تردید ... هوس یا عشق؟

هوس یا عشق

من سوالئ داشتم خدمت دوستان ممنون میشم که بهم پاسخ بدید من ۱۹ سالم هست و با پسری دوست هستم به مدت ۱سال با اون ربطی‌ جنسی‌ دارم ولی‌ از این کارم خیلی‌ پشیمون شدم و شک کردم نکنه همهٔ کارأای که می‌کنه فیلم باشه واسهٔ سؤ استفاده از من و یه جورایی دلم چرکین شده حالا نمیدونم چکار کنم شک کردم دلم همش نگران اون میگه که منو خیلی دوست داره البته منم خیلی‌ دوستش دارم ولی‌ الان خیلی‌ احساس بدی دارم می‌خواستم نظرتون بدونم راجع‌به این رابطه و اگر سوالئ بود من در خدمتم چون نمیدونم دیگه چیو توضیح بدم ممنون

سلام
تشخیص اینکه نوع رفتاری که دوست شما با شما دارد که آیا هوس است یا عشق توسط خود شماست.اما به نظر من تلفیقی از عشق و هوس است که میتواند زیان بار یا موثر باشد.این حالتی که برای شما پیش آمده طبیعی است به دلیل اینکه این گونه روابط هیچگونه پایه و اساس محکمی ندارد و هر لحظه امکان جدایی وجود دارد.
معمولا روابط جنسی قبل از ازدواج اثار زیان باری چون دلسردی و دلزدگی را از هم به دنبال دارد و چون این روابط بر اساس شرع شکل نگرفته است در ذهن طرفین ایجاد شک و تردید در ادامه دادن به دوستی را به وجود می آورد.
شما میتوانید چند مدتی مخالف روابط جنسی با دوستتان باشد و عکس العمل این آقا را راجع به تصمیمتان بررسی کند.اگر رابطه این اقا از روی هوس بوده خواه نا خواه دلسرد خواهد شد اگر از روی عشق بوده پایبند به عقاید و قول و قرار هایش میماند و منتظر ایجاد هوس از روی عشق در درون شما میماند.

سلام به همگی

آهو 2009 جان به نظر من بهتره تا کار به جایی نرسیده که بعدا برای خودت هم قابل توجیه نباشه به رابطه جنسی خاتمه بدی حتی اگر تحت تاثیر عشق دوستت واقع شدی اینجوری با یک کم کنار کشیدن اگه عشقی از طرف مقابل باشه بروز می کنه وگر نه این دوست داشتن به ظاهر فریبنده و خطر ناک خواهد بود و در زندگی آینده شما هم از لحاظ روحی روانی و جسمانی تاثیر گزار خواهد بود برای محک دوستی کمی عقب کشیدن لازم است (مدت طولانی تا حدی که تا کسی با تو محرم نشده در کنارش رابطه جنسی نداشته باشی )

موفق و موید باشی

سلام
من هم با خانم shekufe موافقم.بهتره خودتو از رابطه جنسي با دوستت بكشي كنار.اگه عشق باشه خودشو نشون ميده و همينطور هوس.اينجوري راحتتر ميتوني اونو بشناسي.

سلام
دوستان درست میگن ؛ شما باید امتحانش کنی تا ببینی عشقه یا هوس..

در هر دو صورت داشتن رابطه‌ی جنسی خارج از محدوده‌ی شرعی ازدواج کار درستی نیست.. (بیشتر فکر کن)

موفق باشید .

منم با بقیه موافقم.
وقتی هنوز از دوست داشتنش نسبت به خودت مطمئن نشدی چرا این کارو کردی؟

هیچ کس نمی تونه یه نظر قطعی درباره دوستت بده ولی اگر فهمیدی قصدش سوء استفادست دیگه حتی نذار یک لحظه ازت سوء استفاده کنه.البته این و میدونم چون دوسش داری ممکنه برات سخت باشه.

