ازت دلخورم، اما دوستت دارم!
اغلب زوجهاى جوان حتى اگر در گذشته، بهترين دخترها و پسرها براى خانوادههای شان بودند، در زندگى مشترك با همسرشان، دچار اختلاف مىشوند. كسى نمىتواند ادعا كند كه تا به حال با همسرش مشاجره نداشته و از همسرش نرنجيده است. بعضىها به خاطر جر و بحثهايى كه پيش مىآيد ، احساس مىكنند كه ازدواجشان موفق نبوده است. با اين حال، خود را ناگزير به سازش با همسر مىدانند اما اختلاف آنها، مثل آتش زير خاكستر، باقى مىماند. در اين موارد، لازم است هر يك از زوجين فقط اين سؤال را از خود بپرسند كه «چقدر براى بهبود روابطمان زحمت كشيديم»؟
اغلب ما در برابر اين سؤال، ابروها را بالا انداخته، با چشمانى از حدقه بيرون زده و قيافهاى حق به جانب، مىگوييم : «خيلى».
حقيقت امر اين است كه ما زحمتهايمان را حساب شده نكشيديم.
آيا تا به حال سعى كردهايم كه ريشه اختلافات را پيدا كنيم و مسائلى را كه سد راه خوشبختى ماست، برطرف كنيم؟
آيا تا به حال خواستههايمان را در كفه ترازوى ذهنمان گذاشتهايم تا ببينيم كدام ارزش را بايد فداى ارزش ديگر كنيم؟
آيا تا به حال فكر كردهايم كه ما مىتوانيم با كمى سعى و تلاش، زندگى مشتركمان را سرشار از شادى، عشق و محبت كنيم؟
نارضايتىهاى كوچك
نارضايتىهاى كوچك را دست كم نگيريم چون اغلب همينها مانع احساس خوشبختى می شوند.
مثل بگو مگوها، نيش زدنها، دخالتها، ناسازگارىها، ناكامىها، غرورها و منت گذاشتنها. اگر در برابر اين مسائل كوچك از خود گذشت نشان دهيد، راههاى جديدى براى دوست داشتن زندگى و همسرتان باز خواهد شد و به يك نيروى فزاينده مثبت، دست خواهيد يافت. در اين جا براى نمونه، چند راه را به شما يادآورى مىكنيم. سعى كنيد راههاى ديگر را خودتان كشف كنيد.
منت نگذاريد:
منظور كردن كارهايى كه براى همسرتان انجام دادهايد يا حتى گذشتى كه به خاطر او كردهايد، براى هر يك از طرفين، هميشه وسوسهانگيزما نبايد توقع داشته باشيم كه همسرمان به خاطر هر كارى كه انجام مىدهيم، از ما قدردانى كند. اگر زوجين، توقع قدردانى داشته باشند ، نتيجه آن، ناخرسندى و به رخ كشيدن كارهايى است كه در طول روز انجام مىدهند و اگر يكى از زوجين اين كار را انجام دهد ، طرف مقابل نيز قطعاً تحريك شده ، به دفاع از خود مىپردازد. ما نبايد از اينكه براى خوشبختىمان كارى انجام دادهايم، ناراضى باشيم. از اينكه من بچهها را به مدرسه رساندم، خانه را من تميز كردم ،خريد را من كردم ، بچهها را من حمام بردم و... . است. اين وسوسه را بشناسيد و آن را از خود دور كنيد. اين مسئله، يكى از مواردى است كه جرقه اختلافات زوجين را فراهم مىكند.
منظور كردن اين كارها، به معنى نارضايتى ما از آنهاست و بىگذشت بودنمان را نشان مىدهد و در اين صورت، چه بخواهيم و چه نخواهيم، همسرمان فكر مىكند كه بر سر او منت مىگذاريم و مهمتر اينكه يادآورى اين كارهاى به ظاهر سخت، آن هم به طور دائم باعث مىشود كه نسبت به همسرمان، احساس خشم كنيم و كم كم عشق و محبت در زندگى كمرنگ مىشود و كنايهزدنها شروع شود و هر روز بيشتر از روز قبل، نيروى خود را به خاطر اين مسائل بىارزش، از دست مىدهيم و عادت مىكنيم كه هر روز، فهرست بلندبالايى را از كارهايى كه انجام دادهايم، به رخ همسرمان بكشيم . كارهايى كه وظيفه ماست و يا نشانه گذشت ماست.
هر گاه احساس كرديد نسبت به همسرتان خشمگين هستيد، وقتى كه احساس كرديد كار نادرستى انجام داده يا حتى كارى را كه مىبايست انجام مىداديد، انجام ندادهايد، لحظهاى صبر كنيد و آن عشقى را كه بينتان هست، به ياد بياوريد.
