شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

نياز به تقويت روحيه دارم

  1. حدود 2 ماهه كه عقد كرديم و در اوج خوشي بوديم هم من و همسرم و هم خانواده هامون يك ازدواج موفق... من كارمندم و همسرم دانشجو خلاصه زندگي زيبايي بود... و بعدشم خاله خانومم بعد 10 سال انتظار فرزند زايمان كرد و روز عيد فطر ما اشك شوق ريختيم و دنيامون خيلي زيباتر شده بود و قرار بود كه واسه جشن آماده بشيم اما در 8 مهر خبر تكاندهنده سكته و فوت تنها دايي خانومم رو به ما دادند خدا سر هيچكسي نياره كلا متلاشي شديم و در غم غرق شديم تمام خانواده بهش وابسته بودند جوون بود دو تا بچه داشت من در هفته گذشته تماما لباس سياه تنم بود و در كنار همسرم بودم و سعي در آرامشش داشتم ... خوب بود همسرم هم كمي آروم شد اما هنوز تشعشعات اون حادثه در وجود من و همسرم و خانوادش وجود داره در دومين ماه عقدم در مراسم هفتم عزيزي شركت كرديم..... الانم خيلي بي حوصله و غمگينم به خانومم روحيه ميدم ولي كسي نيست به من روحيه بدم عصبي و ناراحتم..... تموم اميدم خداست.....

    ببخشيد پر حرفي كردم ميخواستم با دوستانم درد دل كنم.... الهي هيچ وقت غم نبينيد.
     
  2. با سلام
    دوست من ،اگر دقت کنی ،میبینی همه ما در زندگی هامون کما بیش ،از این غم و غصه ها داشتیم ،و این هم قطعاً بهتر از من میدونی که همه چیز گذراست و انسانها در مقاطعی از عمرشون به خوشیها و غمها بر میخورند ،مهم اینه که انسان از این مقاطع با صبر و مقاومت ،به سلامت بگذره ،وگرنه خدای ناکرده ،موجبات بیماری و شکست در زندگی پدید میاد لذا معتقدم با اتکال به خدا و استعانت از این وجود بی بدیل ،میشه از تمامی این معابر حساس زندگی چه خوشی و چه غم ،با سر افرازی و سلامت گذشت.
    و...
    انشالله خداوند به شما و همسر تون و خانواده ایشون صبر عنایت کنه
    موفق باشید.
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
  3. دوست عزيز سلام

    همونطور كه جناب عليان فرمودند، رخ دادن اين دست اتفاقات تو زندگي همه يه امر عادي هستش....

    به دنيا آمدن، تحصيل، ازدواج، بارداري ، زايمان، پيري، مرگ ...
    اين يه سيكل منظم داره... و هيچ كس نه مي تونه اون رو گزينشي كنه و نه مي تونه قسمتهايي از اون رو حذف كنه...

    اتفاقي كه ميفته طبيعيه كه تا يه مدت همه چيز رو تحت الشعاع خودش قرار مي ده اما بعد از يه مدتي به دليل جاري بودن زندگي ... اتفاقات جديدتر و ... كمرنگ تر ميشه و همين كمرنگ تر شدن باعث ميشه انسان به اصطلاح باهاش كنار بياد و اين خاطره ها هستند كه انسان رو دلتنگ ميكنه.

    شما مي توني بعد از مدتي به بهانه كار به يه مسافرت بريد و حال و هواتون عوض بشه. زياد تو محيط خونه نگهش ندار ... حتي اگه حوصله نداره يه جوري با يه ظرافتي كه فقط خودت مي دوني از جو خونه بكشش بيرون ...  بهت قول مي دم همسرت در حال حاضر به نوازشهاي شما از هر چيز ديگه اي بيشتر نياز داره...شما هم بايد قوي باشيد....
    با همسرتون صحبت كنيد.... بهشون بگيد اگه با فوت دائي شون اينجوري بهم ريختن پس براي مرگ افراد عزيزتر و نزديك تر مي خوان چكار كنن.

    ببنيد ما تعارفي با هم نداريم. رسول خدا هم كه عزيزترين بود بالاخره از دنيا رفت ... من هم ميرم... تو هم ميري .... او هم مي رود.... همه مي رويم.