به هر حال ادم نباید بدون شناخت دست به همچین کاری بزنه.

امیدوارم زودتر بفهمی که واقعا دوست داره.

سالمه مجادد خدمت دوستان و خیلی‌ ممنون از جواباتون می‌خواستم واستون بگم که من وقتی‌ خدمو از اون دور نگهدشتم بیشتر تشنهٔ من می‌شه آخرین چیزی که از اون دیدم اینه که دیشب با التماس بهم زنگ میزد که برم پیشش اینقدر اصرار کرد که من ۱شب رفتم دیدنش و از شب تا صبح به من محبت میکرد ولی‌ نمیدونم چرا یه ترسی‌ تو وجودم هست هم نگرانم که یه موقع با احساسم بازی بشه هم از دستش بدم چون اگر سرد بشم خوب یه موقع باعث دوری اون بشه یا اگر محبت کنم یه چیز دیگه بشه کلا بگم که من تجربه در نگهداشتن مردی واسهٔ خودم ندارم اون همیشه میگه اگر من می‌خواستم تورو سر کار بذارم هیچوقت تورو وارد خانواده نمیکردم میگه بهم من نمیدونم تو چرا اینقدر بهونه میگیری میدونید اون یسری اخلقا داره که خیلی‌ به من بر می‌خوره یکیش اینه که میگه من دوست ندارم تنهایی بریم بیرون دلم می‌خواد دورو ورمون شلوغ باشه من اصلا نمیدونم باید چیکار کنم یا من اصلا بلد نیستم اگر با چیزی مخالفم و اگر چیزی داره که من بدم بیاد چجوری باید بهش بگم که اون گوش کنه ازتون می‌خوام خواهشا که نظراتتون بگید چون واقعاً مریضم کرده فکر این مسلأ....ممنون

با سلام
دوست گرامی ببین اصولاً هر رابطه ای بین زن ومرد پس از مدتی عادی و در بعضی از مواقع کسل کننده میشه لذا  اگر بین مرد و زن قواعدی همچون ازدواج نباشه طبعاً با روحیه آقایون که تنوع طلبند تحقیقاً بانوان متضرر خواهند شد.از طرفی اگر این رابطه ادامه داشته باشه و خدای ناکرده این دوستمون بگه که از شما سیر شده! شما چکار خواهی کرد؟؟(موردی رو هم بنده در همسایگی مشاهده کرده ام اگر خواستید آنرا هم بازگو خواهم نمود)
پس تا دیر نشده از شر این عمل بگذر و تا ازدواج ،حیطه و حرمت خودتو نگه دار که ثواب در آن است.
موفق باشید.

ahoo_2009 نوشته است: سالمه مجادد خدمت دوستان و خیلی‌ ممنون از جواباتون می‌خواستم واستون بگم که من وقتی‌ خدمو از اون دور نگهدشتم بیشتر تشنهٔ من می‌شه آخرین چیزی که از اون دیدم اینه که دیشب با التماس بهم زنگ میزد که برم پیشش اینقدر اصرار کرد که من ۱شب رفتم دیدنش و از شب تا صبح به من محبت میکرد ولی‌ نمیدونم چرا یه ترسی‌ تو وجودم هست هم نگرانم که یه موقع با احساسم بازی بشه هم از دستش بدم چون اگر سرد بشم خوب یه موقع باعث دوری اون بشه یا اگر محبت کنم یه چیز دیگه بشه کلا بگم که من تجربه در نگهداشتن مردی واسهٔ خودم ندارم اون همیشه میگه اگر من می‌خواستم تورو سر کار بذارم هیچوقت تورو وارد خانواده نمیکردم میگه بهم من نمیدونم تو چرا اینقدر بهونه میگیری میدونید اون یسری اخلقا داره که خیلی‌ به من بر می‌خوره یکیش اینه که میگه من دوست ندارم تنهایی بریم بیرون دلم می‌خواد دورو ورمون شلوغ باشه من اصلا نمیدونم باید چیکار کنم یا من اصلا بلد نیستم اگر با چیزی مخالفم و اگر چیزی داره که من بدم بیاد چجوری باید بهش بگم که اون گوش کنه ازتون می‌خوام خواهشا که نظراتتون بگید چون واقعاً مریضم کرده فکر این مسلأ....ممنون

