یكی از مهم ترین نیازهای عاطفی كه در زندگی مشترك اهمیت بسیار زیادی دارد، صداقت است. زمانی كه زندگی زن و شوهر بر پایه صداقت باشد، احساس عشق و محبت زوجین به همدیگر افزایش می یابد و در عوض، بی صداقتی یكی از مخربترین عوامل در عشق و محبت است. نكته دیگری كه در اهمیت صداقت وجود دارد این است كه صداقت تنها راهی است كه شما و همسرتان می توانید همدیگر را خوب درك كنید. اما قبل از بحث بیشتر در این زمینه باید ببینیم صداقت یعنی چه؟؟؟
تعریف صداقت
صداقت در زندگی مشترك یعنی حداكثر اطلاعات صحیحی كه شما درباره خودتان، افكارتان، احساساتتان، عاداتتان، امور مورد علاقه یا عدم علاقه تان، سابقه گذشته تان، فعالیت های روزانه و طرح های جاری یا آتی خود در اختیار همسرتان می گذارید. روان شناسان معتقدند سنخیت داشتن یا آنچه به آن سازگاری زن و شوهر گفته می شود بستگی تام و تمامی با صداقت زوج ها با یكدیگر دارد. اطلاعات دروغی كه زن یا شوهر به هم می دهند سازگاری موفق یا تطبیق مناسب آنها را كم می كند و به این ترتیب، امكان یافتن یك راه حل معقول و اتخاذ تصمیم های هوشمندانه در زندگی زناشویی از بین می رود و زن و شوهر از اینكه بتوانند در كنار هم شاد و سعادتمند باشند محروم می مانند. پس صداقت دو كاركرد مهم در زندگی مشترك دارد: اول، امكان سازگاری زن و شوهر را فراهم می آورد و دوم، فرصت شادكامی و سعادتمندی را به زن و شوهر می دهد.
صداقت موجب می شود در صورتی كه زن یا شوهر در مورد مسئله ای تفاهم ندارند با طرح صادقانه آن در پی حل و برطرف كردنش برآیند.
عواقب بی صداقتی
بی صداقتی با همسر پیامدهای زیادی دارد، ولی می توان همه آنها را در دو گروه بزرگ جای داد: الف) موجب می شود یافتن راه حل برای مسائل زندگی سخت و گاه ناممكن شود. ب) از آنجا كه افراد در تشخیص برخورد غیرصادقانه شمی درونی دارند، بعداز پی بردن به چنین برخوردی، از خود مسائل غافل می شوند و بیشتر وقت و فكر و ذكرشان متوجه بی صداقتی همسر می شود كه این خود بسیار مخرب و فرساینده است.
صداقت موجب می شود در صورتی كه زن یا شوهر در مورد مسئله ای تفاهم ندارند با طرح صادقانه آن در پی حل و برطرف كردنش برآیند. اما اگر صداقت در زندگی مشترك نباشد، نه تنها مسئله طرح نمی شود، بلكه پوشیده می ماند و از كنترل خارج می شود. صداقت در زندگی مشترك را به واكسن و واكسیناسیون تشبیه كرده اند. ممكن است واكسن زدن با درد همراه باشد، ولی عمری سلامتی به همراه دارد. صداقت هم چنین است. شاید رو راست بودن یا گشاده بودن در بعضی موارد با سختی هایی همراه باشد، اما باید به خاطر داشت كه صداقت سنگ زیربنای زندگی مشترك است و صادق بودن با همسر بیش از هر چیز نشانه صداقت با خود است.
دلایل صداقت
شاید پرسیده شود كه چرا باید صداقت داشته باشیم. در این نوشته چند دلیل آن را خوانده اید، اما به علت اهمیت موضوع بر این نكات تأكید می كنیم:
1ـ صداقت ستون زندگی مشترك است و می دانیم اگر ستونی محكم و استوار نباشد، آن عمارت هر لحظه در معرض ریزش و فروپاشی قرار می گیرد.
2ـ صداقت به سازگاری زن و شوهر كمك می كند، چرا كه باعث درك آنان از یكدیگر می شود.
3ـ صداقت به زندگی ما رنگ و بوی دوستی و محبت می بخشد.
