شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

مشکل در ازدواج

  1. سلام
    یه مشکلی هست که خودم نمیتونم تصمیم درستی بگیرم ممنون می شم اگه راهنمایی کنید
    من یه پسرخاله 23 ساله دارم که چند ساله منو می خواد . پارسال  خالم چند بار ازم خواستگاری کرد ولی من به خاطر اینکه درس می خونم و علاقه چندانی بهش نداشتم جوابم منفی بود . پسرخالم خیلی ناراحت بود که جوابم منفیه به خاطر اینکه حرص منو دربیاره رفته بود بدون اینکه خانوادش بفهمن یه دخترو عقد کرده بود بعد یه هفته فهمیده بود دختر خانم یه چشمش ایراد داره یا نمی دونم کوره بعد اومده بود جریانو به پدرومادرش گفته بود . خالم با هزار مکافات طلاق دختره رو گرفت . 2 ماه بعد اون جریان خالم فوت کرد و پسرخالم از لحاظ روحی کاملاً داغون شد  . الان دوباره این منو می خواد . خانوادمم می خوان من باهاش ازدواج کنم . از هر لحاظ پسر پاکیه . ولی من به خاطر این کارش (عقد کردن یه دختر دیگه ) یه جورایی اون یه ذره علاقه ای هم که بهش داشتم از بین رفته . ولی خانوادم همش می گن پسر خوب و نجیبیه و از این حرفا . من الان دودلم چی جواب بدم . به نظرتون این مسئله مهمی هست که من بخاطرش نخوام باهاش ازدواج کنم ؟ البته می گم علاقه ای بهش از اول ندارم اصلاً بهش فکر نمی کردم ولی دوباره این مسئله خواستگاری ذهنمو مشغول کرده
     
  2. اصلا ازدواج فامیلی اشتباه محض می باشد چه رسد به اینکه علاقه ای هم در بین نیست.زنگی خودتو خراب نکن و جواب منفی بده دخترم.
     
  3. helen68 نوشته است: سلام
    یه مشکلی هست که خودم نمیتونم تصمیم درستی بگیرم ممنون می شم اگه راهنمایی کنید
    من یه پسرخاله 23 ساله دارم که چند ساله منو می خواد . پارسال  خالم چند بار ازم خواستگاری کرد ولی من به خاطر اینکه درس می خونم و علاقه چندانی بهش نداشتم جوابم منفی بود . پسرخالم خیلی ناراحت بود که جوابم منفیه به خاطر اینکه حرص منو دربیاره رفته بود بدون اینکه خانوادش بفهمن یه دخترو عقد کرده بود بعد یه هفته فهمیده بود دختر خانم یه چشمش ایراد داره یا نمی دونم کوره بعد اومده بود جریانو به پدرومادرش گفته بود . خالم با هزار مکافات طلاق دختره رو گرفت . 2 ماه بعد اون جریان خالم فوت کرد و پسرخالم از لحاظ روحی کاملاً داغون شد  . الان دوباره این منو می خواد . خانوادمم می خوان من باهاش ازدواج کنم . از هر لحاظ پسر پاکیه . ولی من به خاطر این کارش (عقد کردن یه دختر دیگه ) یه جورایی اون یه ذره علاقه ای هم که بهش داشتم از بین رفته . ولی خانوادم همش می گن پسر خوب و نجیبیه و از این حرفا . من الان دودلم چی جواب بدم . به نظرتون این مسئله مهمی هست که من بخاطرش نخوام باهاش ازدواج کنم ؟ البته می گم علاقه ای بهش از اول ندارم اصلاً بهش فکر نمی کردم ولی دوباره این مسئله خواستگاری ذهنمو مشغول کرده