دوست عزیز کمی منطقی تر رفتار کن
شما فوق فوقش دو روز سعی کردی ازش دور باشی و اون هم توی این دو روز میل جنسیش قلنبه شده و بیشتر تشنه ی شما شده و حالا بعد از دیدنتون یا رابطه جنسی برقرار کرده یا نه ! که خیلی هم مهم نیست

دیدی این سناریو چقدر جور در میاد ؟

عزیزم شما 19 سالته و آماده رویاپردازی هستی و این وسط همیشه احتمالش هست که یک پسر مثلا زرنگ پیدا بشه و بخواد سواستفاده کنه

من نمی گم از ایشون دوری کن ، شاید بقیه دوستان هم منظورشون این نبوده اما تاکید دارم رابطه ات رو با ایشون دقیقا از رابطه جنسی خالی کن . اونهم نه برای دو روز و اونهم نه اینکه شوخی شوخی ایشون اجازه داشته باشند کمترین رابطه جنسی با شما برقرار کنن .
ببین بعد از 3 ماه بازم همچنان بهت محبت می کنه یا دمش رو گذاشته روی کولش و رفته و ...
در سن سال شما کمی سخته مرز بین احساسات واقعی و مصنوعی رو پیدا کردن و من هم دوست ندارم الکی از این آقا یک پسر بد بسازم . فقط بنظرم شما زود ( خیلی زود ) وارد رابطه جنسی شدید و ممکنه عواقب جالبی در انتظارتون نباشه . پس عقل به آدم میگه محتاط تر باشید و کمی بیشتر مراقب خودتون باشید .
نظر من اینه که روابط جنسی رو به معنی واقعی کات کنید ...

سلام
دوست عزیز متوجه نشدم که اصلا  هدفت از اینکه با این آقا هستی چی هست؟ اونو واسه ازدواج میخوای؟ یا صرفا به عنوان یک دوست صمیمی که حالا چند سالی رو باهاش باشی؟

اگه واسه ازدواج براش برنامه داری چند مطلب رو در مورد پسرها بهت میگم خودت تصمیم بگیر:
اگر این دوستت در سنین بین 18 تا 23 هست ، بهتره اینو بدونی که در این فاصله ی سنی پسرها بیشتر دنبال برآورده کردن نیازهای جنسیشون هستن و حتی خودشون هم بخاطر شرایط بحرانی سنی که در اون قرار گرفتن فرق بین هوس و عشق رو نمیدونن...حتی اگه اصرار کنه که دوستت داره نمیشه روش حساب باز کرد چون فعلا تحت فشار مسائل دیگه از جمله عطش جنسیش هست....پس برای ازدواج به این پسر در این شرایط سنی فکر نکن..
مگه اینکه هدفت صرفا دوستی باشه که این به سلیقه ی شخصی خودت برمیگرده...راهی هست که انتخاب کردی....
ولی اگر این پسر در سنی باشه که دیگه صرفا و تنها تحت تاثیر مساله جنسی نباشه و سنش طوری باشه که به مسائل عمیق تر فکر کنه و صرفا در روابط دوستی تنها دنبال رفع نیازهای جنسی نباشه اون موقع باید همه ی عوامل دیگه رو بذاری کنار هم ببینی واقعا تو رو واسه چی میخواد؟!
اینو حتما میدونی که روابط صمیمی بین دو جنس مخالف و مخصوصا رابطه جنسی به به مرور وابستگی میاره...ممکنه این وابستگی واقعا دوست داشتن نباشه ولی نیاز جنسی به صورت عادت در میاد و دوطرف رو مثل آهنربا دوباره به سمت هم میکشه....
اینکه شما رابطه ی جنسیتون رو زود شروع کردید همین باعث شده که سردرگم بشی ، چون الان واسه خودت هم تشخیصش سخت شده که چه چیزی باعث میشه شما به سمت هم جذب بشید....دوست داشتن....هوس...عشق....صرفا نیاز....
اگه اول جذب افکار...رفتار...روحیات و....یک نفر بشیم و بعد که روحش رو خواستیم جسمش رو هم طلب کنیم ... اونوقت میشه گفت دوست داشتن صرفا هوس نیست!
حالا اگه واسه ازدواج نمیخوایش ...این که به رابطت ادامه بدی یا نه میل خودته چون یک سری از نیازهات رو به این شکل داری بهشون پاسخ میدی و همین باعث ادامه ی رابطت شده.... و بصورت عادت در اومده.
ولی اگر واسه ازدواج در آینده بهش فکر می کنی ....به نظر منهم راهی که بقیه بهت پیشنهاد دادن بهترینه... اینکه برای مدتی مثلا چند ماهی اصلا بی خیال روابط نزدیک باهاش بشی حتی لمس و بوسه و...رو هم بیخیال شو.... بعد از مدتی هردوتون متوجه میشید که چه چیزی باعث میشه شما دو نفر با هم در ارتباط باشید... اینکه واقعا نیاز جسمی باعث شده شما دونفر درکنار هم باشید یا مسائل مهم تر و زیباتری هم هست....
شاد باشی.

