علاقه افراطي به زنان ميانسال

با سلام و عرض تشكر به خاطر سايت بي نظيرتون.من مشكلي دارم كه اخيرا خيلي ذهنمو مشغول كرده و اينه كه من به خانمهاي ميانسال(حدود 40 تا 50 سال) خيلي علاقه دارم و هميشه هم همينطور بوده.علاقه من به اين خانمها بيشتر از خانمهاي جوان هستش.يعني در واقع احساس من به زنها برعكس ساير آقايونه.همونقدري كه ساير آقايون به خانمهاي جوان علاقه دارن من به خانمهاي ميانسال علاقه دارم و بلكه بيشتر! و هر چقدر اين علاقه در اونها با بالا رفتن سن خانمها كمتر ميشه در من با كم سن و سال بودنشون كم ميشه.(البته از 60 به بالا هم ديگه زياد خوشم نمياد!)
با توجه به اينكه به سن عرفي ازدواج رسيدم خيلي نگران اين موضوع هستم
1.آيا اين قضيه يه بيماري رواني محسوب ميشه؟
2.آيا دكتر ميتونه كمكم كنه كه از اين حالت دربيام؟
3.شما خودتون چه راه حلي رو پيشنهاد ميكنيد؟
4.آيا در زندگي زناشويي برام مشكلي پيش نمياد؟
يه نكته اي هم  بايد ذكر كنم.مسئله من يه چيز غير عاديه.يعني مثلا وقتي ميبينيد آقايون از يه خانوم سن بالا خوششون مياد معمولا اون خانوم يا خيلي خوشكله(مثل كتايون رياحي!) و يا جوون مونده.ولي من از همين شكسته شدن هم در خانمهاي ميانسال خوشم مياد.خلاصه اينكه قضيه يه مقدار حادتر از چيزيه كه فكر ميكنيد!
لطفا راهنماييم كنيد

با عرض سلام
از نظر روانشناسان این مشکل شما یک نوع انحرافات جنسی میباشد.باید به پزشک یا روانشناس مراجعه بفرمایید تا با مشاوره این مشکل شما حل شود.
اگر شما قصد درمان مشکلتان را نداشته باشید مطمئن باشید در زندگی زناشویی تان تاثیر گذار خواهد بود.البته خودتان باید به خودتان کمک کنید و سعی کنید این افکار را از ذهنتان دور کنید و خودتان را متفاوت با دیگر جوانها که از خانومهای جوان خوششان می آید ندانید.
به راه و روش هم سن و سالهای خودتان نگاه کنید.
جوانی نعمتی است که خدا به انسانها داده تا از این دوران لذت ببرند حال شما با این افکار جوانی تان را خراب نکنید.
سوالی از شما دارم :
شما از طرز رفتار و برخورد این خانومها خوشتان می آید یا در رابطه جنسی با آنها.
اگر از طرز رفتار این خانومها خوشتان می آید که طبیعی است اگر دوست دارید رابطه جنسی با خانومهایی که در این سن هستند بر قرار کنید که انحراف جنسی محسوب میشود.
همه نوشته های من نظریه شخصی بود و هیچ قصد جسارتی به شما دوست عزیز نداشتم.

با سلام

در دوره ای که همجنسگرایی هم به نوعی از لیست انحرافات اخلاقی و جنسی حذف شده ، تمایل به خانمهای میانسال رو نمی تونم جزو لیست انحرافات جنسی بگذاریم .
ولی اینکه موضوعی انحراف جنسی نباشید لزوما به این معنی نیست که مقبول هم هست و یا اصلا آزار دهنده نیست !
این دیگه خودتون هستید که باید ببینید این میل در شما چقدر ممکنه دست و پاگیر و مزاحم تلقی بشه

