سلام
ابتدا به سوالات زیر پاسخ دهید>
1- آیا در 6 ماه گذشته یا بیشتر در مورد خود یا خانواده تان و نیز سلامتی خود احساس نگرانی میکنید
2- آیا در 6 ماه گذشته یا بیشتر خداقل 4 علامت هز علائم زیر را داشته اید>
-- تپش قلب, بالا رفتن ضربان قلب
-- تعریق زیاد
-- لرزیدن
-- خشکی دهان
-- تنگی نفس
-- احساس گرفتگی قفسه سینه
-- خالت تهوع
-- سرگیجه
-- ضعف شدید
-- اخساس غیرواقعی بودن محیط
-- احساس دیوانه شدن
-- اخساس مرگ
-- احساس خفگی
-- احساس بیحسی و مورمور
-- احساس از دست دادن کنترل
-- احساس خشم غیر قابل کنترل
-- احساس بیهوش شدن
-- بیقراری
-- گرفتگی عضلات- درد
-- احساس چیزی در گلو بودن
-- کم اشتهایی
-- پایین بودن آستانه تحمل و تحریک پذیری شدید
-- اختلال در خواب
3- آیا اضطراب زندگی روزانه شما را تحت تاثیر قرار داده است؟
4- آیا فکر میکنید که نگرانیهایتان را نمیتوانید کنترل کنید؟
5- آیا نگران چیزهایی هستید که امکان وقوعشان بسیار کم است؟
اگز پاسخهای شما مثبت است, شما از اضطراب رنج میبرید.
اگر به کمتر از 4 سوال پاسخ مثبت دهید, فلل علائم را باید در جایی دیگر جستجو کرد.
اختلالات اضطرابی درمانپذیر است. به روان درمان مراجعه کنید. مصرف داروهای ضداضطراب شاید برای ندتی کوتاه نیاز باشد. مدت درمان به عوامل بسیاری ارتباط دارد و نمیتوان در این مورد نطر داد.
سلام من مي خواستم مشكلمو به شما خانم دكتر بگم تا منو راهنمايي كنيد .
من از همون بچگي خجالتي بودم و مثل بچه هاي ديگه نبودمكه بخوام تو جمع صحبت كنم و .. ولي اون موقع بچه بودم و فكر هاي بد نميكردم و درسمو مي خواندم و دانش اموز زرنگي همبودم دوران راهنمايي كه رسيدم و وقتي به سنبلوغ رسيدم اطلاعاتي نداشتم و ناخود اگاه با خود ارضايي اشنا شدم و اينكارو مي كردم تقريبا از اواخر سال اول راهنمايي و اين كارو ميكردم و اين عامل باعث خجالت من بود و منم كه اون موقع هيچي نمي فهميدم وفقط كار خودمو انجام مي دادم و درسمو مي خواندم و اكثرا هيجا نمي رفتمخونه فاميلا اخه لاغر بودم و زير چشمام گود بود و از اينكه .دوران
راهنمايي سپري شد و من درسمو مي خوندم و امتحان دبيرستان تيز هوشانهم قبول شدم و رفتم و وقتي وارد دبيرستان شدم من هنوز اونكارو مي كردم تقريبا تا اواخر دبيرستان اون كارو مي كردم البته نسبت بهراهنمايي كمتر دوران راهنمايي خود ارضايي افراطي مي كردم از حد اوناستاندارد خارج و وقتي وارد دبيرستان شدم و بچه ها رو ديدم وخودمو نگااه مي كردم واقعا خجالت مي كشيدم و وقتي پاي تخته مي رفتم موقعحرف زدن اب دهنمو قرت مي دادم و در بعضي مواقع سرخ مي شدم و ..خلاصه تا دوم دبيرستان خجالتي بودم ولي اضطراب نداشتم و درسامو ميخوندم و ميگم دانش اموز زرنگي
