیپوفیزاست . نقصان در ترشح این غده می تواند منجر به نقص در اندامهای تناسلی ،یائسگی زوردرس در زنان و ناتوانی جنسی در مردان شود. از غدد دیگرغده آدرنال (فوق کلیه) است که مقدار کم اما مهم از هورمونهای جنسی را تولید می کندو فرسودگی آن می تواند منجر به ناتوانی جنسی یا عدم میل جنسی گردد.
    غده هیپوفیزبرای عملکرد خود به ویتامینهای گروه ب ،اسید پانتوتنیک، ویتامین E و روی نیازدارد. غده فوق کلیه نیزبه ویتامینهای A، B،E،C، اسیدهای چرب اشباع نشده و DHEA نیاز دارد.
    عواملی که باعث افزایش توانایی جنسی می شود :
    -ویتامین A: ویتامین Aاز ویتامینهای محلول در چربی است که نقش اساسی در تولید مثل ایفا می کند.این ویتامین درسیب زمینی شیرین،هویج،کلم پیچ، شلغم،اسفناج،براکلی، کاهو، فلفل قرمز و انبه یافت می شود.
    -ویتامین های گروه ب:از ویتامینهای گروه ب تیامین(B1)، ریبوفلاوین (B2) ونیاسین (B3) لازمه میل جنسی کافی می باشد.البته ویتامینهای B5 ،B6، B12نیز برای کاهش استرس و تنظیم سطح هورمونهای بدن لازمند.
    ویتامین B3(نیاسین) باعث اتساع عروق شده و گردش خون را بهبود می بخشد.این ویتامین همچنین باعث ساخته شدن هورمونهای جنسی می شود.مصرف نیاسین نیم ساعت قبل از فعالیتهای جنسی هیجان جنسی را افزایش می دهد.
    ویتامین B6از افزایش میزان پرولاکتین که خود باعث کاهش میل جنسی می شود جلوگیری می کند.همچنین باعث افزایش باروری در زنان می گردد.
    ویتامینB12 در مردانی که اسپرم ناکافی دارند موثر است.
    پس به طور کلی ویتامینهای گروه ب جهت سلامت تولید مثل لازمند.منابع سرشار از ویتامینهای گروه ب عبارتند از غلات سبوس دار،تخم مرغ،حبوبات(نخود و لوبیاو..)،محصولات سویا، ماهی سالمون و دیگرماهیهای آزاد،آسپاراگوس،مغزجات خام، براکلی، گوشت کم چرب و موز. موزدارای آنزیم بروملین(Bromelain)است که در افزایش میل جنسی مردان موثر است همچنین سرشار از پتاسیم و ویتامین های گروه ب می باشد.باید توجه داشت که مصرف نوشیدنی های الکلی باعث از بین رفتن ویتامینهای گروه ب می گردد.
    -ویتامین C:ویتامین Cجهت عملکرد سالم غدد جنسی لازم است.همچنین اسپرمها را در برابر اثر رادیکالهای آزاد که باعث چسبیدن و عدم تحرک انها می شود،محافظت می کند.
    ویتامین Cاحتمال بارور شدن تخمک توسط اسپرم را افزایش می دهد. منابع سرشار از این
    ویتامین مرکبات،توت فرنگی، کیوی،هلو،انبه گوجه فرنگی وسبزیجات برگ تیره می باشد.
    -ویتامین:E ویتامین Eبه تولید هورمونهای جنسی کمک کرده و گردش آنها را بهتر می کند.همچنین اکسیژن لازم برای اندامهای تناسلی را فراهم می کندو باعث بهبود استقامت جنسی و رسیدن به ارگاسم(اوج لذت جنسی)می شود.این ویتامین در لقاح سلول تخم موثر است. ویتامینE در مغزجات،حبوبات ،غلات سبوس دار،میوجات و سبزیجات یافت می شود.
