شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

تنوع طلبی وسواس گونه

  1. من خيلی خيلی رو ظاهرم حساسيت دارم. مدام فکرم مشغوله اينه که چه کار کنم تا قيافم بهتر بشه. هروز موهام رو يک رنگ ميکنم،مدل ابرو و آرايشم رو تغيير ميدم،
    بينی ام مشکلی نداره ولی برای تنوع دوست دارم که عمل کنم و تصميم به خيلی کار ها برای تغيير چهره ام دارم. راستش ظاهر زيبايی دارم، ولی انگار زود خسته ميشم ازش و احساس ميکنم تکراری ميشه.
    اين افکار خيلی ذهنم رو درگير ميکنه و خودم دوست ندارم اينجوری باشم. ولی اگر بعد از 2-3 روز تغييری تو چهره يا لباس يا موهام نداشته باشم خلقم پايين مياد و عصبی ميشم. خواهرم که خيلی ساده است به من ميگه که مريضی، به نظر شما هم اين همه توجه به ظاهر و تنوع مريضيه؟
     
  2. سلام

    تنوع طلبی تا زمانی اشکال نداره که به صورت وسواس درنیاد و از طرفی باعث اذیت خودت و دیگران نشی.
    اینکه هر روز علاقه داشته باشی مدل موهات و آرایشت رو عوض کنی طبیعیه ولی افراطش بصورتیکه ذهنتو درگیر کنه اصلا خوب نیست.
    علاقه به تنوع در پوشش و ارایش و... اصلا مشکلی نیست ولی اگر مدام فکر و ذهنت بشه این چیزا و عصبیت کنه،  کم کم به سمت بیماری وسواس میره.
    وقتی بینیت مشکلی نداره و میخوای عملش کنی این وسواست رو میرسونه...

    اگر الان نتونی کنترلش کنی فردا توی زندگیت مسائل مهمتری هست که تنوع طلبی افراطی در مورد اونها کار دستت میده! مثلا ممکنه زود از همسرت خسته بشی... جدی میگم ...

    شاد باشی.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  3. yandi نوشته است: من خيلی خيلی رو ظاهرم حساسيت دارم. مدام فکرم مشغوله اينه که چه کار کنم تا قيافم بهتر بشه. هروز موهام رو يک رنگ ميکنم،مدل ابرو و آرايشم رو تغيير ميدم،
    بينی ام مشکلی نداره ولی برای تنوع دوست دارم که عمل کنم و تصميم به خيلی کار ها برای تغيير چهره ام دارم. راستش ظاهر زيبايی دارم، ولی انگار زود خسته ميشم ازش و احساس ميکنم تکراری ميشه.
    اين افکار خيلی ذهنم رو درگير ميکنه و خودم دوست ندارم اينجوری باشم. ولی اگر بعد از 2-3 روز تغييری تو چهره يا لباس يا موهام نداشته باشم خلقم پايين مياد و عصبی ميشم. خواهرم که خيلی ساده است به من ميگه که مريضی، به نظر شما هم اين همه توجه به ظاهر و تنوع مريضيه؟


    سلام

    حساس بودن روی ظاهر بد نیست . بیماری هم نیست اما اگر حالت افراطی بگیره ، میشه بیماری
    مثل هرچیز دیگه ای که حالت افراطی بگیره به خودش

    چیزی که شما می گی دقیقا یک حالت وسواسی و بیمارگونه هست . با توجه به سایر پستهاتون شما اضطراب یا وسواس و یا افسردگی و شاید همشو با هم داشتید و دارید و این رفتار شما هم ناشی از همین مشکل هست .

    به عقیده من شما به درمان دارویی و رفتار درمانی توام احتیاج دارید . یعنی هم رواپزشک هم روانشناس و مشاور
    سعی کنید داروی ضداضطراب و وسواسی که بهتون بسازه و دچار عوارضش نشید پیدا کنید - البته زیر نظر متخصص -
    از طرفی رفتار درمانی رو هم آغاز کنید

    می دونم با گفتن من چیزی عوض نمیشه اما می خوام بگم
    بی اندازه پیله کردن به وضع لباس و ظاهر ، همونقدر بده و توی ذوق می زنه که بی تفاوتی به این مسائل
    پس شما سعی کن ضمن اینکه همیشه شیک باشی اما از گیردادن به خودت هم پرهیز کنی
    لازم نیست همیشه در بهترین حالت ممکنه باشی ، همینکه همیشه در یک حالت خوب و مناسب قرار بگیری کافیه
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  4. tanaz_2



    کاربر نيمه فعال


    کاربر نيمه فعال
    سلام دوست عزیز

    اگر سعی کنی توجهت را از ظاهر خودت به درون خودت(تواناییهات/استعدادت در زمینه های مختلف و.........)معطوف کنی خود به خود از شدت توجه به ظاهرت کم میشه با این کار اعتماد به نفست هم بالا می ره و باعث میشه ظاهرت را همونطور که هست بپذیری ودوست داشته باشی آرزومند موفقیتت
     