هم بودم و تابستان كه رسيد ديگه تصميم گرفتم اين كارونكنم و واقعا هم نكردم ولي اصلا نه و شايد سه هته يه بار اينكارو مي كردم و به شروع مدرسه ها كه رسيد اول مهر واقعا لاغر بودم وزير چشم ها گود اخه ماه رمضان بود و من هم تمام روز ها را روزهگرفتم و وقتي به مدرسه مي رفتم بچه ها با يه نگاه تحقير اميز به من نگاهمي كردند و منم واقعا اين كارو دوست نداشتم و گاهي اوقات بعد از ظهرها تو خونه بودم نفس تنگي داشتم و اذيتم مي كرد و بيرون كه مي رفتمنفس تنگي نداشتم تا اينكه به عيد رسيديم نزديكاي عيد كهرسيديم اضطرابم زياد شد شايد دليلش اين بود كه من
هنوز زير چشمام گود و لاغر بودم و عيد بايد مي رفتيم خونه فاميلا واظطرابم مي گرفت ارايشگاه كه مي رفتم نفس تنگيم مي گرفت و تو خونههم نفس تنگي داشتم خلاصه عيد اومد و بعد از عيد مدرسه ها باز شدو منرفتم مدرسه و يواش بواش كه نزديكاي انتحاناي خرداد رسيد واقعا از لحاظروحي و رواني به هم ريختم شديد و حالت پانيك به من دست داد اين حالت رواسمشو از تو اينترنت اشنا شدم با هش و كلا در طول روز نفس تنگيداشتم و موقع امتحانا بود و من هم در طول سال زياد درس نخوندم و ذرس ها يم رو كه شروع مي كردم بخونم نفس تنگي داشتم و امتحاناموهم خراب كردم ولي قبول شدم
از اون حال بد ديگه تصميم گرفتم اصلا استمنا نكنم و ورزش كنمو نماز سر وقت و غيره اين كارها رو تا تقريبا 2 ماه كردم و يه كميبهتر شدم و نفس تنگي رو داشتم بتز از مرداد تا الان هر يك ماه اينكارو مي كردم ولي اضطراب همرام بود و فكر هاي گذشته رو مي كردماعصابم خورد مي شد چرا من خجالتي هستم و چرا اضطراب دارم و ... الان هم كهمدرسه ها شروع شد من هنوز نفس تنگي دارم و اصلا نميتونم تو جامعه مثلامهموني ميرم سر جام اروم بشينم و حرف نزنم و صلا حرف كه مي زنم صدام ميلرزه و اب دهن قروت مي دم و اعتماد به نفس ندارم
مي خواستم كمكم كنيد و يه راهي جلو پام بذارين من فكر مي كنم علت اين نفستنگيم همون خود ارضايي هايي است كه قبلا مي كردم و خودمو پيش ديگران بدنامكرده بودم از شما مي خوام كمكم كنيد چي كار كنم مشكله مندارويي هست يا مشاوره
مرسي ممنون اخه من دانش اموز زرنگي بودم و ميخوام درس بخونم و سالديگه كنكور دارم و دوست دارم برم خونه فاميلا بگم بخندم ولي نميتونمموقع حرف زدن عرق مي كنم اب دهن قورت مي دم مشكل من اضطرابه وافسردگي نيست و ورزش هخم مي كنم ولي هرچه قدر بدنسازي كار مي كنم ايناضطراب از اون ور بدنمو اب مي كنه مرسي اگه تا شب كمكم كنيد فردا با ارامشپيش دكتر برم و اگه ميشه نظر خودتونو هم در مورد اين چيز هايي كه نوشتمبيان كنيد
( در ضمن اينو مي خواستم بگم تو ماشين يا وسايل نقليه ميشينم هم نفس تنگيم شديد تر ميشه و فكر مي كنم منو دارن نگاه مي كنن )
شب ها هم كه خواب ندارم
امروز رفتم پيش روانپزشك سه تا قرص داد
فلوكسيتين / كلورازپام / پروپرانول
مي خواستم ببينم اين دارو ها براي مشكل من اثر داره
hosseinsoli نوشته است:
سلام من مي خواستم مشكلمو به شما خانم دكتر بگم تا منو راهنمايي كنيد .
