sarina_69 نوشته است:kosar نوشته است: سلام شوهر منم دقیقا همین شکلیه با وجود اینکه سه سال و نیم از من بزرگتره همیشه میگه مطمئنی منو دوست داری یا وقتی میرم خونه خواهرام خدای نکرده زنگ بزنه و من متوجه نشم میگه خوب خوش میگذره که به یاد من نیستی همیشه از پدر و مادرم بد میگه همیشه میگه فلان حرف مامانت به من گوشه داد منظورش فلان بود باجناقم فلان حرفو به من گفت و...من که از خونوادش بد میگم میگه حق نداری از خونوادم بد بگی و گرنه ...به نظر من مردا عقلشون خیلی کوچیکه
وایییییییییییییییییی من تا لان فکر میکردم فقط شوهر من اینجوری البته ما الان عقدیم.منم مشکل شما رو داشتم ولی حل شد هر وقت جای بخوام برم بهش میگم من تو جمع هستم امکان داره صدای موبایل رو نشنوم اگر زنگ زدی جواب ندادم نگران نشو یا برفرض بهش میگم گوشیمو تو کیفم میذارم.
و درمورد بدگویی پدر و مادرم هم همسرم دقیقا مث همسر شماست البته بیشتر رو پدرم حساسه چون پدر من راضی به وصلت نبود و اونم فهمیده بدتر حساس شده مخصوصا دخالت هایی که پدرم میکنه به خیال خودش دخالت نیست من تا اونجایی که بتونم پادر میونی میکنم ولی اندفعه دعوای لفظی بین اون و پدرم پیش اومد و اونم حدود 20 روز از من سراغی نگرفته نمیدونم چی کار کنم به پدرم گفته این تو اون خترت
سلام به همگی
خیلی عجیبه ها همه ی مردا مثل هم میمونن دقیقا نامزد بنده هم همینطوریه از خانواده من هرچی دلش بخواد میگه ولی
خدا اون روزو نیاره که بگم خواهرت اینطوری کرد داداشت اونطوری.با اینکه بعضی از رفتارای نامزد منم اشتباهه ولی چون دوسش
دارم کوتاه میام.
دوست عزیزم اگه نامزدت 20روزه که ازت خبری نگرفته حداقل شما 1خبری ازش بگیر.مطمئنا اون هیچ اقدامی نمیکنه ومنتظره تا
شما دست بکار بشی چون نکه مردن غرورشون این اجازرو بهشون نمیده.نامزدم همیشه اینو میگه.خودش اینجوریه
ولی از نظر من کاملا اشتباهه وقتی2نفر همدیگرو دوست دارن داشتن غرور ونداشتن گذشت هیچ معنایی نداره.
امیدوارم که مشکلتون خیلی زودحل شه.
موفق باشی.