شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

بهبود روابط بین زن و شوهر

  1. با سلام مد 6 ماهه ازدواج کردم البته با عشق فراوان شوهرم و دوست داشتم و دارم ولی از لحاظ روابط زناشویی نمی تونم باهاش کنار بیام لطفا من و راهنمایی کنین
    شوهرم خیلی داره عذاب می کشه اعصابش داغونه زیاد باکسی حرف نمی زنه کمکم کنین
     
  2. سلام عزیزم
    تو کاملا نگفتی که مشکلت چیه.ولی به نظر من زن و شوهر باید بدون رودروایسی تمام خواسته هاشونو بهم بگن تا بیشتر همدیگرو بشناسن.به نظر من یه روز بشین روبه روی شوهرت تمام چیزای که دوست داری یا میخوای بدست بیاری و یا ازشون لذت میبری در مورد هر موضوعی که میخواد باشه بهش بگو درمورد تمام حرکاتی که دوست داری انجام بده یا حتی در مورد نوع حرف زدنش تمام و کمال بگو بعد ازش بخوا که اون هم بگه شما حتی میتونید اینارو یادداشت کنید تا یادتون نره بعد انجام درست خواسته هاتونو بهم یاد بدید تا با هم در مورد خواسته هاتون حرف نزنید نمی تونید خواسته های هم و بدونید.سعی کن چیزاییو که شوهرت دوست داره توهم دوست داشته باشی و بالعکس.امیدوارم هیچ وقت هیچ مشکلی نداشته باشی Exclamation  Exclamation  Exclamation
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  3. سلام من حدود 2 ماهه که ازدواج کردم(بعد از 1 سال نامزدی) ازدواج من از روی عقل و منطق بود و در ابتدا هیچ احساسی نسبت به همسرم نداشتم. البته اون به معنای واقعی یه مرد تمام و کامل و همه دوسش دارن . من رو هم خیلی دوست داره و در واقع چون بعد از خواستگارهای زیاد دیگه نتونستم روی این یکی عیبی بذارم و از ازدواج تفره برم جواب بله رو دادم. اما الان مدتی که هیج احساسی به همسرم ندارم. بود و نبودش یکی . هر روز این احساس بیشتر می شه. دیگه دارم نگران می شم. احساس می کنم دوسش ندارم. اگه حرفی بزنم که ناراحت بشه برام مهم نیست. بهش بی اعتماد شدم و همش فکر می کنم نمی خواد من از حقوق و پولهاش سر در بیارم. فکر می کنم منو به خاطر درآمدم می خواد آخه ما همکاریم و هر دو درآمد خوبی داریم. من هر روز سر مسایل مالی باهاش اختلاف پیدا میکنم. می ترسم این روند زندگیمو خراب کنه. خواهش می کنم راهنماییم کنید.
     
  4. shamina نوشته است: سلام من حدود 2 ماهه که ازدواج کردم(بعد از 1 سال نامزدی) ازدواج من از روی عقل و منطق بود و در ابتدا هیچ احساسی نسبت به همسرم نداشتم. البته اون به معنای واقعی یه مرد تمام و کامل و همه دوسش دارن . من رو هم خیلی دوست داره و در واقع چون بعد از خواستگارهای زیاد دیگه نتونستم روی این یکی عیبی بذارم و از ازدواج تفره برم جواب بله رو دادم. اما الان مدتی که هیج احساسی به همسرم ندارم. بود و نبودش یکی . هر روز این احساس بیشتر می شه. دیگه دارم نگران می شم. احساس می کنم دوسش ندارم. اگه حرفی بزنم که ناراحت بشه برام مهم نیست. بهش بی اعتماد شدم و همش فکر می کنم نمی خواد من از حقوق و پولهاش سر در بیارم. فکر می کنم منو به خاطر درآمدم می خواد آخه ما همکاریم و هر دو درآمد خوبی داریم. من هر روز سر مسایل مالی باهاش اختلاف پیدا میکنم. می ترسم این روند زندگیمو خراب کنه. خواهش می کنم راهنماییم کنید.


    توی جامعه ما یک طرز فکری جاری هست که می گه : ازدواج کنید عشق خودش بعدا پیدا می شه !!
    بهرحال دو تا همکار هم وقتی 4 سال باهم در یک اتاق کار کنند یک علاقه ای بهم پیدا می کنند و شاید این از نظرشون کافی باشه
    البته اصلا هم معتقد نیستم که عقل رو بذارید کنار و فقط با احساس جلو برید . نه . اتفاقا این ضررش بیشتر از تصمیم گیری صرفا با عقل نباشه ، کمتر هم نیست ...
    ولی نظر شخصیم اینه که بلاخره یکذره احساس و علاقه هم باید در بین باشه
    حالا شما هم می فرمایید هیچ احساسی نبوده ولی بعید می دونم که هیچی نبوده باشه
    و بهتر از من هم می دونید که هر زندگی مشکلات خاص خودش رو داره
    به این حرف خیلی معتقدم که تا زوجین باهم زیر یک سقف نرفته باشند یکسری از مشکلات روو نمی شه
    شما هم تازه دو ماهه که رسما شروع کردید و پیش اومدن چنین مشکلاتی بنظرم خیلی طبیعیه
    یعنی شما در اطرافتون کسی رو می شناسید که در بدو شروع زندگیش هیچ مشکلی نداشته باشه ؟
    من خودم متاهل نیستم اما یکی از دوستانم تعبیر بامزه ای از ازدواج داشت که شاید در مورد شما هم صادق باشه
    می گفت مثل قبولی دانشگاهه
    اولش کلی ذوق داری . فکر می کنی سعادت دنیا و آخرت در قبولی دانشگاهه و اون توو چه خبره ...
    بعد که قبول می شی یکم که می گذره می خوره توی ذوقت . دچار رکود می شی و فکر می کنی این اونی نبود که می خواستی
    اما یکم دیگه که میگذره جذابیت های دیگه ای پیش میاد . دوباره امیدوار میشی . دوباره همه چیز قشنگ میشه و ...

    خلاصه فکر می کنم شما هم در حال طی این مراحل هستید

    در مورد مسائل مالی هم بهتره از راهش وارد بشید
    بعنوان یک مرد بهتون می گم اگر خانمها از راهش وارد بشن سرسخت ترین آقایان هم روزی کمتر 8 ساعت به خانمشون کولی نمی دهند ( شوخی کردم ) ولی جدی گفتم !!
    سعی کنید به سمت دعوا و جر و بحث نرید هرچند که حق داشته باشید
    تووی زندگی کمی سیاست هم بد نیست ...
    مردها از سیستم کنترل و نظارت بیزارند . سعی کنید چند وقتی از چک کردنش بپرهیزید . بذارید حساسیت ها کم بشه . بعد دوباره و البته در فضایی خوب و مناسب در مورد مسائل مالی صحبت کنید . اصلا بحث رو این مدلی شروع نکنید که تو پولات رو کجا خرج می کنی ؟
    فرضا میشه در مورد سیاست و برنامه های اقتصادی زندگیتون صحبت کنید
    در مورد اینکه شاید بهتر باشه جایی زمینی بخرید یا سرمایه گذاری کنید
    اینجوری راحت تر می شه از زیر زبون مردها کشید که چقدر درآمد دارند و کجا ها خرج می کنند
    میشه مثلا اینجوری گفت که ما فرضا *** تومن خرج خورد و خوراکمونه
    *** تومن بابت کرایه خونه می دیم ( یا نمی دیم )
    بیا ببینیم چقدر می تونیم هر ماه پس انداز کنیم برای سرمایه گذاری ؟
    و...
    خلاصه تاکید دارم از رگ خواب همسرتون رو پیدا کنید و پادشاهی کنید
    و اینکه ابدا منظورم این نبود که باید کوتاه بیاید و بسازید فقط دو تا نکته رو معتقدم
    1- با هر مشکلی نباید از کوره در رفت و نا امید شد
    2- زندگی به سیاست احتیاج داره . گاهی وقتا باید یه چیزایی به همسرتون بدید تا یک چیزایی ازش بگیرید

