باسلام به دوستان
من اینو می خوام بدونم که واقعا علاقه ما (پسرها)به خانم ها واقعا یه نقطه ضعف محسوب میشه اگه یه گل پسر به دختر مورد علاقه اش صادقانه اینو نشون بده از نظر دختر خانم ها ....من چند وقت پیش به یه دختر خانم علاقه مند شدم البته باور بفرمائید مطمئنا دوطرفه بود ولی ایشون جواب رد دادن البته من خیلی صادقانه با ایشون صحبت کردم چون خیلی دوستش داشتم و فکر می کردم جوابش مثبته البته بی دلیل هم فکر نمی کردم ولی وقتی جواب نه رو شنیدم بدجور شکستم تا جای که تصمیم دارم مجرد بمونم بعد از این جریان نتونستم تمرکز کنم ویه قرارداد چند صدمیلیونی رو از دست دادم حاضر بودم چندین برابر اینو از دست بدم ولی اونو بدست بیارم بعد یه سفر به قم رفتم خیلی ناراحت بودم تا آروم بشم موقع زیارت تو حین ناراحتی من یه خانم سفید پوش رو تو قسمت آقایون دیدم دوستان یا خود همین دختر خانم میگن خیلی سعادت داشتی می دونم یه سایت پزشکیه و مذهبی نیست ولی ما ایرانی ها با اعتقاداتمون وعقایدمون زندگی می کنیم دراین مورد تذکر ندین (آنچه از دل براید بر دل نشیند) من بعد از نه این خانم یه حرکت اشتباه انجام دادم که موجب ناراحتی ایشون شد البته معذرت خواهی کردم چون اشتباه کرده بودم وشجاعت اینو داشتم البته چیز خاصی هم نبود.بعد از چند ماه من دوباره علاقه ام رو مطرح کردم ولی اصلا قبول نمیکنه حتی برگشت به من گفت مردی رو در وجود شما ندیدم خیلی خیلی حرف سنگینی واسه من که به جرات بگم اگه خیلی از دوستانم با من بودن دلیلش فقط و فقط به خاطر صدق صفا وصمیمیتی که داشتم بوده هیچ وقت در حق کسی نامردی نکردم بد کسی رو نخواستم حتی به خاطر یه همکارم که زن و بچه داشت وشرکت تعدیل نیرو داشت 6ماه بیکارشدم تا اون بیرون نیاد شما که منو نمی شناسید بخوام دروغ بگم.البته من که کوتاه نیومدم(شیشه هر چی بشکنه تیز تر میشه) ولی از طرفی ..... همین طوری موندم 2بار خواسته ام رو مطرح کردم دوستم می گه بد شروع کردی. نمی دونم شاید.شاید هم اون خانم راست می گه وتا حالا مردی رو یدک می کشیدم ولی تا حالا هیچ کسی این حرف رو به من نزده یعنی با رفتارم مانع از اون شدم آدمی نبودم که به این راحتی دل به کسی ببندم.همیشه وهر جای که بودم سنگ صبور ومحرم راز خیلی ها بودم شاید اونای که همیشه به عنوان یه مرد بهشون نگاه میکردن گر یه هاشون رو با خصوصی ترین مسائلشون رو پیشم آوردن ولی نمی دونم چرا این جور شد .ببخشید که سرتو رو درد آوردم. دلم خیلی پر بود.
به نظر شما :
1-جواب صادق بودن وپاک بودن اینه؟
2-بهترین کاری که می تونم بکنم چیه به هیچ عنوان نمی تونم صورت مسئله رو پاک کنم(دوستش دارم)واقعا
3- به قول معروف خیلی مایه گذاشتم؟
4-راه حل ؟؟؟؟
دوست خوب حرفاتون همه درست ولی منهم با نظر دوستتون موافقم که بد شروع کردید. شاید هم ایشون منظوری واقعا روی شما نداشتن و خودتون این خیال پردازی ها رو در ارتباط با ایشون داشتید و مساله براتون بزرگ شده. به هر حال:
1- اینکه شما صادق و پاک هستید که روی پیشونیتون نوشته نشده . آدمها برای شناخت هم به زمان احتیاج دارن. احتمالا زمان آشنایی ایشون با شما کم بوده...حالا ارتباطتون اگر کاری هست ، در این محیطها معمولا تا حدی آدمها رو میشه شناخت.
ولی در این مورد شما اطلاعاتی ندادید که ایشون رو از چه طریق میشناسید.