    -روی:روی از آنتی اکسیدانهایی است که باعث درست کار کردن غده فوق کلیه می شود تابتواند به اندازه کافی انرزی تولید شود.روی برای تولید تستوسترون و افزایش تعداد اسپرم لازم است .همچنین باعث افزایش استقامت جنسی می شودو احساس خستگی را از بین می برد . در ضمن اسپرم را در برابر باکتریهای واژن محافظت می کند.مقدارمورد نیاز روی 40میلی گرم در روز می باشد.روی در صدف خوراکی بخار پز ،دانه های کدوتنبل،تخمه گل آفتابگردان، سیر و اسفناج یافت می شود.
    -منیزیم: منیزیم استقامت ماهیچه ها را افزایش می دهد و باعث افزایش تمدد اعصاب (Relaxation) می گردد.همچنین باعث فعال شدن آنزیمهای لازم برای متابولیسم کربوهیدراتها و آمینواسیدها می شود. کمبود منیزیم باعث کاهش اکسیژن رسانی به بافتهای ماهیچه ای می شود. منابع غنی از منیزیم آجیل و غلات سبوس دار می باشند.
    -اسیدهای چرب ضروری: اسیدهای چرب ضروری در تولید هورمونهای جنسی نقش دارندو همچنین به ذخیره کردن ویتامین های محلول در چربی مثل D،E وKکمک کرده و فرد را از نظر جنسی فعال نگه می دارد. اسیدهای چرب ضروری در گیاهان دریایی،دانه کتان،کنجد،بادام، جوانه گندم و کدو تنبل به وفور یافت می شود.
    DHEA-(Dihydroepiandostron):هورمونی است که توسط غدد فوق کلیوی ترشح می شود.محققان معتقدند DHEA به تقویت سیتم ایمنی بدن کمک می کند و باعث کاهش استرس و بهبود خلق و خوی فرد می گردد. DHEAرا نمی توان از طریق مواد غذایی تامین کرد و باید مکمل های DHEAمصرف شود.این مکمل ها به عنوان افرودیت(داروی موثر بر میل جنسی) مصرف می شود ودارای عوارض جانبی است. پس توصیه می گردد تجویرآن توسط پزشک صورت گیرد.البته هیچ دلیلی بر اثبات اینکه این مکمل ها موثرواقع می شوند وجود ندارد ولی بسیاری از مردم معتقدند که این ترکیبات موثرند.آثار سوء این مکمل ها عبارتند از سردرد،اختلال در بینایی و حتی نابینایی و اختلالات جنسی دراز مدت.
    -اسید فولیک: اسید فولیک به جلوگیری ازایجاد نقایص مادرزادی کمک می کندو باروری را بهبود می بخشد.همچنین باعث افزایش تعداد اسپرم می شود.فقدان هیستامین ها در بدن با اختلالات جنسی مرتبط بوده و اسید فولیک در تولید هیستامین نقش موثری دارد. اسید فولیک در گیاهان برگ تیره،سبزیجات ،نان سبوس دار ،مغزجات،جوانه ها، پرتقال،گریپ فروت،جگر،دل و قلوه،ماکیان و حبوبات یافت می شود.
    -سلنیوم: سلنیوم آنتی اکسیدانی است که بدن را در برابر اثر رادیکالهای آزادمحافظت می کند.همچنین در کاهش نقایص مادرزادی و افزایش تعداد اسپرم در مردان موثر می باشد.
    سلنیوم در گوشت قرمز،ماهی تون،ماکارونی و نان سبوس دار یافت می شود.
    -ورزش:ورزش باعث می شد که جریان هورمونها در بدن به راحتی انجام گیرد.افرادی که ورزش می کنند مقدار انرژی بیشتری داشته و در نتیجه از نظر جنسی فعالترند.
    بطور خلاصه می توان گفت که برای افزایش توانایی جنسی باید تغذیه سالم داشته باشید،در صورت نیاز از مکمل ها استفاده نموده و ورزش کنید.