اما روان شناس ها دو دلیل دیگر هم در این مورد ذكر كرده اند كه به آنها اشاره می كنیم:
الف) صداقت امكان كمك گرفتن و حمایت در مواقعی را كه به یاری دیگران نیاز داریم افزایش می دهد. حتماً شما هم داستان چوپان دروغگو را شنیده اید. این داستان نمونه بارز بی صداقتی و در نتیجه یاری نشدن در زمان بحران و یاری خواهی است. اگر زن یا شوهری با همسر خود صادقانه رفتار نكند یا سخن نگوید، نخستین ضربه به شكل بی اعتمادی به او وارد می شود. بی اعتمادی موجب می شود زمانی كه فرد به راستی كمك می خواهد، صدایش شنیده نشود.
در یك رابطه صادقانه، اعمال غیر عقلانی معمولاً تصحیح می شوند و عادات بد و رفتارهای ناصحیح یا انجام نمی شوند یا اگر صورت گرفتند به سرعت اصلاح یا حذف می شوند.
ب) صداقت موجب می شود تا رفتار همسران بیشتر از روی تعقل و تدبر صورت گیرد. در حقیقت، صداقت سبب می شود كه رفتار عاقلانه تری داشته باشیم. اگر بدانیم هر كاری كه می كنیم یا هر حرفی كه می زنیم زن یا شوهرمان به یاد خواهد سپرد، كمتر احتمال دارد دست به اعمال غیرمنطقی بزنیم. صداقت مثل دوربین فیلمبرداری در زندگی ماست. اگر صداقت داشته باشیم می دانیم كه می خواهیم چه عملی بكنیم و بنابراین، با آگاهی و تعقل بیشتری كار انجام می دهیم. در یك رابطه صادقانه، اعمال غیر عقلانی معمولاً تصحیح می شوند و عادات بد و رفتارهای ناصحیح یا انجام نمی شوند یا اگر صورت گرفتند به سرعت اصلاح یا حذف می شوند. پس صداقت در زندگی و در رابطه با دیگران، به ویژه در زندگی خانوادگی، یكی از اصلی ترین نیازهای آدمی است و نبودش چون موریانه ای بنای زندگی را تهی و آماده فروریزی می كند.
--------------------------------------------------------------------------------
ایمان هم مانند عشق شجاعت و دلاوری می خواهد. انسان باید به خود بگوید: من ایمان دارم، آنوقت همه چیز خود به خود روشن می شودو شما را جذب می کند. ایمان، همانا عشق شدید است. باید عمیقتر عشق بورزید؛ آنوقت عشق به ایمان بدل می شود ... کسی که ایمانی ندارد نمی تواند عشق بورزد.
«لئو تولستوی»
http://www.forum.garonkish.com/showthread.php?t=4333
تعریف صداقت
صداقت در زندگی مشترك یعنی حداكثر اطلاعات صحیحی كه شما درباره خودتان، افكارتان، احساساتتان، عاداتتان، امور مورد علاقه یا عدم علاقه تان، سابقه گذشته تان، فعالیت های روزانه و طرح های جاری یا آتی خود در اختیار همسرتان می گذارید. روان شناسان معتقدند سنخیت داشتن یا آنچه به آن سازگاری زن و شوهر گفته می شود بستگی تام و تمامی با صداقت زوج ها با یكدیگر دارد. اطلاعات دروغی كه زن یا شوهر به هم می دهند سازگاری موفق یا تطبیق مناسب آنها را كم می كند و به این ترتیب، امكان یافتن یك راه حل معقول و اتخاذ تصمیم های هوشمندانه در زندگی زناشویی از بین می رود و زن و شوهر از اینكه بتوانند در كنار هم شاد و سعادتمند باشند محروم می مانند. پس صداقت دو كاركرد مهم در زندگی مشترك دارد: اول، امكان سازگاری زن و شوهر را فراهم می آورد و دوم، فرصت شادكامی و سعادتمندی را به زن و شوهر می دهد.
صداقت موجب می شود در صورتی كه زن یا شوهر در مورد مسئله ای تفاهم ندارند با طرح صادقانه آن در پی حل و برطرف كردنش برآیند.
عواقب بی صداقتی
بی صداقتی با همسر پیامدهای زیادی دارد، ولی می توان همه آنها را در دو گروه بزرگ جای داد: الف) موجب می شود یافتن راه حل برای مسائل زندگی سخت و گاه ناممكن شود. ب) از آنجا كه افراد در تشخیص برخورد غیرصادقانه شمی درونی دارند، بعداز پی بردن به چنین برخوردی، از خود مسائل غافل می شوند و بیشتر وقت و فكر و ذكرشان متوجه بی صداقتی همسر می شود كه این خود بسیار مخرب و فرساینده است.
