اگر تمام تلاش خود را در این راه بکار نبریم به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. به گفته دیوید ویسکات، پیوندها به آرامی می پژمرند، چرا که انسانها نمی دانند که چگونه پیوند را حفظ کنند ،در اینجا توجه به نکات زیر می تواند مفید واقع شود.
1- خود را بشناسیم. در مورد خود باید واقع بین باشیم. زیرا هر قدر دلمان برای دیگران بتپد ، باید ابتدا برای خود احساس مسؤلیت کنیم. زیرا تمام آنچه را که داریم می توانیم به دیگران ببخشیم. اگر احساس نا کافی بودن کنیم قدرتی در ما نیست تا به دیگری امنیت و نیرو ببخشیم. این شناخت از خود نیز امری مستمر و پویاست و به یکباره امکان پذیر نیست.
2- از چنگ رنجشهای کوچک خود را رها سازیم. واقعیت آنست که آنچه سبب از هم گسستن پیوندها می شود مسایل بزرگ و پیچیده نیستند. بلکه زنجیرهایی از رخدادهای کوچک در طی زمان دراز است. برا ی دوست داشتن یکدیگر لازم است به اشتباهات جزیی خویش توجه کنیم و در صدد تغییر رفتار خود بر آییم .
3- با ملاحظه رفتار کنیم. یعنی در رفتارهای خود ادب و احترام و برخورد منطقی داشته باشیم. رفتار بی ادبانه با هر آدمی، یعنی قرار دادن او درموقعیتی پایین تر از شان انسانی وی. ما انسانها به آسانی می رنجیم. کنشها و واژه های بدون تعمق و اندیشه، در دراز مدت پیوندهای ما را می گسلد و به جدایی، درد بی حاصل، تنش و رنجش منجر می شود. هریک از ما مسئول خلق محیطی پر از گرمی و دلسوزی برای آنانی هستیم که دوستشان داریم. یک روز خوب روزی نیست که همه چیز بر وفق مراد انسان باشد بلکه روزی است که بتوانیم با رفتار یا گفتار خود روز انسان دیگری را پر از مهر و صفا کنیم.
4- دست از سلطه جویی و تغییر دیگران بر داریم. ما می توانیم به دیگران "کمک" کنیم تا خود را تغییر دهند اما تنها "خود" آنان هستند که می توانند دگرگون شوند. هر گاه نتوانیم به فردیت و حق انتخاب دیگران احترام بگذاریم نمی توانیم ادعای دوست داشتن کنیم.
دوستی تنها زمانی پیش می آید که ما احترامی عمیق برای حقوق ، نگرشها و احساسات دیگران قایل باشیم همانطور که برای خود قایلیم.
باید دیگران را آنگونه که هستند پذیرا باشیم بی آنکه نیازها و انتظارات خود را به آنها تحمیل کنیم. هر انسانی باید به داشتن دیدگاه خویش از جهان مجاز باشد. پیوند مهر آمیز فرآیند مشتاق شدن ماست.
5- در شراکت نظرهایمان با تقلیل فاصله میان یکدیگر، بار ملامت ناراحتیهای خود را بر دوش دیگران نگذاریم. اغلب ما انسانها عادت داریم که در غیر خودمان به دنبال دلیلی برا ی سرزنش و ملامت بگردیم و تا زمانی که دیگران را مقصر حوادث پیش آمده می دانیم و در سرزنش دیگران احساس راحتی می کنیم ضرورتی برای تغییر در خود ایجاد نخواهیم کرد. دوستیها انباری برای بیرون ریختن خودخواهی ، خودبینی ، یاس و خشم ما نیستند.
6- برای یکدیگر دوست باشیم. دوستی، طلب مشتاقانه شناختن دیگری است و این اولین شرط عشق است. دوستی کنجکاوی سالمی است که ما را از خود دور ساخته و در راهی غیر رقابت آمیز و دور از خودخواهی، به سوی دیگران می کشاند تا آنها را بیازماییم و سپس به آنها نزدیک شویم. دوستی بازتاب احترام عمیق برای ارزش انسانهاست. دوستی به ما می گوید که دیگران تنها به این دلیل وجود ندارند که نیازهایمان را برآورند و زندگی ما را سرشار سازند. آنان نیز نیازها و زندگیهایی دارند که باید تحقق یابند. در واقع ما نه تنها مسؤل خود هستیم بلكه باید با کمال میل مسئولیت "شدن" دیگری را نیز برعهده بگیریم و این شراکتی داوطلبانه است.
7- آداب و سنتهای یکدیگر را فراموش نکنیم. توجه به آداب و رسوم یکدیگر امکان دوست داشتن، درکنار هم بودن و احترام به شان و ارزش یکدیگر را فراهم می کند.