    با سلام!
    دوست عزیز ششما اول از همه یه لیستی از انتظاراتی که از همسر آیندت داری برای خودت تهیه کن و سعی کن هیچی از جمله عشق و علاقه از قلم نیفته. ببین تو این موارد پسر خالتون چه نمره ای میاره و چند درصد با خواسته های شما جور در میاد!
    برای ازدواج فامیلی امروزه راه های زیادی هست که تعیین می کنه تا چند درصد خطر وجود داره!
    و این که بخوای با این ذهنیت که ایشون اون کار رو کردن و شما ناراحتین یه زندگی زناشویی موفق رو شروع کنین احتمالش کمه و شاید خیلی طول بکشه تا به ایشون علاقه مند بشین تا اون حدی که ناراحتی از دلتون بیرون بره و در شرایط سخت زندگی به یاد این قضیه نیفتین و پشیمون نشین!!!
    باید خیلی از مسایل رو حلاجی کنین تا به یه نتیجه ی عاقلانه و به دور از احساسات برسین!
    این که بخواین خودتون رو فدای احساسات و خواسته های دیگران کنین اصلا منطقی به نظر نمیاد و با این کار هیچ کس در لحظات سخت و دشوار زندگی شما نمیاد بگه : وای چه دختر از خود گذشته ای!
    با این همه ممکنه شما با ایشون ازدواج موفق هم داشته باشین که فکر نمی کنم این ممکنه بر اون همه دلیل و منطق برای رد این مسئله ارجحیت داشته باشه!
    امیدوارم با شناخت درستی که از خودتون دارین و حداقل شناختی که از پسر خالتون دارین خوب دو دو تا چار تا کنین و با دلیل و منطق قابل قبول برای خودتون و دیگران به این موضوع جواب مثبت یا منفی بدین!
    موفق باشی!
     
    تشکر شده توسط : 4 کاربر
  4. در ادامه پاسخ دوست عزیز خانم momena باید بگم:
    به نظر من شخصی که به خاطر لج بازی با دیگران با زندگی خودش و یک دختر معصوم دیگر بازی میکند هر لحظه ممکن است دچار تصمیم چند گانه ای شده باشد.
    زندگی با اینگونه افراد که یک ذره احساسات و عوطف و آینده دیگران برایشان مهم نیست یک اشتباه بزرگ است.
    پسر خاله شما تازه 23 ساله هستند و هنوز از لحاظ قدرت تصمیم گیری کامل نشده اند.
    روی این مساله بیشتر فکر کنید.خودتان را یک لحظه جای اون دختر خانومی که پسر خاله شما به عقد خودش در آورده و بعد پشیمان شده بگذارید که اون هم مثل شما دارای آمال و آرزو های بزرگی است که نیمی از آن را پسر خاله شما له کرده است.
    حال شاید من دارم اشتباه فکر میکنم و خوشبختی شما در گرو ازدواج با پسر خاله تان باشد.
    اما بهتر است از همه جوانب از جمله خصوصیات اخلاقی رفتاری،کار،درآمد کافی شخص،تیپ و ظاهر و........مورد بررسی قرار دهید.
    ملاک ها و فاکتور هایی که یک شخص ایده آل برای ازدواج باید داشته باشد را از لحاظ خودتان مورد بررسی قرار دهید و مساله خویشاوندی را کاملا کنار بگذارید حتی تحقیق محلی در اینجا جایز میباشد.
     
    تشکر شده توسط : 3 کاربر
  5. مرسی آقای maepc . ولی پسرخالم اون دخترو با عشق و علاقه عقد کرده بود  فقط به خاطر اینکه یه چشمش ایراد داشته و  دختره تا قبل عقد به پسرخالم چیزی نگفته بود  طلاقش دادن .
    پسرخالم می گفت چون این دختر با من صادق نبوده ، نمی خوامش
    اصلاً برا مامانم مهم نیست این قبلا یه دخترو عقد کرده . می خواد باهاش ازدواج کنم
    ولی خودم نمی تونم با این مساله کنار بیام . به نظرتون من باید ببخشمش ؟
     
  6. سلام شما باید ببینید میتونید با قضیه همسر(نامزد)پسرخالتون کنار بیاید.فقط به خودتون ربط داره.هیچکس بهتر از خودتون نمیتونه به خودتون کمک کنه
     
  7. سلام دوست عزیز
    فکر کنم نظرم رو در پاسخ قبلی ام داده باشم از این به بعدش دست خودتان است که چه تصمیمی بگیرید!!!!!!!!!!
    من و جمعی دیگر از کاربران سایت فقط در حد راهنمایی و مشاوره نظرات خودمان را ارائه دادیم و همه رهگذیریم.
    در آخر دوباره تکرار میکنم تمام جوانب را در نظر بگیرید و منتظر فرصت های بهتری در زندگی تان باشید.
    ازدواج مساله یک عمر زندگی است به قول قدیمی ها انار ترش و شیرین نیست یه دندون بزنی ترش بود بگی نمی خوام.
    بخشش خیلی خوبه اما باید بجا باشه شما اونو بخشیدی تعهدی است که فردا از ازدواج با شما هم پشیمون نشه.؟؟
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  8. asal_as