    اگه فرار از مرگ خريدني بود همه اون رو براي خودشون مي خريدن .... پس اگه كسي نتونسته از مرگش جلوگيري كنه .... افسوس ناراحتي ما كاري دور از منطق هستش .

    البته مي دونم درگير احساسات و خاطرات شدن هم براي خودش دردسر بزرگيه و حتي مي تونه باعث بروز بيماري هاي روحي هم بشه.

    در نهايت بايد از خدا خواست كه شعور اين رو به ما بده كه تا وقتي عزيزانمون در قيد حيات هستند قدرشون رو بدونيم و بهشون خدمت كنيم.
     
    تشکر شده توسط : 2 کاربر
  4. sjmam نوشته است: حدود 2 ماهه كه عقد كرديم و در اوج خوشي بوديم هم من و همسرم و هم خانواده هامون يك ازدواج موفق... من كارمندم و همسرم دانشجو خلاصه زندگي زيبايي بود... و بعدشم خاله خانومم بعد 10 سال انتظار فرزند زايمان كرد و روز عيد فطر ما اشك شوق ريختيم و دنيامون خيلي زيباتر شده بود و قرار بود كه واسه جشن آماده بشيم اما در 8 مهر خبر تكاندهنده سكته و فوت تنها دايي خانومم رو به ما دادند خدا سر هيچكسي نياره كلا متلاشي شديم و در غم غرق شديم تمام خانواده بهش وابسته بودند جوون بود دو تا بچه داشت من در هفته گذشته تماما لباس سياه تنم بود و در كنار همسرم بودم و سعي در آرامشش داشتم ... خوب بود همسرم هم كمي آروم شد اما هنوز تشعشعات اون حادثه در وجود من و همسرم و خانوادش وجود داره در دومين ماه عقدم در مراسم هفتم عزيزي شركت كرديم..... الانم خيلي بي حوصله و غمگينم به خانومم روحيه ميدم ولي كسي نيست به من روحيه بدم عصبي و ناراحتم..... تموم اميدم خداست.....

    ببخشيد پر حرفي كردم ميخواستم با دوستانم درد دل كنم.... الهي هيچ وقت غم نبينيد.



    با سلام
    دوست عزيز ضمن عرض تسليت اميدوارم مطالعه مطالب زير به شما و ديگر دوستان در شناخت روش درست رويارويي به اين مسئله كمك كنه:
    "غم" واژه ای است که ازآن برای توصیف احساسات و واکنش هایی استفاده می کنیم که هنگام از دست دادن يك عزیز یا چیزی ارزشمند، گریبان گیر ما می شوند. همه افراد غم را تجربه می کنند، زیرا غم واکنشی جهانی نسبت به فقدان است. این احساس دردناک، استرس زا و درعین حال طبیعی، معمول و ضروری است.

    افکار و احساسات
    هیچ واکنش درست یا اشتباهی نسبت به مرگ وجود ندارد. همه ما نیاز داریم که به روش خود و در زمان مختص به خود اندوهگین با شیم. ممکن است این اندوه برای برخی به معنای گریستن باشد و برای برخی دیگر نه. در برخی افراد این اندوه ماه ها و سال ها بطول می انجامد و در برخی دیگر پس از مدتي کوتاه به پایان می رسد. واکنش ها و احساسات ممکن است هر ساعت یا هر روز تغییر کنند؛ برخی از روزها بسیار خوب و برخی دیگر نا خوشایند و بد هستند.
    تغییرات احساسی با گذشت زمان و هنگامی که فرد فرا می گیرد که چگونه خود را با شرایط تغییر یافته هماهنگ سازد، شدت خود را از دست خواهند داد اما آغاز این راه نیز کمی دشوار است.
    آنچه در ذیل می آید، خلاصه ای از معمول ترین احساساتی است که در پی از دست دادن یک فرد با آنها روبرو می شویم.