    امیدوارم موفق باشید
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  5. سامی جان ممنون از توضیحات خوبت. درسته من صداقتم بیسته اما سیاستم صفر. راستش بیشتر مواقع اون بحث مالی پیش میا ره که مثلا این ماه ***باید قسط بدم و *** کم دارم . وقتی اینجوری می گه من از کوره در می رم و فکر می کنم می خواد از من پول بگیره . اون حسابداره و واقعا هم حساب و کتاب داره . من هم یه پس اندازی دارم که اون یا گیر می ده سرمایه گذاری کن یا مثلا می گه این ماه *** بهم قرض بده. من تا حالا سعی کردم از 5 بار مثلا فقط به 1 درخواستش جواب بدم و بهش پول بدم. نمی دونم توی زندگی مشترک چقدر باید این مساله حل شده باشه! که من از درآمدم  خرج کنم. نمی گم اصلا خرج نمی کنم اما نمی دونم که در چه حد باشه. بعضی وقتا می گم کاش اصلا من سر کار نمی اومدم. چون هر چی می گذره توقع هر دو تامون از زندگی بیشتر می شه و دردسرها هم بیشتر. البته اون حرفای قشنگی می زنه که نباید این مسایل مالی زندگی مونو خراب کنه و اینکه باید خودمون رو مقایسه کنیم با اونا که هیچی ندارن اما بعد یه کارایی می کنه .... مثلا دیروز از دهنش در رفت که به عنوان پس انداز هر ماه یه مقداری دلار می خره. اما اینو تا حالا بهم نگفته بود. من از این پنهان کاری ها متنفرم   یا مثلا وقتی حقوقش رو می پرسم تفره میره اما چون توی امور مالی کار می کنه می تونه حقوق منو ببینه. این همکار بودن هم دردسری شده ها!
     
  6. shamina نوشته است: سامی جان ممنون از توضیحات خوبت. درسته من صداقتم بیسته اما سیاستم صفر. راستش بیشتر مواقع اون بحث مالی پیش میا ره که مثلا این ماه ***باید قسط بدم و *** کم دارم . وقتی اینجوری می گه من از کوره در می رم و فکر می کنم می خواد از من پول بگیره . اون حسابداره و واقعا هم حساب و کتاب داره . من هم یه پس اندازی دارم که اون یا گیر می ده سرمایه گذاری کن یا مثلا می گه این ماه *** بهم قرض بده. من تا حالا سعی کردم از 5 بار مثلا فقط به 1 درخواستش جواب بدم و بهش پول بدم. نمی دونم توی زندگی مشترک چقدر باید این مساله حل شده باشه! که من از درآمدم  خرج کنم. نمی گم اصلا خرج نمی کنم اما نمی دونم که در چه حد باشه. بعضی وقتا می گم کاش اصلا من سر کار نمی اومدم. چون هر چی می گذره توقع هر دو تامون از زندگی بیشتر می شه و دردسرها هم بیشتر. البته اون حرفای قشنگی می زنه که نباید این مسایل مالی زندگی مونو خراب کنه و اینکه باید خودمون رو مقایسه کنیم با اونا که هیچی ندارن اما بعد یه کارایی می کنه .... مثلا دیروز از دهنش در رفت که به عنوان پس انداز هر ماه یه مقداری دلار می خره. اما اینو تا حالا بهم نگفته بود. من از این پنهان کاری ها متنفرم   یا مثلا وقتی حقوقش رو می پرسم تفره میره اما چون توی امور مالی کار می کنه می تونه حقوق منو ببینه. این همکار بودن هم دردسری شده ها!


    سیاست رو یاد می گیرید دوست من
    زندگی از همه ما چرچیل می سازد و چرچیل هم نشد در حد مارگرت تاچر هم بد نیست اما اگر گاندی باقی بمانید یک روز ترور خواهید شد و همه چیز رو از دست خواهید داد . این عین زندگی و عین اعتقاد منه
    البته سیاست رو سیاهکاری و کثیفکاری معنی نمی کنم . سیاست به معنی خوبش در زندگی جدا لازمه و نگران نباشید خیلی زود سیاست زندگی رو یاد می گیرید
    اما چیزی که از نوشته هاتون متوجه شدم ( اگر غلط برداشت کردم اصلاحم کنید ) اینست که همسرتون هم بدش نمیاد بدونه شما دقیقا چقدر درآمد دارید و کجاها خرج می کنید . بنظرم سنگرهای نامرئی ساخته اید و مشغول جبهه گیری هستید
    بنظر من ( البته تجربه زندگی مشترک ندارم ) ضمن اینکه حسابهای مالی زوجین باید شفاف باشد و پنهانکاری مثل خرید دلار رو از سمت همسرتون اصلا نمی پسندم چون اولا دلیل نداره پنهان بشود ثانیا همین پنهانکاری ها بی اعتمادی به سایر مسائل رو هم در بر خواهد داشت اما ... اما هر کدام از طرفین هم باید بتوانند قسمتی - قسمتی - از درآمد خود را به میل و سلیقه خود خرج کنند . این لازمه ی سیاست اقتصادی خانواده هست. البته اینکه خرید دلار رو سرمایه گذاری درستی نمی دونم بحثش جداست اما بهرحال فکر کنم قسمتی از درآمد شخصی هرکس می تواند و باید به سلیقه خودش خرج شود
    ضمن اینکه باید حس تعهد مالی به خانواده رو در خودتون ( هر دو طرف ) تقویت کنید . مرد و زن امروز باید با هم چرخ زندگی رو بچرخانند . چه اشکالی داره یک جاهایی زن دست مردش رو بگیره تا باری از دوش مرد خانواده برداشته بشود ؟ درسته که سنت جامعه ما می گوید مسائل مالی خانواده بر دوش مرد است اما اگر این عرف و سنت چیز جالبیست شما هم باید از همسرتون تمکین کنید . بدون اجازه ایشون آب نخورید . اصلا از خونه خارج نشید و ...
    خلاصه اگر دقت کنید می بینید که این مسائل عرفی و سنتی گاها اصلا جالب نیستند و در دنیای امروز هم برای زوج تحصیلکرده ای مثل شما جالب نیست که زیر یک سقف و در قالب یک خانواده مثل دو شریک بازاری حسابگر باشید
    البته شما هر دو حسابدار هستید و این خصلت حسابگری ناخودآگاه در شما نهادینه شده ( شوخی می کنم )
    اگر بدتون نیاد فکر می کنم اینقدر حساس شدن روی مسائل مالی از همون بی علاقگی که فرمودید نشات می گیره . شما اگر همسرتون رو نیمه گم شده خودتون می دونستید که بدون ایشون همواره یک چیزی کم داشتید اونوقت با میل و رغبت قسمتی از درآمد خودتون رو جهت کمک مالی به ایشون و در واقع به  خانواده صرف می نمودید .
    شاید بهتر باشه قبل از هرچیز این موضوع رو با خودتون حل کنید و سعی کنید روی نکات مثبت ایشون بیشتر زوم کنید تا از این حالت بی تفاوتی خارج بشید

    خلاصه قسمتی از این داستان مشکلات مالی ممکنه به فرهنگ جاری در خانواده ها بر گردد . شاید پنهانکاری مالی یک صفت موروثی برای همسر شماست . شاید دیدن نمونه هایی از این پنهانکاری در خانواده خودتان شما رو حساس کرده و ...
    و قسمت دیگرش بنظرم به مشکلات عاطفی بین شما بر می گرده

    در نهایت چند پاراگراف برگزیده از یک متن اقتصادی که حس کردم ممکنه بهتون کمک کنه رو در پایین می آورم . متن کامل رو هم در لینک منبع می توانید ببینید ... امیدوام برای شما مفید باشه . موفق باشید

    ............