لبخندى بر لب بياوريد و عصبانيت را به مرور زمان و با تمرين، از فهرست عادتهايتان حذف كنيد. در اين صورت، تأثير آن را در همسرتان خواهيد ديد. اين كار، گامى بزرگ در جهت بهبود روابط خواهد بود و هر روز، علاقهتان به زندگى مشترك و شريك زندگىتان، بيشتر خواهد شد.
توقع نداشته باشيد همسرتان بىنقص باشد:
وقتى به همسرتان مىگوييد: « چرا اين طور هستى»، يا « چرا خودت را عوض نمىكنى»، از او توقع داريد كه چه جوابى به شما بدهد؟ خودتان را جاى او بگذاريد. اگر كسى از شما اين سؤال را بپرسد ، چه جوابى مىدهيد؟ اغلب ما فكر مىكنيم كه عملكردمان درست است و شايد ذاتاً نمىتوانيم خودمان را اصلاح كنيم. وقتى چنين سؤالى را از همسرتان مىكنيد ، او تصور مىكند كه آن كسى نيست كه شما مىخواستيد و در انتخابتان اشتباه كرديد و اين مسئلهاى نيست كه از ذهن كسى بيرون برود و نبايد توقع بهبود روابط را بعد از زدن چنين حرفهايى داشت. بعضىها اين سؤالات را از همسرشان نمىپرسند بلكه اينها را به جاى اينكه از همسرشان بپرسند، از خودشان مىپرسند كه اين هم به مراتب بدتر است زيرا در اين صورت، خودمان فكر مىكنيم كه اگر او شخص ديگرى بود، آن وقت من خوشبخت بودم و اوست كه بايد عوض شود و هيچ راه ديگرى نيست.
حال اگر فكر مىكنيد كه جواب خوشبختى شما در كس ديگرى است، كاملاً اشتباه مىكنيد.
هيچ كسى را در دنيا نمىتوانيد پيدا كنيد كه با تمام عقايد شما موافق باشد و اين طبيعى است پس با نظام طبيعت نجنگيد بلكه در كنار آن زندگى كنيد و خودتان را با چيزى كه هست، وفق دهيد.
شما مىتوانيد بار مسئوليتى را كه از او توقع داريد، از دوشش برداريد و روابط را اصلاح كنيد. در اين صورت، با ايجاد صميميت، كم كم به چيزهايى كه مىخواستيد ، مىرسيد. به همسرتان وقت بدهيد تا خواسته هاى شما را كشف كند و حتى اگر زحماتش براى برآورده كردن اين خواستهها نتيجهاى نداد، او را دوست بداريد و به وجودش افتخار كنيد.
منبع : گروه اینترنتی garonkish
اغلب زوجهاى جوان حتى اگر در گذشته، بهترين دخترها و پسرها براى خانوادههای شان بودند، در زندگى مشترك با همسرشان، دچار اختلاف مىشوند. كسى نمىتواند ادعا كند كه تا به حال با همسرش مشاجره نداشته و از همسرش نرنجيده است. بعضىها به خاطر جر و بحثهايى كه پيش مىآيد ، احساس مىكنند كه ازدواجشان موفق نبوده است. با اين حال، خود را ناگزير به سازش با همسر مىدانند اما اختلاف آنها، مثل آتش زير خاكستر، باقى مىماند. در اين موارد، لازم است هر يك از زوجين فقط اين سؤال را از خود بپرسند كه «چقدر براى بهبود روابطمان زحمت كشيديم»؟
اغلب ما در برابر اين سؤال، ابروها را بالا انداخته، با چشمانى از حدقه بيرون زده و قيافهاى حق به جانب، مىگوييم : «خيلى».
حقيقت امر اين است كه ما زحمتهايمان را حساب شده نكشيديم.
آيا تا به حال سعى كردهايم كه ريشه اختلافات را پيدا كنيم و مسائلى را كه سد راه خوشبختى ماست، برطرف كنيم؟
آيا تا به حال خواستههايمان را در كفه ترازوى ذهنمان گذاشتهايم تا ببينيم كدام ارزش را بايد فداى ارزش ديگر كنيم؟
آيا تا به حال فكر كردهايم كه ما مىتوانيم با كمى سعى و تلاش، زندگى مشتركمان را سرشار از شادى، عشق و محبت كنيم؟
نارضايتىهاى كوچك
نارضايتىهاى كوچك را دست كم نگيريم چون اغلب همينها مانع احساس خوشبختى می شوند.
مثل بگو مگوها، نيش زدنها، دخالتها، ناسازگارىها، ناكامىها، غرورها و منت گذاشتنها. اگر در برابر اين مسائل كوچك از خود گذشت نشان دهيد، راههاى جديدى براى دوست داشتن زندگى و همسرتان باز خواهد شد و به يك نيروى فزاينده مثبت، دست خواهيد يافت. در اين جا براى نمونه، چند راه را به شما يادآورى مىكنيم. سعى كنيد راههاى ديگر را خودتان كشف كنيد.
