شما در بخش انجمنهای گفتگو سایت دکتر رهام صادقی هستید، برای آشنایی با امکانات متنوع دیگر سایت اینجا کلیک کنید


به اينستاگرام سايت بپيونديد

کودکان استثنائی

  1. كودكان استثنایی

    همواره يكي از دلايلي كه ما نمي توانيم اطلاعات كاملاً‌ مربوط و جامعي در مورد كودكان و دانش آموزان استثنايي بدست بياوريم اينست كه معمولاً وقتي با كودك استثنايي مواجه مي شويم ذهن ما بخاطر انباشته شدن ، از غيرعادي بودن ذهني يا جسمي كودك پيشداوري مي كند و غالباً   ويژگيهاي خاصي كه  كودكان استثنايي دارند  (  نابينايي – ناشنوايي – عقب ماندگي) و  مشخصه اصلي آنها مي شود .
    متاسفانه اكثر والدين از داشتن چنين فرزنداني  احساس شرمندگي مي كنند ودر  قالب موارد سعي در  مخفي كردن كودكشان در انظار عمومي دارند.

    تعريف كودك استثنایی :
    (كودك استثنايي اول يك كودك است؛ انسان است با همه خصوصيات و صفات يك انسان ) و بعد كودكي است.  با خصوصيات و تفاوتهاي استثنايي نسبت به ساير كودكان . و همين ويژگيها و خصوصيات است كه  معلمان و اوليا بايد خودشان را با آن سازگار كنند.
    در واقع بين تمام خصوصيات رواني و جسماني و تمام استعدادهاي مختلف هر فرد تفاوتهاي مشهودي موجود است پس مي توان گفت كه هر فرد نسبت به افراد ديگر استثنايي است و كلمه استثنايي بطور اعم و به معناي دقيق علمي خود نمي تواند فقط به گروههاي خاصي از افراد جامعه اطلاق شود .
    بنابراين آنچه كه ما اصطلاحاً  « كودك استثنايي  »  مي گوئيم.   بدين معناست كه كودك از نظر هوشي و جسمي و رواني و اجتماعي  بميزان قابل   توجهي نسبت  به ديگر همسالان خود متفاوت مي باشد.  و نمي تواند بنحو مطلوب حداكثر استفاده از برنامه هاي آموزش و پرورش عادي ببرد.
    در اينگونه كودكان واكنشها  ، ويژگيهاي خاص دارد  بدليل اينكه كودک رشد فكري كامل ندارد.  و بدليل اينكه نمي تواند بر رفتارهاي خود كنترل داشته باشد و يا اگر عمل خلافي از او سر زد احساس گناه و تقصير كند  ،  چون ا ز نظر شخصيتي نارس و نابالغ است  ،  ناگزير نيازمند  به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده اي است .
    عنوان كودكان استثنايي در مكاتب امريكا و انگلستان فرق مي كند . در امريكا به تمام كودكاني كه بنحوي با كودكان طبيعي و همسن خود از نظر فكري ، جسمي ، عاطفي  . عقلاني ، رفتاري و … فرق داشته باشد استثنايي گفته مي شود و مسلماً با قبول اين تعريف يك كودك نابغه ، نابينا ، ناشنوا و عقب مانده ذهني همه استثنايي هستند .
    در انگلستان لغت استثنايي را محدود به تيزهوشي مي كنند و ساير كودكاني را كه به عللي تحت حجامت و آموزش خاص هستند كودكان ويژه ( Special childern ) مي گويند .
    بطور كلي اين كودكان را بايد از سه نظر مورد مطالعه قرار دا د:

    آنهايي كه  از بدو تولد به علت ناراحتيهاي ارثي و  اختلالات  مادرزادي بيماري  مشخصي دارند.   مانند منگولها ،‌ هيدروسفالي و …
    كساني كه از ابتدا با وسايل تشخيصي مي توان به  بيماري آنها پي برد .   مانند  :  اختلالات غدد مترشحه  داخلي ، دررفتگي مادرزادي لگن و …
    افرادي كه نقص عضو و بيماري آنها در طول رشد مشخص مي شود .
    مانند : فج مغزي ، غقب ماندگي ذهني ، ضايعات و آسيبهاي مغزي مختصر كه باعث اختلال در خواندن ، نوشتن و …. كودك مي شود .
    نكته مهمي كه در مورد آموزش كودكان استثنايي بايد خاطر نشان شود اين است كه پيروزي و موفقيت بيمار فقط به ميزان  معلوليت بستگي ندارد. بلكه ميزان  توانائيهاي  بيمار در به حركت  درآوردن اعضاي  سالم براي    جبران قسمتهاي معلول ، ميزان فعاليت و پشتكار خودشان ، محيط خانواده و كارداني مربيان نيز در اين امر دخالت دارد