2- اگر واقعا هنوز دوستش دارید یک مقدار صبر داشته باشید. در ابراز علاقه اگر عجله کنید طرف رو از دست میدید.
این رو براساس تجربه میگم. خودم به شخصی علاقه داشتم و میدونستم این قضیه دوطرفه است ولی نمیخواستم طرف عجله کنه و زود به سمتم بیاد... نیاز به زمان داشتم تا کم کم از روی شناخت بیشتر به علاقم مطمئن بشم ولی همین عجول بودن طرفم باعث شد بعد از پیشنهاد عجولانش دیگه اون علاقه ی قبلی رو نسبت بهش نداشته باشم...
مرد معمولا در ابراز علاقه دوست داره عجله کنه تا از مالکیت کسی که دوستش داره مطمئن شه ولی زن متفاوته و اکثر زنها دوست دارن ابتدا طرف با حرکات و رفتارش این رو بهش نشون بده تا کم کم به این مرد فکر کنه و ....
معمولا در مورد جنس زن کمی باید با سیاست این ابراز علاقه رو مطرح کرد چه بسا که ممکنه باعث سرد شدن طرف بشه.... بهتر بودن ابتدا با رفتار و حرکاتتون این مساله رو به روش میاوردید که بهش علاقمندید و سپس سر یک فرصت مناسب میرفتید سر اصل مطلب...
یعنی باید طرفتون رو از نظر روحی به اندازه ی کافی آماده می کردید و بهش اجازه میدادید برای مدتی مثلا حتی چندماه فکر و خیال شما جزئی از رویاهاش بشه سپس اقدام میکردید...
3-معمولا اون چیزی که به سختی به دست بیاد شیرینیش بیشتره و مدت بیشتری هم دوام داره . پس اگه می خوایش ارزش داره این مایه گذاشتن.
4-الان هم اگه کمی صبر کنید و مدتی بی خیالش بشید تا بی انگیزگیتون رو نسبت به خودش ببینه بهتره ،
بعد که از این سرد شدن شما در دلش احساس دلتنگی کنه مطمئن باشید اگه پس از مدتی با رفتار تون علاقه رو نشون دادید واونهم استقبال کرد بدونید نظرش مثبته وگرنه واقعا طرف تو فاز شمانیست و بهتره بهش فکر نکنید.
همه چیز زندگی زن نیست ولی یک زن خوب و مورد علاقه خیلی از کارها رو میتونه راحت کنه
سعی کنید عشق رو گدایی نکنید محبت رو بفروشید و عشق خریداری کنید.
به زور به دیوار چسبیدن عاقبتی جز افتادن نداره-من امتحان کردم
دوست من برای خودت سقف بساز
به نظر من همسر خوب اونی نیست که یه دفعه ببینیش و عاشقش بشی و اونم تورو ببینه و عاشقت بشه و تمام؟ فولاد در حالت طبیعی وجود نداره یک آهن رو در کوره ذوب میکنند و یه دفعه سردش میکنند تاسخت بشه و با هزار بدبختی فولاد میشه.
در پایان فقط همینون بگم که عشق رو گدایی کردن عاقبتی نداره
من شاید نتونم کمک زیادی بهت بکنم ولی با دیدن این مطلب یاد درد دل خودم افتادم. به نظر من تو این دوره دیگه صداقت معنا نداره نمیخوام به کسی توهین کنم ولی انگار هرچی بیشتر شیله پیله داشته باشی بیشتر کارت راه میافته. فقط برات دعا میکنم که به اونی که میخوای و صلاحته هر چه زودتر برسی (تنها کاری که می تونم برات بکنم).
نشون دادن علاقه آقايون به خانوما نقطه ضعفشون نيست بلكه به نظر من آقايون با همه قدرت يا قوي تر بودنشون سرشار از احساسن.شايد شما در مورد علاقه اين خانوم به خودتون زود قضاوت كردين.البته من بسيار مايلم بدونم چيكار كردين كه ايشون گفتن مردي رو در وجود شما نميبينن.
همه ما شنيديم كه با هر دستي بدين با همون دست پس ميگيرين ، پس جواب صداقت و پاكيتونو...
راه حلي هم به ذهنم نميرسه.جز اينكه اگه خدا بخواد ميشه.
