دوستان من یه مساله ای که دو ساله پیدا کردم اینه که وقتی یه کاری رو انجام میدم و خوشحال میشم ازش یا مثلا میرم با دوستم بیرون و مثلا از این با هم بودن حس خوبی پیدا میکنم
بعدش که میام خونه مثلا اگه ظهر باشه و بخوام بخوابم یه جور اضطراب نمیذاره بخوابم...
نمیدونم چجوری توضیح بدم...
ولی وقتی یه اتفاق خوبی هم بیفته به کامم زهر مار میشه و بعدش یه جور افسردگی میگیرم.
سر همین اصلا نمیتونم به چیزی حس خوشحالی نشون بدم...
حتی اگه حالتم بدون دلیل خوشحال باشه هم اینجوری میشم..........
مثلا اگه آخر شب از جایی برگردم که خوشحال کننده بوده برام اگه بخوام بخوابم اضطراب و افکار زیا اون نمیذاره بخوابم و شاید تا یک ساعت بیدار بمونم...
نمیدونم خوب توضیح دادم یا نه
لطفا کمکم کنید.
بعدش که میام خونه مثلا اگه ظهر باشه و بخوام بخوابم یه جور اضطراب نمیذاره بخوابم...
نمیدونم چجوری توضیح بدم...
ولی وقتی یه اتفاق خوبی هم بیفته به کامم زهر مار میشه و بعدش یه جور افسردگی میگیرم.
سر همین اصلا نمیتونم به چیزی حس خوشحالی نشون بدم...
حتی اگه حالتم بدون دلیل خوشحال باشه هم اینجوری میشم..........
مثلا اگه آخر شب از جایی برگردم که خوشحال کننده بوده برام اگه بخوام بخوابم اضطراب و افکار زیا اون نمیذاره بخوابم و شاید تا یک ساعت بیدار بمونم...
نمیدونم خوب توضیح دادم یا نه
لطفا کمکم کنید.