سلام
باتشکر
هفته پیش منزل ما را دزد زد.از بیرون که آمدیم مواجهه شدن با صحنه خانه که بهم ریخته بود و فرش و طلاهایی که برده بود و قفل در شکسته و.... حسابی اعصابم را بهم ریخته..
با اینکه برای خانه دزد گیر و نرده و چندین قفل گذاشتیم ولی من تو این خونه دیگه آرامش ندارم .... از شدت ترس وقتی تنهام هیچ کاری نمی تونم بکنم فقط میشینم نزدیک در خروجی که بتونم فرار کنم...اصلا دیگه تو این خونه ارامش ندارم با این که بهم می گن که دیگه با اینهمه ایمنی دیگه دزد تو این خونه نمی یاد ولی اصلا دست خودم نیست نمی دونم چه کار کنم...به نظر شما این حالات طبیعیه؟یا من دارم دچار مشکل روانی میشم؟ چه کار کنم که به این حالتم غلبه کنم؟
سلام
متاسفم كه چنين اتفاقي براتون افتاده.شرايطتتون رو درك ميكنم . من هم تجربه مشابهي داشتم.در چنين مواقعي فراموش كردن اتفاقي كه ترس و وحشت ايجاد كرده آسون نيست.
نگران نباشين شما دچار مشكل رواني نخواهيد شد.كمي به خودتون فرصت بدين.
سعي كنيد براي مدتي تو خونه تنها نمونين .از دوست يا اعضا خونه واده درخواست كنيد چند روزي پيش شما بيان.و در اين مدت درباره اون اتفاق و احساسي كه در شما ايجاد كرده صحبت كنيد.(اگه مخاطبتون خانم باشه بهتره،معمولا خانمها شنونده هاي بهتري هستن و شما الان بيشتر به يك شنونده احتياج دارين)
صحبت كردن كمكتون ميكنه از شر احساسات ناخوشايند خلاص بشين.
افكار ترس آور رو به ذهنتون راه ندين.خودتون رو سرگرم كنيد تا بيكاري باعث ياداوري خاطره تلختون نشه.
نگذارين افكارتون اونقدر بر شما تاثير بگذارن كه رفتارهاي دفاعي (نشستن دم در براي فرار)رو ايجاد كنن.
مثل قبل به كارهاي روزمره بپردازين تا آروم آروم همه چيز سر جاش برگرده.
shahrzadjoon نوشته است:
سلام
باتشکر
هفته پیش منزل ما را دزد زد.از بیرون که آمدیم مواجهه شدن با صحنه خانه که بهم ریخته بود و فرش و طلاهایی که برده بود و قفل در شکسته و.... حسابی اعصابم را بهم ریخته..
با اینکه برای خانه دزد گیر و نرده و چندین قفل گذاشتیم ولی من تو این خونه دیگه آرامش ندارم .... از شدت ترس وقتی تنهام هیچ کاری نمی تونم بکنم فقط میشینم نزدیک در خروجی که بتونم فرار کنم...اصلا دیگه تو این خونه ارامش ندارم با این که بهم می گن که دیگه با اینهمه ایمنی دیگه دزد تو این خونه نمی یاد ولی اصلا دست خودم نیست نمی دونم چه کار کنم...به نظر شما این حالات طبیعیه؟یا من دارم دچار مشکل روانی میشم؟ چه کار کنم که به این حالتم غلبه کنم؟
با سلام
دوست عزیز این حس و نگرانی طبیعی ی هست اما راه گریز از این خیالات تعویض مسکن نیست شما باید با خودتون کنار بیایید پس چند توصیه میکنم سعی کنید برای مدتی تنها نمونید و کسی که میتونه ارامش دهنده باشه مثل یک دوست خوب یا والدین خودتون یا همسرتون را بخواهید بیایند پیشتون
اگر تنها موندید یک کاری که خیلی دوست دارید انجام دهید مثل دیدن فیلم یا تلفنی صحبت کردن یا کار هنری
زیادی هم اخبار و روزنامه قسمت حوادث رو نخونید
زمان باید بگذره تا شما بهتر شوید
مریضی خاصی ندارید نگرانیه نرمالی هست نگذارید بیشتر شود حلش کنید با ارامش
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید
.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریتو با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.