    عواملی که باعث کاهش توانایی جنسی می شود :
    -کافئین:مصرف بیش از حد نوشیدنی های کافئین دار از طریق فرسودگی غدد فوق کلیوی باعث کاهش میل جنسی می گردد.مقادیر زیاد کافئین باعث ایجاد استرس بر بدن شده که خود باعث کاهش سطح کورتیزول می شود. کورتیزول هورمونی است که بدن را در برابر استرس محافظت می کند. مصرف زیاد کافئین باعث خستگی مفرط می گردد و نهایتا موجب مصرف شدن تمام هورمون کورتیزول بدن می شود.این خود منتج به فرسودگی غددفوق کلیوی می شودو کاهش توانایی جنسی را به دنبال دارد.
    -چربیهای اشباع شده:مصرف بیش از حد چربیهای اشباع شده نه تنها باعث افزایش کلسترول و رسوب آن در دیواره عروق قلب می شود،بلکه باعث رسوب کلسترول در مویرگهای متعدد پنیس (آلت)می شود و جریان خون در آلت را با مشکل روبرو می کند و در نتیجه فرد نمی تواند به محرکهای جنسی صادره از مغز به درستی پاسخ دهد.
    غذاهای بسته بندی شده،Fast food و غذاهای آماده دارای سطح بالایی از چربیهای اشباع شده می باشند.
    -الکل:الکل همانند استروژن در زنان عمل می کند واثر مخربی بر قدرت مردانگی دارد و منجر به ناتوانی جنسی و کوچک شدن بیضه ها در مردان می شود.همچنین مصرف بیش از حد الکل علائم افسردگی را به همراه دارد.
    -نیکوتین:نیکوتین باعث آترواسکلروز عروق پنیس می شود که این خود موجب ایجاد پلاک در مویرگهای پنیس و تنگ شدن آن می شود.در نتیجه گردش جریان خون در آلت دچار مشکل شده ومنجربه ناتوانی جنسی می شود.
    تحقیقات نشان داده است که 30درصد زنان میان سال فقدان میل جنسی دارندو رژیم غذایی مناسب در آنان آمادگی جنسی و میل جنسی را افزایش می دهد.خستگی، استرس،بیماری، عدم تعادل هورمونها،مصرف بیش از حد غذا و الکل ، فشار کاری،بالا رفتن سن و در نتیجه کاهش انرژی از عوامل کاهنده میل جنسی در زنان است.
    آندروسترون هورمون جنسی مردانه است که تصور می شود باعث جلب توجه خانمها می شود.مطالعات نشان داده است اگر مردان کرفس مصرف کنند، بعد از هضم آن آندروسترون در تعریق آنان ترشح شده که بدون اینکه زنان متوجه بوی آن بشوند،به طرف آنان جذب می شوند.
    به طور خلاصه می توان گفت:
    -غذاهای آبکی،ترش ، تلخ ، غذاهای خام که نیاز به پختن زیاد ندارند مثل کاهو و میوجات ، بعضی از انواع ماهی ها و نوشیدنی های الکلی باعث کاهش میل جنسی می شوند.
    -غذاهایی که آبکی نبوده ،نیاز به پخته شدن دارند و غذاهای شیرین و تنداثر مثبت بر میل جنسی دارند.پیاز،پیاز کوهی،تره فرنگی،سیر،موسیر،سیب زمینی،کدوتنبل،کدومسما ، زنجبیل،هل،رازیانه، بادیان،دارچین،فلفل، زردچوبه،زعفران،وانیل،،مغزجات ،گردو،کنجد، میوه های استوایی مانند آووکادو،انبه و پاپایاو میوه هایی مانند موز ،هلو،شلیل، آلو، سیب،گلابی ، حبوباتی مانندعدس و لوبیا ، و منابع حیوانی مانند تخم مرغ ،گوشت قرمز، مرغ و ماهی آبهای سرد مانندماهی هالیبوت،سالمون،ساردین و صدف خوراکی افزاینده میل جنسی می باشند.

