بررسي چگونگي انتظارات در روابط همسران
هرجا قرار است ميان دو يا چند نفر روابطي وجود داشته باشد، حتماً يک نظام انتظارات برآن حاکم است. اين نظام که چارچوب روابط را تعيين ميکند، به افراد ميگويد چه انتظاراتي ميتوانند از يکديگر داشته باشند. براي مثال در رابطه پدر و فرزند، يک نظام انتظاراتي وجود دارد. اين نظام معين ميکند پدر از فرزند و فرزند از پدر چه انتظاراتي ميتواند داشته باشد.
در بين زن و شوهر نيز چنين است. اين نظام، مناسبات ميان آنان را تعيين ميکند. به اين معنا که وقتي اختلاف ايجاد ميشود، شاخصي است که نشان ميدهد حق با چه کسي است. اين شاخص غالباً به عرف باز ميگردد.
نظام انتظاراتي، نظامي متغير و متنوع است و بنابراين تنظيم مناسبات را با مشکل روبهرو ميکند. از طرف ديگر نظام انتظاراتي بر خلاف ديگر ساختارهاي اجتماعي، تأثيرپذيري بيشتري از نظامهاي بيروني دارد. يعني در نظام انتظاراتي زن و شوهر، آنها از طريق رسانه با نظام انتظاراتي روابط زوجين در جاهاي ديگر مثلاً اروپا و آمريکا آشنا ميشوند و به سرعت تأثير ميپذيرند چون به طور مثال انتظارات مرد از همسرش، با تصوري که زن از انتظارات مرد دارد متفاوت است لذا زن و شوهر دچار مشکل ميشوند. به اين صورت که فرد انتظاراتي از همسرش دارد که با انتظارات طرف مقابل تفاوت دارد.
نميتوان الگوي ثابتي از انتظارات براي همه براي همه ي زن وشوهر ها ارائه داد.. حدود 100 سال پيش که هنوز تغييرات مدرنيته وارد جامعه نشده بود و ارزشها متحول نشده بودند، در ميان همه گروهها نظام انتظاراتي از تعاليم اسلام گرفته ميشد. يعني اسلام نظام توقعاتي و انتظاراتي زن و شوهر را در قالب حقوق و تکاليف تعيين ميکرد. همه مردم از دستورات اسلام تبعيت ميکردند و تفاوتهاي طبقاتي چندان شديد نبود. به همين دليل طلاق خيلي کم بود؛ زيرا هر زن و شوهري ميتوانستند براي يکديگر خوب باشند.
هم زن ميدانست در برابر شوهر چه بايد بکند و هم شوهر ميدانست در مقابل زنش چه وظيفهاي دارد. همه وظايف خود را انجام ميدادند و مسئله پيچيدهاي وجود نداشت. البته در آن زمان همه مردها و زنها خوشبخت نبودند، اما اختلافها کمتر از امروز بود. هنجارها همه را يکسان ميکرد. تأثيرات نظام بيروني هم چندان قوي نبود و مانند امروز با فرهنگهاي پيچيده دنيا روبهرو نبودند به همين دليل روابط و مناسبات نيز کمتر دستخوش نوسانات ميشد.
اين تغيير انتظارات فقط به روابط همسران بر نمي گردد. در همه جوامع در دوران ماقبل صنعتي، سطح انتظارات از ديگران بسيار پايين بود، ولي امروزه سطح انتظارات از فرد مقابل بسيار بالاست. «ديگري» هر کسي ميتواند باشد و اختصاصي به روابط زوجين ندارد.
انتظار از ديگري بايد در چارچوب و قالب فرهنگي باشد. بايد ديد اين فرهنگ و قالبهاي فرهنگي يا نظام انتظاراتي، چه چيزهايي را مجاز ميداند و چه چيزهايي را مجاز نميداند.
در انتظارات بايد به امکانات و شرايط خاص خانواده نيز توجه شود.