سلام

saye_a نوشته است: سلام
دوست عزیز متوجه نشدم که اصلا  هدفت از اینکه با این آقا هستی چی هست؟ اونو واسه ازدواج میخوای؟ یا صرفا به عنوان یک دوست صمیمی که حالا چند سالی رو باهاش باشی؟

اگه واسه ازدواج براش برنامه داری چند مطلب رو در مورد پسرها بهت میگم خودت تصمیم بگیر:
اگر این دوستت در سنین بین 18 تا 23 هست ، بهتره اینو بدونی که در این فاصله ی سنی پسرها بیشتر دنبال برآورده کردن نیازهای جنسیشون هستن و حتی خودشون هم بخاطر شرایط بحرانی سنی که در اون قرار گرفتن فرق بین هوس و عشق رو نمیدونن...حتی اگه اصرار کنه که دوستت داره نمیشه روش حساب باز کرد چون فعلا تحت فشار مسائل دیگه از جمله عطش جنسیش هست....پس برای ازدواج به این پسر در این شرایط سنی فکر نکن..
مگه اینکه هدفت صرفا دوستی باشه که این به سلیقه ی شخصی خودت برمیگرده...راهی هست که انتخاب کردی....
ولی اگر این پسر در سنی باشه که دیگه صرفا و تنها تحت تاثیر مساله جنسی نباشه و سنش طوری باشه که به مسائل عمیق تر فکر کنه و صرفا در روابط دوستی تنها دنبال رفع نیازهای جنسی نباشه اون موقع باید همه ی عوامل دیگه رو بذاری کنار هم ببینی واقعا تو رو واسه چی میخواد؟!
اینو حتما میدونی که روابط صمیمی بین دو جنس مخالف و مخصوصا رابطه جنسی به به مرور وابستگی میاره...ممکنه این وابستگی واقعا دوست داشتن نباشه ولی نیاز جنسی به صورت عادت در میاد و دوطرف رو مثل آهنربا دوباره به سمت هم میکشه....
اینکه شما رابطه ی جنسیتون رو زود شروع کردید همین باعث شده که سردرگم بشی ، چون الان واسه خودت هم تشخیصش سخت شده که چه چیزی باعث میشه شما به سمت هم جذب بشید....دوست داشتن....هوس...عشق....صرفا نیاز....
اگه اول جذب افکار...رفتار...روحیات و....یک نفر بشیم و بعد که روحش رو خواستیم جسمش رو هم طلب کنیم ... اونوقت میشه گفت دوست داشتن صرفا هوس نیست!
حالا اگه واسه ازدواج نمیخوایش ...این که به رابطت ادامه بدی یا نه میل خودته چون یک سری از نیازهات رو به این شکل داری بهشون پاسخ میدی و همین باعث ادامه ی رابطت شده.... و بصورت عادت در اومده.
ولی اگر واسه ازدواج در آینده بهش فکر می کنی ....به نظر منهم راهی که بقیه بهت پیشنهاد دادن بهترینه... اینکه برای مدتی مثلا چند ماهی اصلا بی خیال روابط نزدیک باهاش بشی حتی لمس و بوسه و...رو هم بیخیال شو.... بعد از مدتی هردوتون متوجه میشید که چه چیزی باعث میشه شما دو نفر با هم در ارتباط باشید... اینکه واقعا نیاز جسمی باعث شده شما دونفر درکنار هم باشید یا مسائل مهم تر و زیباتری هم هست....
شاد باشی.