    طبقه بندی كودكان و نوجوانان ا ستثنایی:
    كلي ترين طبقه بندي  ،  كه مورد قبول اكثريت متخصصان مي باشد.   عبارت است از تقسيم اين افراد به سه دسته بزرگ :
    -1 كودكان و نوجوانان كه به علت اختلافات  هوشي  و فعاليتهاي ذهني از كودكان  عادي متمايزند  .  در اين دسته كودكان و نوجوانان عقب مانده ذهني و افراد تيز هوش قرار دارند.
    2- كودكان و نوجواناني كه به علت اختلالات و ضايعات مغزي يا اختلالات عملي مبتلا به اختلالات رفتاري هستند  در اين دسته كودكان و نوجوانان ناسازگار يا دشوار قرار دارند .
    3- كودكان و نوجوانان مبتلا به اختلالات و نقايص حسي و حركتي و اختلالات عملي رشد ، در اين دسته نابينايان و همچنين مبتلايان به اختلالات تكلمي ، اختلالات كنترل استنكترها و ناتوانيهاي حركتي قرار دارند.
    گروه اول ،  بعضي از افراد مبتلا به نارسائي رشد  قواي ذهني و كمبود  فعاليتهاي ذهني هستند لذا نمي توانند. در شرايط عادي با محيط خانوادگي ،  تحصيلي ،  اجتماعي ،  شغلي سازش نمايند و عده اي بر عكس به علت داشتن هوش سرشار و فعاليتهاي ذهني عالي توسط افراد عادي درك نمي شوند و در نتيجه مسائل و مشكلاتي در سازش آنها با محيط پيش مي آيد .
    دسته دوم را افرادي تشكيل مي دهند كه دچار اختلالات شخصيتي ، آشفتگيهاي عاطفي و اخلاقي هستند و به همين علت قادر به سازگاري با محيط خود نيستند . در اين دسته فعاليتهاي ذهني در حد طبيعي يا حتي ممكن است بيشتر از حد طبيعي باشد.
    گروه سوم افرادي هستند كه به علت اختلالات و نقايص حسي و حركتي يا اختلالات عملي رشد از سازگاري عادي با محيط محروم هستند .
    در طبقه بندي فوق بايد به شدت و اهميت علائم و نوع اختلال رفتاري توجه كرد.


    كودكان و نوجوانان عقب مانده ذهنی
    مقدمه و تاريخچه
    عقب ماندگي ذهني يا به اصطلاح ديگر نارسايي رشد قواي ذهني موضوع تازه و جديدي نيست بلكه در هر دوره و زمان افرادي در اجتماع وجود داشته اند كه از نظر فعاليتهاي ذهني در حد طبيعي نبوده اند .
    اجتماع براي مصلحت ، تعجب يا سالم سازي ، بعضي از اين افراد را تحمل مي كرد عده اي را محبوس مي ساخت و دسته اي را به مرگ محكوم مي نمود. پنيل كه به حق بايد او را بنيانگذار روانپزشكي جديد ناميد.  اولين كسي بود كه به دلجويي بيماران پرداخت و براي آنان برنامه هاي تفريح و گردش در نظر گرفت . او بيماران رواني را به 4 دسته تقسيم كرد :
    1- ملانكولي يا ماليخوليا
    2- ماني يا جنون شور و شوق
    3- جنون
    5- عقب ماندگي ذهني
    بعد از پنيل ، يك پزشك فرانسوي بنام ايتارد به تربيت كودكي وحشي پرداخت كه در جنگلهاي «‌ آويرون » فرانسه پيدا شد . كودك عقب ماندگي بسيار عميقي داشت ايتارد تربيت كودك را بعهده گرفت.  و كوششهاي بسيطي در اين زمينه  مبذول داشت.  تا موفق به پيدايش راه جديدي  در نحوه آموزش و پرورش  افراد عادي  عقب  مانده و حتي معلولين گرديد .
    همكار ايتارد بنام سگن بدنيال زحمات وي و  به منظور شكوفا كردن اين كودكان  مؤسسه اي براي  عقب ماندگان ذهني ايجاد كرد و روش حواس حركتي را در آموزش كر و لالها به كار برد.
    اين پيشرفتها همچنان ادامه يافت تا اوائل قرن بيستم كه توجه به اصلاح نژاد بشر در دستور كار قرار گرفت. و در امريكا به توصيه بخش اصلاح نژاد كميته پژوهشي انجمن زاد و ولد امريكا ، نازا كردن عقب مانده ها به  صورت قانون در آمد و  بالاخره  در قرن بيستم بود. كه دانشمندان و  پژوهشگران  عقب ماندگيهايي  كه به دليل  اختلالات متابوليكي ، نقصهاي كروموزومي ، بيماريهاي مادر در دوران بارداري و … ايجاد مي شد را كشف كردند و راه را براي پژوهش و درمان اين افراد هموار ساختند.
    ترقيات روز افزون علوم پزشكي ، جراحي اعصاب و مغز و علوم ژنتيك علاوه بر علل عقب ماندگيها تدريجاً و تا اندازه اي باعث تخفيف و گاهي بهبودي نسبي و حتي پيشگيري از ابتلا به اين ناراحتيهاي وخيم شده است .

    شرايط بهداشتي ، تغذيه كودكان ، پيدايش آنتي بيوتيكها و ساير داروها در درمان بيماريهاي خاص كه شايعترين علل عقب ماندگيهاست از مرگ و مير اين افراد به ميزان قابل توجهي كاسته است .



    منبع
    http://abozer.blogfa.com/post-7.aspx]
     
تمام زمانها بر حسب GMT + 3.5 Hours می‌باشند
صفحه 1 از 1


پرش به:  

شما نمی توانید در این بخش موضوع جدید پست کنید
شما نمی توانید در این بخش به موضوعها پاسخ دهید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش ویرایش کنید
شما نمی توانید موضوع های خودتان را در این بخش حذف کنید
شما نمی توانید در این بخش رای دهید

Powered by phpBB ©



Forums ©

.: مسئوليت مطالب، تبليغات و محصولات ديگر سايتها به عهده خودشان است :.
.:: برداشت از مطالب اين سايت فقط با کسب مجوز از مدیریت و با ذکر مبنع و آدرس به صورت لینک بلامانع است ::.
.::: کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به دکتر رهام صادقی بوده و هرگونه سواستفاده از آن طبق ماده 12 قانون جرایم رایانه ای قابل پیگیری است :::.


ارسال ایمیل به دکتر رهام صادقی


مدت زمان ایجاد صفحه : 0.18 ثانیه (39)