سلام
من بجز با روانکاوم با کسی دیگه نتونستم این مطلب رو در میان بزارم.
در کودکی ( 4-5 سالگی ) مورد آزار جنسی دختران قرار گرفتم . بعدا در جوانی فقط 1 بار تونستم عاشق زنی بشم که اونم تبدیل به یک شکست عاطفی شد .
الان با اینکه برای اغلب زنان و دختران جذاب هستم و براحتی باهاشون دوست میشم , نمی تونم ازدواج کنم ( با داشتن شرایط ازدواج ) .
وقتی اسم ازدواج میاد تمام بدنم میلرزه !!! یک ترس عمیق رو در وجودم احساس میکنم .
علمای روانکاوی معتقدن که بچه در سنین کودکی تا 7 سالگی بیشتر ضمیر ناخوداگاه اون پرمیشه و بزرگترین تاثیرات رو میگیره .
این این حالتهای من ناشی از همون اتفاقات کودکی هست ؟؟؟
روانکاوم معتقده باید با هیپونیتیزم به زمان عقب رفت و اون حوادث رو به نحوی پاک یا جایگزین کرد .
شما چه نظری دارید ؟؟؟؟.
مرسی.
من بجز با روانکاوم با کسی دیگه نتونستم این مطلب رو در میان بزارم.
در کودکی ( 4-5 سالگی ) مورد آزار جنسی دختران قرار گرفتم . بعدا در جوانی فقط 1 بار تونستم عاشق زنی بشم که اونم تبدیل به یک شکست عاطفی شد .
الان با اینکه برای اغلب زنان و دختران جذاب هستم و براحتی باهاشون دوست میشم , نمی تونم ازدواج کنم ( با داشتن شرایط ازدواج ) .
وقتی اسم ازدواج میاد تمام بدنم میلرزه !!! یک ترس عمیق رو در وجودم احساس میکنم .
علمای روانکاوی معتقدن که بچه در سنین کودکی تا 7 سالگی بیشتر ضمیر ناخوداگاه اون پرمیشه و بزرگترین تاثیرات رو میگیره .
این این حالتهای من ناشی از همون اتفاقات کودکی هست ؟؟؟
روانکاوم معتقده باید با هیپونیتیزم به زمان عقب رفت و اون حوادث رو به نحوی پاک یا جایگزین کرد .
شما چه نظری دارید ؟؟؟؟.
مرسی.