    یکی از روانکاوان کانادایی می­گوید: برای بسیاری از مردم (چه مرد و چه زن) پول بیش از یک عدد است. در اصل پول نوعی وابستگی احساسی با خود به همراه دارد که بسیاری از همسران خیانت به پولشان را با خیانت جنسی متفاوت نمی­بینند. او ادامه می­دهد که زن و مرد 2 تعریف متفاوت از وفاداری دارند. مردها معمولا پنهان کردن میزان درآمدشان از همسر را حق خود می­دانند و به هیچ وجه آن را خیانت تلقی نمی­کنند در حالی‌که زن‌ها مقدار و میزان مخارج فردی را حق خود می­دانند و پنهان کردن آن‌را امری طبیعی تلقی می­کنند... مردها نیاز دارند تا توانایی­های فردی خود را نشان دهند ... احتیاج دارند به همه ثابت کنند که موفق هستند... غرور بیشتری دارند... مردهایی که احساس می­کنند از غافله عقب مانده­اند غالبا معتقدند که اگر حتی یک بار سر میز قمار شانس بیاورند و یا سهام خوبی به قیمت ارزان بخرند، عقب­افتادگی خود را جبران خواهند کرد.
    همین روانکاو می‌گوید مردهای زیادی تحت معالجه او هستند که تمام هستی خود را یا در قمار کازینو و یا در قمار سهام از دست داده­اند رسماً به افسردگی عمیقی دچار شده­اند. این نوع مردها احساس می­کنند که تا ابد زنده خواهند بود و همیشه برای جبران اشتباهات وقت دارند و همیشه معتقدند که روزی نوبت خوش­شانسی آنها خواهد بود... اما کمتر دیده می­شود که زنی تمام هستی خود را به قمار بگذارد!
    اگر مردها برای مدت کوتاهی موفقیت­هایی کسب کنند، نوعی اعتماد به نفس کاذب بطور وحشتناک در آنها رشد می­کند و دست به اشتباهات غیرقابل جبرانی می­زنند. تقریباً همه آنها معتقدند که حتی اگر اشتباه کرده باشند قبل از آن‌که همسرشان متوجه شود قادر به تصحیح آن خواهند بود! این همان اعتماد به ­نفس کاذب است.
    خبر خوب این‌که با دنبال کردن چند اصل می­توان یک زندگی مشترک را که به علت دروغ­های پیش‌پاافتاده یا اعتماد به ­نفس کاذب و یا حتی پنهان‌کردن خریدهای غیرضروری و... دچار اشکال شده، دوباره به راه صحیح بازگرداند.

    اصل اول: عریان بودن کامل (منظورم عریان مالی است)
    MAN.THAKOR نویسنده معروف کانادایی و روان‌پزشک توصیه می­کند که زن و مرد بایستی تمام جزئیات مالی خود را اعم از خوب و بد و خجالت­آور و غیره با هم در میان بگذارند.
    او معتقد است که زن و مرد برای ادامه یک زندگی موفق بایستی بطور جسمی و احساسی با هم تناسب داشته باشند. یکی بدون دیگری برای مدت طولانی ادامه نخواهد یافت. اما حتی اگر این 2 ترکیب را بتوان همزمان ایجاد کرد، چنانچه تناسب مالی به آن اضافه نشود تأثیرات منفی آن به عوامل احساسی رفته­رفته عمیق­تر می‌شود تا آن‌جا که همه نوع تناسب دیگر را نیز محو خواهد کرد.
    توصیه اکید THAKOR این است که زن و مرد قبل از همزیستی 3 لیست را در مورد یکدیگر با هم در میان بگذارند. اول لیست دارایی، دوم لیست بدهی و سوم مرور گزارش اعتباری 3 سال گذشته؛ بخصوص اگر قصد ازدواج در میان باشد. شاید تعجب کنید که به احتمال زیاد مسائل مهمی از هر دو طرف فراموش می‌شود که بعدها باعث ایجاد مشکلات جدی خواهد شد. گزارش اعتباری همسر هنگام ازدواج به اندازه گزارش آزمایش خون اهمیت دارد. بطور مثال اگر مردی ادعا می­کند که درمورد امور مالی فردی محتاط و بالغ است و در عین حال چند کارت اعتباری دارد که سال‌هاست تا مقدار حداکثر به مصرف رسیده­اند و از مقدار بدهی آنها هم کاسته نشده باید درباره او تردید کرد. بسیاری از اخلاق­های فردی و کیفیت شغلی از این طریق برملا خواهد شد و فرد مقابل باید بعضی از حقایق اجتناب­ناپذیر در مورد او را قبول و یا رد نماید. شاید عقیده بدی نباشد که این دو گزارش را از خواستگاران دختر یا پسر مطالبه نماییم؟!!

    اصل دوم: تعیین اهداف مشترک مالی
    زن و شوهر ­باید بطور مثال قبل از هر سال نو، یک برآورد مالی از یکدیگر و از زندگی مشترکشان بعمل بیاورند. لیست دارایی و بدهی را بررسی کنند حتی اگر به‌نظر می­رسد که اوضاع مالی و یا ارزش خالص مالی مشترک (دارایی منهای بدهی) رو­ به نزول است بایستی با صداقت کامل با آن برخورد کنند و جوی را در روابطشان بوجود بیاورند که براحتی هریک از زوجین قادر به اعتراف به اشتباهات خود باشد بدون آنکه مورد قضاوت‌های ناعادلانه و سریع و تحقیرآمیز قرار گیرد. ایجاد چنین جوی، دروغ‌های مالی را متوقف و نوعی اعتماد متقابل ایجاد می­کند که زنجیر روابط زن و شوهر را محکم‌تر میسازد. چنانچه اوضاع مالی رو به نزول است لازم است که زن و شوهر با تشویق یکدیگر به‌دنبال راه­حل و یا در صدد کسب نظر حرفه­ای از مشاورین مالی باشند.
    دکتر THAKOR معتقد است که زن و شوهر می­بایستی یک لیست از اهداف مشترک خود را تهیه کرده باشند و حداقل هر 3 ماه یک­بار آن‌را مرور کنند. این بهترین روش رشد مالی زن و شوهر است. اهداف مشترک مالی زن و شوهر، گذشته از تحکیم روابط زناشویی، آنها را از لحاظ احساسی به هم نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می­کند تا آن‌جا که نیازی به غرور بی­جا باقی نمی­ماند و لزومی به حساب­های بانکی محرمانه و یا ذخایر نقدی دور از چشم یکدیگرنخواهد بود.
    شاید در هنگام نامزدبازی و قبل از ازدواج از رستوران­های مکرر لذت می­بردید اما اکنون که  هدف مشترک خرید خانه دارید، ترک این عادت بسیار بدیهی و ساده است.
    شاید اختلاف عقاید و اهداف مالی متفاوت زیادی وجود داشته باشد اما یک اصل را فراموش نکنید که هیچ­یک از طرفین قادر به اصلاح یا تغییر بعضی اخلاق‌ها نخواهد بود و تنها از طریق نوشتن اهداف مشترک مالی متعدد و بحث و گفتگوهای مکرر می­توان نیروی تحمل یکدیگر و درک خواست‌ها و علل و ریشه­های آن‌را دریافت. تنها از این طریق هریک از همسران جای خاص خود را در زندگی پیدا می­­کنند و فراموش نفرمایید که امور مالی و یا بهتر بگویم رشد مالی، یکی از اصول مهم و یا شاید مهم‌ترین اصل روابط زناشویی است.
    چنانچه در امور مالی، زن و شوهر نتوانند شفافیت کامل ایجاد کنند، می­توان ادعا کرد که روابطشان دچار ویروسی شده که دیر یا زود هر نوع رشدی را متوقف خواهد کرد. دروغ­های مالی، حتی اگر کوچک و یا حتی اگر نوعی شیطنت دلپذیر هم باشند، همان ویروس­های مالی هستند و نوعی اخطار برای این که بدانیم روابط از مسیر صحیح خارج شده­اند.
    اگر احساس می­کنید که همسرتان بیش از حد خرج می­کند، شاید بهتر باشد که دو لیست اهداف تهیه کنید، یکی راهمراه با ولخرجی و دیگری بدون ولخرجی و سپس با مقایسه عواقب هریک، تصمیم به تغییر (رشد) بگیرید. نیازی به دروغ به یکدیگر وجود ندارد. به‌یاد داشته باشید که لیست اهداف مشترک باید پادداش‌هایی برای طرفین در نظر گرفته باشد بطور مثال اگر بتوان مخارج اضافی را حذف نمود شاید بتوانیم تعطیلات خود را به جای منزل مادرزن به یک هفته مسافرت به هاوایی تغییر دهیم. فقط ذکر این‌که حذف مخارج اضافی، پس­انداز بیشتر را ممکن می­سازد کافی و مؤثر نیست. لیست اهداف مشترک مالی باید جزئیات (بخصوص جزئیات دلپذیر) را به وضوح ذکر کرده باشد.