من از همون بچگي خجالتي بودم و مثل بچه هاي ديگه نبودمكه بخوام تو جمع صحبت كنم و .. ولي اون موقع بچه بودم و فكر هاي بد نميكردم و درسمو مي خواندم و دانش اموز زرنگي همبودم دوران راهنمايي كه رسيدم و وقتي به سنبلوغ رسيدم اطلاعاتي نداشتم و ناخود اگاه با خود ارضايي اشنا شدم و اينكارو مي كردم تقريبا از اواخر سال اول راهنمايي و اين كارو ميكردم و اين عامل باعث خجالت من بود و منم كه اون موقع هيچي نمي فهميدم وفقط كار خودمو انجام مي دادم و درسمو مي خواندم و اكثرا هيجا نمي رفتمخونه فاميلا اخه لاغر بودم و زير چشمام گود بود و از اينكه .دوران
راهنمايي سپري شد و من درسمو مي خوندم و امتحان دبيرستان تيز هوشانهم قبول شدم و رفتم و وقتي وارد دبيرستان شدم من هنوز اونكارو مي كردم تقريبا تا اواخر دبيرستان اون كارو مي كردم البته نسبت بهراهنمايي كمتر دوران راهنمايي خود ارضايي افراطي مي كردم از حد اوناستاندارد خارج و وقتي وارد دبيرستان شدم و بچه ها رو ديدم وخودمو نگااه مي كردم واقعا خجالت مي كشيدم و وقتي پاي تخته مي رفتم موقعحرف زدن اب دهنمو قرت مي دادم و در بعضي مواقع سرخ مي شدم و ..خلاصه تا دوم دبيرستان خجالتي بودم ولي اضطراب نداشتم و درسامو ميخوندم و ميگم دانش اموز زرنگي
هم بودم و تابستان كه رسيد ديگه تصميم گرفتم اين كارونكنم و واقعا هم نكردم ولي اصلا نه و شايد سه هته يه بار اينكارو مي كردم و به شروع مدرسه ها كه رسيد اول مهر واقعا لاغر بودم وزير چشم ها گود اخه ماه رمضان بود و من هم تمام روز ها را روزهگرفتم و وقتي به مدرسه مي رفتم بچه ها با يه نگاه تحقير اميز به من نگاهمي كردند و منم واقعا اين كارو دوست نداشتم و گاهي اوقات بعد از ظهرها تو خونه بودم نفس تنگي داشتم و اذيتم مي كرد و بيرون كه مي رفتمنفس تنگي نداشتم تا اينكه به عيد رسيديم نزديكاي عيد كهرسيديم اضطرابم زياد شد شايد دليلش اين بود كه من
هنوز زير چشمام گود و لاغر بودم و عيد بايد مي رفتيم خونه فاميلا واظطرابم مي گرفت ارايشگاه كه مي رفتم نفس تنگيم مي گرفت و تو خونههم نفس تنگي داشتم خلاصه عيد اومد و بعد از عيد مدرسه ها باز شدو منرفتم مدرسه و يواش بواش كه نزديكاي انتحاناي خرداد رسيد واقعا از لحاظروحي و رواني به هم ريختم شديد و حالت پانيك به من دست داد اين حالت رواسمشو از تو اينترنت اشنا شدم با هش و كلا در طول روز نفس تنگيداشتم و موقع امتحانا بود و من هم در طول سال زياد درس نخوندم و ذرس ها يم رو كه شروع مي كردم بخونم نفس تنگي داشتم و امتحاناموهم خراب كردم ولي قبول شدم
از اون حال بد ديگه تصميم گرفتم اصلا استمنا نكنم و ورزش كنمو نماز سر وقت و غيره اين كارها رو تا تقريبا 2 ماه كردم و يه كميبهتر شدم و نفس تنگي رو داشتم بتز از مرداد تا الان هر يك ماه اينكارو مي كردم ولي اضطراب همرام بود و فكر هاي گذشته رو مي كردماعصابم خورد مي شد چرا من خجالتي هستم و چرا اضطراب دارم و ... الان هم كهمدرسه ها شروع شد من هنوز نفس تنگي دارم و اصلا نميتونم تو جامعه مثلامهموني ميرم سر جام اروم بشينم و حرف نزنم و صلا حرف كه مي زنم صدام ميلرزه و اب دهن قروت مي دم و اعتماد به نفس ندارم
مي خواستم كمكم كنيد و يه راهي جلو پام بذارين من فكر مي كنم علت اين نفستنگيم همون خود ارضايي هايي است كه قبلا مي كردم و خودمو پيش ديگران بدنامكرده بودم از شما مي خوام كمكم كنيد چي كار كنم مشكله مندارويي هست يا مشاوره
مرسي ممنون اخه من دانش اموز زرنگي بودم و ميخوام درس بخونم و سالديگه كنكور دارم و دوست دارم برم خونه فاميلا بگم بخندم ولي نميتونمموقع حرف زدن عرق مي كنم اب دهن قورت مي دم مشكل من اضطرابه وافسردگي نيست و ورزش هخم مي كنم ولي هرچه قدر بدنسازي كار مي كنم ايناضطراب از اون ور بدنمو اب مي كنه مرسي اگه تا شب كمكم كنيد فردا با ارامشپيش دكتر برم و اگه ميشه نظر خودتونو هم در مورد اين چيز هايي كه نوشتمبيان كنيد
( در ضمن اينو مي خواستم بگم تو ماشين يا وسايل نقليه ميشينم هم نفس تنگيم شديد تر ميشه و فكر مي كنم منو دارن نگاه مي كنن )
شب ها هم كه خواب ندارم
امروز رفتم پيش روانپزشك سه تا قرص داد
فلوكسيتين / كلورازپام / پروپرانول
مي خواستم ببينم اين دارو ها براي مشكل من اثر داره
شما همه چیز رو انداختی گردن خودارضایی درحالیکه اصل مشکلت چیز دیگه هست و اصلا خودارضایی افراطیت هم ناشی از همون کمرویی و اضطراب همیشگیته در مورد داروهات اظهار نظر نمی کنم . دکتر رهام خودشون می آیند و هم موضوعت رو به یک تاپیک مرتبط انتقال می دن هم نظر تخصصیشونو اعلام می کنن
ولی بی نهایت کار خوبی کردی رفتی پیش روانپزشک . امیدوارم نتیجه بگیری و توصیه می کنم حتی اگر خدایی نکرده از این دکتر جواب نگرفتی بری پیش دکتر دیگه
چون مشکل تو انقدر جدی هست که با راهنماییهای معمولی من و بقیه حل نشه
اما به تخصص ایمان داشته باش و مطمئن باش روانپزشک می تونه مشکلت رو حل کنه بشرطی که باهاش صادق باشی و همکاری کنی
امیدوارم بزودی از تغییرات مثبتت اینجا بنویسی
hosseinsoli نوشته است:
سلام من مي خواستم مشكلمو به شما خانم دكتر بگم تا منو راهنمايي كنيد .
