تأثیر مشکلات کاری بر روابط خانوادگی
هر شغلي به تناسب مزاياي خود، مشکلات خاصي هم دارد و هر فردي به روش خود با اين مشکلات برخورد و گاهي اين مسائل را خواسته يا ناخواسته به خانواده منتقل مي کند. مشکلات کاري ممکن است زندگي مشترک را نيز تحت تأثير قرار دهد.يک بانوي کارمند در اين باره مي گويد: همسرم تصور مي کند که شغل من هيچ گاه به اندازه شغل او مهم نيست و من بايد وظايف خانه داري را نخستين اولويت کاري خود قرار دهم و اگر مشکلي در محل کار برايم پيش بيايد، جرأت عنوان کردن آن را در خانه ندارم.«صدري» مي افزايد: براي برخي از مردان هنوز مسئله کار خارج از منزل و فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي همسرشان جا نيفتاده است و فکر مي کنند به آن ها لطف کرده اند که اجازه داده اند بيرون از خانه کار کنند، در حالي که اين تفکري اشتباه است.مدير عامل يک شرکت رايانه اي هم عقيده دارد: آقايان نبايد مسائل کاري خود را به خانه بياورند و همسر و فرزندانشان را مضطرب و ناراحت کنند ولي مي توانند به طور کلي آن ها را از مشکلات و سختي هاي کار خود مطلع کنند تا خستگي و بي حوصلگي ناشي از کار به حساب بي توجهي و بي مهري به خانواده گذاشته نشود.يک روان شناس در اين باره مي گويد: مسئوليت ها و مسائل کاري به طور خواسته يا ناخواسته بر جسم و روح ما اثر مي گذارد و ممکن است به صورت خستگي، بي حوصلگي، عصبانيت، گوشه گيري و رفتارهاي ديگر نمود پيدا کند و خانواده در نهايت از آن تأثير بپذيرند.دکتر «محبوبه مفتاحي» اضافه مي کند: هر فردي به تناسب شغل خود با موانع و مشکلاتي مواجه مي شود ولي در گروه زنان چون علاوه بر مسئوليت هاي کاري، مسئوليت خانه و بچه ها نيز بر عهده آن هاست و در گروه مردان چون شغل خود را نخستين اولويت زندگيشان مي دانند و نان آور خانواده هستند، مشکلات کاري مي تواند به گونه هاي مختلف آن ها را تحت تاثير قرار دهد و حتي بر روابط خانوادگي شان اثر بگذارد.وي عنوان مي کند: بيشترين مشکل کاري زنان به اين دليل که مسئوليت اداره منزل نيز برعهده آنان است، خستگي و کمبود وقت است. اين در حالي است که در بعضي محيط هاي کاري بين زن و مرد تبعيض زيادي قايل مي شوند و زنان کار بيشتر و حقوق کمتري دارند و اين امر نارضايتي شغلي را نيز به همراه مي آورد.به گفته وي، زن ها به اندازه مردها بر اثر مشکلات کاري غمگين و افسرده نمي شوند اما ممکن است به شدت عصباني شوند و در اين حالت دوست دارند درباره مشکل خود با کسي صحبت کنند.اين کارشناس تصريح مي کند: مشکل عمده بيشتر زنان در زمينه با شغلشان اين است که مردان هميشه کار زنان را اولويت دوم آن ها مي دانند و هيچ گاه فعاليت خارج از منزل و شغل زنان را به اندازه شغل خود مهم نمي دانند.وي مي افزايد: آمار نشان مي دهد آن قدر که زنان از پيشرفت کاري همسر خود خوشحال مي شوند، مردان از پيشرفت کاري آن ها خوشحال نمي شوند چرا که فکر مي کنند هميشه بايد پست بالاتر و حقوق بيشتري نسبت به همسر خود داشته باشند.وي خاطر نشان مي کند: بعضي از مردان فکر مي کنند که کار بيرون از خانه به ضرر خانواده است، در حالي که اشتغال زنان به اجتماعي شدن آن ها و افزايش آگاهي ها و به روز شدنشان کمک مي کند و اين به نفع خانواده است.