صداقت موجب می شود در صورتی كه زن یا شوهر در مورد مسئله ای تفاهم ندارند با طرح صادقانه آن در پی حل و برطرف كردنش برآیند. اما اگر صداقت در زندگی مشترك نباشد، نه تنها مسئله طرح نمی شود، بلكه پوشیده می ماند و از كنترل خارج می شود. صداقت در زندگی مشترك را به واكسن و واكسیناسیون تشبیه كرده اند. ممكن است واكسن زدن با درد همراه باشد، ولی عمری سلامتی به همراه دارد. صداقت هم چنین است. شاید رو راست بودن یا گشاده بودن در بعضی موارد با سختی هایی همراه باشد، اما باید به خاطر داشت كه صداقت سنگ زیربنای زندگی مشترك است و صادق بودن با همسر بیش از هر چیز نشانه صداقت با خود است.
دلایل صداقت
شاید پرسیده شود كه چرا باید صداقت داشته باشیم. در این نوشته چند دلیل آن را خوانده اید، اما به علت اهمیت موضوع بر این نكات تأكید می كنیم:
1ـ صداقت ستون زندگی مشترك است و می دانیم اگر ستونی محكم و استوار نباشد، آن عمارت هر لحظه در معرض ریزش و فروپاشی قرار می گیرد.
2ـ صداقت به سازگاری زن و شوهر كمك می كند، چرا كه باعث درك آنان از یكدیگر می شود.
3ـ صداقت به زندگی ما رنگ و بوی دوستی و محبت می بخشد.
اما روان شناس ها دو دلیل دیگر هم در این مورد ذكر كرده اند كه به آنها اشاره می كنیم:
الف) صداقت امكان كمك گرفتن و حمایت در مواقعی را كه به یاری دیگران نیاز داریم افزایش می دهد. حتماً شما هم داستان چوپان دروغگو را شنیده اید. این داستان نمونه بارز بی صداقتی و در نتیجه یاری نشدن در زمان بحران و یاری خواهی است. اگر زن یا شوهری با همسر خود صادقانه رفتار نكند یا سخن نگوید، نخستین ضربه به شكل بی اعتمادی به او وارد می شود. بی اعتمادی موجب می شود زمانی كه فرد به راستی كمك می خواهد، صدایش شنیده نشود.
در یك رابطه صادقانه، اعمال غیر عقلانی معمولاً تصحیح می شوند و عادات بد و رفتارهای ناصحیح یا انجام نمی شوند یا اگر صورت گرفتند به سرعت اصلاح یا حذف می شوند.
ب) صداقت موجب می شود تا رفتار همسران بیشتر از روی تعقل و تدبر صورت گیرد. در حقیقت، صداقت سبب می شود كه رفتار عاقلانه تری داشته باشیم. اگر بدانیم هر كاری كه می كنیم یا هر حرفی كه می زنیم زن یا شوهرمان به یاد خواهد سپرد، كمتر احتمال دارد دست به اعمال غیرمنطقی بزنیم. صداقت مثل دوربین فیلمبرداری در زندگی ماست. اگر صداقت داشته باشیم می دانیم كه می خواهیم چه عملی بكنیم و بنابراین، با آگاهی و تعقل بیشتری كار انجام می دهیم. در یك رابطه صادقانه، اعمال غیر عقلانی معمولاً تصحیح می شوند و عادات بد و رفتارهای ناصحیح یا انجام نمی شوند یا اگر صورت گرفتند به سرعت اصلاح یا حذف می شوند. پس صداقت در زندگی و در رابطه با دیگران، به ویژه در زندگی خانوادگی، یكی از اصلی ترین نیازهای آدمی است و نبودش چون موریانه ای بنای زندگی را تهی و آماده فروریزی می كند.
--------------------------------------------------------------------------------
ایمان هم مانند عشق شجاعت و دلاوری می خواهد. انسان باید به خود بگوید: من ایمان دارم، آنوقت همه چیز خود به خود روشن می شودو شما را جذب می کند. ایمان، همانا عشق شدید است. باید عمیقتر عشق بورزید؛ آنوقت عشق به ایمان بدل می شود ... کسی که ایمانی ندارد نمی تواند عشق بورزد.
«لئو تولستوی»
http://www.forum.garonkish.com/showthread.php?t=4333