من از همون بچگي خجالتي بودم و مثل بچه هاي ديگه نبودمكه بخوام تو جمع صحبت كنم و .. ولي اون موقع بچه بودم و فكر هاي بد نميكردم و درسمو مي خواندم و دانش اموز زرنگي همبودم دوران راهنمايي كه رسيدم و وقتي به سنبلوغ رسيدم اطلاعاتي نداشتم و ناخود اگاه با خود ارضايي اشنا شدم و اينكارو مي كردم تقريبا از اواخر سال اول راهنمايي و اين كارو ميكردم و اين عامل باعث خجالت من بود و منم كه اون موقع هيچي نمي فهميدم وفقط كار خودمو انجام مي دادم و درسمو مي خواندم و اكثرا هيجا نمي رفتمخونه فاميلا اخه لاغر بودم و زير چشمام گود بود و از اينكه .دوران
راهنمايي سپري شد و من درسمو مي خوندم و امتحان دبيرستان تيز هوشانهم قبول شدم و رفتم و وقتي وارد دبيرستان شدم من هنوز اونكارو مي كردم تقريبا تا اواخر دبيرستان اون كارو مي كردم البته نسبت بهراهنمايي كمتر دوران راهنمايي خود ارضايي افراطي مي كردم از حد اوناستاندارد خارج و وقتي وارد دبيرستان شدم و بچه ها رو ديدم وخودمو نگااه مي كردم واقعا خجالت مي كشيدم و وقتي پاي تخته مي رفتم موقعحرف زدن اب دهنمو قرت مي دادم و در بعضي مواقع سرخ مي شدم و ..خلاصه تا دوم دبيرستان خجالتي بودم ولي اضطراب نداشتم و درسامو ميخوندم و ميگم دانش اموز زرنگي
هم بودم و تابستان كه رسيد ديگه تصميم گرفتم اين كارونكنم و واقعا هم نكردم ولي اصلا نه و شايد سه هته يه بار اينكارو مي كردم و به شروع مدرسه ها كه رسيد اول مهر واقعا لاغر بودم وزير چشم ها گود اخه ماه رمضان بود و من هم تمام روز ها را روزهگرفتم و وقتي به مدرسه مي رفتم بچه ها با يه نگاه تحقير اميز به من نگاهمي كردند و منم واقعا اين كارو دوست نداشتم و گاهي اوقات بعد از ظهرها تو خونه بودم نفس تنگي داشتم و اذيتم مي كرد و بيرون كه مي رفتمنفس تنگي نداشتم تا اينكه به عيد رسيديم نزديكاي عيد كهرسيديم اضطرابم زياد شد شايد دليلش اين بود كه من
هنوز زير چشمام گود و لاغر بودم و عيد بايد مي رفتيم خونه فاميلا واظطرابم مي گرفت ارايشگاه كه مي رفتم نفس تنگيم مي گرفت و تو خونههم نفس تنگي داشتم خلاصه عيد اومد و بعد از عيد مدرسه ها باز شدو منرفتم مدرسه و يواش بواش كه نزديكاي انتحاناي خرداد رسيد واقعا از لحاظروحي و رواني به هم ريختم شديد و حالت پانيك به من دست داد اين حالت رواسمشو از تو اينترنت اشنا شدم با هش و كلا در طول روز نفس تنگيداشتم و موقع امتحانا بود و من هم در طول سال زياد درس نخوندم و ذرس ها يم رو كه شروع مي كردم بخونم نفس تنگي داشتم و امتحاناموهم خراب كردم ولي قبول شدم
از اون حال بد ديگه تصميم گرفتم اصلا استمنا نكنم و ورزش كنمو نماز سر وقت و غيره اين كارها رو تا تقريبا 2 ماه كردم و يه كميبهتر شدم و نفس تنگي رو داشتم بتز از مرداد تا الان هر يك ماه اينكارو مي كردم ولي اضطراب همرام بود و فكر هاي گذشته رو مي كردماعصابم خورد مي شد چرا من خجالتي هستم و چرا اضطراب دارم و ... الان هم كهمدرسه ها شروع شد من هنوز نفس تنگي دارم و اصلا نميتونم تو جامعه مثلامهموني ميرم سر جام اروم بشينم و حرف نزنم و صلا حرف كه مي زنم صدام ميلرزه و اب دهن قروت مي دم و اعتماد به نفس ندارم