يکي از مشکلات جامعه ما اين است که در مناسباتمان يا احساسي هستيم يا اصلاً احساس نداريم. بهتر است در مناسبات با همسر، دو عامل احساس و عقل با هم ترکيب شود. يا آنقدر به همسرمان محبت ميکنيم که هر چه بخواهد چشم و گوش بسته انجام ميدهيم يا به او بياعتنا ميشويم. هم احساس زيباست و هم منطق؛ اگر بتوانيم ميان آنها تعادل برقرار کنيم، مشکل چنداني نخواهيم داشت.
در تنظيم انتظارات زن وشوهر بايد به موارد زير دقت کنند :
1- در ابتداي زندگي ، خواسته هاي خود را روشن بيان کنند و خواسته هاي طرف مقابل را بشنوند. راجع به خواسته هايي که از نظر هر کدام از طرفين نامعقول و نابجا ست ، بحث کنند و به نتيجه برسند. اگر نتوانستند با هم به نتيجه برسند ، مي توانند با مشاوري آگاه موضوع را در ميان بگذارند . اما بسيار مهم است که انتظار همسرمان را بدانيم تا بتوانيم آن را بر آورده کنيم . و همسرمان نيز علم غيب ندارد تا انتظارات ما را بداند.
2- هر کدام از طرفين انتظارات خود را بررسي کنند و آن هايي که غير منطقي واشتباه است را ناديده بگيرند. البته اين کار کمي سخت است . زيرا در نظر هر کس خواسته هايش منطقي است. اما با کمي واقع نگري مي توان انتظارات را قابل اجرا کرد.
3- فراموش نکنيم که ازدواج ارتباطي مقدس است که اگر بخواهيم در آن تنها به انتظارات و حقوق و تکاليف توجه کنيم ،زيبايي آن کم مي شود. گذشت ،فداکاري و صبر مفاهيمي هستند که اگر در زندگي زناشويي متبلور شوند، عشق و محبتي ماندني را بين همسران ايجاد مي کنند.
منابع : مجله ي حورا - کتاب زندگي شيرين
منبع: سایت تبیان
هرجا قرار است ميان دو يا چند نفر روابطي وجود داشته باشد، حتماً يک نظام انتظارات برآن حاکم است. اين نظام که چارچوب روابط را تعيين ميکند، به افراد ميگويد چه انتظاراتي ميتوانند از يکديگر داشته باشند. براي مثال در رابطه پدر و فرزند، يک نظام انتظاراتي وجود دارد. اين نظام معين ميکند پدر از فرزند و فرزند از پدر چه انتظاراتي ميتواند داشته باشد.
در بين زن و شوهر نيز چنين است. اين نظام، مناسبات ميان آنان را تعيين ميکند. به اين معنا که وقتي اختلاف ايجاد ميشود، شاخصي است که نشان ميدهد حق با چه کسي است. اين شاخص غالباً به عرف باز ميگردد.
نظام انتظاراتي، نظامي متغير و متنوع است و بنابراين تنظيم مناسبات را با مشکل روبهرو ميکند. از طرف ديگر نظام انتظاراتي بر خلاف ديگر ساختارهاي اجتماعي، تأثيرپذيري بيشتري از نظامهاي بيروني دارد. يعني در نظام انتظاراتي زن و شوهر، آنها از طريق رسانه با نظام انتظاراتي روابط زوجين در جاهاي ديگر مثلاً اروپا و آمريکا آشنا ميشوند و به سرعت تأثير ميپذيرند چون به طور مثال انتظارات مرد از همسرش، با تصوري که زن از انتظارات مرد دارد متفاوت است لذا زن و شوهر دچار مشکل ميشوند. به اين صورت که فرد انتظاراتي از همسرش دارد که با انتظارات طرف مقابل تفاوت دارد.
