ضعف در طول روز، كاهش شديد حافظه و تمركز

درود به همه شما عزيزان
دوستان من يه مشكل عجيب غريب دارم كه حدودا 2 سال هست بدبختم كرده. به علت فني بودن! مشكل مجبورم به طور كامل شرح بدم كه حسابي حوصلتون رو سر ميبره
من الان 19 سالم هست و در ضمن پسر هم هستم. تقريبا آخراي امتحان نهايي سال سومم بود كه اين ضعف اومد سراغم. تقريبا 24 ساعت روز ضعف دارم. ضعف شديد! صبحها حالم بدتره (مخصوصا بعد خوردن صبحونه) و هرچي ميگذره يه كمي بهتر ميشم. بدنم انگار يه جورايي داغ ميشه و تو هواي گرم هم حالم بدتر ميشه. تقريبا همه جاي بدنم رو ضعف ميگيره و اصلا حال هيچ كاري رو ندارم. وقتي هم كه يه نيم ساعت درس ميخونم حالم حسابي بدتر ميشه. حافظه و تمركزم حسابي ضعيف هست و يه خط رو بايد چند بار بخونم تا ياد بگيرم (قبل اين مرض! تمركز و حافظم خيلي خوب بود و تقريبا با يه بار خوندن همه چي رو ياد ميگرفتم). وقتي هم كه ديرتر از خواب بلند ميشم يا خوابم اينور اونور ميشه باز حالم بدتر ميشه. وقتي تو يه موقعيت جديد و تازه قرار ميگيرم (مثلا مسافرت و مهموني و ...) حالم بهتر ميشه ولي كامل خوب نميشم و موقتي هم هست. وقتي هم كه هيجانات زيادي دارم مثلا يه فيلم فوق درام و تراژدي كه ميبينم، يكي دو روز بعدش حالم بدتر ميشه. وقتي هم كه يه فعاليتي انجام ميدم، فوري (سه سوت) رنگم ميپره و عرق ميكنم و ميفتم به نفس نفس. (قبل دو سال پيش هيچ كدوم از اين حالتها رو نداشم)
اينم بگم كه هميشه‌ي خدا دارم به حال و گذشته و آينده و در و ديوار و........ فكر ميكنم. فعاليت جسمي و ورزش هم خيلي كم دارم و برعكسش فعاليت ذهنيم خيلي بالاست.
3 ماه تابستون پارسال حالم حسابي افتضاح بود و اصلا نتونستم يه كلمه واسه كنكور سال بعد درس بخونم. وقتي رفتم پيش‌دانشگاهي حالم بهتر شد و تقريبا خوب شدم تا اول زمستون كه دوباره اين ضعف لعنتي اومد سراغم و ديگه تا روز كنكور نذاشت درس بخونم. (نتيجه: يه سال پشت كنكور با رتبه 6300!) تا الانم ادامه داره. البته بعضي از روزها حالم بهتره و تقريبا ماهي 4-5 روز هم حالم كامل خوبه ولي دوباره مياد سراغم. دكتر هم زياد رفتم و آزمايش و چكاپ و........ ولي تقريبا اثري نداشته. حتي پيش دكتر اعصاب و روانشناس هم رفتم ولي درست نشد.
پارسال زمستون كه رفتم دكتر اين آزمايشها رو برام نوشت و بهم گفت كه مشكل آهن داري و اونقدر قرص آهن به خورد من بدبخت دادن كه معدم حسابي قاطي كرد و الانم خوب نشده و اذيتم ميكنه.




حدود 4 ماه پيش رفتم پيش يه دكتر ديگه و اونم گفت برو چندتا آزمايش بده. بعد بهم گفت برو پيش روانشناس و فلان و غيره. بازم هيچي!!!



ميبينيد دوستان هرجا رفتم يه درد ديگه گذاشتن رو دردم و بدبخترم كردن. همينم باعث شد كه ديگه از دكتر رفتن فرار كنم.

