ازدواج در چه سنی مناسب است
وقتى سخن از سن ازدواج مىشود دو نکته را باید مد نظر داشت:
1- ازدواج یک زمان صد در صد معین شده و قانون ثابتی براى همه انسانها ندارد.
2- سن ازدواج علاوه بر نیاز فردی ، از شرایط اجتماعى و نیاز نوعى نیز متأثر مىگردد.
زمان ازدواج به چند عامل بستگى دارد:
1ـ از نظر فقهی براى افرادى که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده مىشوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمىتوان معرفى نمود . هر زمانى و در هر سنى که حفظ گوهر پاکى برای او سخت گردد ، به گونهاى که علىرغم تمهید مقدمات و رعایت اصول ا خلاقى و احکام فقهى همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد ، باید ازدواج کند. پرواضح است که به محض احساس چنین حالتى نباید به سراغ ازدواج رفت ، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواستهها رفت و در این مورد تدابیرى را به کارگرفت و از طریق رعایت احکام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و کنترل رفتارى و فکرى ، خواهشهاى زودگذر را محدود نمود و بعد از بکارگیرى این امور اگر علاج نشد و یا این کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامههاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممکن و میسور نگردید در این صورت باید ازدواج نمود.
2ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسى و رشد فکرى و اجتماعى و اخلاقى است ، یعنى هر چند که آدمى بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهشهاى گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتى به رشد فکرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست یافت ، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقى و معنوى خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهره مندی از فواید و آثار مثبت ازدواج ، به آن اقدام خواهد کرد . در این جا نیز نمىتوان به صورت قطعى سن معینى را بیان نمود ، ولى معمولاً دختران بین سنین 16 ـ 22 به این بلوغ و رشد مىرسند و البته کسانى هم زودتر و یا دیرتر به این بلوغ فکری و اجتماعی مىرسند .
این موضوع می تواند در فرهنگ ها و مناطق مختلف متغیر باشد . بنابراین شرایط اجتماعی و منطقه ای را نیز باید در نظر داشت.
3ـ گاهى اوقات ، على رغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم ، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات عالی تر و برتر موجب تأخیر در ازواج مىشود که در این صورت نیز نباید سن ازدواج دختر از 25 تا 26 سال بگذرد.
به هرحال از بین عوامل بیان شده ، عامل نخست جایگاه ویژه دارد ؛زیرا در صورت بروز آن دیگر نمىتواند گفت مىخواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در اینجا باید ازواج نمود ؛ زیرا حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار زیاد و مثبت دینی ، فردی و اجتماعی ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است . این موضوع در روایات بسیار توصیه شده به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب ، از طرف دختر و خانواده رد نشود.
در عین حال می توان تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگیرى نمود و همین طور از بهرهگرفتن ازتجارب بزرگترها نباید غفلت ورزید.
منبع : aryabooks
وقتى سخن از سن ازدواج مىشود دو نکته را باید مد نظر داشت:
1- ازدواج یک زمان صد در صد معین شده و قانون ثابتی براى همه انسانها ندارد.
2- سن ازدواج علاوه بر نیاز فردی ، از شرایط اجتماعى و نیاز نوعى نیز متأثر مىگردد.
زمان ازدواج به چند عامل بستگى دارد:
1ـ از نظر فقهی براى افرادى که به وسیله ازدواج نکردن به گناه آلوده مىشوند ازدواج نمودن واجب است و بر اساس این معیار زمان و سن خاص را نمىتوان معرفى نمود . هر زمانى و در هر سنى که حفظ گوهر پاکى برای او سخت گردد ، به گونهاى که علىرغم تمهید مقدمات و رعایت اصول ا خلاقى و احکام فقهى همچنان از تیررس شیطان در امان نباشد و از تهدید نفس اماره و آلوده شدن مصون نباشد ، باید ازدواج کند. پرواضح است که به محض احساس چنین حالتى نباید به سراغ ازدواج رفت ، بلکه ابتدا باید به سراغ کنترل خواستهها رفت و در این مورد تدابیرى را به کارگرفت و از طریق رعایت احکام فقهى و اصول و مقررات اخلاقى و کنترل رفتارى و فکرى ، خواهشهاى زودگذر را محدود نمود و بعد از بکارگیرى این امور اگر علاج نشد و یا این کنترل به قیمت از کف نهادن تمام برنامههاى زندگى و سخت شدن زندگى، ممکن و میسور نگردید در این صورت باید ازدواج نمود.
2ـ عامل دوّم رسیدن به بلوغ جنسى و رشد فکرى و اجتماعى و اخلاقى است ، یعنى هر چند که آدمى بتواند غرائز خود را کنترل کند و خواهشهاى گذرا او را تهدید ننماید، اما وقتى به رشد فکرى و عقلى و اجتماعى و اخلاقى دست یافت ، جهت بقاى نسل آدمى و رشد شخصیت خود و تکامل اخلاقى و معنوى خویش و رسیدن به آرامش فکری و روحی و به طور کلی بهره مندی از فواید و آثار مثبت ازدواج ، به آن اقدام خواهد کرد . در این جا نیز نمىتوان به صورت قطعى سن معینى را بیان نمود ، ولى معمولاً دختران بین سنین 16 ـ 22 به این بلوغ و رشد مىرسند و البته کسانى هم زودتر و یا دیرتر به این بلوغ فکری و اجتماعی مىرسند .
این موضوع می تواند در فرهنگ ها و مناطق مختلف متغیر باشد . بنابراین شرایط اجتماعی و منطقه ای را نیز باید در نظر داشت.
3ـ گاهى اوقات ، على رغم رسیدن به رشد و بلوغ لازم ، اشتغال به تحصیل یا ارائه خدمات عالی تر و برتر موجب تأخیر در ازواج مىشود که در این صورت نیز نباید سن ازدواج دختر از 25 تا 26 سال بگذرد.
به هرحال از بین عوامل بیان شده ، عامل نخست جایگاه ویژه دارد ؛زیرا در صورت بروز آن دیگر نمىتواند گفت مىخواهم درس بخوانم و رشد اجتماعى ندارم. در اینجا باید ازواج نمود ؛ زیرا حفظ پاکى از هر گوهرى ارزشمندتر است. حتی اگر مسئله آلودگی به گناه هم نباشد، برای برخورداری از فواید و آثار بسیار زیاد و مثبت دینی ، فردی و اجتماعی ازدواج ، تحقق زودتر آن بهتر است . این موضوع در روایات بسیار توصیه شده به خصوص برای دختران که در صورت آمدن خواستگار مناسب ، از طرف دختر و خانواده رد نشود.
در عین حال می توان تا رسیدن به رشد اجتماعى و اخلاقى از مادر شدن و پدر شدن جلوگیرى نمود و همین طور از بهرهگرفتن ازتجارب بزرگترها نباید غفلت ورزید.
منبع : aryabooks