وي با تأکيد بر اين که زنان بايد با همسر خود درباره محيط کاري و نوع شغلشان توافق کنند و نهايت سعي خود را بکنند تا به وظايف همسري و مادري شان خللي وارد نشود، بيان مي کند: مرداني که زنانشان شاغل هستند بايد بيشتر از مردان ديگر در انجام دادن کارهاي خانه و امور مربوط به فرزندان همکاري کنند تا آن ها روز به روز خسته و فرسوده تر نشوند.دکتر «مفتاحي» عنوان مي کند: وقتي زني با مشکل کاري مواجه مي شود، وظيفه شوهرش اين است که او را تنها نگذارد و درک کند و اگر کاري از دستش بر مي آيد انجام دهد و به طور کلي اگر زني از حمايت هاي همسرش مطمئن و برخوردار باشد، در انجام مسئوليت هاي خانه و محيط کار موفق تر خواهد بود و مشکلاتش را زودتر و بهتر برطرف مي کند.وي درباره مشکلات کاري مردان هم مي گويد: جامعه به طور معمول مردان را نان آور خانواده مي داند و چون بيشتر مردان شغل و حرفه خود را به عنوان نخستين اولويت زندگيشان مي شناسند، چنان چه احساس کنند در انجام آن ناتوان يا بي کفايت هستند به استرس دچار مي شوند و تمام فکرشان به آن مشغول مي شود.وي ادامه مي دهد: گاهي پيش آمدن مشکلات کاري نتيجه رفتار يا شخصيت خود فرد است به طور مثال افرادي که از شغل و محيط کاري خود توقع زيادي دارند و خيلي کمال گرا هستند، نمي توانند مشکلات اجتماعي را به راحتي پشت سر بگذارند ضمن اين که برخي افراد هم وظيفه شغلي خود را به خوبي انجام نمي دهند و سهل انگاري يا کم کاري مي کنند و مجبورند هميشه با مشکلات پيش آمده دست و پنجه نرم کنند.وي با اشاره به اين که افرادي که با جديت و علاقه به کار خود مي پردازند و وجدان کاري دارند هم ممکن است گاهي به مشکلاتي دچار شوند، مي گويد: بي حوصلگي، بدخلقي، افسردگي، پرخاشگري، کم اشتهايي، کم خوابي و کم حرفي از تأثيرات مشکلات کاري بر مردان است که به طور ناخودآگاه بر روابط خانوادگي آن ها هم اثر مي گذارد.وي بيان مي کند: مرداني که مشکلات کاري خود را پنهان مي کنند و همسرشان نمي تواند دليل موجهي براي بدخلقي و بي حوصلگي آن ها پيدا کند، در روابط خود با خانواده و همسرشان بيشتر دچار مشکل مي شوند.وي تأکيد مي کند: مردان بايد بدون اغراق خانواده را از مشکلات کاري خود مطلع سازند و زنان هم بايد بدون سرزنش و با آرامش و همدلي به مردان دلگرمي دهند و از آنان حمايت کنند تا مشکلات خانوادگي هم بر مشکلات کاري افزوده نشود.به گفته وي، مرداني که به طور دايم با مشکلات کاري درگير هستند و در برابر آن ها خود را شکننده و ناتوان نشان مي دهند و با افراد خانواده خود پرخاشگري مي کنند، به جاي آن که در خانه به آرامش دست پيدا کنند و توان خود را براي حل مشکل کاري افزايش دهند، مشکلي بر مشکلات خود مي افزايند.وي توصيه مي کند: مرد و زن بايد در برابر مشکلات کاري از خود صبر و متانت نشان دهند و محکم باشند و نگذارند که مسائل پيش آمده بر روابط خانوادگي آن ها اثر سوء بگذارد چرا که در اين صورت در سايه آرامش و به پشتوانه همسر و فرزندان خود بهتر و سريع تر مي توانند مشکل خود را حل و فصل کنند.