با سلام خدمت دوستان مرسی‌ از جوبتون می‌خواستم بگم که دوست بنده ۲۷ سالشون هست و منو اون هر ۱۴ روز یکبار همو میبینیم و من فعلا با ایشون قصد ازدواج ندارم ولی‌ خیلی‌ دوستش دارم ایشون میگه که منو خیلی‌ دوست داره حتا به من میگه بخدا قسم حاضرم رابطه جنسی بهات ناداشته باشم من واسه خاطره رابطه جنسی بهات نیستم چون این درانمو گذروندم ولی‌ اون از نظر جنسی‌ خیلی‌ بالا هست بارها شده بهش گفتم حاضری واسه خاطره اینکه ثابت کنی‌ منو دوست داری بیای خوااستگاریم اونم میگه من واسه خاطره تو همه کار می‌کنم ولی‌ بازم من موندم؟؟؟ ازتون می‌خوام که در درست عمل کردنم با طرفمه یکسری راهنمائی کنید چون اون از من ۸ سال بزرگتره و من خیلی‌ بچه بعضیها دروردم که  باهم بهسأی داشتیم ...اون به من گفت که من می‌خواستم بهات ازدواج کنم ولی‌ میبینم کلی بچه هستی‌ من خیلی‌ تو ذوقم خورده چکار کنم.....من هم می‌خوام طرفمو نگاه دارم که همیشه تلب من باشه هم خودمو حروم نکنم که بدن پشیمون بشم...!!!!ممنونم از همتون

سلام من هم موافق بااین نظراتم عزیزم مراقب باش که احساساتت جلوی عقلت را نگیرد هنوز فرصتی برای جبران هست نگذلر دیر شود حتما با کمی دوری آن راامتحان کن

سلام آهو جان.به نظر من 19 سال سنی نیست که بگی واسه ازدواج کرن هنوز بچه ای یا اینکه کلا بچه ای.سن و سال ملاک واسه بچه بودن یا بزرگی نیست.خیلی ها با30 سال هنوز رفتار بچه گانه دارن و خیلی ها شاید 12 سال بیشتر نداشته باشن ولی اونقدر فکرشون باز که فکر می کنی خیلی بیشتر از اینا سنش باشه.پس یکمی خودتو از این بچگی در بیار.بدون داری بزرگ میشی.اگه به نظر خودت یا اون هنوز بچه ای،ببین کجای کارت درست نیست و واسه چی بهت گفته بچه ای؟ ازش بپرس.
به نظر من تو خیلی خوب می تونی همه چیزو بفهمی و درک کنی،خیلی خوب می تونی به خودت کمک کنی بدون اینکه کسی بهت بگه چیکار کن.منم با نظر آقای سامی موافقم که رابطه ی جنسی رو بذاری کنار.اگه به گفته ی خودت با این مساله مشکلی نداره و تورو همین جوری هم می خواد،پس دلیلی نداره که بخواین رابطه داشته باشید.بذار بیاد خواستگاریت.بذار بیاد تا بفهمی که بزرگ شدی.اینجوری خیلی بهتر می تونی تصمیم بگیری.آقایون 5 سال از سنشون کوچیکترن.البته این شامل همه نمیشه.کلی گفتم ،چون یه جایی خوندم.از نظر رفتار و طرز فکر اینجورین.پس با این حساب تو باید فرض کنی 3 سال ازت بزرگتر ولی باید خودتم از این بچگی در بیای تا این محاسبه درست شه.من قصد جسارت ندارم عزیزم ولی اگه کسی به منم بگه بچه ای خیلی بهم برمیخوره واسه همینه که بهت گفتم بزرگ شو و فکرتو باز کن ببین چرا بهت اینو گفت؟