قائدتا اینجور سلایق خاص اگر در حد نرمال باشند ممکنه مشکلی ایجاد نکنند . فرضا در مملکت ما بعنوان یک مملکت شرقی ممکنه برخی از آقایون عاشق خانمهای بور و زاغ باشند اما از اونجایی که اغلب خانمهای ایرانی چشم وابرو مشکی هستند ، قائدتا همه نمی تونن به این ذهنیت دست پیدا کنند و اغلب هم مشکلی ایجاد نمی کنه و تنها بعنوان نوعی فانتزی گوشه زندگی باقی می مونه . اما این حالت نرمالش بود . هر چیز نرمالی اگر حالت افراطی به خودش بگیره ، حتی اگر بیماری و انحراف تلقی نشه ، دست و پاگیر و مزاحم خواهد بود  . مثل خیلی عادتهای افراطی که ذاتا مهم نیستند اما آزار دهنده می شوند .
اگر حس می کنید این سلیقه مانع زندگی کردنتون میشه و شما رو در ازدواج با مشکل روبرو میکنه اونوقت
مراجعه به مشاور و رفتاردرمانگر می تونه به شما کمک بکنه

سلام رفیق
=====================
این رفتار کاملا میشه توضیح و تفسیر داد
قبلش چند سوال رو به خودت لا اقل صادقانه جواب بده
1- فاصله سنی مادر شما با شما چقدر؟؟؟؟؟
2- آیا مادرتون رو بیش از اندازه دوست دارید؟؟؟؟؟؟
3- چرا رفتار زنان میانسال برای شما جذاب؟؟؟؟؟ پختگی اونها.......یا محبتشون....
==================
قالبا زنها هر چی سنشون بالاتر میره مهربانتر و قانع تر میشند.......زنان جوان خود خواه و عشوه گر هستند..........ممکنه شما از یک دختر جوان بی تفاوتی و بیمهری دیدی.........و در همون زمان یک زن مسن بهت محبت کرده
شاید در سنین کودکی یکی از زنان فامیل که میانسال بوده محبت خاصی بهت کرده که در ذهنت نقش بسته......
=========================
شنیدی میگن با پیر بودن دل رو پیر میکنه.........
من خودم به عنوان یک دختر چند سال پیش وقتی 18 سالم بود برام قابل تصور نبود با یک پسر 20 ساله حتی حرف بزنم........چه برسه به دوستی یا فکر ازدواج........همیشه من بین سنین 25 تا 35 رو برای خودم مناسب میدیدم.....چون فکر میکردم کم دردسر تر و ارامتر هستند......از هیجان و بی مخ بازی 20 ساله ها بیزار بودم....و فکر میکردم بچن.......
ولی حالا میفهمم........همش اشتباه بوده.......
هر کس باید در محدوده سن خودش رفیق داشته باشه.........
ولی برای ازدواج بین 3 تا 7 سال باید زن و مرد فاصله داشته باشند........
نشست و برخاست با زنان و مردان میانسال.......خوبه.......تجربه و دریافت محبت.....
ولی به مرور زمان ذهنتو پیر میکنه..........بد بینت میکنه........و از تجربه کسب کردن لذت نمیبری......چون همیشه میدونی آخرش چیه.......
=====================
سعی کن دلیل این رفتار رو کشف کنی.........بعد اقدام به درمان کن.....
روان درمانی خوبه.......به شرط اینکه روانکاو خوبی پیدا کنی..........
وگرنه انگ یک منحرف رو بهت میچسبونن...........
راستی تا حالا با این محدوده سنی رابطه جنسی داشتی/.........؟؟؟؟؟؟؟؟
یا فقط همینطوری دوستشون داری؟؟؟؟؟؟؟؟
کمی محتاطتر عمل کن......
میدونم که خیلی عاقلی......پس جوانی رو بفهم و لذت ببر..........