با سلام به شما عزیزان
از اینکه نقطه نظرات خودتون رو در این مورد اعلام کردید خیلی ممنوم بعضی از دوستان راه حل دادن وبعضی از دوستان همدردی کردن ولی باید بگم:
Memmber61:به تلاشش ادامه می ده تاموفق بشه(جوینده یابنده است)
Memmber61:می دونه که توکل به خدا خیلی از مشکلاتش رو حل کرده وخواهد کرداین بن بستم بزرگراه می شه
Memmber61:عشق رو گدائی نکرده مطمئن باش انو طلب کرده اگه گدائی هم بکنه انو از معبودش گدائی می کنه که یه خط در میون دو تا سجده واسش ....
Memmber61:اگه به قول دوست عزیزمون صادقانه جلو رفته باشه جوابش رو می گیره ولی شاید صبر بخواه
Memmber61:صبرش زیاده چون سنگ صبور بودن رو تجربه کرده
Memmber61:پاک نیست ولی پاکی رو دوست داره.صادق نیست ولی صداقت رو دوست داره.
Memmber61:می دونه که به قول معروف گفته شده آرزوهاتو یه جا یادداشت کن ویکی یکی از خدا بخواه.خدا یادش نمیره ولی مایادمون میره که چیزی رو که امروز داریم آرزوی دیروزمون بود.
Memmber61: می دونه سختی واسه مردهست ولی اون چیزی رو که با سختی بدست بیاری عسل می شه.
سلام. امام سجاد نيايش زيبايي دارن، که مطمئنا خيلي هامون و از جمله شما بارها و بارها شنيدينش. پس فقط يادآوري ميکنم من: مي فرمايند: پروردگارا تقديرم را زيبا بنويس. آنچنان زيباکه آنچه را که تو زود مي خواهي، من دير نخواهم؛ و انچه را که تو دير مي خواهي من زود نخواهم. شايد تقدير شما هم بر اين تعلق گرفته که عجله نکنيد و يه کم ديرتر به خواسته تون برسين. صبرکنيد. شايد زمان به نفع شما در جريانه.
خودتونو دست بالا بگيريد. باورکنين کم محلي تاثير بدي نداره. خانوما از بي محلي آقايون خيلي هم بدشون نمياد!!!(البته نه هميشه، گاهي وقتا لازمه)
سلام اقای member61 در بیان عشقتون عجله نداشته باشید وصبر کنید تا اون خانم هم بیشتر شما رو بشناسه سعی کنید روحیتون رو قوی نگه دارید ودر کارتون موفقیت به دست بیارید که این خانم پشتکار شما را در کار وزندگیتون ببینه مطمئنا" نظرش عوض می شه واگر باز این خانم در اینده درخواست شما رو رد کرد اصراری به این رابطه نداشته باشید چون عشق باید دو طرفه باشه تا دوام داشته باشه من هم براتون دعا می کنم خدا به خاطر قلب پاکتون بهترینها رو نصیبتون بکنه در ضمن شاید این خانم حرفاشونو راحت نمی تونن به شما بزنن از یه رابط استفاده کنید اما فعلا" عجله نکنید تا این خانم بهتر تصمیم بگیرن.
يه رابط خود بخود يا بين خود آدم با خودش كه به وجود نمياد
يه طرف شما بودي و يه طرف اون خانوم هردوي شما خواستيد كه اين رابطه به وجود اومد،درسته؟
ببين نمي دونم مي تونم منظورم رو برسونم يا نه؟ يه رابطه دونفره يعني 50شما 50اون خانوم درسته؟
اين حق شماست كه بخواي به عنوان يكي از اين دوطرف رابطه رو ادامه بدي، شكل رابط رو عوض كني،قطعش كني يا هر چيز ديگه و اون هم به همين ميزان ، دقيقا به اندازه شما حق داره تا انتخاب كنه ، انتخاب كنه آيا رابطه رو ادامه بده ،شكلشو عوض كنه، قطعش كنه يا ...
ببين پسر خوب رابطه مثل يه طنابه كه وقتي دو نفر سر طناب رو ميگرن يه رابطه ايجاد ميشه و حالا همون دو نفر مي تونن طناب رو ول كنند و رابط رو تموم كنند
حق شروع يه رابطه و ادامه دادن يه رابطه يا قطع يه رابطه براي هر دو نفر كاملا يكسانه
من از رابطه شما دو نفر هيچي نمي دونم اما بين حرفات فهميدم يه جايي رو اشتباه كردي، اونجايي كه گفتي چون خيلي دوستش داشتم و فكر مي كردم جوابش...
