می دونم اینجا یه سایت پزشکی ولی هیچ جا وهیچ کسی رو ندارم که مشکل من رو حل کنه من 20سالمه وباپدرم خیلی مشکل دارم 4 سال پیش پسر دوست بودم وقصدازدواج داشتیم ولی پدرم وقتی فهمیدمنوتهدیدکردکه ازش جدا شم منم از ترس ازش جداشدم پدرم تمام زندگیش شک شک. حالا دانشجوام وهنوز دست از این اخلاقش برنداشته بارها شده بود که می خواستم خودمو بکشم ولی اینکارو نکردم انگاریه کسی جلو این کارمنومیگرفت همین شنبه یه اتفاق بدی برام افتاد من شنبه می خواستم برم دانشگاه که تحقیقمو به استادمون بدم می خواستم با دوستم برم که بابام گفت من میبرمتون گفتم باشه خلاصه مارفتیمو تازه بگم که دوستم کلاس داشت وقتی رفتیم ازشانس بدمن استادمون نیومد تازه کلاس دوستمم دیرشروع میشد خلاصه بابام شروع کرد به چرت وپرت گفتن ازشانس من یکی ازهمکلاسیهای پسردوستم اومدو ازکلاسشون پرسید بعدبابام گفت امروزبرای این اومدین دانشگاه قرار داشتینو ازاین حرفا منم گفتم نه به خدا اینطوری نیست ولی حرفامو قبول نکرد منم رفتم تویه کلاس خالیزدم زیر گریه بابام اومدو دیددارم گریه میکنم داد زد سرم و رفت بیرون بعدبه دوستم گفت که قطع رابطه کنه بامن تواین موقع بود که پسره همینجوری اومدو سرک کشیدورفت وقتی بابام دید اومده بهم میگه پس با توکارداشته..... خلاصه دعوایی شد من حرف میزدم بابام منوکتک میزد میزد با قدرتم میزد طوری شدکه از دماغم ودهنم خون میومد چشمام همون جا کبود شد ......... من باید با این پدر چیکارکنم نمی تونم تحملش کنم اون یه دیونس واقعا منم دارم دیونه میشم تروخدا بهم بگید بایدچکارکنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