با سلام.من 27 سالمه و تازه 6 ماهه ازدواج کردم.همسرمو خیلی دوست دارم چون به خاطر من هر کاری کرده.با این مشکلاتمون خیلی زیاد بود اما با کمک هم رفتیم سر خونه و زندیگیمون.راستش اون از من 4 سال کوچیکتره اما بینمون هیچ وقت این مسئله مطرح نشده .اما دیشب تو موبایلش به یک نفر اس ام اس داده بود.که مشخص بود خانم.اولش چیزیی نگفتم اما از اونجایی که خیلی دوستم داره کوچکترین تغییر تو رفتارمو میفهمه.منم تا الان هیچی ازش پنهون نکردم هر چی بوده گفتم تا دلخوری تو دلم ازش نمونه.خلاصه بهش گفتم.اولش ناراحت شد گفت به من شک داری.بعد گفت یکی از دوستامه.اما مشخص بود دروغ میگه .من اصلا عکس العملی نشون ندادم.اما خودش راستشو گفت.گفت خواهر دوستش که البته متاهله و مثل اینکه شوهرش بهش خیانت کرده.و یه سوالی پرسیده.اما متن اس ام اسی که اون فرستاده بود پاک شده بود و متنی که شوهر من فرستاده بود توش یه شوخی احمقانه.شاید باور نکنید اما انگار دنیا رو سرم خراب شد.از دیشب تا حالا خیلی معذرت خواهی کرده و قسم خورده که هیچ منظوری از اس ام اسی که فرستاده نداشته.و هیچ رابطه ای نیست.اما من دیگه کلا بهش بی اعتماد شدم.نمی دونم چی کار کنم نمی خوام یه وقت از ناراحتی بلای سرش بیاد اما دلم شکسته.بگید من چی کار کنم؟