دوستان خواهش ميكنم هر كمكي كه ميتونيد دريغ نكنيد. حتي اگه كسي رو هم ميشناسيد كه بتونه مشكلم رو حل كنه بهم معرفي كنيد. اصلا نميتونم درس بخونم و نتيجه كنكور پارسال بازم داره تكرار ميشه. تقريبا 3.5 ماه تا كنكور مونده و من ديگه اصلا وقت آزمون و خطا و دكتر عوض كردن و نتيجه نگرفتن و ... ندارم. هر سوالي هم كه لازم دونستيد بفرماييد. خواهشا كمك كنين...............

LordAria نوشته است: درود به همه شما عزيزان
دوستان من يه مشكل عجيب غريب دارم كه حدودا 2 سال هست بدبختم كرده. به علت فني بودن! مشكل مجبورم به طور كامل شرح بدم كه حسابي حوصلتون رو سر ميبره
من الان 19 سالم هست و در ضمن پسر هم هستم. تقريبا آخراي امتحان نهايي سال سومم بود كه اين ضعف اومد سراغم. تقريبا 24 ساعت روز ضعف دارم. ضعف شديد! صبحها حالم بدتره (مخصوصا بعد خوردن صبحونه) و هرچي ميگذره يه كمي بهتر ميشم. بدنم انگار يه جورايي داغ ميشه و تو هواي گرم هم حالم بدتر ميشه. تقريبا همه جاي بدنم رو ضعف ميگيره و اصلا حال هيچ كاري رو ندارم. وقتي هم كه يه نيم ساعت درس ميخونم حالم حسابي بدتر ميشه. حافظه و تمركزم حسابي ضعيف هست و يه خط رو بايد چند بار بخونم تا ياد بگيرم (قبل اين مرض! تمركز و حافظم خيلي خوب بود و تقريبا با يه بار خوندن همه چي رو ياد ميگرفتم). وقتي هم كه ديرتر از خواب بلند ميشم يا خوابم اينور اونور ميشه باز حالم بدتر ميشه. وقتي تو يه موقعيت جديد و تازه قرار ميگيرم (مثلا مسافرت و مهموني و ...) حالم بهتر ميشه ولي كامل خوب نميشم و موقتي هم هست. وقتي هم كه هيجانات زيادي دارم مثلا يه فيلم فوق درام و تراژدي كه ميبينم، يكي دو روز بعدش حالم بدتر ميشه. وقتي هم كه يه فعاليتي انجام ميدم، فوري (سه سوت) رنگم ميپره و عرق ميكنم و ميفتم به نفس نفس. (قبل دو سال پيش هيچ كدوم از اين حالتها رو نداشم)
اينم بگم كه هميشه‌ي خدا دارم به حال و گذشته و آينده و در و ديوار و........ فكر ميكنم. فعاليت جسمي و ورزش هم خيلي كم دارم و برعكسش فعاليت ذهنيم خيلي بالاست.
3 ماه تابستون پارسال حالم حسابي افتضاح بود و اصلا نتونستم يه كلمه واسه كنكور سال بعد درس بخونم. وقتي رفتم پيش‌دانشگاهي حالم بهتر شد و تقريبا خوب شدم تا اول زمستون كه دوباره اين ضعف لعنتي اومد سراغم و ديگه تا روز كنكور نذاشت درس بخونم. (نتيجه: يه سال پشت كنكور با رتبه 6300!) تا الانم ادامه داره. البته بعضي از روزها حالم بهتره و تقريبا ماهي 4-5 روز هم حالم كامل خوبه ولي دوباره مياد سراغم. دكتر هم زياد رفتم و آزمايش و چكاپ و........ ولي تقريبا اثري نداشته. حتي پيش دكتر اعصاب و روانشناس هم رفتم ولي درست نشد.
پارسال زمستون كه رفتم دكتر اين آزمايشها رو برام نوشت و بهم گفت كه مشكل آهن داري و اونقدر قرص آهن به خورد من بدبخت دادن كه معدم حسابي قاطي كرد و الانم خوب نشده و اذيتم ميكنه.