مي خواستم كمكم كنيد و يه راهي جلو پام بذارين من فكر مي كنم علت اين نفستنگيم همون خود ارضايي هايي است كه قبلا مي كردم و خودمو پيش ديگران بدنامكرده بودم از شما مي خوام كمكم كنيد چي كار كنم مشكله مندارويي هست يا مشاوره
مرسي ممنون اخه من دانش اموز زرنگي بودم و ميخوام درس بخونم و سالديگه كنكور دارم و دوست دارم برم خونه فاميلا بگم بخندم ولي نميتونمموقع حرف زدن عرق مي كنم اب دهن قورت مي دم مشكل من اضطرابه وافسردگي نيست و ورزش هخم مي كنم ولي هرچه قدر بدنسازي كار مي كنم ايناضطراب از اون ور بدنمو اب مي كنه مرسي اگه تا شب كمكم كنيد فردا با ارامشپيش دكتر برم و اگه ميشه نظر خودتونو هم در مورد اين چيز هايي كه نوشتمبيان كنيد
( در ضمن اينو مي خواستم بگم تو ماشين يا وسايل نقليه ميشينم هم نفس تنگيم شديد تر ميشه و فكر مي كنم منو دارن نگاه مي كنن )
شب ها هم كه خواب ندارم
امروز رفتم پيش روانپزشك سه تا قرص داد
فلوكسيتين / كلورازپام / پروپرانول
مي خواستم ببينم اين دارو ها براي مشكل من اثر داره
به نام خدا
دوست عزیز آقا حسین
موضوعی را که مطرح کردید همان قدر که مهم هست خیلی هم مهم نیست.
من مشکل شما را به دو قسمت تقسیم میکنم ولی این را بدان که این دو روی هم تاثیر گذاشتند وتا به حال موجب نگرانیه شما شدند.
اول بریم سراغ خودارضایی:
شما اگر در جستجو این موضوع را سرچ میکردید حتما کمک های خوبی میگرفتید.
من بارها گفتم که یکی از مشکلات اساسی ما این هست که وقتی کار اشتباهی انجام می دهیم فکرمیکنیم که اولا روی پیشانیمان ثبت شده دوما هیچ کس هم مثل ما نیست.
می دانی دین اسلام تنها دینی است که اعتراف به گناه را نهی کرده زیرا خداوند مهربان فرموده: حساب بندگان من با خود من هست به کسی مربوط نیست از این روی هم براحتی نظر ندهید وقضاوت نکنید.
پس بدان اگر شما به عمل خودارضایی پرداخته اید تنها کس نبودید، نه اولی هستید و نه آخری.
دوستم بدان که این کار را اگر نگم همه ولی خیلی ها تجربه اش کردند، اما تفاوت در کم وزیاد وترک وعدم ترکش بوده.
تو میتونی مطمئن باشی که این تجربه ای هست که همه صد در صد داشتند. پس اگر به علت حفط حیا کسی برای تو نگفته فکر نکن وجود نداشته.
در زندگی عادت کن همه اون چیزهایی که میبینی همه اش نیست واون چیزهای را هم که نمیبینی فکر نکن وجود نداره.
پس اگرکار بدی از تو سرزد سعی در رفع اتهام نکن که چون نمی توانی رفع اتهام کنی خودخوری میکنی.
سعی کن تکرارش نکنی.
ابن را بدان که خودارضایی بر خلاف فکر عوام ویا حتی بزرگترها که می خواهند با این کار جوانان را بترسانند هیچ عارضه جسمی ندارد، خود ارضایی نوعی لذت هست که فرد به تنهایی انجام می دهد، ولی نوعی ارضا هست. اگر قرار باشه که ارضا شدن ضرر داشته باشه که الان می بایست همه مردها بعد عروسی چند سال بعدش کوچک شوند لاغر شوند وزیر چشمانشان سیاه شود.