منبع : گروه اینترنتی garonkish
هر شغلي به تناسب مزاياي خود، مشکلات خاصي هم دارد و هر فردي به روش خود با اين مشکلات برخورد و گاهي اين مسائل را خواسته يا ناخواسته به خانواده منتقل مي کند. مشکلات کاري ممکن است زندگي مشترک را نيز تحت تأثير قرار دهد.يک بانوي کارمند در اين باره مي گويد: همسرم تصور مي کند که شغل من هيچ گاه به اندازه شغل او مهم نيست و من بايد وظايف خانه داري را نخستين اولويت کاري خود قرار دهم و اگر مشکلي در محل کار برايم پيش بيايد، جرأت عنوان کردن آن را در خانه ندارم.«صدري» مي افزايد: براي برخي از مردان هنوز مسئله کار خارج از منزل و فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي همسرشان جا نيفتاده است و فکر مي کنند به آن ها لطف کرده اند که اجازه داده اند بيرون از خانه کار کنند، در حالي که اين تفکري اشتباه است.مدير عامل يک شرکت رايانه اي هم عقيده دارد: آقايان نبايد مسائل کاري خود را به خانه بياورند و همسر و فرزندانشان را مضطرب و ناراحت کنند ولي مي توانند به طور کلي آن ها را از مشکلات و سختي هاي کار خود مطلع کنند تا خستگي و بي حوصلگي ناشي از کار به حساب بي توجهي و بي مهري به خانواده گذاشته نشود.يک روان شناس در اين باره مي گويد: مسئوليت ها و مسائل کاري به طور خواسته يا ناخواسته بر جسم و روح ما اثر مي گذارد و ممکن است به صورت خستگي، بي حوصلگي، عصبانيت، گوشه گيري و رفتارهاي ديگر نمود پيدا کند و خانواده در نهايت از آن تأثير بپذيرند.دکتر «محبوبه مفتاحي» اضافه مي کند: هر فردي به تناسب شغل خود با موانع و مشکلاتي مواجه مي شود ولي در گروه زنان چون علاوه بر مسئوليت هاي کاري، مسئوليت خانه و بچه ها نيز بر عهده آن هاست و در گروه مردان چون شغل خود را نخستين اولويت زندگيشان مي دانند و نان آور خانواده هستند، مشکلات کاري مي تواند به گونه هاي مختلف آن ها را تحت تاثير قرار دهد و حتي بر روابط خانوادگي شان اثر بگذارد.وي عنوان مي کند: بيشترين مشکل کاري زنان به اين دليل که مسئوليت اداره منزل نيز برعهده آنان است، خستگي و کمبود وقت است. اين در حالي است که در بعضي محيط هاي کاري بين زن و مرد تبعيض زيادي قايل مي شوند و زنان کار بيشتر و حقوق کمتري دارند و اين امر نارضايتي شغلي را نيز به همراه مي آورد.به گفته وي، زن ها به اندازه مردها بر اثر مشکلات کاري غمگين و افسرده نمي شوند اما ممکن است به شدت عصباني شوند و در اين حالت دوست دارند درباره مشکل خود با کسي صحبت کنند.اين کارشناس تصريح مي کند: مشکل عمده بيشتر زنان در زمينه با شغلشان اين است که مردان هميشه کار زنان را اولويت دوم آن ها مي دانند و هيچ گاه فعاليت خارج از منزل و شغل زنان را به اندازه شغل خود مهم نمي دانند.وي مي افزايد: آمار نشان مي دهد آن قدر که زنان از پيشرفت کاري همسر خود خوشحال مي شوند، مردان از پيشرفت کاري آن ها خوشحال نمي شوند چرا که فکر مي کنند هميشه بايد پست بالاتر و حقوق بيشتري نسبت به همسر خود داشته باشند.وي خاطر نشان مي کند: بعضي از مردان فکر مي کنند که کار بيرون از خانه به ضرر خانواده است، در حالي که اشتغال زنان به اجتماعي شدن آن ها و افزايش آگاهي ها و به روز شدنشان کمک مي کند و اين به نفع خانواده است.