    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    دوست عزیز با توجه به نوع سوال کردن شما من فکر می کنم شما خودتون جواب سوالتونو می دونین فقط می خواید با تایید نظرتون از طرف دیگران محکم تر بتونید در برابر خواسته خانوادتون بایستید. شما میتونید با همین 2 فاکتور عدم داشتن علاقه و ازدواج پنهانی پسر خالتون خانواده را متقاعد کنید این ازدواج به صلاح شما نیست.
    در ضمن بهتره به مادرتون پیشنهاد بدید با راهکار بهتری(مثلا مشاوره)به مشکل روحی پسرخالتون کمک کنند.
    من فکر می کنم اگه 2 مسئله قبلی هم در میان نبود در شرایط روحی نامناسب ازدواج اشتباهه.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  9. شما کاری به مادر و پسرخاله و اینچیزا نداشته باش
    بشین با خودت صادقانه فکر کن

    چرا یکزمانی بهش گفتی نه ؟
    الان چرا می خوای بگی بله  ؟ چیزی عوض شده ؟

    به این پرسشها که صادقانه پاسخ بدی - به من نه ها ، به خودت - اونوقت دستگیرت میشه که آیا ازدواج با این آقا درست هست یا نه ؟

    چندتا نکته هم می گم که توی امتحان میاد

    * عقد بدون اطلاع خانواده ، حتی بدلیل عشق و علاقه هم بنظر من کار درستی نیست و این یک پوئن منفی واضحه برای این آقا

    * شما باید پای حرفهای اون خانم هم بشینی و ببینی واقعا مشکل چشمم فقط باعث طلاق شده ؟ واقعا چیزی از مشکلش چشمش به این آقا نگفته بوده ؟

    * اینکه خالتون فوت شدند و پسرخاله تنهاس و ... دلیل نمیشه شما زندگی خودت رو خراب کنی . خیلی ها در شرایط بدتری هستند اما دلیل نمیشه من برم بگیرمشون یا شما بری باهاشون ازدواج کنی . فقط وقتی ازدواج کن که خودت بخوای

    * از نظر من الان ازدواج زوده برای شما
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  10. از جواب همگی ممنون . هر روز زنگ می زنه به مامانم میگه چی شد . برا هیچ کس جز من ازدواج قبلیش مهم نیست . همه فامیلای مامانم منو تحت فشار گذاشتن زودتر جواب بده .
    همه بهم می گن این الان تو شرایط مناسبی نیست اگه بخوای جواب رد بهش بدی ممکنه دوباره بره یه بلایی سر خودش بیاره . چون یه بار بعد فوت مامانش خودکشی کرد ولی زنده موند . هیچ کس دلیلای منو برا عدم ازدواج با این قبول ندارن . می گن همه اینا بهانست .
    خودش می گه باید باهات حرف بزنم .
    در مورد عقد دختره و طلاق دادنش من فقط در همین حد می دونم . چون اونا در یه شهر دیگه هستن اون دخترم از شهر خودشون گرفته بود . این چیزا رو هم دختر عموهاش بهم گفتن که دختره خودشو بهش انداخته بود . موقعی که اینو می دیده لنز می ذاشته یا عینک می زده . همینا
    فقط یه دلیل قانع کننده بهم بگین بهشون بگم دست از سرم بردارن ؟ بدجوری منو تحت فشار گذاشتن
    همین مونده تو روی همشون وایستم یه کلمه بگم نمی خوام .  می ترسم یه انگ بی ادبی هم بهم بزنن
     