حدود 4 ماه پيش رفتم پيش يه دكتر ديگه و اونم گفت برو چندتا آزمايش بده. بعد بهم گفت برو پيش روانشناس و فلان و غيره. بازم هيچي!!!



ميبينيد دوستان هرجا رفتم يه درد ديگه گذاشتن رو دردم و بدبخترم كردن. همينم باعث شد كه ديگه از دكتر رفتن فرار كنم.

دوستان خواهش ميكنم هر كمكي كه ميتونيد دريغ نكنيد. حتي اگه كسي رو هم ميشناسيد كه بتونه مشكلم رو حل كنه بهم معرفي كنيد. اصلا نميتونم درس بخونم و نتيجه كنكور پارسال بازم داره تكرار ميشه. تقريبا 3.5 ماه تا كنكور مونده و من ديگه اصلا وقت آزمون و خطا و دكتر عوض كردن و نتيجه نگرفتن و ... ندارم. هر سوالي هم كه لازم دونستيد بفرماييد. خواهشا كمك كنين...............

سلام دوست عزیز
چیزی شده که شما به این مشکلات دچار شدید ؟
اتفاق خاصی، مرگ کسی، تصادف، حادثه ای اتفاق نیفتاده براتون؟
توی آزمایشاتون جز فقر آهن هیچ مشکلی مبنی بر کم خونی،فشار خون پایین،قند خون پایین یا مشکلاتی مشابه این نداشتید ؟
آیا شما فرد خجالتی هستید ؟ ممکنه منشاء این مشکلاتتون به خاطر اعتماد به نفس پایین باشه؟
توی خانواده مشکلی ندارید؟ مثلاً جداشدن پدر ومادر یا اختلاف خانوادگی و ...
استرس و نگرانی زیادی دارید؟
آیا تا به حال آزمایشی برای مبتلا بودن به بیماری ام اس دادید؟

نقل قول: سلام دوست عزیز
چیزی شده که شما به این مشکلات دچار شدید ؟
اتفاق خاصی، مرگ کسی، تصادف، حادثه ای اتفاق نیفتاده براتون؟
توی آزمایشاتون جز فقر آهن هیچ مشکلی مبنی بر کم خونی،فشار خون پایین،قند خون پایین یا مشکلاتی مشابه این نداشتید ؟
آیا شما فرد خجالتی هستید ؟ ممکنه منشاء این مشکلاتتون به خاطر اعتماد به نفس پایین باشه؟
توی خانواده مشکلی ندارید؟ مثلاً جداشدن پدر ومادر یا اختلاف خانوادگی و ...
استرس و نگرانی زیادی دارید؟

آیا تا به حال آزمایشی برای مبتلا بودن به بیماری ام اس دادید؟

درود
خوشبختانه اتفاق خاصي تا حالا برام نيفتاده
همونطور كه آزمايشاتم تو بالا نشون ميده، بهم گفتن فقط فقر آهن داري، ديگه هيچي
خجالتي هم نيستم. اعتماد به نفسمم تا حدودي بالاست
مشكل خاصي هم تو خانواده خوشبختانه اصلا ندارم
استرس هم الان زياد دارم به خاطر كنكور (كه فكر ميكنم با اين شرايط طبيعيه) ولي اون موقع كه تازه به اين بدبختي دچار شده بودم اصلا و اصلا استرس نداشتم.
آزمايشي هم برا ام اس ندادم ولي فكر نميكنم داشته باشم، چون اين علائم رو در خودم ندارم، كسي هم تو خونواده و فاميلهامون هم تا حالا نداشته:
"ام‌اس علائم مختلفي را دارا مي‌باشد که شامل کم‌بساوايي[?] (تغيير در حس لامسه)، ضعف و سستي در ماهيچه، گرفتگي و انقباض غيرعادي ماهيچه‌ها، مشکل در حرکت؛ ناهماهنگي حرکتي[?]، نارساگويي عضوي[?]، نيستاگموس[?]، دوبيني[?] (يک شيء را دوتا ديدن)، و يا به طور کامل يا جزئي بينايي را از دست دادن (Optic neuritis)، خستگي و دردهاي جسمي، نشانه‌هاي دردهاي شديد طولاني که بيشتر از حد معمول طول کشيده‌اند، مشکلات در مثانه، روده و شکم. اختلالات عصبي به صورت متداول وجود دارند و اين مي‌تواند به شکل "Lhermitte's Sign" باشد. درد و اختلالات عصبي از عمومي ترين نشانه‌ها در ام‌اس مي‌باشند. اين درد به صورت پايدار، خسته کننده و ايجاد حس خارش يا سوزش توصيف شده است و معمولا در پا‌ها اتفاق مي‌افتد."