    اصل سوم: ایجاد یک سیستم مالی
    اگر زن وشوهر مقدار خرج  (یا ولخرجی) را برای هریک از همسران روشن کرده باشند برای خود زندگی بسیار دلپذیری را تضمین کرده­اند. بطور مثال هریک از همسران می­تواند هر هفته 200 دلار برای خود پول جیب در نظر بگیرد و لزومی به توضیح چگونگی آن خرج به دیگری وجود ندارد. زن و شوهر باید مشخص کنند که برای مخارج بطور مثال 200 دلار به بالا ملزم به مشورت با یکدیگر هستند و ارقام کمتر از آن نیازی به توضیح ندارد. این روش به مقدار قابل ملاحظه­ای دروغ و پنهان­کاری را محو می­کند. لطفا سورپریزهای گران‌قیمت را نیز ممنوع کنید. بطور مثال وقتی همسری بعد از کار به خانه می­آید و برای سورپریز همسرش یک اتومبیل نو بخرد، خشت اول اختلاف و مشاجره را بنا گذاشته است. این سورپریز نیست، بلکه به نوعی بی­بندوباری و بی­احترامی به همسر است. این عدم احترام به لیست اهداف مشترک مالی است، حتی اگر همسر رابرای مدت کوتاهی خوشحال کند.
    چنانچه هردو زن و شوهر شاغل هستند، نیاز به 4 حساب متفاوت دارند. اول حسابی که مخارج مشترک خانواده را می­پردازد- دوم حسابی که مخصوص ذخیره است. سوم و چهارم حساب‌های شخصی هریک از همسران است. باید از قبل تصمیم گرفته شود که چند درصد از حقوق هریک به آن حساب تعلق دارد. این روش نه تنها مخارج مشترک را می­پردازد بلکه نوعی زندگی خصوصی را نیز برای هریک از زوجین بدون دخالت یکدیگر ایجاد کرده است.
    اگر یکی از همسران بطور دائم به والدین خود کمک مالی می­کند، درحالی‌که همسر دیگر یا والدینش زنده نباشند و یا نیاز به کمک نداشته باشند، خشت دیگری از اختلافات آینده گذاشته شده. تشکیل حساب‌های مخصوصی برای هریک از زوجین و تعیین درصدی از حقوق به قصد استمرار این حساب، از بروز اختلاف و لزوم دروغ به یکدیگر و پنهان کردن مسائل از یکدیگر می­کاهد. این نوع مخارج بایستی از همان حساب خصوصی (و نه محرمانه) پرداخت شوند که در این صورت جای اعتراض باقی نخواهد ماند. فراموش نفرمایید که حساب خصوصی و حساب محرمانه با هم تفاوت‌های زیادی دارند. حساب خصوصی نیازی به توضیح به همسر ندارد ولی حساب محرمانه نوعی دروغ به همسر دیگر است.

    اصل چهارم: قرارداد ازدواج
    می­دانم که قرارداد ازدواج به احتمال زیاد یکی از رمانتیک­ترین رفتارهای زن و شوهرها نیست اما بدون شک یکی از مؤثرترین آنهاست. اگر یکی از  همسران و یا هر دو مقدار قابل توجهی دارایی را از قبل از ازدواج وارد زندگی زناشویی کرده باشند، قرارداد ازدواج، هرچند رمانتیک نیست اما بسیارمنطقی است.
    این قرارداد حدود  اختیارات هر همسر را نسبت به اموالی که وارد ازدواج شده تعیین می­کند. همزمان، مسئولیت‌های مالی و فردی هریک از همسران نیز در آن قید شده است.
    حتی برای همسرانی که سال‌ها با هم ازدواج کرده­اند، تشکیل یک قرارداد ازدواج می­تواند مسیر جدیدی را به زندگی بیفزاید زیرا در اصل نوعی تقسیم مسئولیت در رابطه با اموال جمع­آوری شده در زندگی است.
    یکی از بهترین مفاد قرارداد ازدواج ذکر اصل میانجی‌گری به قصد حل اختلافات بین همسران می­باشد که بسیاری از اوقات بدون وجود طلاق، اختلاف نظرها را حل می­کند.
    قرارداد ازدواج راه­حل‌های بسیار مناسبی را برای ادامه روابط زناشویی مطرح می­کند.
    بسیار خوب. چهار اصل بالا چنانچه با حسن نیت و به قصد ادامه بهتر و مؤثرتر زندگی طراحی شود بهترین تضمین برای کنترل کامل امور مالی و جلوگیری از اختلاف و یا حتی دروغ و پنهان‌کاری از همسر است.


    منبع : etebarmagazine.com
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  7. simintanha نوشته است: با سلام مد 6 ماهه ازدواج کردم البته با عشق فراوان شوهرم و دوست داشتم و دارم ولی از لحاظ روابط زناشویی نمی تونم باهاش کنار بیام لطفا من و راهنمایی کنین
    شوهرم خیلی داره عذاب می کشه اعصابش داغونه زیاد باکسی حرف نمی زنه کمکم کنین



    به نام خدا<xml><o></o>

    دوست عزیزم سیمین تنها شما باید بیشتر توضیح دهید اما اگر منظورتون این هست که به مسائل جنسی بی میل شدید دو دلیل وجود داره یا از خودتون نگرانید یا همسرتون در این رابطه نابلد هستند.<o></o>
    به هر حال بهترین کار برای شما که در شروع هستید این هست که ارام ارام شمرده شمرده و به موقع نیازهاتون را به ایشان گوشزد کنید وفکر نکنید که خودش بلد هست چون معمولا اقایون دوست دارند که خانومشون از نیازهاش برایش بگوید.<o></o>
    در رابطه رابطه جنسی شروع کننده و مدیر ترجیحا خانم باشد بهتر است اما به این معنی نیست که اقا بیکار بشیند.<o></o>
    و سعی کنید دوستانه از همسرتون هم بخواهید که نیازهاشو در رابطه با شما بگوید.<o></o>
    حال اگر مشکل چیز دیگری است من در خدمتم.<o></o>
    <o> </o>
    <o> </o>
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  8. shamina نوشته است: سلام من حدود 2 ماهه که ازدواج کردم(بعد از 1 سال نامزدی) ازدواج من از روی عقل و منطق بود و در ابتدا هیچ احساسی نسبت به همسرم نداشتم. البته اون به معنای واقعی یه مرد تمام و کامل و همه دوسش دارن . من رو هم خیلی دوست داره و در واقع چون بعد از خواستگارهای زیاد دیگه نتونستم روی این یکی عیبی بذارم و از ازدواج تفره برم جواب بله رو دادم. اما الان مدتی که هیج احساسی به همسرم ندارم. بود و نبودش یکی . هر روز این احساس بیشتر می شه. دیگه دارم نگران می شم. احساس می کنم دوسش ندارم. اگه حرفی بزنم که ناراحت بشه برام مهم نیست. بهش بی اعتماد شدم و همش فکر می کنم نمی خواد من از حقوق و پولهاش سر در بیارم. فکر می کنم منو به خاطر درآمدم می خواد آخه ما همکاریم و هر دو درآمد خوبی داریم. من هر روز سر مسایل مالی باهاش اختلاف پیدا میکنم. می ترسم این روند زندگیمو خراب کنه. خواهش می کنم راهنماییم کنید.