    منبع:http://www.drmirshojaee.com/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=1738

    و همچنین لینکهای زیر رو هم مطالعه بفرمایید:

    بالا برنده های ميل جنسی
    http://www.roham.ws/web/ftopict-4860.html

    چگونه زنان ميل جنسي شان را از دست مي دهند؟
    http://www.roham.ws/web/ftopict-7833.html

    در اخر به زبون خودمونی ...............پیاز و گوشت و فلفل و... و همچنین افشره گل سرخ و موادی که طبع گرم دارند میتونن به شما کمک کنن

    موفق باشید و خوشبخت


     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  13. سلام دوستان
    من در نهایت با کمک همفکری خانواده و راهنمایی های خوب شما و بعد از کلی صحبت صادقانه با نامزد گلم به این نتیجه رسیدیم که به یک مشاور خوب مراجعه کنیم. تا بتونه مشکلمون رو دقیقتتر بررسی کنه. تا تصمیم درستی درباره ی آینده مون بگیریم.
    من هم فکر می کنم باید کمی بیشتر روی احساستم کار کنم. تا قادر باشم همونقدر که نامزدم به من عشق می ورزه من هم به همون نسبت بهش محبت کنم. و اینو بهش گفتم که مادامی که نتونم این حس رو در وجودم تقویت کنم؛ به خودم اجازه نمی دم که زندگی مشترک رو با هم آغاز کنیم چرا که این هم به نوعی خیانت در حق او محسوب می شود. همونطور که شکسپیر گفته: " خیانت همیشه بدان معنا نیست که شبت را با فرد دیگری بگذرانی؛ گاهی بزرگترین خیانت همان دروغ دوست داشتن است." پس امید دارم که بتونم عشقی رو که نامزدم لایقش هست بهش هدیه بدم.
    این رو هم بگم که من کلی با خودم کلنجار رفتم تا تونستم این حقایق رو بهش بگم و واقعا برام سخت بود که بهش بگم که در حال حاضر هیچ لذتی از نوازش ها یا صحبت های عاشقانه ت نمی برم. اما نامزد گلم با تمام وجودش به من حس امنیت و قوت قلب داد. و گفت که تا آخر این مسیر با من خواهد بود. و به هیچ وجه منو برای ازدواج یا شروع رابطه ی جنسی تا زمانی که خودم راغب نباشم تحت فشار نمی گذاره. حتی از اینکه گاهی در بروز احساساتش زیاده روی می کرده از من عذر خواهی کرد.
    از آقای Aliyan هم به خاطر صحبت های منطقی و قشنگشون و البته بقیه ی دوستان عزیر کمال تشکر رو دارم. امیدورام تصمیم درستی گرفته باشم.
     
  14. saghi_66 نوشته است: سلام دوستان
    خواهش می کنم منو راهنمایی کنید. متاسفانه نتونستم سوالم رو از طریق ارسال پست جدید مطرح کنم. از آنجاییکه تاپیک بحث به مشکل من مربوط می شد چاره ای ندیدم جز اینکه ایننجا مطرحش کنم. مسئله خیلی جدیه!

    راستش من یک دختر 22 ساله ام که یک ساله نامزد کردم. نامزدم هم شدیدا به من ابراز علاقه می کنه اما من هر روز که می گذره به دلایل کاملا نامعلومی ازش متنفر می شم. به نحوی که وقتی بهم دست می زنه حالت تهوع شدیدی بهم دست می ده. از دستان قوی و مردانه اش، از بوی ادکلن های گرون قیمتی که به خودش می زنه. از موهای روی سینه اش.(البته ظاهر فیزیکی ش از دید همه خیلی هم زیبا است). اما احساس می کنم ته ذهنش داره به روزی فکر می کنه که منو برهنه و آماده به معاشقه ببینه. فکر می کنم هدفش از ازدواج عشق نیس بلکه ارضای غرایز جنسی اش هست. اصلا از اینکه زنانگی و زیبایی منو تحسین می کنه و در ذهن خودش منو کدبانو و مادر بچه های آینده اش می بینه حالم بد می شه.
    نمی دونم چی کار کنم از همه لحاظ آدم ایده آلیه و من تا حالا هیچ خصلت منفی درش ندیدم. اما احساسات پوچ و شا
    ید بیمارگونه ی من داره منو به سمت جدایی سوق می ده... لطفا راهنماییم کنید. با سپاس فراوان




    بهتر اول از خودت بپرسی که اصلا برای چی ازدواج کردی ؟ هدفت چی بوده؟
    مگر نه اینکه ازدواج میکنی تا برای خودت صاحب یک زندگی بشی و توی این ازدواج کارهایی هست که به عهده اون خانومه
    که بخشی از این کارها  همسر خوب بودن
    راضی کردن همسرش و لذت بردن خودش هم از رابطه ای که با همسرش داره
    مادر خوب بودن
    مدیر خانه بودن
    شما الان 22 سالتون و یک سال نامزد بودین پس نمیتونین بگین نمیدونستین برای چی آدمها ازدواج میکنن
     
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 2 از 2
رفتن به صفحه    2


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©




.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.51 ثانیه (96)