چون مگر غیر از این هست که آنها هم این ارضا را به دفعات انجام می دهند.پس بدون که استمنا فقط گناه دارد وممکن است که از لحاظ روحی بر فرد تاثیر گذارد وگویا برشما تاثیر گذاشته وهمه اش تاثیرات روحی هست نگران جسمتان نباشید.
شما حتما مقاله عواقب گناهان جنسی را در قسمت مقالات مطالعه فرمایید.
دوستم لذت خود ارضایی خیلی گذرا وسریع جای خود را به عذاب وجدان می دهد ودر کسی مثل شما که هیکلش برایش مهم هست تبدیل به ترس میشود.
من یکبار دیگر برای آخرین بار می گویم که خودارضایی هیچ گونه عارضه جسمی ندارد ممکن است خستگی به همراه بیاورد اما آن هم گذراست.
فقط در دین ما نهی شده وبه علت ذات پاک شما جوانان حس گناه را در شما ایجاد میکند که با تو ریختن این حس فقط استرس هایتان را زیاد میکند.
روی پیشانی هیچ کس هم نوشته نشده که این فرد خودارضایی میکند.
پس سعی کن کمپلت بی خیال شی.
اما تبریک وصدهزار بار تبریک که خودت پی بردی کار خوبی نیست وداری کنارش میگذرای.
می دانی من در این سایت به هر کسی که چنین کمکی را از ما خواسته که چگونه این عادت را ترک کند چه گفتم؟
به او گفتم که خیلی شجاع هستید واین جای سپاس داره.
حتما در قسمت جستجو در مورد چگونگی ترک خودارضایی هم سوال کن راههای خوبی از کاربران پیشنهاد شده.
دوستم سعی کن از حس گناه، تجربه اندوزی نه اینکه غصه اش را بخوری آدمی جایزالخطاست وخدا بخشنده و مهربان.
این حسی طبیعی است که خدا در وجود ما قرار داده اما شما که در سن جوانی هستید باید یاد بگیرید که این حس را کنترل کنید مثل حس خوردن در موقع روزه گی حس غیبت نکردن در موقعی که همه بدگویی میکنند.
خوب من سعی کردم مورد خودارضایی را برای شما کاملا باز کنم اگر سوالی بود در خدمتم.
راستی یک سوال شما طوری صحبت کردید که انگار کسی یا کسانی می دانند شما خودارضایی می کردید.
اگر جواب شما منفی هست که هیچ.
اگر مثبت هست هم باز جایی برای نگرانی نیست چون شما کاری را کردید که هر کسی تجربه اش را داشته اما ابرازش نکرده، اما حالا دارید خودداری را وجود خودتان تقویت میکنید.لازم نیست شما هر کاری که میکنید برای دیگران توضیح دهید حتی اگه آن کار خودارضایی باشد که کسی بداند. شما سعی نکنید نگاه دیگران را عوض کنید شما سعی کنید بدون هیچ توضیحی کار درست را انجام دهید ودیگر خطا نکنید وقتی وجدانت آسوده باشد همه هم آسوده می گذارندت. پس بی خیالش شو.
اما مشکل دومت که صد در صد حس گناه اولی آن را تشدید کرده.
شما چرا نگران این هستید که ظاهرتان به علت خودارضایی این گونه هست درسته که میگن آدمهای مومن نورانی اند وآدمهای بد هم چهره هایشان گواهی میدهد ولی این به این معنی نیست که هر لاغری را بگویند بد است وهر چاقی را بگویند خوب.
جدای از اینکه کم رویی شما مزید بر علت بوده وموجب تغییرات ظاهری شما شده شما دو کار اگر انجام ندادید حتما انجام دهید.
اول اینکه ببینید شما به پدر یا مادر خود نرفتید ممکن است تیپ ظاهری شما کاملا ارثی باشد گودی وسیاهی دور چشم یا لاغری وریز نقشی.
وشاید اگر من شما را ببینم بگویم که کاملا نرمال هستید پس خوب بیندیش.
دوم اینکه اگر جواب بالا زیاد مثبت نبود حتما یک آزمایش خون وانگل وچکاپ کامل دهید ضرری که ندارد خوب هم است شاید شما کمبود ویتامینی دارید یا حتی بودن یک انگل ناشناس هم کافی است که شما را ضعیف کند.
اما من به عنوان یک فردی که پزشک نیست به شما توصیه میکنم که دنبال مصرف قرص نباشید چون تا زمانی که قرص هست شما خوبید وقتی نباشد چه میکنیدپس در ابتدا به دکتر و مشاوره روانشناسی برو وحتما تاکید کن که دوست داری بدون مصرف قرص خوب شوی واو دیگر خودش می داند که چه کند.