8- شجاعت و جسارت داشته باشیم. در ضعف هیچ پیوندی پایه نمی گیرد. پیوندها به شجاعت ، به بیان و به تعهد نیازمندند. پیوندی که کامل و سراسر امن، شاد و محکم باشد وجود ندارد. به دلیل جوهره پیوند که همیشه دو یا چند نفر را شامل می شود همواره اختلافاتی وجود دارد. برای رویارویی با آنچه از راه می رسد به شجاعت نیاز داریم و درک " این نیز بگذرد ".
www.118ba118.com
1- خود را بشناسیم. در مورد خود باید واقع بین باشیم. زیرا هر قدر دلمان برای دیگران بتپد ، باید ابتدا برای خود احساس مسؤلیت کنیم. زیرا تمام آنچه را که داریم می توانیم به دیگران ببخشیم. اگر احساس نا کافی بودن کنیم قدرتی در ما نیست تا به دیگری امنیت و نیرو ببخشیم. این شناخت از خود نیز امری مستمر و پویاست و به یکباره امکان پذیر نیست.
2- از چنگ رنجشهای کوچک خود را رها سازیم. واقعیت آنست که آنچه سبب از هم گسستن پیوندها می شود مسایل بزرگ و پیچیده نیستند. بلکه زنجیرهایی از رخدادهای کوچک در طی زمان دراز است. برا ی دوست داشتن یکدیگر لازم است به اشتباهات جزیی خویش توجه کنیم و در صدد تغییر رفتار خود بر آییم .
3- با ملاحظه رفتار کنیم. یعنی در رفتارهای خود ادب و احترام و برخورد منطقی داشته باشیم. رفتار بی ادبانه با هر آدمی، یعنی قرار دادن او درموقعیتی پایین تر از شان انسانی وی. ما انسانها به آسانی می رنجیم. کنشها و واژه های بدون تعمق و اندیشه، در دراز مدت پیوندهای ما را می گسلد و به جدایی، درد بی حاصل، تنش و رنجش منجر می شود. هریک از ما مسئول خلق محیطی پر از گرمی و دلسوزی برای آنانی هستیم که دوستشان داریم. یک روز خوب روزی نیست که همه چیز بر وفق مراد انسان باشد بلکه روزی است که بتوانیم با رفتار یا گفتار خود روز انسان دیگری را پر از مهر و صفا کنیم.
4- دست از سلطه جویی و تغییر دیگران بر داریم. ما می توانیم به دیگران "کمک" کنیم تا خود را تغییر دهند اما تنها "خود" آنان هستند که می توانند دگرگون شوند. هر گاه نتوانیم به فردیت و حق انتخاب دیگران احترام بگذاریم نمی توانیم ادعای دوست داشتن کنیم.
دوستی تنها زمانی پیش می آید که ما احترامی عمیق برای حقوق ، نگرشها و احساسات دیگران قایل باشیم همانطور که برای خود قایلیم.
باید دیگران را آنگونه که هستند پذیرا باشیم بی آنکه نیازها و انتظارات خود را به آنها تحمیل کنیم. هر انسانی باید به داشتن دیدگاه خویش از جهان مجاز باشد. پیوند مهر آمیز فرآیند مشتاق شدن ماست.
5- در شراکت نظرهایمان با تقلیل فاصله میان یکدیگر، بار ملامت ناراحتیهای خود را بر دوش دیگران نگذاریم. اغلب ما انسانها عادت داریم که در غیر خودمان به دنبال دلیلی برا ی سرزنش و ملامت بگردیم و تا زمانی که دیگران را مقصر حوادث پیش آمده می دانیم و در سرزنش دیگران احساس راحتی می کنیم ضرورتی برای تغییر در خود ایجاد نخواهیم کرد. دوستیها انباری برای بیرون ریختن خودخواهی ، خودبینی ، یاس و خشم ما نیستند.
6- برای یکدیگر دوست باشیم. دوستی، طلب مشتاقانه شناختن دیگری است و این اولین شرط عشق است. دوستی کنجکاوی سالمی است که ما را از خود دور ساخته و در راهی غیر رقابت آمیز و دور از خودخواهی، به سوی دیگران می کشاند تا آنها را بیازماییم و سپس به آنها نزدیک شویم. دوستی بازتاب احترام عمیق برای ارزش انسانهاست. دوستی به ما می گوید که دیگران تنها به این دلیل وجود ندارند که نیازهایمان را برآورند و زندگی ما را سرشار سازند. آنان نیز نیازها و زندگیهایی دارند که باید تحقق یابند. در واقع ما نه تنها مسؤل خود هستیم بلكه باید با کمال میل مسئولیت "شدن" دیگری را نیز برعهده بگیریم و این شراکتی داوطلبانه است.
7- آداب و سنتهای یکدیگر را فراموش نکنیم. توجه به آداب و رسوم یکدیگر امکان دوست داشتن، درکنار هم بودن و احترام به شان و ارزش یکدیگر را فراهم می کند.
8- شجاعت و جسارت داشته باشیم. در ضعف هیچ پیوندی پایه نمی گیرد. پیوندها به شجاعت ، به بیان و به تعهد نیازمندند. پیوندی که کامل و سراسر امن، شاد و محکم باشد وجود ندارد. به دلیل جوهره پیوند که همیشه دو یا چند نفر را شامل می شود همواره اختلافاتی وجود دارد. برای رویارویی با آنچه از راه می رسد به شجاعت نیاز داریم و درک " این نیز بگذرد ".
www.118ba118.com