مشکل در ازدواج

وقتی هیچی نمی دونی
پس بهتره واسه یک عمر هم تصمیم نگیری

دل بچه یتیم نشکنه یعنی چی ؟
مگه تو شادی بخش دل یتیمانی ؟! زندگیته !!
شاید مادرتم این حقایق رو بدونه یعنی من امیدوارم بدونه ولی خودش دلش نمیاد بگه نه
و دوست داره تو بگی نه !
نمی دونم

بهرحال مثل یک برادر بهت بگم که
زندگی فیلم نیست
که یکی فردین بشه یکی فروزان ( اینجا که برعکس شده جاتون )
4 تا نفس عمیق بکش
همه چیز رو بسنج
بعد نظرت رو اعلام کن
و در این نظر تنها چیزی رو که در نظر نگیر همین وضعیت ترحم برانگیزه پسرخالته ...

پ.ن : البته وضعیت ایشون خیلی هم ترحم برانگیز نیست
متاسفانه همه ما والدینمون رو از دست می دیم بلاخره و متاسفانه تر ! خیلی ها در سن ایشون این تجربه رو داشتند
فقط گاهی وقتا ما از این واقعیت برای جلب ترحم دیگران می خوایم استفاده کنیم و منظور من اینه که اسیر این بازی نشو

سلام
بالاخره مامانم زنگ زد به دختر خالمو بهش گفت که جوابم منفیه .
دایی مامانم یکم بهم بد و بیراه گفت . بهم می گه تو خودخواهی تا 40 سالگی هم خونه بابات می مونی
خیلی خوشحالم راحت شدم
تو این جریان فقط بابام (الهی قربونش برم ) منو تو فشار نذاشته بود الانم بابام به مامانم گفت زنگ بزن کارو تموم کن
بازم ممنون از راهنمایی هاتون
راستی من خانوم فروزانو خیلی دوست دارم

نه تو خودخواه نیستی.
تو با عقل تصمیم گرفتی و من مطممئن یه آدم خوب در آینده نزدیک گیرت میاد که به تصمیمت افتخار میکنی.
تازه تو 19 هستی .
کسایی که دخترشونو مثه جنس میخوان رد کنن از مرز و یه جوری سنگینی براشون داره ازدواج تو این سنین رو راحت قبول میکنن.
مطمئن باش تو سن 22 سالگی تجربه ای رو داری که میتونی باهاش یه زندگی رو بسازی و میسازی.

تبریک میگم بابت تصمیمت.

[CENTER ALIGN=CENTER]واقعا خوشحالم كه بالاخره تصميمتو گرفتي و اميدوارم كه هر دوتون خوشبخت شيد.<xml><o></o>[/CENTER ALIGN]