نميتوان الگوي ثابتي از انتظارات براي همه براي همه ي زن وشوهر ها ارائه داد.. حدود 100 سال پيش که هنوز تغييرات مدرنيته وارد جامعه نشده بود و ارزشها متحول نشده بودند، در ميان همه گروهها نظام انتظاراتي از تعاليم اسلام گرفته ميشد. يعني اسلام نظام توقعاتي و انتظاراتي زن و شوهر را در قالب حقوق و تکاليف تعيين ميکرد. همه مردم از دستورات اسلام تبعيت ميکردند و تفاوتهاي طبقاتي چندان شديد نبود. به همين دليل طلاق خيلي کم بود؛ زيرا هر زن و شوهري ميتوانستند براي يکديگر خوب باشند.
هم زن ميدانست در برابر شوهر چه بايد بکند و هم شوهر ميدانست در مقابل زنش چه وظيفهاي دارد. همه وظايف خود را انجام ميدادند و مسئله پيچيدهاي وجود نداشت. البته در آن زمان همه مردها و زنها خوشبخت نبودند، اما اختلافها کمتر از امروز بود. هنجارها همه را يکسان ميکرد. تأثيرات نظام بيروني هم چندان قوي نبود و مانند امروز با فرهنگهاي پيچيده دنيا روبهرو نبودند به همين دليل روابط و مناسبات نيز کمتر دستخوش نوسانات ميشد.
اين تغيير انتظارات فقط به روابط همسران بر نمي گردد. در همه جوامع در دوران ماقبل صنعتي، سطح انتظارات از ديگران بسيار پايين بود، ولي امروزه سطح انتظارات از فرد مقابل بسيار بالاست. «ديگري» هر کسي ميتواند باشد و اختصاصي به روابط زوجين ندارد.
انتظار از ديگري بايد در چارچوب و قالب فرهنگي باشد. بايد ديد اين فرهنگ و قالبهاي فرهنگي يا نظام انتظاراتي، چه چيزهايي را مجاز ميداند و چه چيزهايي را مجاز نميداند.
در انتظارات بايد به امکانات و شرايط خاص خانواده نيز توجه شود.
يکي از مشکلات جامعه ما اين است که در مناسباتمان يا احساسي هستيم يا اصلاً احساس نداريم. بهتر است در مناسبات با همسر، دو عامل احساس و عقل با هم ترکيب شود. يا آنقدر به همسرمان محبت ميکنيم که هر چه بخواهد چشم و گوش بسته انجام ميدهيم يا به او بياعتنا ميشويم. هم احساس زيباست و هم منطق؛ اگر بتوانيم ميان آنها تعادل برقرار کنيم، مشکل چنداني نخواهيم داشت.
در تنظيم انتظارات زن وشوهر بايد به موارد زير دقت کنند :
1- در ابتداي زندگي ، خواسته هاي خود را روشن بيان کنند و خواسته هاي طرف مقابل را بشنوند. راجع به خواسته هايي که از نظر هر کدام از طرفين نامعقول و نابجا ست ، بحث کنند و به نتيجه برسند. اگر نتوانستند با هم به نتيجه برسند ، مي توانند با مشاوري آگاه موضوع را در ميان بگذارند . اما بسيار مهم است که انتظار همسرمان را بدانيم تا بتوانيم آن را بر آورده کنيم . و همسرمان نيز علم غيب ندارد تا انتظارات ما را بداند.
2- هر کدام از طرفين انتظارات خود را بررسي کنند و آن هايي که غير منطقي واشتباه است را ناديده بگيرند. البته اين کار کمي سخت است . زيرا در نظر هر کس خواسته هايش منطقي است. اما با کمي واقع نگري مي توان انتظارات را قابل اجرا کرد.
3- فراموش نکنيم که ازدواج ارتباطي مقدس است که اگر بخواهيم در آن تنها به انتظارات و حقوق و تکاليف توجه کنيم ،زيبايي آن کم مي شود. گذشت ،فداکاري و صبر مفاهيمي هستند که اگر در زندگي زناشويي متبلور شوند، عشق و محبتي ماندني را بين همسران ايجاد مي کنند.
منابع : مجله ي حورا - کتاب زندگي شيرين
منبع: سایت تبیان