    بهت زدگی و ناباوری:
    قبول خبر درگذشت یک شخص به زمان نیاز دارد. فرد داغدیده نمی خواهد این خبر را باور کند، درحقیقت، ابتدا نمي تواند آن را باور کند.
    فقدان:
    فرد داغدیده احساس می کند که چیزهای زیادی را ازدست داده است، یک شخص را، عشق او را، دوستی و همراهی او را، فرصت ها، امید ها و.... این فقدان می تواند احساس عمیقی از غم به همراه داشته باشد.
    گناه و احساس پشیمانی:
    یکی دیگر ازاحساساتی که گریبان گیر فرد داغدیده می شود احساس گناه است؛ مثلا، ممکن است از اینکه هفته گذشته کار اشتباهی در قبال فرد فوت شده انجام داده یا به قولی که داده بود عمل نکرده است، احساس پشیمانی کند یا حتی از اینکه زمانی نسبت به او خشمگین شده احساس بدی داشته باشد. در برخی دیگر از افراد نیز احساس گناهی شدید از اینکه خود زنده مانده اند و دیگری از دنیا رفته است، بوجود می آید.
    احساس بی عدالتی:
    شخصی که این احساس را دارد، اغلب از این قبیل عبارات استفاده می کند: چرا او باید در سن جوانی از این دنیا می رفت؟ چرا این اتفاق باید برای من روی می داد؟ این عادلانه نیست!
    حسادت:
    ممکن است شخص داغدیده نسبت به آنچه دیگران دارند اما وی در نتیجه این فقدان از آنها محروم شده است، حسادت کند. حتی ممکن است این حس نسبت به زندگی به ظاهر آسوده دیگران نیز شکل بگیرد.
    خشم:
    فرد ممکن است نسبت به جهان و حتی سایر افراد خشمگین باشد چرا که تصور می کند آنها نه تنها عامل این جدایی و فقدان اند، بلکه قادر به درمان بیماری ها نیستند؛ احساسات وی را درک نمی کنند؛ بدون فکر حرف می زنند و به زندگی خود با لذت و شادی ادامه می دهند.
    این شخص حتی ممکن است نسبت به خود و به خاطر کرده ها و نکرده های خویش خشمگین باشد. دشوارتر از همه آنکه ممکن است حتی نسبت به شخص فوت شده نیز احساس خشم کند و تصور کند که این فقدان وی را گرفتار درد و غمی بزرگ کرده است.
    احساس تنهايي:
    یکی دیگر از حالاتی که در فرد داغدیده شکل می گیرد احساس تنهایی است. وی ممکن است تصور کند که شرایط پیش آمده برای وي، برای ديگران مهم نیست. او تصور می کند که کسی را از دست داده که بیشترین نقش را در زندگی او ایفا می کرده ا ست.
    احساس آسودگی خاطر:
    اما اگر دلیل مرگ بیماری طولانی مدت یا کهولت سن باشد، شخص داغدیده نوعی احساس آسودگی خیال می کند زیرا تصور می کند که فرد ازسختی هایی که گرفتار آنها بود، رها شده است.
    حال ممکن است برخی افراد تصور کنند که این قبیل احساسات برای همیشه ادامه خواهند داشت، اما اینگونه نیست.
    ناگفته نماند که اجتناب از این احساسات نیز ممکن نیست و تجربه و بیان آنها لازمه التیام این زخم است.