  11. سلام
    به نظر من افرادی که دست به خودکشی میزنند اکثرا با این روش می خواهند به خواسته هایشان برسند و معمولا اینگونه افراد دچار شخصیت های چند گانه میباشند که به هیچ وجه مورد اعتماد نیستند.
    من جای شما بودم با انگ بی ادبی را به یک عمر بدبخت شدن ترجیح میدادم.نقاط ضعف پسر خاله شما بیشتر از نقاط مثبت ایشان است.ویک نکته که در صحبت های شما فهمیدم این بوده است شما اول با خودت کنار بیا مطمئن باش با دیگران کنار خواهی آمد.
    شما 2تا مشکل دارید که باید حل اش کنید:
    1- قدرت تصمیم گیری و اراده پایینی دارید که الحمدلله جای شکر دارد که اهل مشورت هستید.
    2-قدرت و اراده نه گفتن را ندارید.
    ببخشید رک صحبت کردم عذر میخوام.
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  12. آقای maepc . ولی من  قدرت " نه گفتن " دارم اگه نداشتم همین پارسال می تونستم ازدواج کنم
    در مورد تصمیم گیری هم آره قدرت پایینی دارم ولی مطمئناً شما هم تو سن 20 سالگی نمی تونستید تصمیمای درست و منطقی بگیرین
     
  13. سلام دوست من شما اینو مسلم بدون که اگه با این آقا ازدواج کنی رنگ خوشبختی رو نمیبینی!!!!.نه گفتن بی ادبی نیست.زندگی خودت رو بخاطر تفکرات اشتباه خانوادت و احساسات متغییر پسر خالت خراب نکن.
    هدف های بالاتر و عالی تری برا خودت انتخاب کن وبه نظر من چند سال دیگه به ازدواج فکر کن بزار زندگی بر وفق مرادت باشه و ازش لذت ببری.خودت وآیندت از همچی برات مهم تر باشه.
    موفق باشی
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  14. زیاد به حرفهای دخترعموهای پسرخالت تکیه نکن
    ما عادت داریم همیشه روایات رو به نفع خودمون تفسیر کنیم
    و ببخشید اینو می گم
    اما خانواده ای که برای نجات پسرخاله ! از افسردگی حاضرند به شما فشار بیارن و در حقیقت شما رو داروی درمان ایشون قرار بدن ، ممکنه برای خوب جلوه دادن این آقا ، خیلی تعریف  و تمجید ها هم بکنن

    همونطور که گفتم
    شما منهای وضعیف بحرانی پسرخاله تصمیم بگیرید که می خواید و می تونید با ایشون زندگی کنید یا نه ؟ وضعیت ترحم برانگیز ایشون نباید کمترین تاثیری در انتخاب شما داشته باشه

    * ایشون خودکشی کردند ! از نظر من هم خودکشی یعنی ضعف مفرط . ممکنه فردا توی زندگی شما مشکل دیگری پیش بیاد . بازم می خواد بجای مواجه شدن با مشکل ، خودشو بکشه ؟!

    * ایشون یک ازدواج داشته اند که راستش من فکر می کنم در این ازدواج کلی نگفته وجود داره .
    آیا واقعا بدور از چشم مادرشون این کار رو کردند ؟
    آیا واقعا چیزی در مورد چشم دخترک نمی دونستند ؟
    آیا اصلا چشم معیوبی در کار بوده ؟
    آیا همیشه انقدر بد انتخاب می کنند ؟
    آیا همیشه انقدر زود جا می زنند ؟

    * شما هم بهتره رودوایسی رو بذاری کنار
    اگر مشکلی باهاش نداری که خب هیچ
    ولی اگر نمی تونی بعنوان همسر بپذیریش
    اونوقت بهتره خیلی راحت البته بدون داد و بیداد و توهین
    نظرت رو بگی

    ازدواج
    بازی نیست که 4 روز دیگه تموم بشه
    یکعمر
    هر روز
    هر ساعت
    همه جا
    باهمید
     
    تشکر شده توسط : 5 کاربر
  15. مرسی آقای sami28. مامانم بالاخره حرفای دلشو زد . می گه من نمی خوام دل یه پسر یتیم شکسته بشه
    بهم می گه گناه داره
    واقعا برا خودم متاسفم که مامانم یه ذره به فکر من نیست اونو بیشتر از من دوست داره
    و اما
    در مورد جواب این آیاها من هیچی نمی دونم یعنی هیچی به من نمی گن . تو مراسم فوت خالم زن عموهاش (9 تا زن عمو داره ) که کامل در جریان بودن بهم گفتن
    امشب قراره جواب بدم
     
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 3
رفتن به صفحه 1   


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.24 ثانیه (99)