ضعفي كه من دارم تو ماهيچه و عضله نيست، دردي هم تو ماهيچه‌هام ندارم. والا يه كم توصيفش سخته ولي مهمترين علائمي كه دارم ايناست: يه جورايي انگار بدنم از داخل داغ ميشه و حس و حال هيچ كاري رو ندارم. انگار يه جورايي انرژيم تحليل رفته. قدرت پردازش! مغزم هم مياد پائين و تمركز كافي ندارم و نميتونم خيلي خوب چيزايي كه تو حافظم هست رو يادآوري كنم. كف دست و پاهام هم زياد عرق ميكنن. (وقتهايي كه حالم خوبه اينطور نيستم، يعني بدنم داغ نميشه، خيلي عرق نميكنم، قدرت يادگيري و تمركز و يادآوري اطلاعاتم هم خيلي خوبه)

يه چيز ديگه هم هست كه نميدونم ربطي داره يا نه. تقريبا هر دوماه يه بار پوستم (مخصوصا ران و دستام) وقتي با چيزي مالش پيدا ميكنه، يه حالتي ميشه مثل سوزن سوزن شدن. مثلا وقتي تو تخت دراز كشيدم و تكون ميخورم، پوستم اونجوري ميشه. تا دوسه روز هم ادامه داره.

به خاطر جوابتون ممنون

LordAria نوشته است:

نقل قول: سلام دوست عزیز
چیزی شده که شما به این مشکلات دچار شدید ؟
اتفاق خاصی، مرگ کسی، تصادف، حادثه ای اتفاق نیفتاده براتون؟
توی آزمایشاتون جز فقر آهن هیچ مشکلی مبنی بر کم خونی،فشار خون پایین،قند خون پایین یا مشکلاتی مشابه این نداشتید ؟
آیا شما فرد خجالتی هستید ؟ ممکنه منشاء این مشکلاتتون به خاطر اعتماد به نفس پایین باشه؟
توی خانواده مشکلی ندارید؟ مثلاً جداشدن پدر ومادر یا اختلاف خانوادگی و ...
استرس و نگرانی زیادی دارید؟

آیا تا به حال آزمایشی برای مبتلا بودن به بیماری ام اس دادید؟

درود
خوشبختانه اتفاق خاصي تا حالا برام نيفتاده
همونطور كه آزمايشاتم تو بالا نشون ميده، بهم گفتن فقط فقر آهن داري، ديگه هيچي
خجالتي هم نيستم. اعتماد به نفسمم تا حدودي بالاست
مشكل خاصي هم تو خانواده خوشبختانه اصلا ندارم
استرس هم الان زياد دارم به خاطر كنكور (كه فكر ميكنم با اين شرايط طبيعيه) ولي اون موقع كه تازه به اين بدبختي دچار شده بودم اصلا و اصلا استرس نداشتم.
آزمايشي هم برا ام اس ندادم ولي فكر نميكنم داشته باشم، چون اين علائم رو در خودم ندارم، كسي هم تو خونواده و فاميلهامون هم تا حالا نداشته:
"ام‌اس علائم مختلفي را دارا مي‌باشد که شامل کم‌بساوايي[?] (تغيير در حس لامسه)، ضعف و سستي در ماهيچه، گرفتگي و انقباض غيرعادي ماهيچه‌ها، مشکل در حرکت؛ ناهماهنگي حرکتي[?]، نارساگويي عضوي[?]، نيستاگموس[?]، دوبيني[?] (يک شيء را دوتا ديدن)، و يا به طور کامل يا جزئي بينايي را از دست دادن (Optic neuritis)، خستگي و دردهاي جسمي، نشانه‌هاي دردهاي شديد طولاني که بيشتر از حد معمول طول کشيده‌اند، مشکلات در مثانه، روده و شکم. اختلالات عصبي به صورت متداول وجود دارند و اين مي‌تواند به شکل "Lhermitte's Sign" باشد. درد و اختلالات عصبي از عمومي ترين نشانه‌ها در ام‌اس مي‌باشند. اين درد به صورت پايدار، خسته کننده و ايجاد حس خارش يا سوزش توصيف شده است و معمولا در پا‌ها اتفاق مي‌افتد."