    تاثيرات رفتاري "فقدان":
    غم و اندوه بر رفتار و عملکرد فرد داغدیده نیز اثر می گذارند. برخی از این آثار عبارتند از:
    اختلال در خواب
    فرد داغديده ممكن است در شروع و ادامه خواب مشكل داشته باشد يا صبح زود از خواب بيدار شود. مقاله بي خوابي را در بخش مشكلات رايج مطالعه كنيد.
    کم اشتهایی
    شخص ممكن است دوست نداشته باشد غذا بخورد يا درصورت غذا خوردن حالش بد شود.
    احساس بی قراری
    فرد داغديده آرامش ندارد؛ ذهن در تلاش است تا رويداد را معنا دار كند؛ اين حالت درتنهايي و هنگام شب در رختخواب بيشتر رخ مي دهد. مقاله تنش زدايي را دربخش مشكلات رايج مطالعه كنيد.
    احساس فرسودگی
    فقدان استرس آورست و اگر فرد داغديده خواب كافي نداشته باشد و غذاي مناسب نخورد، احساس فرسودگي خواهد كرد.
    مشغولیت ذهنی
    شخص با افكار مربوط به شخص از دست رفته اشتغال ذهني دارد و ممكن است تصوركند، صداي شخص فوت شده را مي شنود يا او را مي بيند.
    اضطراب و وحشت
    با برانگيخته شدن احساسات بسياري كه نيرومند و نا آشنايند، شخص ممكن است مضطرب شود - گويي كه دارد ديوانه مي شود (درحاليكه اين طور نيست) يا اتفاق ناگواري درحال وقوع است. مقاله اضطراب و وحشت را دربخش مشكلات رايج مطالعه كنيد.
    ناتوانی در رویارویی با امور معمول زندگی
    فرد ممكن است درانجام دادن كارهاي روزمره مانند، خريد كردن، پخت و پز و... احساس ناتواني كند.
    از دست دادن علاقه و انگیزه
    چيزهايي كه زماني منبع خوشحالي هاي بزرگ براي فرد بوده اند، اينك بي معني و خسته كننده به نظر مي رسند.
    تحریک پذیری
    فرد ممكن است با اطرافيان خود درگير شود يا به آنها پرخاش كند، درحاليكه سابقه شخصي وي چنين چيزي را نشان نمي دهد.
    گریه های مداوم
    فرد ممكن است بسيار گريه كند، درحقيقت بعضي وقت ها اين تنها كاري است كه مي توان انجام داد. گريه كردن به آرامش و تخليه هيجاني منجر مي گردد.
    و نشانه ها و علائم فیزیکی
    مانند تپش قلب، تهوع، سرگیجه، احساس گرفتگی در گلو و مشکلات گوارشی.
    تمام اینها واکنش هایی طبیعی و قابل درک نسبت به "داغدیدگی" هستند و بخش طبیعی روند سوگواری به شمار می روند.

    روش های رویارویی با این احساسات:
    همه ما در درون مان ذخایر عظیمی از نیرومندی داریم که خود از آنها بی خبریم. شاید تا زمانی که دچار یک غم بزرگ نشده ایم چندان به آن احتیاج نداشته باشیم. گاهی اوقات ممکن است تصور کنید که از عهده تمام احساساتی که با آنها روبرو می شوید بر نخواهید آمد، اما این امر با کمک دوستان و نیروهای درونی امکان پذیر است.
    روش های زیر می توانند كمك كننده باشند:
    درخواست کمک کنید:
    این کار همیشه آسان نیست و به شجاعت نیاز دارد. ابتدا اينکه بپذیرید به کمک نیاز دارید. از کسی که به او اطمینان دارید مثلا یک دوست، یک معلم، یک مشاور یا یکی از والدین خود کمک بخواهید. این درخواست کاملا معقول است و بسیاری از افراد در پی یک فقدان و داغدیدگی از کمک دیگران بهره مند می شوند.
    در خصوص این فقدان صحبت کنید:
    "درد دل کنید". این کار باعث آسودگی خاطر می شود و کمک می کند تا آنچه را که در ذهن تان می گذرد درک کنید. این کار همچنین کمک می کند تا با احساس انزوا مقابله کنید. در این باره نیز فردی را انتخاب کنید که به وی اطمینان دارید.
    احساسات خود را به گونه ای دیگر بیان کنید:
    اگر دوست ندارید در این خصوص با کسی صحبت کنید، می توانید احساسات خود را یادداشت کنید. برای این کار می توانید سبک مورد نظر خود را از میان انواع سبک های نوشتاری مانند نامه، نظم، نثر یا حتی نوشتن خاطرات انتخاب کنید. اگر نمی توانید واژه هایی مناسب برای توصیف احساسات خود بیابید سعی کنید آنها را در قالب یک آواز، یک نقاشی یا حتی کار با گل بیان کنید. رنگ ها، ریتم ها، شکل ها و زمینه ها می توانند واژه های شما باشند.
    چیزی را به عنوان یادگاری نزد خود نگاه دارید:
    مثلا تعدادی عکس، یک لباس و هرچه که به شما کمک می کند فردی را که از دنیا رفته است به یاد داشته باشید. شاید یادآوری در ابتدا دردناک باشد اما با گذشت زمان خاطرات آزار دهنده جای خود را به خاطراتی خوشحال کننده و خوب خواهند داد.
    کمی ورزش کنید:
    شاید این آخرین کاری باشد که نسبت به انجام آن از خود تمایل نشان بدهید اما برایتان مفید خواهد بود. ورزش نه تنها انرژی مازاد را به مصرف می رساند بلکه راهی است برای بیان بخشی از سرخوردگی و پرخاشگری که احتمالا در خود احساس می کنید.
    به موسیقی گوش دهید:
    بسیاری از افراد دریافته اند که قدرت اثر گذاری موسیقی در فرد بسیار بالاست. برای آرام ساختن خود موسیقی را انتخاب کنید.
    به خوبی از خود مراقبت کنید:
    خوب غذا بخورید. منظم دوش بگیريد. بخوابید و هر اندازه که نیاز دارید استراحت کنید.
    به خود اطمینان داشته باشید:
    از احساسات و واکنش های خود در چارچوب منطق پیروی کنید. اگر دوست دارید تنها باشید یا بیرون بروید و با مردم باشید حتما این کار را انجام دهید. درصورت لزوم به خود یادآوری کنید که در پی یک فقدان وجود این قبیل احساسات امری طبیعی است. پذیرش این احساسات امکان بیان و درک آنها را فراهم می کند و این بخش مهمی در روند التیام فقدان است.
    با خود راحت باشید:
    از خود انتظار بیش از اندازه نداشته باشید. گذر دوران غم و اندوه به زمان نیاز دارد. هر لحظه و ساعت را همانگونه که هست بپذیرید. توجه خود را بر زندگی در حال متمرکز کنید و نسبت به فردا و هفته های بعد چندان نگران نباشید.