    <xml><o> </o>

    به نام خدا<o></o>
    دوست عزیز سلام<o></o>
    اول از همه یک توصیه مهم به شما میکنم سعی کنید که همسرتون از اینکه شما احساس بی تفاوتی نسبت به ایشون پیدا کردید هرگز با خبر نشوند چون انشالله اگر مشکلتون حل شه اون تازه مشکل دار میشه که چرا دوسش نداشتی. و می خواهد بداند چه کرده که شما بی تفاوت شدید واین باعث گفتگوهای مجدد میشود.<o></o>
    اگر هم بازگو کردید تا دیر نشده سعی کنید از دلش دربیارید و نشون دهید که مشکلی نیست البته فعلا، تا بتونید برای خودتون جواب درستی از احساستون پیدا کنید.سیاست داشته باشید زود تا به مشکلی در مورد همسرتون میرسید بروز ندهید تا مطمئن شوید.<o></o>
    اما نکته دیگر این هست که همیشه،در تزریق هر نوع احساسی در یک رابطه دو طرفه هر دو طرف مسوولند.<o></o>
    یعنی اگر شما نسبت به ایشون بی تفاوت شدید هردوتون مقصرید.<o></o>
    یا شما الان از لحاظ روحی حس میکنید ایشون با تمام خوبی هاش نمیتونه به شما اون حسی را بدهد که شما از او میخواهید.<o></o>
    یا واقعا ایشون قصوری دارند.<o></o>
    پس تنها کمکی که میتونم به شما بکنم این هست که علت را بیابید کار سختی نیست کمی دقت کنی میابی.<o></o>
    یا مشغله زیاد یکی از شماها یا دلبستگی یکی از شماها به چیز دیگری باعث شده که از هم غفلت کنید واین حس را بپرورانید.<o></o>
    مثلا کار، خانواده خودتون، یا عدم ارضای جنسی میتونه این حس را ایجاد کنه.<o></o>
    بگرد ببین چرا این حس را داری حتی ممکن دلیلش از نظر تو مهم نباشه اما تونسته تو را نگران کنه.<o></o>
    وقتی پیداش کردی میتونی راحت برطرفش کنی. <o></o>
    اما در مورد درآمدهایتان.<o></o>
    دوستم آقای سامی 28 کامل گفتند و من هم در ادامه یک نصیحتی را میکنم که تجربه شخصی من هست ونمیدانم چقدر درست هست وچقدر غلط. اما خودم به تازگی دارم اجرایش میکنم.<o></o>
    سعی کن زیادی به پروپای آقاتون نپیچی تا ایشون هم به پروپای شما نپیچند از عشق و زناشویی زنجیر نساز. آزادش بگذار تا او هم تو را آزاد بگذارد. اگر مرد خوبی هست هیچ وقت دلیلی برای شک نداشته باش. هیچ گاه شک معنی ندارد برای اینکه یا او واقعا خوب است که فبها یا نه . پس شک برای چه سرت را به یک بالیم بگذار.<o></o>
    خودتو تو حرف این واون ننداز که من چون می دانم شوهرم چقدر درامد داره  یعنی ازش مطمئنم. یا او دوسم داره که میگه چقدر پول داره. این به تنهایی راه اثبات صداقت نیست. <o></o>
    نه عزیزم تو شناختی که باید داشته باشی را داشته باش و به ملاک های دیگران کاری نداشته باش.<o></o>
    هردوتون درآمد دارید، خوبه او هم به شما گیر بده وکنکاش کنه.<o></o>
    سعی کن یک همسری باشی عاشق ولی آزاد.<o></o>
    اما اگر نگرانی که ممکن است درامدش را در راه بدی خرج کند به توصیه های آقای سامی28 ارجاع کن. در غیر اینصورت لازم نیست که بدانی چقدر میاره تو خونه وچه میکنه.<o></o>
    بی خبر از همسرت نباش اما کنجکاو هم مشو. سر در بیار ولی فضولی نکن. کار سختی نیست سیاست زنانه میخواهد که با کمی فکر میتونی انجام دهی.<o></o>

    موفق باشی.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  9. sami28 نوشته است:
    shamina نوشته است: سامی جان ممنون از توضیحات خوبت. درسته من صداقتم بیسته اما سیاستم صفر. راستش بیشتر مواقع اون بحث مالی پیش میا ره که مثلا این ماه ***باید قسط بدم و *** کم دارم . وقتی اینجوری می گه من از کوره در می رم و فکر می کنم می خواد از من پول بگیره . اون حسابداره و واقعا هم حساب و کتاب داره . من هم یه پس اندازی دارم که اون یا گیر می ده سرمایه گذاری کن یا مثلا می گه این ماه *** بهم قرض بده. من تا حالا سعی کردم از 5 بار مثلا فقط به 1 درخواستش جواب بدم و بهش پول بدم. نمی دونم توی زندگی مشترک چقدر باید این مساله حل شده باشه! که من از درآمدم  خرج کنم. نمی گم اصلا خرج نمی کنم اما نمی دونم که در چه حد باشه. بعضی وقتا می گم کاش اصلا من سر کار نمی اومدم. چون هر چی می گذره توقع هر دو تامون از زندگی بیشتر می شه و دردسرها هم بیشتر. البته اون حرفای قشنگی می زنه که نباید این مسایل مالی زندگی مونو خراب کنه و اینکه باید خودمون رو مقایسه کنیم با اونا که هیچی ندارن اما بعد یه کارایی می کنه .... مثلا دیروز از دهنش در رفت که به عنوان پس انداز هر ماه یه مقداری دلار می خره. اما اینو تا حالا بهم نگفته بود. من از این پنهان کاری ها متنفرم   یا مثلا وقتی حقوقش رو می پرسم تفره میره اما چون توی امور مالی کار می کنه می تونه حقوق منو ببینه. این همکار بودن هم دردسری شده ها!


    سیاست رو یاد می گیرید دوست من
    زندگی از همه ما چرچیل می سازد و چرچیل هم نشد در حد مارگرت تاچر هم بد نیست اما اگر گاندی باقی بمانید یک روز ترور خواهید شد و همه چیز رو از دست خواهید داد . این عین زندگی و عین اعتقاد منه
    البته سیاست رو سیاهکاری و کثیفکاری معنی نمی کنم . سیاست به معنی خوبش در زندگی جدا لازمه و نگران نباشید خیلی زود سیاست زندگی رو یاد می گیرید
    اما چیزی که از نوشته هاتون متوجه شدم ( اگر غلط برداشت کردم اصلاحم کنید ) اینست که همسرتون هم بدش نمیاد بدونه شما دقیقا چقدر درآمد دارید و کجاها خرج می کنید . بنظرم سنگرهای نامرئی ساخته اید و مشغول جبهه گیری هستید
    بنظر من ( البته تجربه زندگی مشترک ندارم ) ضمن اینکه حسابهای مالی زوجین باید شفاف باشد و پنهانکاری مثل خرید دلار رو از سمت همسرتون اصلا نمی پسندم چون اولا دلیل نداره پنهان بشود ثانیا همین پنهانکاری ها بی اعتمادی به سایر مسائل رو هم در بر خواهد داشت اما ... اما هر کدام از طرفین هم باید بتوانند قسمتی - قسمتی - از درآمد خود را به میل و سلیقه خود خرج کنند . این لازمه ی سیاست اقتصادی خانواده هست. البته اینکه خرید دلار رو سرمایه گذاری درستی نمی دونم بحثش جداست اما بهرحال فکر کنم قسمتی از درآمد شخصی هرکس می تواند و باید به سلیقه خودش خرج شود
    ضمن اینکه باید حس تعهد مالی به خانواده رو در خودتون ( هر دو طرف ) تقویت کنید . مرد و زن امروز باید با هم چرخ زندگی رو بچرخانند . چه اشکالی داره یک جاهایی زن دست مردش رو بگیره تا باری از دوش مرد خانواده برداشته بشود ؟ درسته که سنت جامعه ما می گوید مسائل مالی خانواده بر دوش مرد است اما اگر این عرف و سنت چیز جالبیست شما هم باید از همسرتون تمکین کنید . بدون اجازه ایشون آب نخورید . اصلا از خونه خارج نشید و ...
    خلاصه اگر دقت کنید می بینید که این مسائل عرفی و سنتی گاها اصلا جالب نیستند و در دنیای امروز هم برای زوج تحصیلکرده ای مثل شما جالب نیست که زیر یک سقف و در قالب یک خانواده مثل دو شریک بازاری حسابگر باشید
    البته شما هر دو حسابدار هستید و این خصلت حسابگری ناخودآگاه در شما نهادینه شده ( شوخی می کنم )
    اگر بدتون نیاد فکر می کنم اینقدر حساس شدن روی مسائل مالی از همون بی علاقگی که فرمودید نشات می گیره . شما اگر همسرتون رو نیمه گم شده خودتون می دونستید که بدون ایشون همواره یک چیزی کم داشتید اونوقت با میل و رغبت قسمتی از درآمد خودتون رو جهت کمک مالی به ایشون و در واقع به  خانواده صرف می نمودید .
    شاید بهتر باشه قبل از هرچیز این موضوع رو با خودتون حل کنید و سعی کنید روی نکات مثبت ایشون بیشتر زوم کنید تا از این حالت بی تفاوتی خارج بشید

    خلاصه قسمتی از این داستان مشکلات مالی ممکنه به فرهنگ جاری در خانواده ها بر گردد . شاید پنهانکاری مالی یک صفت موروثی برای همسر شماست . شاید دیدن نمونه هایی از این پنهانکاری در خانواده خودتان شما رو حساس کرده و ...
    و قسمت دیگرش بنظرم به مشکلات عاطفی بین شما بر می گرده

    در نهایت چند پاراگراف برگزیده از یک متن اقتصادی که حس کردم ممکنه بهتون کمک کنه رو در پایین می آورم . متن کامل رو هم در لینک منبع می توانید ببینید ... امیدوام برای شما مفید باشه . موفق باشید

    ............