ولی ازابتدا با قرص درمان را شروع نکن. برای رفع استرس واحساس خودکم بینی راه زیاد هست.
حالا هر وقت تونستی به خودت بقبولونی که حس گناهت وحس خود کم بینی ات فقط ذهنیت غلط خودت بوده می ریم سر اصل مطلب.
شما دیگر چرا؟ می دانی درس خوان بودن ویا در تیزهوشان تحصیل کردن کم کاری نیست پس شما اصلا مشکل وضعفی ندارید کسی که میگوید روزه میگیرم نماز اول وقت را تاکید دارم ودرسم هم خوب است که باید گفت دیگر مردی برای خودش شده.
پس من چند راهکار به شما نشان میدهم تا بتوانی تو مهمانی ها تاکسی مدرسه و جامعه راحت سرت را بلند کنی وتنگی نفس سراغت نیاید.
اینها را من به همه و با هر مشکلی توصیه میکنم.
1- چند جمله آموزنده وزیبا که رویت تاثیر دارد درشت بنویس ودر اتاقت روبروی محل خوابت نصب کن که صبحها اول چشمت که باز میشود به آنها بیفتد مثلا جمله ساده و زیبای: من می توانم . یا: سلام زندگیه قشنگ و غیره.
2- وقتی بلند شدی چند نفس عمیق بکش تا حدی که قفسه سینه هات بالا وپایین بره. اگر اویل سخته ادامه بده عادت میکنی.
3- نوشیدن یک لیوان آب خنک چشم بسته ودوش آب سرد هم خوب است.
4- روز را با توکل به خدا شروع کن برای هر کاری ورود، خروج، سوار ماشین شدن، وهر کاری قبلش یک نفس عمیق بکش مسخرت نیاد ها اجرا کن تا نتیجشو ببینی. تا انجام ندی وممارست نکنی نتیجه ای عایدت نمی شود.
5- بدون که اگر از همه بالتر نیستی پایین تر هم نیستی.
6- بدون تو هستی که انرژی میدهی تا دیگران چگونه در موردت قضاوت کنند پس در مورد خودت مثبت اندیش باش.
7- در مهمانی ها چون نمی توانی یکدفعه ارتباط برقرار کنی با کوچکتر از خودت باش حتی با بچه ها اونها تنها کسانی اند که تو را بزرگ فرض میکنند پس در مهمانی ها با بچه ها بازی کن سرگرمشان کن حتی از مادرانشان بگیر وبگو من کمکتون میکنم وقتی با بچه ها حرف میزنی ومی دانی که بزرگتر از آنها هستی این حس خودبزرگ بینی در تو زنده می شود. وکم کم چون آنها به حرف تو گوش دادند تو عادت میکنی در جمع حرف بزنی.
8- اگر هم جمع بچه نداشت سعی کن برای شروع از روش تایید و تکذیب استفاده کنی. یعنی در همه گفتگو ها شرکت کن اما سکوت کن آنجا که کسی حرفی را میزند که تو قبولش داشتی یا می خواستی تو هم همان را بگویی بگو راست میگه منم همینو میگم واگر منفی بود بگو اره به نظر من هم درست نیست این طوری دیگران بجای تو فک میزنند و تو استراحت میکنی اما در جمع حضور داشتی آن هم حضوری پررنگ.
کم کم درست میشی.
9- حسین آقا شما 17 سال به این سیستم عادت کردید حالا هم به خودتان فرصت دهید کم کم روبه راه میشوید.
10- با خودتان لج کنید در مقابل عادات بدتان. هیچ کس کامل نیست اما کسی کامل می شود که خودش را در خطر بیندازد وریسک کند. پس در رفتن به مهمانی حضور وگفتگو در جمع با خودت لج کن و بگو اگه ضایع هم شم عیب نداره. در مدرسه در مراسم ها وکارهای جمعی شرکت کن حتی اگه فکر کنی تو نمیتونی چون این فقط فکر خودت نه نظر دیگرون. پررویی کن
شما آنقدر از زور استرس بی دقت شدید که دو تا اشتباه داشتید میگم ناراحت نشو درست میشه:
اول اینکه اینجا دکترش خانم نیست وآقاست آقای دکتر رهام صادقی.
دوم اینکه سوالت را در تاپیکی جداگانه بنویس یا مربوط به سوالت را پیدا کن تو موضوعت اصلا ربطی به مشاهده پرده بکارت نداشته است.
کتاب زیاد مطالعه کن در باب موضوعات موفقیت.
به این سایت هم مراجعه کن بد نیست.
www.Charismaco.com
دیگر عرضی نیست سوالی بود در خدمتم.
