ترس از ازدواج

با عرض سلام و خسته نباشید به دوستان من با این که سنکمی‌ دارم ولی‌ همیشه در این فکرم اگر روزی ازدواج کنم سریع فکرمو خطمیزنم و به خودم میگم آخه پسر می‌خوای ازدواج کنی‌ که بشه چی‌ من میترسمیه روز همسرم بهم خیانت کنه و بد بدبختی چون تو این فیلمهای ایرانی‌ همشدر این مورد و چون من در کشور خرجیهستم حق با زن هست این جا و از روزیمیترسم که همسرم بهم بگه دیگه دوست ندارم و کسی‌ دیگر را دوست دارم و بگنبرو از خون بیرون و بدبختی لطفا من رو نصیحت نکنین تعرض فکرمو نسبت بهخانوم‌ها عوض کنین این دوستم میگن برو یه دوست دختر پیدا کن ولی‌ خیلی‌خجالت میکشم و چند روز پیش در کلاس که بودم دختری اومد بهم گفت عاشق منهستی‌ من گفتم نه در صورت که اشقش بودم من از عملیات دخول در زندگی‌ زناشویی میترسم و به دوستانم میگویم مسخره میکنند در صورت که خودشان  استقبالمیکنند لطفا تعرض فکرمو نسبت به خانوم‌ها عوض کنین یه چیزی یادم رفت بگمبه نظر من تو دنیا ۲  زن فقط خوب هستند یک مادرم و خواهرم و خانوم‌ها همهخصوصیتی شیطانی دارند و هدفشن ضربه زدن به مرد هست مرسی‌

سلام

در مورد ازدواج و عملیات دخول ! نظری نمی دونم چون از نظر من شما با این واقعه دستکم 6-7 سالی فاصله داری و در این سالها با رشد و بلوغ فکری ، قطعا طرز فکرت نسبت به این موضوع تغییر خواهد کرد . یعنی روال نرمالش باید این باشه .
من خودمم 15 سالم که بود طرز فکرم  در مورد ازدواج و دختر و اینچیزا خیلی عجیب و غریب بود اما فرق من و شما این بود که من دچار بدبینی نبودم !
بنظر من شما زمینه های بدبینی رو بخوبی داری از خودت بروز می دی
حالا چرا ؟ چرا باید در این سن فکر کنی که زنها همه شیطان صفت و خائنند ! نمی دونم
از نظر من نمیشه بخاطر 4 تا فیلم این مدلی قضاوت کنید و ریشه ی این موضوع جای دیگریست

ضمن اینکه بیا بپذیریم که غیر از مادر و خواهرت بقیه زنها شیطانند و خیانت می کنند !
خب دوست من این زنهایی که خیانت می کنند با گربه و کلاغ که نمی رن ! اینجا حتما مردی هست که حاضره با یک زن شوهر دار رابطه داشته باشه و اینجوری میشه نتیجه گرفت به ازاء هر زن خائن ، یک مرد بی اخلاق هم وجود داره !!
ولی کل این طرز فکر اشتباه هست و همه انسانها پاک و شریف هستند مگر اینکه خلافش ثابت بشه ...

موکدا ازت می خوام نگذاری این حس بدبینی در تو رشد کنه
و حتی اگر حس می کنی از کنترلت خارجه به مشاور مراجعه کنی
چرا تاکید می کنم ؟
چون امروز اگر خانمی به من مراجعه کنه و بگه همسرم معتاده ! یا بی ادبه ! یا دست بزن داره و ... من هیچوقت در ثانیه اول بهش نمی گم که : خب طلاق بگیر . و سعی می کنم علت رو پیدا کنم و راههای درست کردن ماجرا رو پیدا کنم و ...
اما
اگر خواهرمم بیاد بهم بگه : همسرم شکاکه !!
من همون ثانیه اول بهش می گم : " اگر می تونی طلاق بگیر ! "
چرا ؟
چون متاسفانه باید بگم ، حتی یک مورد هم ندیدم که یک مرد شکاک ، به زندگی نرمال برگرده . حتی یک مورد
اولش که اصلا نمی پذیرن که مشکلی دارن و تازه وقتی می پذیرن ، من ندیدم - دوستان اگر دیدن بیان بگن که منم نظرم عوض بشه - من ندیدم که حتی یک موردشون یک قدم عقب بره . بدتر شدن که بهتر نشدن
و زندگی با یک مرد شکاک ، اگر جهنم نباشه قطعا از جهنم بدتره

....
شما دو تا حسن داری
1- خودت متوجه موضوع شدی و پیگیر هستی
2- سنت بالا نیست و این حس در تو ریشه دار نیست .

شاید اینهم از همون سبکسریهای مرسوم دوره ی بلوغ باشه
من خودمم وقتی هم سن شما بودم معتقد بودم دخترها عددی نیستند و از این چرت و پرتها
شاید شما هم مدل خاصی از این غرور جوانی رو دارید بروز می دید
اما از اونجایی که روی نوار بدبینی دارید قدم می زنید
توصیه می کنم یا خودتون به هرنحوی شده به خودتون بقبولانید ( فعلو ! ) که دختر و زنهای دیگه ، خواهر و مادر یکی دیگه هستند و باندازه خواهر و مادر خودتون پاک هستند .
یا هرجور شده بپذیرید که صرف اینکه دختری با شخصی دوست بوده دلیل بر نانجیبیش نیست

یا از مشاور کمک بگیرید
و نگذارید این حس بدبینی توی شما ریشه بدواند ...

به نظر من شما فعلا به جای این فکرا بشین درستو بخون دوست خوبم ،لازم نیست از الان به ازدواج فکر کنی با گذشت زمان شما بلوغ فکری پیدا میکنی و مشکل حل میشه.

سلام من باید همین جا از آقایsami28  تشکر کنم ولی‌ این خانوم saide خیلی‌ به من حرص داد چون لازم نیست به درس من دخالت کنه. اتفاقا درس منبسیار خوب هست من گفت بودم نصیحت نکنید و همین جا باید عذر خواهی‌ کنمبرای غلط املایی که داشتم چون خیلی‌ حرصی شده بو
  
دم این
پست رو گذاشتم وهین مرسی‌ سیمیکنم خودمو عوض  کنم

دوست عزیز. چرا شما و خیلیای دیگه اینجوری فکر میکنید؟؟؟؟!!! مگه ازدواج به سن پایین یا بالا ربط داره؟ مگه یه انسان 16 ساله نمی تونه احساس داشته باشه؟ واقعا اگر فکر میکنید فقط شما بزرگید و دیگران احساس ندارند و کوچکتر از شما، سخت و سخت و 100 البته سخت در اشتباهید...
درس و چیزای دیگه مثل نیاز مالی و بلوغ فکری، هیچ ربطی به نیاز جنسی و احساسی انسان نداره. همه ی اینها جدا از هم هستند. نیاز جنسی و عاطفی هم مثل غذاست. آدمی که غذا نخوره
، میمیره. آدمی هم که نیاز جنسیشو برطرف نکنه و مورد محبت قرار نگیره، خواهد مرد. نه جسمش. بلکه روحش. که مرگی دردناکتر از مرگ جسم بی ارزش هست. نگرشمون رو نسبت به انسان ها تغییر بدیم. فکر نکنیم که فقط خودمون دارای این احساس هستیم و دیگران باید برن دنبال یه لقمه نون یا درس و مشقشون.

موفق باشید