    یکی از روانکاوان کانادایی می&shy;گوید: برای بسیاری از مردم (چه مرد و چه زن) پول بیش از یک عدد است. در اصل پول نوعی وابستگی احساسی با خود به همراه دارد که بسیاری از همسران خیانت به پولشان را با خیانت جنسی متفاوت نمی&shy;بینند. او ادامه می&shy;دهد که زن و مرد 2 تعریف متفاوت از وفاداری دارند. مردها معمولا پنهان کردن میزان درآمدشان از همسر را حق خود می&shy;دانند و به هیچ وجه آن را خیانت تلقی نمی&shy;کنند در حالی‌که زن‌ها مقدار و میزان مخارج فردی را حق خود می&shy;دانند و پنهان کردن آن‌را امری طبیعی تلقی می&shy;کنند... مردها نیاز دارند تا توانایی&shy;های فردی خود را نشان دهند ... احتیاج دارند به همه ثابت کنند که موفق هستند... غرور بیشتری دارند... مردهایی که احساس می&shy;کنند از غافله عقب مانده&shy;اند غالبا معتقدند که اگر حتی یک بار سر میز قمار شانس بیاورند و یا سهام خوبی به قیمت ارزان بخرند، عقب&shy;افتادگی خود را جبران خواهند کرد.
    همین روانکاو می‌گوید مردهای زیادی تحت معالجه او هستند که تمام هستی خود را یا در قمار کازینو و یا در قمار سهام از دست داده&shy;اند رسماً به افسردگی عمیقی دچار شده&shy;اند. این نوع مردها احساس می&shy;کنند که تا ابد زنده خواهند بود و همیشه برای جبران اشتباهات وقت دارند و همیشه معتقدند که روزی نوبت خوش&shy;شانسی آنها خواهد بود... اما کمتر دیده می&shy;شود که زنی تمام هستی خود را به قمار بگذارد!
    اگر مردها برای مدت کوتاهی موفقیت&shy;هایی کسب کنند، نوعی اعتماد به نفس کاذب بطور وحشتناک در آنها رشد می&shy;کند و دست به اشتباهات غیرقابل جبرانی می&shy;زنند. تقریباً همه آنها معتقدند که حتی اگر اشتباه کرده باشند قبل از آن‌که همسرشان متوجه شود قادر به تصحیح آن خواهند بود! این همان اعتماد به &shy;نفس کاذب است.
    خبر خوب این‌که با دنبال کردن چند اصل می&shy;توان یک زندگی مشترک را که به علت دروغ&shy;های پیش‌پاافتاده یا اعتماد به &shy;نفس کاذب و یا حتی پنهان‌کردن خریدهای غیرضروری و... دچار اشکال شده، دوباره به راه صحیح بازگرداند.

    اصل اول: عریان بودن کامل (منظورم عریان مالی است)
    MAN.THAKOR نویسنده معروف کانادایی و روان‌پزشک توصیه می&shy;کند که زن و مرد بایستی تمام جزئیات مالی خود را اعم از خوب و بد و خجالت&shy;آور و غیره با هم در میان بگذارند.
    او معتقد است که زن و مرد برای ادامه یک زندگی موفق بایستی بطور جسمی و احساسی با هم تناسب داشته باشند. یکی بدون دیگری برای مدت طولانی ادامه نخواهد یافت. اما حتی اگر این 2 ترکیب را بتوان همزمان ایجاد کرد، چنانچه تناسب مالی به آن اضافه نشود تأثیرات منفی آن به عوامل احساسی رفته&shy;رفته عمیق&shy;تر می‌شود تا آن‌جا که همه نوع تناسب دیگر را نیز محو خواهد کرد.
    توصیه اکید THAKOR این است که زن و مرد قبل از همزیستی 3 لیست را در مورد یکدیگر با هم در میان بگذارند. اول لیست دارایی، دوم لیست بدهی و سوم مرور گزارش اعتباری 3 سال گذشته؛ بخصوص اگر قصد ازدواج در میان باشد. شاید تعجب کنید که به احتمال زیاد مسائل مهمی از هر دو طرف فراموش می‌شود که بعدها باعث ایجاد مشکلات جدی خواهد شد. گزارش اعتباری همسر هنگام ازدواج به اندازه گزارش آزمایش خون اهمیت دارد. بطور مثال اگر مردی ادعا می&shy;کند که درمورد امور مالی فردی محتاط و بالغ است و در عین حال چند کارت اعتباری دارد که سال‌هاست تا مقدار حداکثر به مصرف رسیده&shy;اند و از مقدار بدهی آنها هم کاسته نشده باید درباره او تردید کرد. بسیاری از اخلاق&shy;های فردی و کیفیت شغلی از این طریق برملا خواهد شد و فرد مقابل باید بعضی از حقایق اجتناب&shy;ناپذیر در مورد او را قبول و یا رد نماید. شاید عقیده بدی نباشد که این دو گزارش را از خواستگاران دختر یا پسر مطالبه نماییم؟!!

    اصل دوم: تعیین اهداف مشترک مالی
    زن و شوهر &shy;باید بطور مثال قبل از هر سال نو، یک برآورد مالی از یکدیگر و از زندگی مشترکشان بعمل بیاورند. لیست دارایی و بدهی را بررسی کنند حتی اگر به‌نظر می&shy;رسد که اوضاع مالی و یا ارزش خالص مالی مشترک (دارایی منهای بدهی) رو&shy; به نزول است بایستی با صداقت کامل با آن برخورد کنند و جوی را در روابطشان بوجود بیاورند که براحتی هریک از زوجین قادر به اعتراف به اشتباهات خود باشد بدون آنکه مورد قضاوت‌های ناعادلانه و سریع و تحقیرآمیز قرار گیرد. ایجاد چنین جوی، دروغ‌های مالی را متوقف و نوعی اعتماد متقابل ایجاد می&shy;کند که زنجیر روابط زن و شوهر را محکم‌تر میسازد. چنانچه اوضاع مالی رو به نزول است لازم است که زن و شوهر با تشویق یکدیگر به‌دنبال راه&shy;حل و یا در صدد کسب نظر حرفه&shy;ای از مشاورین مالی باشند.
    دکتر THAKOR معتقد است که زن و شوهر می&shy;بایستی یک لیست از اهداف مشترک خود را تهیه کرده باشند و حداقل هر 3 ماه یک&shy;بار آن‌را مرور کنند. این بهترین روش رشد مالی زن و شوهر است. اهداف مشترک مالی زن و شوهر، گذشته از تحکیم روابط زناشویی، آنها را از لحاظ احساسی به هم نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می&shy;کند تا آن‌جا که نیازی به غرور بی&shy;جا باقی نمی&shy;ماند و لزومی به حساب&shy;های بانکی محرمانه و یا ذخایر نقدی دور از چشم یکدیگرنخواهد بود.
    شاید در هنگام نامزدبازی و قبل از ازدواج از رستوران&shy;های مکرر لذت می&shy;بردید اما اکنون که  هدف مشترک خرید خانه دارید، ترک این عادت بسیار بدیهی و ساده است.
    شاید اختلاف عقاید و اهداف مالی متفاوت زیادی وجود داشته باشد اما یک اصل را فراموش نکنید که هیچ&shy;یک از طرفین قادر به اصلاح یا تغییر بعضی اخلاق‌ها نخواهد بود و تنها از طریق نوشتن اهداف مشترک مالی متعدد و بحث و گفتگوهای مکرر می&shy;توان نیروی تحمل یکدیگر و درک خواست‌ها و علل و ریشه&shy;های آن‌را دریافت. تنها از این طریق هریک از همسران جای خاص خود را در زندگی پیدا می&shy;&shy;کنند و فراموش نفرمایید که امور مالی و یا بهتر بگویم رشد مالی، یکی از اصول مهم و یا شاید مهم‌ترین اصل روابط زناشویی است.
    چنانچه در امور مالی، زن و شوهر نتوانند شفافیت کامل ایجاد کنند، می&shy;توان ادعا کرد که روابطشان دچار ویروسی شده که دیر یا زود هر نوع رشدی را متوقف خواهد کرد. دروغ&shy;های مالی، حتی اگر کوچک و یا حتی اگر نوعی شیطنت دلپذیر هم باشند، همان ویروس&shy;های مالی هستند و نوعی اخطار برای این که بدانیم روابط از مسیر صحیح خارج شده&shy;اند.
    اگر احساس می&shy;کنید که همسرتان بیش از حد خرج می&shy;کند، شاید بهتر باشد که دو لیست اهداف تهیه کنید، یکی راهمراه با ولخرجی و دیگری بدون ولخرجی و سپس با مقایسه عواقب هریک، تصمیم به تغییر (رشد) بگیرید. نیازی به دروغ به یکدیگر وجود ندارد. به‌یاد داشته باشید که لیست اهداف مشترک باید پادداش‌هایی برای طرفین در نظر گرفته باشد بطور مثال اگر بتوان مخارج اضافی را حذف نمود شاید بتوانیم تعطیلات خود را به جای منزل مادرزن به یک هفته مسافرت به هاوایی تغییر دهیم. فقط ذکر این‌که حذف مخارج اضافی، پس&shy;انداز بیشتر را ممکن می&shy;سازد کافی و مؤثر نیست. لیست اهداف مشترک مالی باید جزئیات (بخصوص جزئیات دلپذیر) را به وضوح ذکر کرده باشد.