اينجا رو اشتباه كردي نبايد جاي كس ديگه ايي فكر كرد يا تصميم گرفت
كاري به دليل اون براي رد كردن شما ندارم ،نبايد به ذهنت اجازه مي دادي اونقدر با اطمينان جلوبره كه براي يك نفر ديگه تصميم بگيره ،خيلي اوقات ذهن آدم تفاوت بين دنيا تخيل و واقعيت رو نمي تونه تشخيص بده و همه چيز رو واقعي ميبينه و مشكل ايجاد ميشه كه شد شما شوكه شدي از اينكه چرا جوابش منفي بود چون تصورت چيز ديگه ايي بود.
از اينكه شجاعانه احساساتت رو بيان كردي ناراحت نباش اينكار جرات زيادي مي خواد كه من هم همچين جراتي رو ندارم پس به همين خاطر بهت صادقانه تبريك ميگم.
فقط يه چيز ديگه:
دوست داشتن فقط اين نيست كه كسي رو با تمامم وجود دوست داشته باشي وتمام تلاشت رو براي رسيدن بهش بكني خيلي اوقات تلاشت رو بايد بكني براي به دست آوردن چيزي يا كسي كه مي خوايش اما يه جا بايد بايستي و ببيني آيا اون هم مياد جلو يا نه اصلا ميخواد كه بياد يا نه دوست داشتن فقط اين نيست كه ابرازش كني خليلي اوقات بايد صبر كني و ببيني آيا طرف مقابلت مايله مورد محبت تو باشه يا نه؟
نمي دونم تونستم منظورم رو بروسونم يا نه به هر حال برات آرزوي موفقيت ميكنم.
با سلام.
دوست گرامی ظاهراً که شما هیچ مشکلی ندارید ولی دلیلی برای مخالفت باید وجود داشته باشه ، اینو بدونین ما خانمها اگه کسی رو دوست داشته باشیم بی دلیل بهش جواب رد نمیدیم.
سعی کن با کند و کاو بیشتر ببینی علت مخالفتش چیه؟
اگه واقعاً دوستش داری یه کم برای به دست آوردنش تلاش کن.
یه کسی رو که باهاش رابطه نزدیکی داره واسطه کن که از زیر زبونش بکشه که علت گفتن این جمله به شما و همین طور علت مخالفتش چی بوده ، دخترها همیشه یه دوست یا یه فامیلی دارن که محرم اسرارشونه ، اونو پیدا کن و باهاش صحبت کن.
سلام رفیق
میدونی وقتی نظرات رو خوندم و متن شما رو.......
یاد خاطرات افتادم.....
چند سالی پیش با مردی اشنا شدم که در زندگی هیچی کم نداشت.و......
تحصیل کرده....خانواده دار......بسیار هدفمند و زیرک.......و البته معتقد .......
خلاصه مردی بود از هر جهت کامل.......به دنبال همسر اینده......
ایشون منو در محیط کار پسند کردند و در کمال سادگی و صداقت جلو اومدن تا با من در این رابطه صحبت کنن.......
البته من به ایشون نه نگفتم......ولی ازش خواستم تا مدتی با هم باشیم.......تا بهتر همدیگرو بشناسیم......قبول کرد
توی این مدت چند نکته بسیار مهم دستگیرم شد......
1- به شدت رفتار مرد سالاری و خود محوری داشت...........
البته میدونستم باهوش و حرفی که میزنه درست........ولی برای من که دختر مستقل و تحصیل کرده ای بودم سخت بود بپذیرم مردی راه برام تعیین کنه.......
2- همیشه از خودش تعریف میکرد..........نه مستقیم.......ولی خیلی سعی داشت خصوصیات مثبتشو پررنگتر به من نشون بده تا بیشتر من خوشم بیاد
ولی همین کارش منو عصبانی میکرد........فکر میکردم اعتماد به نفس نداره........یا اینکه میخواد منو تحقیر کنه
3- خانوادش براش بسیار مهم بودند............یعنی وقتی حرف از مادرش میشد........جرات نداشتم بگم مادرت.........باید میگفتم ایشون.........خانوم.......خلاصه حس میکردم ممکنه کوچکترین قصور.......منو بدبخت کنه
4- خیلی به پوشش حساس بود.......براش مهم بود من چی میپوشم.........حتی خیلی رک و پوستکنده بهم گفت دوست داره همسرش موهاشو رنگ کنه
من ازش پرسیدم اگر خانوم از کلاه گیس به جای رنگ استفاده کنه چطوره؟؟؟؟؟چون رنگ اسیبهای جدی وارد میشه.......
ولی خیلی مغرورانه گفت نه..........رنگ..بهتر........