منت نگذاريد:
منظور كردن كارهايى كه براى همسرتان انجام دادهايد يا حتى گذشتى كه به خاطر او كردهايد، براى هر يك از طرفين، هميشه وسوسهانگيزما نبايد توقع داشته باشيم كه همسرمان به خاطر هر كارى كه انجام مىدهيم، از ما قدردانى كند. اگر زوجين، توقع قدردانى داشته باشند ، نتيجه آن، ناخرسندى و به رخ كشيدن كارهايى است كه در طول روز انجام مىدهند و اگر يكى از زوجين اين كار را انجام دهد ، طرف مقابل نيز قطعاً تحريك شده ، به دفاع از خود مىپردازد. ما نبايد از اينكه براى خوشبختىمان كارى انجام دادهايم، ناراضى باشيم. از اينكه من بچهها را به مدرسه رساندم، خانه را من تميز كردم ،خريد را من كردم ، بچهها را من حمام بردم و... . است. اين وسوسه را بشناسيد و آن را از خود دور كنيد. اين مسئله، يكى از مواردى است كه جرقه اختلافات زوجين را فراهم مىكند.
منظور كردن اين كارها، به معنى نارضايتى ما از آنهاست و بىگذشت بودنمان را نشان مىدهد و در اين صورت، چه بخواهيم و چه نخواهيم، همسرمان فكر مىكند كه بر سر او منت مىگذاريم و مهمتر اينكه يادآورى اين كارهاى به ظاهر سخت، آن هم به طور دائم باعث مىشود كه نسبت به همسرمان، احساس خشم كنيم و كم كم عشق و محبت در زندگى كمرنگ مىشود و كنايهزدنها شروع شود و هر روز بيشتر از روز قبل، نيروى خود را به خاطر اين مسائل بىارزش، از دست مىدهيم و عادت مىكنيم كه هر روز، فهرست بلندبالايى را از كارهايى كه انجام دادهايم، به رخ همسرمان بكشيم . كارهايى كه وظيفه ماست و يا نشانه گذشت ماست.
هر گاه احساس كرديد نسبت به همسرتان خشمگين هستيد، وقتى كه احساس كرديد كار نادرستى انجام داده يا حتى كارى را كه مىبايست انجام مىداديد، انجام ندادهايد، لحظهاى صبر كنيد و آن عشقى را كه بينتان هست، به ياد بياوريد.
لبخندى بر لب بياوريد و عصبانيت را به مرور زمان و با تمرين، از فهرست عادتهايتان حذف كنيد. در اين صورت، تأثير آن را در همسرتان خواهيد ديد. اين كار، گامى بزرگ در جهت بهبود روابط خواهد بود و هر روز، علاقهتان به زندگى مشترك و شريك زندگىتان، بيشتر خواهد شد.
توقع نداشته باشيد همسرتان بىنقص باشد:
وقتى به همسرتان مىگوييد: « چرا اين طور هستى»، يا « چرا خودت را عوض نمىكنى»، از او توقع داريد كه چه جوابى به شما بدهد؟ خودتان را جاى او بگذاريد. اگر كسى از شما اين سؤال را بپرسد ، چه جوابى مىدهيد؟ اغلب ما فكر مىكنيم كه عملكردمان درست است و شايد ذاتاً نمىتوانيم خودمان را اصلاح كنيم. وقتى چنين سؤالى را از همسرتان مىكنيد ، او تصور مىكند كه آن كسى نيست كه شما مىخواستيد و در انتخابتان اشتباه كرديد و اين مسئلهاى نيست كه از ذهن كسى بيرون برود و نبايد توقع بهبود روابط را بعد از زدن چنين حرفهايى داشت. بعضىها اين سؤالات را از همسرشان نمىپرسند بلكه اينها را به جاى اينكه از همسرشان بپرسند، از خودشان مىپرسند كه اين هم به مراتب بدتر است زيرا در اين صورت، خودمان فكر مىكنيم كه اگر او شخص ديگرى بود، آن وقت من خوشبخت بودم و اوست كه بايد عوض شود و هيچ راه ديگرى نيست.
حال اگر فكر مىكنيد كه جواب خوشبختى شما در كس ديگرى است، كاملاً اشتباه مىكنيد.
هيچ كسى را در دنيا نمىتوانيد پيدا كنيد كه با تمام عقايد شما موافق باشد و اين طبيعى است پس با نظام طبيعت نجنگيد بلكه در كنار آن زندگى كنيد و خودتان را با چيزى كه هست، وفق دهيد.
شما مىتوانيد بار مسئوليتى را كه از او توقع داريد، از دوشش برداريد و روابط را اصلاح كنيد. در اين صورت، با ايجاد صميميت، كم كم به چيزهايى كه مىخواستيد ، مىرسيد. به همسرتان وقت بدهيد تا خواسته هاى شما را كشف كند و حتى اگر زحماتش براى برآورده كردن اين خواستهها نتيجهاى نداد، او را دوست بداريد و به وجودش افتخار كنيد.
منبع : گروه اینترنتی garonkish