با سلام
دوست گرامی قاعدتاً افراد مسن و یا میانسال دارای تجارب و احساسات و نظرات پخته تر بوده و افراد جوان(اغلب) بر عکس ایشان، دارای تجارب کم،احساسات فوق العاده پر خروش و نظرات مقطعی  میباشند لذا نشست و برخاست با قدما در جهت بالا بردن آیتمهای مطروحه فوق ،بسیار مفید است، ولی در جهت رفع عطش و نیازهای جوانی به هیچ وجه  کافی نیست زیرا یک جوان دارای چنان انرژی است که قطعاً یک سالخورده و یا میانسال از آن  کم و یا بی بهره است.لذا با تایید گفته های دوستان این بیت همواره جاریست:  کبوتر با کبوتر  باز با باز  
                                                                               کند همجنس با همجنس پرواز
   پس بهتر است با همسنهای خودتون مراوده داشته باشید ضمناً به یک دکتر متخصص مشاور مراجعه کنید خالی از لطف نیست.
موفق باشید.

از همه دوستان بابت جوابهايي كه دادند  تشكر ميكنم.باعث شد يخورده بيشتر در مورد خودم فكر كنم.اما چند تاسوال پرسيدين:1.از رابطه جنسي با اونا بيشتر خوشت مياد يا ازبرخوردشون؟از هر دو.ولي اگر بخوام واقع بين باشم بايد بگم چون از رابطه با اونها احساس لذت ميكنم به همين خاطرهمه چيزشون و از جمله برخوردشون رو دوست دارم.يه جورايي احساس ميكنم اين جنس ضعيفتر بودن در اونها بيشتر نمود پيدا ميكنه.ايني كه زياد خودشون رو نميخوان!البته از بي حوصلگيشون زياد خوشم نمياد كه اشكال نداره.مي ارزه!2.فاصله سني با مادر؟بيست و اندي.ولي آخه چه ربطي داره!!!!!!3.چقدر مادرتو دوست داري؟منظورتون از بيش از اندازه چيه.خوب همه مادرشون رو بيش از اندازه دوس دارن ومنم همينطور.در كل فكر ميكنم اين مورد هم هيچ ربطي به قضيه نداره.از هيچ دختر جووني بي مهري نديدم اگر هم بوده در حدي نبوده كه تو ذهنم بمونه.از هيچ زن ميانسالي هم محبت غيرعادي نه در كودكي و نه بعدش نديدم.در كل هر وقت زن عمو با دخترش مياد خونمون احساسم به زن عمو اصلا اجازه نميده به دخترعموم فكر هم بكنم در موردزندايي و دخترش هم همينطور.و بقيه...(ببخشيد كه خيلي راحت گفتم.البته احساسمو به اونا بروز نميدما!)حالا كه گفتين تجربشون بيشتره دارم فكر ميكنم كه شايديخورده از دليلش اين باشه كه اونا به نظر پخته تر ميان وعاقلترن ومن هم از اين خوشم مياد كه يه شخص عاقلتري رو مال خودم بكنم  و باهاش رابطه داشته باشم. آيا باهاشون رابطه جنسی داشتي؟بله و خيلي هم لذتبخش بوده.درسته كه در هم آغوشي يه مقدار سختتر ارضا ميشن و ظاهر بدنشون هم  به جوونا نميرسه و يه مقدار افتاده ترن(البته اندام پرتري دارن واز اين لحاظ بهترن)ولي خوب خودشونو بيشتر دوست دارم ديگه و به همين خاطر از رابطه جنسی با اونا بيشتر لذت بردم..يه جورايي احساس ميكنم دخترا نرسيده و مبتدي هستن! سرتونو درد نيارم.در كل فكر ميكنم دليل اصليش اينه كه به سليقه من خانمها هر چي سنشون بره بالاتر خوشگلتر ميشن(البته تا يه سني)شايدم هر دليلي بيارم بهونست.شايد من ذاتا اينجوري آفريده شدم و اصلا دليل خاصي نداره باز هم ممنون از دلسوزيتون راستي كنجكاوم بدونم كسي تا حالا به مورد مشابه من برخورد كرده؟