20377718 نوشته است: سلام آهو جان.به نظر من 19 سال سنی نیست که بگی واسه ازدواج کرن هنوز بچه ای یا اینکه کلا بچه ای.سن و سال ملاک واسه بچه بودن یا بزرگی نیست.خیلی ها با30 سال هنوز رفتار بچه گانه دارن و خیلی ها شاید 12 سال بیشتر نداشته باشن ولی اونقدر فکرشون باز که فکر می کنی خیلی بیشتر از اینا سنش باشه.پس یکمی خودتو از این بچگی در بیار.بدون داری بزرگ میشی.اگه به نظر خودت یا اون هنوز بچه ای،ببین کجای کارت درست نیست و واسه چی بهت گفته بچه ای؟ ازش بپرس.
به نظر من تو خیلی خوب می تونی همه چیزو بفهمی و درک کنی،خیلی خوب می تونی به خودت کمک کنی بدون اینکه کسی بهت بگه چیکار کن.منم با نظر آقای سامی موافقم که رابطه ی جنسی رو بذاری کنار.اگه به گفته ی خودت با این مساله مشکلی نداره و تورو همین جوری هم می خواد،پس دلیلی نداره که بخواین رابطه داشته باشید.بذار بیاد خواستگاریت.بذار بیاد تا بفهمی که بزرگ شدی.اینجوری خیلی بهتر می تونی تصمیم بگیری.آقایون 5 سال از سنشون کوچیکترن.البته این شامل همه نمیشه.کلی گفتم ،چون یه جایی خوندم.از نظر رفتار و طرز فکر اینجورین.پس با این حساب تو باید فرض کنی 3 سال ازت بزرگتر ولی باید خودتم از این بچگی در بیای تا این محاسبه درست شه.من قصد جسارت ندارم عزیزم ولی اگه کسی به منم بگه بچه ای خیلی بهم برمیخوره واسه همینه که بهت گفتم بزرگ شو و فکرتو باز کن ببین چرا بهت اینو گفت؟

ممنون از شما می‌خواستم اینو بگم من از بچگی‌ جوری بودم که رفتارم پسرونست اون خوشش نمیاد به قل خودش من خیلی‌ تقسم خیلی‌ قدم میگه من دوست ندارم وقتی‌ از چیزی ناراحت میشی‌ بحث کنی‌ باهم میگه نگهدار بدن بهم بگو میگه تو وقتی‌ ناراحت میشی‌ شروع میکنی‌ به قیافه گرفتن میگه یزره دختر باش لطیف باش ولی‌ من نمیتونم با این رفتار بزرگ شدم از نازک نارنجی بودن بدم میاد یجوری این پسرم کلی سختمه.......شما میگید چکار کنم ......واسه همینه اون یزره سرد شده میگه خیلی‌ بچه هستی‌ من چطوری می‌تونم با یه بچه دارد دلم بگم باهاش مشورت کنم بارها گفتم باشه درست میشم ولی‌ نشده نمیدونستم چکار باید کنم واسه همینه الان شک کردم به همه چیز واقعاً خسته شدم