    اصل سوم: ایجاد یک سیستم مالی
    اگر زن وشوهر مقدار خرج  (یا ولخرجی) را برای هریک از همسران روشن کرده باشند برای خود زندگی بسیار دلپذیری را تضمین کرده&shy;اند. بطور مثال هریک از همسران می&shy;تواند هر هفته 200 دلار برای خود پول جیب در نظر بگیرد و لزومی به توضیح چگونگی آن خرج به دیگری وجود ندارد. زن و شوهر باید مشخص کنند که برای مخارج بطور مثال 200 دلار به بالا ملزم به مشورت با یکدیگر هستند و ارقام کمتر از آن نیازی به توضیح ندارد. این روش به مقدار قابل ملاحظه&shy;ای دروغ و پنهان&shy;کاری را محو می&shy;کند. لطفا سورپریزهای گران‌قیمت را نیز ممنوع کنید. بطور مثال وقتی همسری بعد از کار به خانه می&shy;آید و برای سورپریز همسرش یک اتومبیل نو بخرد، خشت اول اختلاف و مشاجره را بنا گذاشته است. این سورپریز نیست، بلکه به نوعی بی&shy;بندوباری و بی&shy;احترامی به همسر است. این عدم احترام به لیست اهداف مشترک مالی است، حتی اگر همسر رابرای مدت کوتاهی خوشحال کند.
    چنانچه هردو زن و شوهر شاغل هستند، نیاز به 4 حساب متفاوت دارند. اول حسابی که مخارج مشترک خانواده را می&shy;پردازد- دوم حسابی که مخصوص ذخیره است. سوم و چهارم حساب‌های شخصی هریک از همسران است. باید از قبل تصمیم گرفته شود که چند درصد از حقوق هریک به آن حساب تعلق دارد. این روش نه تنها مخارج مشترک را می&shy;پردازد بلکه نوعی زندگی خصوصی را نیز برای هریک از زوجین بدون دخالت یکدیگر ایجاد کرده است.
    اگر یکی از همسران بطور دائم به والدین خود کمک مالی می&shy;کند، درحالی‌که همسر دیگر یا والدینش زنده نباشند و یا نیاز به کمک نداشته باشند، خشت دیگری از اختلافات آینده گذاشته شده. تشکیل حساب‌های مخصوصی برای هریک از زوجین و تعیین درصدی از حقوق به قصد استمرار این حساب، از بروز اختلاف و لزوم دروغ به یکدیگر و پنهان کردن مسائل از یکدیگر می&shy;کاهد. این نوع مخارج بایستی از همان حساب خصوصی (و نه محرمانه) پرداخت شوند که در این صورت جای اعتراض باقی نخواهد ماند. فراموش نفرمایید که حساب خصوصی و حساب محرمانه با هم تفاوت‌های زیادی دارند. حساب خصوصی نیازی به توضیح به همسر ندارد ولی حساب محرمانه نوعی دروغ به همسر دیگر است.

    اصل چهارم: قرارداد ازدواج
    می&shy;دانم که قرارداد ازدواج به احتمال زیاد یکی از رمانتیک&shy;ترین رفتارهای زن و شوهرها نیست اما بدون شک یکی از مؤثرترین آنهاست. اگر یکی از  همسران و یا هر دو مقدار قابل توجهی دارایی را از قبل از ازدواج وارد زندگی زناشویی کرده باشند، قرارداد ازدواج، هرچند رمانتیک نیست اما بسیارمنطقی است.
    این قرارداد حدود  اختیارات هر همسر را نسبت به اموالی که وارد ازدواج شده تعیین می&shy;کند. همزمان، مسئولیت‌های مالی و فردی هریک از همسران نیز در آن قید شده است.
    حتی برای همسرانی که سال‌ها با هم ازدواج کرده&shy;اند، تشکیل یک قرارداد ازدواج می&shy;تواند مسیر جدیدی را به زندگی بیفزاید زیرا در اصل نوعی تقسیم مسئولیت در رابطه با اموال جمع&shy;آوری شده در زندگی است.
    یکی از بهترین مفاد قرارداد ازدواج ذکر اصل میانجی‌گری به قصد حل اختلافات بین همسران می&shy;باشد که بسیاری از اوقات بدون وجود طلاق، اختلاف نظرها را حل می&shy;کند.
    قرارداد ازدواج راه&shy;حل‌های بسیار مناسبی را برای ادامه روابط زناشویی مطرح می&shy;کند.
    بسیار خوب. چهار اصل بالا چنانچه با حسن نیت و به قصد ادامه بهتر و مؤثرتر زندگی طراحی شود بهترین تضمین برای کنترل کامل امور مالی و جلوگیری از اختلاف و یا حتی دروغ و پنهان‌کاری از همسر است.


    منبع : etebarmagazine.com



    در اسلام نفقه زن  بر مرد واجب است بدهدִ
    متاسفانه بعضي از اقايون ( منظورم شوهر اين خانم كه تاپيك رو زده نيست) دوست دارن زنشون كار كنه كه بتونن ازش سو استفاده كنن!!!  من بودم از ان اول به شوهرم ميگفتن و انساالله موقعي كه ازدִاج كردم هم اين شرط رو بزاريد كه دوست داريد شوهرتون پول بده و نفقه رو بده چون در غير اين باشه در اسلام بد است و حتي نهي شده كه ִִچون زندگي رو بهم ميريزه ִִִما مرد خسيس ازدִاج نكنيد وִִִִִدليل نيست چون زن كار ميكنه يعني بايد به شوهرش بده ִִִִلارم نيست بدهִִ در زندگي موقعي كه دعوا مييشه نبايد جواب داد و گذشت كرد به اين ميگن محبت نه اينكه ִִִִִژول محبت نيست ִִִִيك زن وظيفش اين هست كه از خرجي كه مرد برايش ميكنه تشكر كنه و اطلاعت كنه و خوب باشه و مهربون همين! نه اينكه ژولشو ִִִִ
    بنظر من باعث ميشه مرد وظيفه خود را يادش بره

    ولي اگر يك زن قبول ميكنه اشكال نداره

    در ضمن خدا در قران واجب كرده نفقه مرد رو بر زن يعني اگر ندهد حق اناس رو نداد!
    فكر ميكنم خدا ميدونسته كه چي چيزي براي بشر و مرد و زن رو كه افريده بهتر است

    من كلي حررفهايم رو زدم و حرفم به ادم خواستي نيست
    بلكه نظرم رو گفتم
     
  10. aghaye sami chetori rage khab yek mard ro mishe be dast avard?
    ba mehrabani?
     
  11. vahideh نوشته است: aghaye sami chetori rage khab yek mard ro mishe be dast avard?
    ba mehrabani?


    بطور کلی بخوام بگم بله با مهربانی
    اما این مهربانی یک واژه کلی هست
    مردا درسته به پیچیدگی شما خانمها نیستند اما باز هم موجودات متنوعی هستند
    یکی از زنی خوشش میاد که براش مادری کنه . یعنی خانمش عین مادرش باهاش رفتار کنه
    یکی دیگه حالش از زنی که بخواد نقش مادر رو بازی کنه و طرف رو تر و خشک کنه بهم می خوره
    یکی دوست داره خانمش 24 ساعت بچسبه بهش
    یکی دوست نداره خانمش مثل کوله پشتی همیشه بهش چسبیده باشه و هرجا می ره حملش کنه
    اینجوری نیست که هرچیزی که برای شما مهربونی معنی میشه روی اون آقا تاثیر مثبت بذاره ... اصلا اینجوری نیست