موفق باشی وثروتمند.
اینم هدیه ای برای اول مهر شما:
پس بکوش
کسی که کاری نمیکند اشتباه هم نمیکند.
جوهر این گفته در واقع این است که،
حتی اگر بسیار کوشش کنی
باز از بروز لغزش ها چاره ای نیست.
و اگر خطرهای بسیار کنی،
باز هم امکان خطا اینجا وآنجا هست
اما از یاد مبر
اگر پیگیر باشی،
در نهایت به مقصود دست خواهی یافت.
واگر گاهی در راه فرو افتی،
از فرو افتادنت بسی بیشتر از ایستادنت می آموزی.
پس بکوش و بساز ودریاب
آن چه که می توانی باشی.
(مایکل ویله)
سلام دوباره مشاوره تلفني نداري عزيز دكتر جون
من احساس اظطراب دارم در مقابل فا ميلان دوستان و مدرسه و تو جمع كه اصلا نميتونم حرف بزنم
پيش دكتر رفتم دارو داد قبلا به شما گفتم دارم مي خورم شما چي كمكي مي تونيد به من كنيد
hosseinsoli نوشته است:
سلام دوباره مشاوره تلفني نداري عزيز دكتر جون
من احساس اظطراب دارم در مقابل فا ميلان دوستان و مدرسه و تو جمع كه اصلا نميتونم حرف بزنم
پيش دكتر رفتم دارو داد قبلا به شما گفتم دارم مي خورم شما چي كمكي مي تونيد به من كنيد
حسین جان سلام<xml><o></o> تا آنجا که من میدانم مصرف قرص فقط شما را ده صورت مقطعی آرام میکند اما راهکاری نشانتان نمیدهد، که درمان شوید.<o></o>
شما با استفاده از مشاوره میتوانید کمک بزرگی به خودتان کنید.<o></o>
من یک سری کار برای شما نوشتم نمی دونم خوندید یا نه اما انجام دادنش بی تاثیر نیست.<o></o>
سخت نگیرید این حس در پسران در این سن تقریبا طبیعی است.<o></o>
دنبال قرص نباش دنبال عمل کردن باش خودتو پدت کن توی موقعیت هایی که ازسون میترسی آخر با چنگ ودندون هم که شده بیرون میای وبعد کم کم یاد میگیری.<o></o>
موفق باشی خواستی بیشتر بپرس در همین جا تا بحثت بازتر شه وکاربران بیشتری برات راه نشان دهند.<o></o>
اما فکر کنم از طریق بهزیستی بتونی مشاوره تلفنی پیدا کنی.<o></o>
با سلام وخسته نباشيد
من از سالي كه كنكور دادم لرزش دست گرفتم اولا خيلي كم بود فقط خودم مي فهميدم پيش يه دكتر مغز واعصاب رفتم بهم قرص پروپرانول داد بهتر شدم ولي خوب نشدم پيش يه دكتر اعصاب وروان رفتم بهم گفت اضطراب دروني داريو باز پروپرانول داد ولي گفت خوب نمي شه يعني تا زماني كه قرصها رو بخوري خوبي ولي تا قطعش كني دوباره شروع مي شه منم ديگه قرص نخوردم الان خيلي شديد شده ومن خيلي ناراحتم مخصوصاَ وقتي خريد مي رم ومي خوام حساب كنم فروشنده با تعجب نگاه مي كنه فكر مي كنه مثلاَترسيدم لطفاَ منوراهنمايي كنيد با تشكر
bahar80 نوشته است:
با سلام وخسته نباشيد
من از سالي كه كنكور دادم لرزش دست گرفتم اولا خيلي كم بود فقط خودم مي فهميدم پيش يه دكتر مغز واعصاب رفتم بهم قرص پروپرانول داد بهتر شدم ولي خوب نشدم پيش يه دكتر اعصاب وروان رفتم بهم گفت اضطراب دروني داريو باز پروپرانول داد ولي گفت خوب نمي شه يعني تا زماني كه قرصها رو بخوري خوبي ولي تا قطعش كني دوباره شروع مي شه منم ديگه قرص نخوردم الان خيلي شديد شده ومن خيلي ناراحتم مخصوصاَ وقتي خريد مي رم ومي خوام حساب كنم فروشنده با تعجب نگاه مي كنه فكر مي كنه مثلاَترسيدم لطفاَ منوراهنمايي كنيد با تشكر
سلام،
به نظر من همان درمان دارویی را دوباره شروع کنید و در کنار آن می توانید از کمک یک روانپزشک و یا روانشناس برای پیدا کردن علت اضطراب و حذف آن استفاده نمایید.
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید
.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریتو با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.