  5. sami28 نوشته است:
    yandi نوشته است: من خيلی خيلی رو ظاهرم حساسيت دارم. مدام فکرم مشغوله اينه که چه کار کنم تا قيافم بهتر بشه. هروز موهام رو يک رنگ ميکنم،مدل ابرو و آرايشم رو تغيير ميدم،
    بينی ام مشکلی نداره ولی برای تنوع دوست دارم که عمل کنم و تصميم به خيلی کار ها برای تغيير چهره ام دارم. راستش ظاهر زيبايی دارم، ولی انگار زود خسته ميشم ازش و احساس ميکنم تکراری ميشه.
    اين افکار خيلی ذهنم رو درگير ميکنه و خودم دوست ندارم اينجوری باشم. ولی اگر بعد از 2-3 روز تغييری تو چهره يا لباس يا موهام نداشته باشم خلقم پايين مياد و عصبی ميشم. خواهرم که خيلی ساده است به من ميگه که مريضی، به نظر شما هم اين همه توجه به ظاهر و تنوع مريضيه؟


    سلام

    حساس بودن روی ظاهر بد نیست . بیماری هم نیست اما اگر حالت افراطی بگیره ، میشه بیماری
    مثل هرچیز دیگه ای که حالت افراطی بگیره به خودش

    چیزی که شما می گی دقیقا یک حالت وسواسی و بیمارگونه هست . با توجه به سایر پستهاتون شما اضطراب یا وسواس و یا افسردگی و شاید همشو با هم داشتید و دارید و این رفتار شما هم ناشی از همین مشکل هست .

    به عقیده من شما به درمان دارویی و رفتار درمانی توام احتیاج دارید . یعنی هم رواپزشک هم روانشناس و مشاور
    سعی کنید داروی ضداضطراب و وسواسی که بهتون بسازه و دچار عوارضش نشید پیدا کنید - البته زیر نظر متخصص -
    از طرفی رفتار درمانی رو هم آغاز کنید

    می دونم با گفتن من چیزی عوض نمیشه اما می خوام بگم
    بی اندازه پیله کردن به وضع لباس و ظاهر ، همونقدر بده و توی ذوق می زنه که بی تفاوتی به این مسائل
    پس شما سعی کن ضمن اینکه همیشه شیک باشی اما از گیردادن به خودت هم پرهیز کنی
    لازم نیست همیشه در بهترین حالت ممکنه باشی ، همینکه همیشه در یک حالت خوب و مناسب قرار بگیری کافیه







    ممنون از جواب. راستش من خودم هم از اين وضع ناراحتم. اصلاً اين سبک زندگی رو دوست ندارم، ولی دست خودم نيست.
    داروهای خيلی زيادی مصرف کردم. پيش روانپزشک های مجربی هم رفتم. ولی افسردگی و اضطراب ام به هيچ وجه تکون نخورده! الان پيش هم روانشناس ميرم هم روانپزشک. ولی به شخصه تغييری نميبينم

    شما روانپزشک خوب ميشناسين که به من معرفی کنيد؟
     
  6. yandi نوشته است:
    sami28 نوشته است:
    yandi نوشته است: من خيلی خيلی رو ظاهرم حساسيت دارم. مدام فکرم مشغوله اينه که چه کار کنم تا قيافم بهتر بشه. هروز موهام رو يک رنگ ميکنم،مدل ابرو و آرايشم رو تغيير ميدم،
    بينی ام مشکلی نداره ولی برای تنوع دوست دارم که عمل کنم و تصميم به خيلی کار ها برای تغيير چهره ام دارم. راستش ظاهر زيبايی دارم، ولی انگار زود خسته ميشم ازش و احساس ميکنم تکراری ميشه.
    اين افکار خيلی ذهنم رو درگير ميکنه و خودم دوست ندارم اينجوری باشم. ولی اگر بعد از 2-3 روز تغييری تو چهره يا لباس يا موهام نداشته باشم خلقم پايين مياد و عصبی ميشم. خواهرم که خيلی ساده است به من ميگه که مريضی، به نظر شما هم اين همه توجه به ظاهر و تنوع مريضيه؟


    سلام

    حساس بودن روی ظاهر بد نیست . بیماری هم نیست اما اگر حالت افراطی بگیره ، میشه بیماری
    مثل هرچیز دیگه ای که حالت افراطی بگیره به خودش

    چیزی که شما می گی دقیقا یک حالت وسواسی و بیمارگونه هست . با توجه به سایر پستهاتون شما اضطراب یا وسواس و یا افسردگی و شاید همشو با هم داشتید و دارید و این رفتار شما هم ناشی از همین مشکل هست .