    خلاصه رگ خواب یعنی اینکه بدونی اون آقا چی می خواد . توضیحش مفصله . اینجا و این تاپیک شاید متناسب با حرفی که می خوام بزنم نباشه
    ضمنا ضروریه بگم که اصلا منظورم این نیست که تمام زندگی رو به این اختصاص بدید که به آقاهه خوش بگذره . نه
    عرض من اینه که با اولین و دومین و ... مشکل ناامید نشید . تلاش کنید رگ خواب همسرتون رو بدست بیارید . زندگی مشترک ارزش این تلاش کردن رو داره . اما از یک جایی به بعد اون آقا هم باید به ساز دل شما برقصه و خلاصه اگر بعد از کلی تلاش و امتحان کردن کلیه راههای منطقی - غیر منطقیش تمومی نداره . انقدر آب دعا هست که به خورد همسرتون بدید و دوریال اثر هم نداشته باشه - به نتیجه نرسیدید خب بهترین راه اون موقع جداییه
    گاهی طلاق از هر چیزی بهتر و مناسب تره ( برای دو طرف ) ممکنه اولش سخت بگذره اما 5 سال دیگه هر دو طرف می گن چه کار خوبی کردیم طلاق گرفتیم . تجریه زندگی مشترک نداشتم اما فکر می کنم یک عمر زیر یک سقف با کسی که دیدنش عذابت میده زندگی کردن کم از جهنم نداره
    عقیده من اینه که ضمن اینکه طلاق نه لولوئه نه ترس داره نه قباحت داره نه ... اما باید و باید و باید آخرین راهکار باشه
    ابتدا تا می تونید برای ساختن یک زندگی موفق تلاش کنید
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  12. سلام
    والا آقای سامی شما ماشالله دارید.
    باریکلا خسته نباشید وممنون من هم فیض بردم.
    موفق باشید.
     
  13. از توضیحات خوب همه دوستان ممنونم. به خصوص آقا سامی . امیدوارم به دختر دلخواهتون برسید و خوشبخت باشید.
     
  14. دوستان نسبت به من لطف دارند
    از  bluesea2008 و shamina تشکر می کنم .
    امیدوارم شما هم به هرآنچه دوست دارید و حتما شایسته ش هستید برسید
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  15. yagmur



    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    سلام
    آقا سمی آفرین به منطق و اعتقاداتت ، من که کیف کردم
    با اجازه برای کمک به دوستمون می خوام ازدواج خودمو که شبیه این خانم هست رو مثال بزنم :
    تقریبا دو سال پیش ما بدون اینکه فکر حقوق هم باشیم عقد کردیم ما هم هر دو حقوق خوبی داریم البته با وجود هزار مشکل از طرف خانواده من و همسرم که بماند؛
    سام ( همسرم ) اول به من گفته بود که سرمایه زیادی نداره ( توجه کن ) و من هم چون خیلی خیلی !!!! دوسش داشتم ( و دارم ) برام مضحک بود که چرا این داره از پول حرف می زنه ولی بعدا این طوری پیش نرفت
    خلاصه من دقیقا 13 روز بعد ( به خاطر اینکه روز تولدم بود دقیق یادمه ) بلایی سر این بدبخت آوردم که نگو    
    نمی خوام قصه بگم حرفهای آقا سمی خیلی کامل و کافی بود

    ولی برات می تونه خیلی خیلی مفید باشه لطفاً بخون

    من عشقم به سام رو گذاشتم زیر پا و بدون توجه به پاکیش ، صداقتش و مهمتر از همه عشقش به من شروع به اذیتش کردم ، هر لحظه ، هر روز
    با این عناوین:
    تو چرا سرمایه و پول کافی برای زندگی نداری ( اینو به من گفته بود )
    تو چرا قبل از من یکی دیگه رو دوست داشتی !!!!!!!!! ( مگه همچین چیزی ممکنه یعنی طرف باید آدم آهنی می بود دیگه   )
    تو بخاط درامد و پول من با من ازدواج کردی
    تو بخاطر ماشین من با من ازدواج کردی
    و  حتی گفتم تو بلد نیستی رابطه جنسی کنی این بدترین و نسنجیده ترین حرفی بود که بهش زدم و بخاط این حرف الان هم شرمنده هستم
    و...    و ...   و ....  
    یکسال رو برش زهر کردم به خاطر سوء تفاهم ، به خاطر مطرح نکردن احساساتم ، با اینکه چند بار  نشسته بود و باهام حرف زده بود
    بگذریم
    حالا به نظرت رابطه ما چطور شده  ؟
    خیلی با خودم درگیر بودم هم خودم تو عذاب بودم هم سام
    فکر کردم خیلی چیزها رو فهمیدم :
    1 - من با اینکه حقوقم رو می آرم و تماما می دم به سام ولی اون هیچوقت نه شمرده نه دست زده حقوق من می مونه خونه هر وقت هرمقدار خواستم بر می دارم و خرج می کنم
    با این کار من خیلی خوشحال می شه با تاکید به اینکه ضروریات رو بخر ( این حرف منطقی و خوبیه ) در حالی که قبلا می گفت داد میزدم که :
    من چرا اختیار حقوق خودم رو ندارم ، حالا می بینم داشتم و دارم فقط سام به من خوبی می کرده  .
    2- من حساب کردم تو این مدت بیشتر از درآمدم خرج کردم یعنی از حقوق سام هم استفاده کردم و این بی انصافی بوده که سام رو اذیت می کردم
    و خیلی حرفا و مسائل دیگه
    عزیز من حرف بزنم کتاب میشه هدفم رو بگم
    من و تو و  امثال ما خانمها ( مخصوصا شاغلین ) به خاطر آموزه های غلطمون قربانی هستیم از اول به ما گفتن مرد باید پول بیاره ما راحت بادش بدیم
    مرد باید کار کنه ما باید بخوریم
    مرد باید ....   مرد باید....
    نه عزیزم این مردی رو که به ما گفتن بکشیدش ، (بلانسبت آقایون)سوارش بشید  عزیز ماست ، دوست ماست ، یار و همدم ماست عشق ماست
    به نظر من ما با این اعتقادمون داریم غیر مستقیم سر بار بودن و بی ارداده گی مون رو و اینکه عرضه کار کردن و کمک کردن به همسرمون رو نداریم رو ثابت می کنیم این بی معنیه که ما زنها خلق شدیم ناز کنیم ، رابطه جنسی کنیم ، بچه بزرگ کنیم و چارچشمی مواظب مرد باشیم که نپره
    این مسخره به نظر میاد

    اونی که هر روز داره بهت می گه (شاید کسی رو نداری هی کوکت کنه ولی من متاسفانه داشتم ) چرا داری این کار رو می کنی ، آیا وقتی دلت می گیره پیشت هست ؟  وقتی مشکلی داری ، دردی داری  مریضی و گرفتاری پیشت هست؟  نه نیست اون موقع ازت فرار می کنه

    اگه تو بتونی درکش کنی ،اینو باید بخوای ، و تا عاشقش نباشی نمی تونی  
    مطمن باش اون برات کم نمی زاره
    مردا رو باید با تمام وجود درک کرد
    من نه پیش مشاور رفتم نه کسی رو حکم کردم فقط با عقاید و معیارهای خودم که به خاطر لجبازی فراموش کرده بودم آشتی کردم
    بد نیست تو هم به همسرت کمک کنی فرق نمی کنه مالی / فکری / روحی باشه ، ببین چی ازت می خواد
    صد در صد خواسته مردها نیاز مردهاست

    سعی کن خواسته مردت رو برآورده کنی ول کن دیگران چکار می کنن ، خودت رو متفاوت و خاص مرد خودت بدون و خواسته های مردت رو خاص خودت ، اونوقت می تونی با عشق و هیجان و
    بدون توقعات بیجا زندگی کنی

    شاید فکر کنی من اغراق می کنم ولی این عین واقعیته من با اینکه چند ماه اول سام رو اذیت کردم بدون اینکه بهش بگم ، خودش متوجه تغییر رفتارهای من شده ما الان هیچ مشکلی نداریم
    نه اینکه بگم من فقط وضعیت رو بهبود دادم نه ، سام هم با گذشتش و مردانگیش  خیلی کمک کرد
    مردا خیلی صبر دارند ، و نمک نشناس نیستن
    عزیزم زیاد بهش فشار نیار
    هنوز اول راهین
    یه کم مدارا کن خود بخود حل می شه
    به قول آقا سمی صد در صد یه عشق و احساسی بین شما بوده به اون حس فکر کن و سعی کن تو خودت تقویتش کنی
    اگه چند ماهی گذشت و احساست مثل حالا بود اون موقع به فکر یه راهکار جدی و بهتری باش
    سخت نگیر
    بهترن کار اینه که باهاش خیلی راحت ( نه خیلی رسمی ) و به وقتش حرف بزنی
    همیشه شاد باشی
     
    تشکر شده توسط : 7 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 2
رفتن به صفحه 1   


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.51 ثانیه (99)