وي با تأکيد بر اين که زنان بايد با همسر خود درباره محيط کاري و نوع شغلشان توافق کنند و نهايت سعي خود را بکنند تا به وظايف همسري و مادري شان خللي وارد نشود، بيان مي کند: مرداني که زنانشان شاغل هستند بايد بيشتر از مردان ديگر در انجام دادن کارهاي خانه و امور مربوط به فرزندان همکاري کنند تا آن ها روز به روز خسته و فرسوده تر نشوند.دکتر «مفتاحي» عنوان مي کند: وقتي زني با مشکل کاري مواجه مي شود، وظيفه شوهرش اين است که او را تنها نگذارد و درک کند و اگر کاري از دستش بر مي آيد انجام دهد و به طور کلي اگر زني از حمايت هاي همسرش مطمئن و برخوردار باشد، در انجام مسئوليت هاي خانه و محيط کار موفق تر خواهد بود و مشکلاتش را زودتر و بهتر برطرف مي کند.وي درباره مشکلات کاري مردان هم مي گويد: جامعه به طور معمول مردان را نان آور خانواده مي داند و چون بيشتر مردان شغل و حرفه خود را به عنوان نخستين اولويت زندگيشان مي شناسند، چنان چه احساس کنند در انجام آن ناتوان يا بي کفايت هستند به استرس دچار مي شوند و تمام فکرشان به آن مشغول مي شود.وي ادامه مي دهد: گاهي پيش آمدن مشکلات کاري نتيجه رفتار يا شخصيت خود فرد است به طور مثال افرادي که از شغل و محيط کاري خود توقع زيادي دارند و خيلي کمال گرا هستند، نمي توانند مشکلات اجتماعي را به راحتي پشت سر بگذارند ضمن اين که برخي افراد هم وظيفه شغلي خود را به خوبي انجام نمي دهند و سهل انگاري يا کم کاري مي کنند و مجبورند هميشه با مشکلات پيش آمده دست و پنجه نرم کنند.وي با اشاره به اين که افرادي که با جديت و علاقه به کار خود مي پردازند و وجدان کاري دارند هم ممکن است گاهي به مشکلاتي دچار شوند، مي گويد: بي حوصلگي، بدخلقي، افسردگي، پرخاشگري، کم اشتهايي، کم خوابي و کم حرفي از تأثيرات مشکلات کاري بر مردان است که به طور ناخودآگاه بر روابط خانوادگي آن ها هم اثر مي گذارد.وي بيان مي کند: مرداني که مشکلات کاري خود را پنهان مي کنند و همسرشان نمي تواند دليل موجهي براي بدخلقي و بي حوصلگي آن ها پيدا کند، در روابط خود با خانواده و همسرشان بيشتر دچار مشکل مي شوند.وي تأکيد مي کند: مردان بايد بدون اغراق خانواده را از مشکلات کاري خود مطلع سازند و زنان هم بايد بدون سرزنش و با آرامش و همدلي به مردان دلگرمي دهند و از آنان حمايت کنند تا مشکلات خانوادگي هم بر مشکلات کاري افزوده نشود.به گفته وي، مرداني که به طور دايم با مشکلات کاري درگير هستند و در برابر آن ها خود را شکننده و ناتوان نشان مي دهند و با افراد خانواده خود پرخاشگري مي کنند، به جاي آن که در خانه به آرامش دست پيدا کنند و توان خود را براي حل مشکل کاري افزايش دهند، مشکلي بر مشکلات خود مي افزايند.وي توصيه مي کند: مرد و زن بايد در برابر مشکلات کاري از خود صبر و متانت نشان دهند و محکم باشند و نگذارند که مسائل پيش آمده بر روابط خانوادگي آن ها اثر سوء بگذارد چرا که در اين صورت در سايه آرامش و به پشتوانه همسر و فرزندان خود بهتر و سريع تر مي توانند مشکل خود را حل و فصل کنند.
منبع : گروه اینترنتی garonkish