    به عقیده من شما به درمان دارویی و رفتار درمانی توام احتیاج دارید . یعنی هم رواپزشک هم روانشناس و مشاور
    سعی کنید داروی ضداضطراب و وسواسی که بهتون بسازه و دچار عوارضش نشید پیدا کنید - البته زیر نظر متخصص -
    از طرفی رفتار درمانی رو هم آغاز کنید

    می دونم با گفتن من چیزی عوض نمیشه اما می خوام بگم
    بی اندازه پیله کردن به وضع لباس و ظاهر ، همونقدر بده و توی ذوق می زنه که بی تفاوتی به این مسائل
    پس شما سعی کن ضمن اینکه همیشه شیک باشی اما از گیردادن به خودت هم پرهیز کنی
    لازم نیست همیشه در بهترین حالت ممکنه باشی ، همینکه همیشه در یک حالت خوب و مناسب قرار بگیری کافیه







    ممنون از جواب. راستش من خودم هم از اين وضع ناراحتم. اصلاً اين سبک زندگی رو دوست ندارم، ولی دست خودم نيست.
    داروهای خيلی زيادی مصرف کردم. پيش روانپزشک های مجربی هم رفتم. ولی افسردگی و اضطراب ام به هيچ وجه تکون نخورده! الان پيش هم روانشناس ميرم هم روانپزشک. ولی به شخصه تغييری نميبينم

    شما روانپزشک خوب ميشناسين که به من معرفی کنيد؟


    همینکه خودتون می خواید از این سبک زندگی خارج بشید ، عالیه . همکاری شما در کنار یک متخصص کاربلد قطعا نتیجه میده اما
    متاسفانه 3-4 موردی که می شناسم چنگی به دل نمی زنند . بگردید حتما پیدا میشه
    همه چیز درست میشه ، نگران نباش
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  7. براي غلبه بر بي حوصلگي در زندگي از اين راهکارها سود بريد:

    1-سعي کنيد هر از چند گاهي در زندگي خود تغييراتي هر چند جزئي ايجاد کنيد.

    2- بي کاري و فقدان فعاليت يک عامل مهم در ايجاد بي حوصلگي ست. دست به کار شويد با نشستن و به نقطه اي خيره شدن چيزي عوض نميشود. برخيزيد و به کاري مشغول شويد.

    3- حس پوچي و اين باور که زندگي، شغل و فعاليتهاي شما بي معني ميباشند ميتواند شما را تا مرز خود کشي پيش برد. شما نبايد زندگي خود را يک دايره بي پايان و هدف بدانيد. اين وظيفه خود شماست که به زندگي خود معنا بخشيد.

    4-هر روز يک چيز جديد ياد بگيريد و به علم خود بيفزاييد.

    5- خود را به چالش بکشانيد. به فعاليتي دست بزنيد که در شما استرس ملايمي ايجاد ميکند. مانند برد و باخت (در بازي، ورزش) و يا پذيرش ايده هاي جديد.

    6- به ياد داشته باشيد که هيچ چيز کسالت بار و خسته کننده نيست بلکه اين ذهن بي حوصله شماست که همه چيز را کسل کننده ميبيند. بي حوصلگي يک امر نسبي و درونيست. افکار خود را تغيير دهيد تا احساسات شما نيز تغيير يابند.

    7-حس کنجکاوي خود را بر انگيزيد.نسبت به پيرامون خون بي تفاوت نباشيد.سعي کنيد از همه چيز سر در بياوريد.البته به غير از مسائل شخصي ديگران.

    8- خيالپردازي کنيد. خيالپردازي بيش از حد سبب دور افتادن شما از واقعيتها و حقايق ميگردد اما از تخيل خود ميتوانيد در رفع بي حوصلگي کمک بگيريد. خيالپردازي کنيد و به آرزوهاي خود دست يابيد.

    9- تکرار فعاليتهاي روزمره و يا از روي عادت بسيار خسته کننده است. بنابراين ديگر ايده ها، گزينه ها واحتمالات را هم انتخاب کنيد. مثلا هر روز براي صبحانه چاي شيرين نخوريد، يک روز هم قهوه و يا شير بخوريد و يا هر روز سر يک ساعت فعاليت خاصي را انجام ندهيد. هراز گاهي طرز لباس پوشيدن و يا مدل موي خود را تغيير دهيد .

    10- هر بار سر قرار ملاقات يک دست لباس مشابه به تن نکنيد. و يا در کافي شاپ فقط ميلک شيک سفارش ندهيد. با يک هديه بدون مناسبت طرف مقابل خود را غافلگير کنيد.

    11- با حسرت به دختران ديگر نگاه نکنيد مطمئن باشيد مردان بسياري نيز هستند که با حسرت به دوست دختر کنار شما نگاه ميکنند و آرزوي داشتن وي را دارند.

    12- تکراري نباشيد.
    منبع:مردمان
     
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.27 ثانیه (65)