5- سر مسایل مذهبی هم بسیار قد و یکدنده بود..........با اینکه معنویات بسیار قوی و راسخی داشت........تعصب چهره زیبای مذهبش رو کمرنگ میکرد.......حاضر نبود عقاید منو بپذیره و احترام بزاره..........حرف خودشو میزد........
6- روی روابط من با مردهای دیگه حساس بود...........احمقانه ترین وضعیت ممکن......من در محیطی مردونه داشتم کار میکردم.........ولی اقا حالش بد میشد وقتی منو با یکی از اقایون در حال بحث کاری میدید
7- خیلی خیلی به پخت و پز خانومها اهمیت میداد.....و توقع داشت من 2 وعده کامل براش غذای متفاوت در روز بپزم...........
وقتی بحث شد که من اگر هم بیرون کار کنم هم تو خونه که نمیشه..........جدی گفت: اونقدر درامد من زیاد که نیازی نداریم تو کار کنی........
8- عاشق رفت و امد خانوادگی بود............
من از این کار متنفرم........شاید سالی یکبار اونم موقع عید فقط به احترام بزرگترهای فامیل حاضر به تحمل جمع بشم.........
9- اهل سیگار و مشروب نبود........متنفر بود........و دوست هم نداشت تحت هیچ شرایطی شریک زندگیش اهل چنین چیزهایی باشه.....
10- از سفر کردن خوشش نمیومد.......
ولی من عاشق سفرم
=========================
اینهایی که گفتم بخشی از رفتارهاش بود که یادم مونده.......
خلاصه من این چیزها رو در عرض کمتر از یکماه دستم اومد.......
و فهمیدم این مرد و من هرگز جفت خوب برای هم نیستیم........
محترمانه بهش جواب نه دادم........
نه اون بد بود...........نه من.........
به درد هم نمیخوردیم..........
ولی اون عصبی شد..........دو بار دیگه اومد خواستگاری......و گفت که میدونه باید ناز یک زن رو کشید........و حاضر 100 بار دیگه بیاد........چون من زن ایده ال زندگیش هستم.......
خوب راستشو بخواین منم خر کیف شده بودم........
ولی .............هر چی براش توضیح میدادم که از نظرات فرهنگی با هم اختلاف داریم.........حالیش نمیشد.........بدتر مشتاق میشد........
براش توضیح دادم که من از مهمونی رفتم و دادن بیزارم.......
گفت درست میشه .........با خانواده من بشینی و پا شی یاد میگیری خوشت میاد.و
گفتم اهل سیگارم.......مشروب میخورم......
خندید و گفت خودم ترکت میدم عزیزم........ناراحت نباش........
گفتم : عقاید ما دو تا با هم فرق میکنه.......راهمون...........نوع دیدمون به دنیا
گفت: سخت نگیر.......راه من امنیتش تضمین شدس........
خلاصه دیوونم کرده بود..........
و تا حرفی بهش میزدم........میگفت من همیشه صادقانه جلو اومدم.......خوب بود بهت دروغ میگفتم این چیزا رو .........حالا که راستشو گفتم باید درک کنی چقدر دوستت دارم.....و اینو بدونی خوشبختت میکنم.........
=======================
صداقت..........
این صفت رو کرده بود پتک میزد تو سرم.........
=========================
بلاخره با کلی صحبت و سخن و نشون دادن تمام سبک و سیاق زندگیم........فهمید که با تمام علایقی که بینمون هست...........زن و شوهر مناسبی نخواهیم شد........
و رفت........
الان هم با دختر خانمی که متناسبشه ازدواج کرده........
اگر من بهش گفتم نه..........دلیل بر این نبود که اون مرد نبود یا بد بود........فقط برازنده هم نبودیم............
اگر خانمی بهت میگه نه........
یا داره ناز میکنه...........پس باید باز بری سراغش
یا دلیل داره.............
یا کسی دیگه رو میخواد
یا تو رو مناسب خودش نمیبینه.........
پس به خودت نگیر
ناراحت نشو
گیر نده
ببین کدوم خانوم متناسب تو........
پیرهن تن تو...........
========================
خاطره تعریف کردم تا درک کنی منظورمو.........وگرنه میتونم 1000 راه حل بهت بدم برای فریب دادن دختر ها و یا علاقمند کردنشون.......
ولی چه فایده بری زیر یک سقف ببینی.........تو اسمونی.........اون زمین........
اون ماه..........تو مریخ.....
========================
شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید شما نمی توانید در این بخش رای دهید
.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریتو با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.