    بازگشت به آینده
    پس از شوک اولیه، اغلب افراد به تدریج به زندگی کردن بدون فردی که از دنیا رفته است، عادت می کنند. البته زمان برای عادت کردن در هر فرد متفاوت است. این تغییر معمولا به تدریج روی می دهد اما با گذشت زمان اشتغال ذهني نسبت به این فقدان کمتر و کمتر خواهد شد.
    نخست ممکن است بطور مداوم به آنچه روی داده و فردی که از دنیا رفته است فکر کنید اما به تدریج روند فراموش کردن در شما آغاز خواهد شد- برای بار نخست به مدت چند دقیقه، سپس چند ساعت و در نهایت هر چند روز.
    البته این به معني خیانت و کمتر شدن علاقه شما نسبت به آن فرد نیست. فکر نکردن به برخی افراد کاملاً طبیعی است. ما این کار را درخصوص کسانی که زنده اند نیز انجام می دهیم. افراد، چه کسانی که زنده اند و چه آنها كه از دنیا رفته اند، همواره وجود دارند، حتی وقتی به آنها فکر نمی کنید. شما همیشه خاطرات و زمان هایی را که با آنها سپری کرده اید، به همراه خواهید داشت. چيزي نمی تواند آنها را از شما جدا کند. شما هر لحظه قادر خواهید بود توجه و احساسات خود را بر دیگران معطوف سازید.
    هدف از روند غم و سوگواری آن است که یاد بگیریم چگونه با "فقدان" زندگی کنیم. پس از گذر این روند زندگی آرام آرام معنا خواهد یافت و بار دیگر لذت بخش خواهد شد، هر چند که ممکن است در بعضي اوقات نیز یک قطعه موسیقی یا یک مکان شما را به یاد کسی بیاندازد که از دنیا رفته است و بار دیگر غرق در اندوه شوید. این حالت نیز با گذشت زمان کمتر خواهد شد.
    برخی روزهای خاص یا سالگردها، بویژه اولین یا دومین سالگرد، می توانند بسیار دشوار باشند. برخی افراد برنامه ریزی برای این سالگردها را مفید می دانند و با روش هایی کاملا شخصی آنها را مورد توجه قرار می دهند.
    تجربه غم و سوگواری ممکن است تغییراتی در شما ایجاد کند. ممکن است اولویت ها، ارزش ها، عقاید، آرزوها و دوستی های خود را بار دیگر ارزیابی کنید. حتی ممکن است به این نتیجه برسید که:
    نسبت به مشکلات و نیازهای خود ودیگران آگاه تر شده اید
    قدرت درک تان نسبت به قبل بیشتر شده است
    توانایی بیشتری برای زندگی کردن با سوال بي جواب "چرا" که اغلب بی پاسخ می ماند، دارید
    توانایی شما برای رویارویی با مشکلات زندگی، بویژه فقدان ها، ازهمه نوع، بیشتر شده است

    منبع :سايت همدردي
     
    تشکر شده توسط : 1 کاربر
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.16 ثانیه (50)