ضعفي كه من دارم تو ماهيچه و عضله نيست، دردي هم تو ماهيچه‌هام ندارم. والا يه كم توصيفش سخته ولي مهمترين علائمي كه دارم ايناست: يه جورايي انگار بدنم از داخل داغ ميشه و حس و حال هيچ كاري رو ندارم. انگار يه جورايي انرژيم تحليل رفته. قدرت پردازش! مغزم هم مياد پائين و تمركز كافي ندارم و نميتونم خيلي خوب چيزايي كه تو حافظم هست رو يادآوري كنم. كف دست و پاهام هم زياد عرق ميكنن. (وقتهايي كه حالم خوبه اينطور نيستم، يعني بدنم داغ نميشه، خيلي عرق نميكنم، قدرت يادگيري و تمركز و يادآوري اطلاعاتم هم خيلي خوبه)

يه چيز ديگه هم هست كه نميدونم ربطي داره يا نه. تقريبا هر دوماه يه بار پوستم (مخصوصا ران و دستام) وقتي با چيزي مالش پيدا ميكنه، يه حالتي ميشه مثل سوزن سوزن شدن. مثلا وقتي تو تخت دراز كشيدم و تكون ميخورم، پوستم اونجوري ميشه. تا دوسه روز هم ادامه داره.

به خاطر جوابتون ممنون

با توجه به این که گفتید هیچ کدوم از مشکلات نام برده رو ندارید  فکر نمیکنم بیماری خاصی داشته باشید
منم تقریبا مشکلی مشابه شما دارم
به شدت کف دست و پام عرق میکنه و احساس سستی و تنبلی دارم و خواب آلودگی در دست و پا هم حس میکردم
هر آزمایشی هم دادم مشکل خاصی را نشون نداد
تا شنیدم یه طب جدیدی به نام همیوپاتی هست که بیماری های لاعلاج یا مشکلاتی که حل شدنی نیست
با موادی طبیعی که هم از نظر اندازه کم است هم خیلی رقیق درمان میکنند
به اون دکتر مراجعه کردم و الان تحت درمان هستم
پیشنهاد میکنم شما هم امتحان کنید

آخه وقتي نميدونن بيماري چيه و علتش چيه، چطور ميخوان درمانش كنن
فكر نميكنم جواب بده

LordAria نوشته است: آخه وقتي نميدونن بيماري چيه و علتش چيه، چطور ميخوان درمانش كنن
فكر نميكنم جواب بده

دوست عزیز گفتم که منم همچین مشکلاتی رو دارم
پیش دکتر همیوپات که برید خودش میدونه چیکار باید بکنه
7-8 صفحه فقط فرم میده پر کنی
که تمام علائمت رو بفهمه چیه
بعدش هم کلی ازت سوال میکنه
و نسبت به این جوابایی که میدی
با داروهایی که شیمیایی هم نیست درمان رو شروع میکنه
شما برو
امتحانش بی ضرر نیست

فقط يه سوال ديگه ممنون ميشم جواب بدين
معمولا چقدر بايد طول بكشه تا تصوير بده منظورم اينه كه دوره‌ي درمانش چقدره (حدودا)